آخرین وضعیت مهدی کروبی اعلام شد
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱۶ آذر ۱٣۹۰ -
۷ دسامبر ۲۰۱۱
سحام نیوز: محمد حسین کروبی، فرزند ارشد مهدی کروبی با انتشار روایتی از روز شنبه و دیدار با پدر خود بر روی صفحه فیس بوک شخصی اش، در خصوص وضعیت مهدی کروبی سخن گفته است.
به گزارش سحام نیوز، در این روایت، حسین کروبی از گفتگوی کوتاه و نیم ساعته با پدرش گفته و آورده است: “مشخص بود که اوضاع حصر او به نسبت ماههایی که در آپارتمانی کوچک به همراه ماموران امنیتی در شرایط سخت و دشواری به سر میبرده، بهتر شده است”.
مهدی کروبی ده ماه گذشته را در دو آپارتمان با حضور ماموران امنیتی و بدون همراهی همسرش، فاطمه کروبی؛ گذرانده بود. ماموران اجازه حضور فاطمه کروبی در کنار ایشان را نداده بودند. اکنون پس از ده ماه، آقای کروبی توصیف ساده ای از محل زندگی خویش ارائه داده است که نشان دهنده شرایط سخت و ناگوار پیشین بوده است. مهدی کروبی با نام بردن از نام دو روزنامه کاملا خنثی و بدون خاصیت خبری و تحلیلی، سعی در نشان دادن ترس موجود در حاکمیت، در خصوص بسته نگه داشتن فضای خبری و تحلیلی پیرامون وی را، دارد. آقای کروبی در این خصوص خطاب به فرزندش مگوید : “دو هفته است که روزنامه “جامجم” و “اطلاعات” را برای مطالعه دراختیارم میگذارند و برخلاف گذشته از امکان هواخوری و قدم زدن هر روز برخوردار شده ام.”
متاسفانه طی ایام زندان خانگی، خواهر آقای کروبی که مادر شهید نیز بود، به رحمت خدا رفتند و حکومت به ایشان اجازه حضور در هیچ مراسم مربوط به ایشان را نداد. گویا ترس حکومت از مراسمات ترحیم باید همچنان ادامه میداشت. روز شنبه سرانجام فرصتی برای آقای کروبی مهیا شد تا بتوانند به زیارت قبور مادر، پدر و خواهر مرحومه شان بروند.
به گزارش سحام، متن کامل این روایت که در صفحه شخصی فیس بوک محمد حسین کروبی منتشر شده است بدین شرح است:
شنبه بعدازظهر با تلفن مادرم مطلع شدم که امکانی برای دیدار پدر مهیا شده است و قرار است ایشان را تحتالحفظ به خانه شخصیشان بیاورند. به سرعت خود را به خانه رساندم و امکان دید و بازدید و گفتگویی برای نیم ساعت مهیا شد. پدر را کمی بشاشتر و سلامتتر از قبل یافتم، مشخص بود که اوضاع حصر او به نسبت ماههایی که در آپارتمانی کوچک به همراه ماموران امنیتی در شرایط سخت و دشواری به سر میبرده، بهتر شده است و همچنانکه خودش نیز توضیح میداد اکنون بخشی از یک آپارتمان به صورت مستقل دراختیار اوست و ماموران امنیتی در طبقه دیگری مستقر شدهاند. میگفت نزدیک دو هفته است که روزنامه “جامجم” و “اطلاعات” را برای مطالعه دراختیارم میگذارند و برخلاف گذشته از امکان هواخوری و قدم زدن هر روز برخوردار شده ام.
پدرم تعریف کرد که شب گذشته قبل از اذان صبح در خواب پدر و مادرشان را دیده و با آنها گفتگو کردهاند. ساعت ۹ ماموران امنیتی نزد ایشان آمده و خواسته بودند که آماده شوند تا ایشان را بهشت زهرا ببرند. پس از آن خواب و رویا، اکنون این فرصت برای ایشان مهیا شده بود که سر قبر پدر و مادر و خواهرشان که مادر شهید بودند وبه تازگی فوت کردند حاضرشده و فاتحهای بخوانند. آنچنانکه پدر تعریف میکردند، در راه بازگشت، ماموران به ایشان خبر دادهبودند که قصد دارند ایشان را به منزلی که خانواده به تازگی در جماران خریداری کردهاند ببرند و امکان بازدید ایشان از خانه تازهشان را فراهم آورند. اینچنین بود که با تماس مادرم ملاقات نیم ساعته ما انجام پذیرفت.
اگرچه در ده ماه حصر، سه ملاقات کم است و ناچیز، اما دیدار با پدر هرچند کم و کوتاه بسیار است وغنیمت. اگرچه در حصر بودن پدر و محرومیت از زندگی و همراهی با ایشان برای من ناراحتکننده و دلگیرکننده است اما مسرور و خوشحالام از اینکه اکنون با تجربه چنین حصری، نام پدرم درکنار نام نیک روحانیون بزرگوار، همچون شهید مدرس و آیتالله العظمی منتظری قرار میگیرد که حاضر نشدند نام خود را به ننگ بفروشند و البته ازطرفی دیگرمتاسفانه میبینم روحانی فرصت طلبی همچون شیخ محمد یزدی برای تصاحب قدرت و تصرف اموال بیتالمال در سالهای کوتاه باقی مانده از زندگیشان حاضرند فرصتطلبانه مجیزهگوی حاکمان شوند و لطمه ای بزرگ به آبروی روحانیت بزنند.
|