اشغال سفارت انگلستان، بیش از همه برای کدامین نیرو در جمهوری اسلامی ایران، منافع خواهد داشت؟ - احمد نوین



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۱ آذر ۱٣۹۰ -  ۲ دسامبر ۲۰۱۱


آخرین بحران آفرینی جمهوری اسلامی در داخل کشور در تاریخ ٨ آذر ماه برابر با ۲۹ نوامبر با حمله‍ی تعدادی بسیجی، تحت نام دانشجو، به ساختمان سفارت انگلستان در تهران و تخریب بخشی از آن سفارتخانه ، آتش افروزی و ربودن اسنادی از آن سفارتخانه، مجدداً توجه افکار عمومی را به عملکردهای غیر معمول رژیم اسلامی ایران جلب نموده است. امری که به انفراد بیش از پیش این رژیم و تشدید محاصره‍ی اقتصادی ایران منجر خواهد شد.
گفته اند گذشته چراغی فرا راه آینده است. لذا به یکی از موارد اشغال سفارتخانه های خارجی در ایران و نتایج آن یعنی اشغال سفارت امریکا در تهران، نگاهی میانداریم.
اشغال سفارت امریکا در تهران بتاریخ ۱٣ آبان ۱٣۵٨ در موقعیتی انجام شد که دولت موقت آقای مهدی بازرگان با شخص ولی فقیه، اختلافاتی داشت. دولت بازرگان، برای پیشبرد سیاست هایش، آزادی عمل نداشت.
لذا اشغال سفارت امریکا در تهران در ٣۲ سال قبل، علاوه بر آنکه منجر به سقوط دولت بازرگان شد، موجبات تقویت موقعیت بیش از پیش روح الله خمینی را نیز فراهم آورد. از آن پس خمینی با قدرت تمام، بعنوان رهبر بلامنازع، مستقیماً و بدون واسطه، همه‍ی امور حکومتی را بطور کامل، تحت کنترل خود در آورد.
البته قصد من از اشاره به این موضوع، این نیست که این همانی بکنم. میگویند تاریخ ۲ بار تکرار میشود. یک بار تراژیک و یک بار کمدی.
اشغال سفارت امریکا در تهران در زمان آیت الله خمینی، یک عمل احمقانه بود که مردم ایران بابت آن خسارات فراوانی را تحمل کردند. خمینی، آنرا انقلاب دوم نامید.عملی که نتایج فاجعه بار آن خسارات سنگینی را به مردم کشور ما تحمیل نمود و همچنان نیز مینماید.
اما این بار، بحران آفرینی جمهوری اسلامی ایران در مقطعی بوقوع می پیوندد که نه خامنه ای رهبر بلامنازع نظام است، نه اکثریت قریب به اتفاق جناح های رژیم تمام و کمال از او حمایت میکنند و نه اکثریت مردم از او حمایت مینمایند.
اکنون در اثر سرکوب ها و خفقان های تحمیلی نظام به مردم آزادیخواه و برابری طلب ایران، جامعه‍ی ما بمانند فنری بشدت فشرده شده، بالقوه آماده است تا در فرصتی مناسب باز شود و بساط رژیم ولایت فقیه را درهم بشکند. خطری که جناح های رنگارنگ رژیم، برای جلوگیری از وقوع آن، راه حل های خودشان را عرضه نموده و لذا در مقابل یکدیگر عرض اندام مینمایند. با توجه باین واقعیات، این بار اشغال ساختمان سفارت انگلستان در تهران، بیشتر شبیه یک عمل کمدی – درام است.
بجا است که در اینحا توجه نمائیم که حمله‍ی محفلی از قدرت در نیروی بسیج به سفارت انگلستان در تهران، بر کدامین بستر انجام شده است.
پس از پافشاری دولت انگلستان بر تشدید تحریم های اقتصادی بر ایران و پس از ملاقات و مذاکره‍ی مهدی خورشیدی داماد و دبیر شورای مشاورین احمدی نژاد با محسن هاشمی فرزند هاشمی رفسنجانی، و پس از ایراد اتهام همکاری "جریان فتنه" (اصلاح طلبان) با "جریان منحرفین" (باند احمدی نژاد) و هواداران "صالحان بی بصیرت" و طرح کنار گذاشتن احتمالی این گروه بندی ها از انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی، درگیری مجلس شورای اسلامی با دولت انگلستان بالا گرفت.
مجلس شورای اسلامی در هفته جاری طرح دو فوریت قطع رابطه با دولت انگلیس را تصویب کرد و سپس با تصویب مصوبه ای به سفیر انگلستان در ایران دو هفته مهلت داد تا خاک ایران را ترک نماید.
بدنبال آن سخنگوی دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا، روز دوشنبه ۲۶ نوامبر از تصمیم ایران برای کاهش روابط بین دو کشور ابراز تاسف کرده و اعلام کرد که دولت انگلستان در حال بررسی اقداماتی در پاسخ به این تصمیم جمهوری اسلامی ایران است.
اما در ۲۹ نوامبر ، قبل از اعلام تصمیم دولت انگلستان در رابطه با کاهش روابط بین دو کشور، سفارت انگلستان در تهران به اشغال یکی از محافل قدرت در نظام جمهوری اسلامی ایران در آمد.

