عنوان : گرگ زاده گرک شود...
آقای رضا پهلوی را بی‌جهت زیر آب‌نمک خیس نکرده اند.اینکه باید از او حرفی‌ زده شود و یا نشود به عهده آزدیخواهان و سیاستمداران ایران است.چرا پسران صدام حسین و یا قذافی کشته میشوند ولی‌ از ایشان به عنوان "شاهزاده" نام برده میشود , در صورتیکه شاه در زمان انقلاب بهمن ۵۷ برای مردم ایران بمراتب منفور تر از صدام حسین و معمر قذافی بود.اگر پدر همین "شاه رضا ها" بجای ماموری برای ماموریت کشورهای بیگانه به کشور و مردم ایران خدمت مینمود، مردم احتیاجی‌ به قیام و انقلاب نداشتند.روز ۱۶ آذر بیانگر همین سیاست است.چرا مردم ایران نباید خیانت‌ها و سرسپردگی‌های سیاستمدارانی را که مردم و کشور ایران را به این روز انداخته اند بدانند.در قرن ۲۱ معیار سنجش خونی و ارثی به عنوان تنها صلاحیت در زمامداری کشوری، دیگر بوی کهنگی و دل‌ زدگی میدهد.این افراد محصول مبارزات مردم نیستند و هرگز برای خواست‌ها و نیاز‌های مردم مبارزه نکرده اند آنها فقط برای زندگی‌ انگلی خود تلاش کرده اند .آنها نه‌ برای منافع مردم و نه‌ برای آبادانی کشور بلکه برای ماموریتی از طرف بیگانگان برای کشور ایران برگزیده شده و میشوند تا کودتای چون ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ را دوباره به قیامی "ملی‌ و میهنی" تفسیر کنند. این "ملی‌ و میهنی" در آن زمان مگر همان جنبش شعبان بی‌ مخ‌ها نبودند ؟ آیا باید اراذل و اوباش آن‌زمان یعنی‌ شعبان بیمخ‌ها را قیام ملی‌ دانست و یا قیام دکتر مصدق‌ها را ؟ شرم نیست با صادرات ۶ میلیون بشگه نفت در روز ، مردمی بدانگونه فقیر و کشوری بدانگونه ویرانه بجای بگذارند ! کدام کشور نفت خیز و ثروتمندی است که اینهمه فقر موروثی و ویرانه‌های هزاران ساله داشته باشد .مقصرین این جنایات چه کسانی‌ هستند ؟ و چه کسانی‌ باز هم میخواهند مردم را دوباره با همان راه‌ها بفریبند..گرگ زاده گرک شود...
۴۱۹۹٣ - تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱٣۹۰       

عنوان : آزادی برا ی دگر اندیشان را پاس بداریم
حالا اگر رضا پهلوی شوت است و نظرش اینهمه غیر مهم و بدرد نخور است و جنبش دانشجویی هم وقعی به آن نمیگذارد، شما دیگر چرا اینقدر بخودتان زحمت مقاله نوشتن و گرفتن وقت خواننده را داده اید. یعنی خود دانشجویان نمیتوانستند بفهمند یا شما این رضا پهلوی سد راهتان شده یا چه؟ خواهشا از این سنت امر به معروف و نهی از منکر و تعیین تکلیف کردن دست بردارید بگذارید تعدد نظرات باشد و دگر اندیشان شما هم حق نفس کشیدن داشته باشد. دانشجویان برای من و شما هم فکر نکنم تره خورد کنند دوست عزیز.
۴۱۹٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱٣۹۰       

عنوان : جنبش دانشجویی و انتظارات غیر واقعی
آقای سیدی، تشخیص اینکه جنبش دانشجویی به سبب زخم ها و فشارهای موجود به ظاهر خاموش شده نادرست نیست. ولی دلیل تهاجم نظامی موجب این خاموشی نیست. این جنبش در بخش مهمی از آن دیگر دل در گرو اصلاح طلبان ندارد ولی این به معنای دل خوش کردن به تهاجم نظامی نیست. اصولا روانشناسی جنبش های جوانان و دانشجویان اتکا به نیرو و تحرک خودشان است. آن ها اهل حرکت و تهاجمند. ولی در هر شرایط و فضایی نباید از آن ها انتظار حرکت و تهاجم داشت. در همین سا لهای اخیر برای آن ها ۱۸ تیر بسیار مهمتر و ملموس تر از ۱۶ آذر بوده است و این ربطی به رضا پهلوی ندارد. آن ها ۱۸ تیر را خود تجربه کرده اند. اصلاح طلبان را هم تجربه کرده اند.مدت ها اصلاح طلبان از جنبش و تحرک آن ها استفاده و سواستفاده کردند. امروز جنبش دانشجویی باید به خودش و سایر پروژه ها(پروژه براندازی) با دقت نگاه کند و شرایط عینی را که این جنبش درگیر آن است بدرستی تحلیل کند.جنبش جوانان عاشورای ۲ سال پیش را هم تجربه کرد.بخش مهمی از نیروهای پروژه براندازی در خارج کشور خودشان را مطرح می کنند و تریبون هایی دارند. آن ها نباید انتظارات غیر واقعی از جنبش دانشجویی داخل کشور داشته باشند و بی تحرکی ظاهری آن ها را به انتظار تهاجم نظامی مربوط کنند.
۴۱۹۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣۹۰       

عنوان : انحصار
متاسفانه بسیاری از به اصطلاح فعالان سیاسی ما بر این باورند که آزادیخواهی و پبشرفت بسوی تکامل فکری فقط و فقط باید در انحصار ایشان و همفکرانشان باشد. آقای همن سیدی نمونه ای بارز از این نوع اشخاص است. ایشان مطالبی را در مورد رضا پهلوی بیان میدارند که بسیار مغرضانه و در عین حال قلب واقعیت است.
آقای سیدی میفرمایند «آقای رضا پهلوی یکی از این افراد است که بدون آنکه به نقد عملکرد پدرش در سرکوب جنبش دانشجویی بپردازد، بر حافظه ضعیف آنها سرمایه نهاده است». این صحبت ایشان نه تنها بسیار توهین آمیز است بلکه قلب واقعیتی است آشکار. من توجه ایشان را به کتاب زمان انتخاب رضا پهلوی جلب میکنم تا بیشتر به اشتباه خود در این زمینه پی ببرند.
آقای همن سیدی در اظهار نظری که شباهت زیادی به فرمایشات آقای گنجی و دیگر دوستاران ولایت فقیه دارد میفرمایند «او (منظور رضا پهلوی) نه تنها هیچ تجربه‌ای از جنبش دانشجویی ندارد و نه تنها هیچ درکی از زندان، شکنجه، عدم امنیت، عدم آزادی، سرکوب، اخراج، تعلیق و بی‌آتیه‌ بودن دانشجویان ندارد، اصولا درکی هم از روحیه آرمان‌خواهی دانشجویی ندارد». یعنی به زعم آقای همن سیدی تنها کسانیکه زندان رفته اند و شکنجه شده اند میتوانند درکی درست از واقعیات داشته باشند. بطور مثال بنا بر استدلال آقای سیدی هوادارن سازمان مجاهدین خلق بخاطر زندان رفتن درکی درستتر از روانشاد دکتر مشایخی دارند چرا که او هرگز به اندازهء مجاهدین شکنجه نشد!
جناب سیدی وقت آن است که ذهن خویش را از انجماد دنیای انقلابیگری جنگ سرد بزدایید و قدمی به طرف به قرن ۲۱ میلادی بردارید.
۴۱۹۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣۹۰