برای نزدیک شدن به علت این بحران آفرینی جدید جمهوری اسلامی ایران، میبایست سئوال کرد که در میان جناح های رنگارنگ رژیم چه کسانی در صورت وخیم شدن رابطه‍ی ایران با غرب، سود میبرند و چه کسانی، متضرر میشوند.؟

باید توجه داشت که بسیج در کنترل سپاه پاسدارن است. پذیرش اینکه محفلی از قدرت در بسیج بخواهد عملیاتی این چنین مهم را طراحی، سازماندهی و بمورد اجرا بگذارد و باندرول های بزرگ چند رنگی حرفه ای آماده، با شعارهای مربوط به اشغال را پیشاپیش تهیه کرده باشد ( به بیان دیگر عملیاتی مستقل از دولت احمدی نژاد و وزارت امور خارجه‍ی آن ) و سازمان امنیت سپاه، از آن خبر نداشته باشد، چندان معقول نیست. لذا، باحتمال قریب به یقین، سپاه پاسداران از برنامه‍ی اشغال سفارت انگلستان، پیشاپیش خبر داشته است.
باید توجه داشت که بنابر شواهد و قرائن بسیار، سپاه پاسداران در حال دورخیز کردن برای تسخیر وزارت خارجه ایران است.
در حال حاضر سپاه پاسداران، وزارت نفت ( رانت نفتی ) را در اختیار دارد. همچنان که چند وزارتخانه و نهاد دیگر را هم زیر هژمونی خود دارد. باضافه اینکه خود احمدی نژاد هم گفته است که بخش اعظم کالای قاچاق به ایران، از بنادر و مرزهای تحت کنترل سپاه پاسداران وارد ایران میشوند. مقدار تقریبی ارزش این کالاهای قاچاق در هر سال، معادل ۲۰ میلیارد دلار امریکا تخمین زده شده است.
همه چیز حکایت از این دارد که اگر روابط ایران با غرب، تیره تر بشود، تحریم های اقتصادی ایران بیشتر خواهد شد. در نتیجه، ورود کالای های قاچاق به ایران، بیشتر خواهد شد. لذا، "برادران عزیز قاچاقچی" سپاه پاسداران، سودهای میلیارد دلاریشان بیشتر خواهد شد. بعلاوه امر توزیع کالاهای مصرفی جامعه، بیش از گذشته تحت تسلط "برادران بسیجی و سپاه" قرار خواهد گرفت.
علاوه بر این ها، علی لاریجانی (رئیس مجلس شورای اسلامی) و علاءالدین بروجردی (رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجه مجلس) بنوعی با اشغال کنندگان بسیجی همدردی نشان داده اند و بعنوان مثال علی لاریجانی اقدام شورای امنیت سازمان ملل متحد را عجولانه خوانده و محکوم نموده است و علاءالدین بروجردی نیز گفته‌ است تجمع دانشجویان مقابل سفارت انگلیس تجلی احساسات پاک درونی آنان است.
اما نوع برخورد وزارت امور خارجه‍ی دولت احمدی نژاد در این مورد تماماً متفاوت بوده است. پس از اشغال ساختمان سفارت انگلستان در تهران، وزارت امور خارجه‍ی ایران( احمدی نژاد) ابراز تاسف نموده و آنرا محکوم نموده است.!

آیا این بار، قرار است، با حمله به سفارت انگلستان در تهران، بی عرضگی احمدی نژاد در امور مربوط به وزارت امور خارجه، بی ردا و پوشش، نمایش داده بشود. آیا این عملیات در آینده زمینه ساز تسخیر وزارت امور خارجه‍ی ایران توسط سپاه پاسداران خواهد شد؟
آیا اشغال سفارت انگلستان در تهران، به زمینه‍ی سقوط دولت احمدی نژاد و باند او، یاری خواهد رساند؟ آیا در آینده اسنادی تحت عنوان سندهای بسرقت رفته از سفارت انگلستان در تهران، زیر پای "جریان فتنه" و احتمالاً "جریان انحرافی" و یا هواداران "صالحان بی بصیرت" را خالی خواهند کرد؟
پاسخ به این سئوالات را احتمالاً چگونگی حوادثی که قبل از برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی بوقوع خواهند پیوست در اختیار افکار عمومی قرار خواهند داد.

اما با توجه به اینکه "ساختار جدید نظام " (که بعد از سال ۱٣٨۴ در دستور کار دستگاه ولایت، سپاه پاسداران و باند احمدی نژاد ( دولت انتظاریون ) قرار داشت)، عمر کوتاهی داشت، لذا در رابطه با درگیری های ولی فقیه و باند احمدی نژاد از یک طرف و از طرف دیگر تقویت سیستماتیک و مستمر سپاه پاسداران، با توجه به توضیحات فوق الذکر، بنظر میرسد که برنده‍ی بحران آفرینی دیپلوماتیک جدید در روابط مابین جمهوری اسلامی ایران و دول غربی، سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران باشد.
البته در صورتی که چگونگی برآیند نیروهای درون سپاه نیز مشخص تر و التزام فرماندهان سپاه پاسداران به ولی فقیه گسترده تر شود ، از آنجا که بحران آفرینی دیپلوماتیک جدید، میتواند نشانه‍ی عدم تسلط باند احمدی نژاد بر اوضاع تلقی شود، لذا با توجه به تضعیف موقعیت احمدی نژاد، در نزاع مابین احمدی نژاد و سید علی خامنه ای، موقعیت برتر خامنه ای نیز تقویت خواهد شد.

اول دسامبر ۲۰۱۱ - ۱۰ آذر ۱٣۹۰