خلیج فارس یا عربی
ندا شهبازی
•
روی صحبتم بیشتر با کسانی است که برای معرفی به اصطلاح کمپینشان از اشعار و کاریکاتورهای توهین آمیز به عربها استفاده می کنند و آنهایی که به این کمپینها می پیوندند. بارها اتفاق افتاده که حتی اگر یک عربزبان یا عربتبار ایرانی با نام خلیج فارس مخالفت کند، او را آماج توهینها و الفاظ نژادپرستانه قرار می دهند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۱۹ آذر ۱٣۹۰ -
۱۰ دسامبر ۲۰۱۱
سواحل شمالی سومین خلیج بزرگ جهان، تمامآ در جنوب ایران واقع شده اند. خلیجی که نه تنها در خاورمیانه مهمترین مرکز ارتباطی میان سه قاره اروپا، افریقا و آسیا محسوب میشود، بلکه وجود منابع سرشار نفت و گاز نیز این خلیج را به منطقهای بسیار مهم و غنی تبدیل کرده است. صنعت صادرات و واردات دریایی، صیادی، و بویژه نفت و گاز برای هر یک از کشورهای حوزه این خلیج دارای چنان اهمیتیست که بی شک از هیچ تلاشی برای افزایش سهم سود حاصله شان از ثروت نهفته در خلیج فروگذار نخواهند بود. شاید تلاش زیرکانه کشورهای عربی حوزه خلیج برای قبولاندن نام خلیج عربی، بویژه در چند سال اخیر و همزمان با تیره تر شدن روز به روز روابط خارجی ایران، سیاستی پنهان باشد برای بهره برداری بیشتر از خلیج.
آنطور که از کتابها و منابع تاریخی معتبر استخراج شده، این خلیج با نام کهن " نارمراتو" ظاهرا از زمان ساسانیان به نام خلیج فارس شناخته میشود. نامی که بسیاری از تاریخ نگاران و جغرافی دانان سده های اول میلادی حتی عرب تبارها در کتابهایشان بکار برده اند، و کتب و نقشه های بین المللی نیز نام خلیج فارس را تایید می کنند.
حال اینکه آیا نام کهن فارس برای این خلیج مناسب بوده و با چه سیاستی این نام برای خلیج نارمراتو انتخاب شده است، بحثی است که در این نوشته نمی گنجد. به همین بسنده می کنم که معمولا تاریخ را طرف غالب و پیروز هر دوره می نویسد و وجود یک نام به صرف تاریخی بودنش، نشان از درست بودنش ندارد. و چه بسا اگر این خلیج زبانی داشت و نوایی زمزمه می کرد، با توجه به وجود چندین کشور عربزبان حوزه این خلیج و جمع کثیری از ایرانیان عربزبان سواحل شمالیش، این نوا بیشتر به زبان عربی بود. چون مسلما زبان عربی به گوشش آشناتر است تا فارسی.
اما آنچه من در اینجا به آن می پردازم، تشکیل کمپینها و صفحات رنگارنگ فیس بوک و اشعار و نوشته ها و در کل تلاش بسیاری در حفظ نام خلیج فارس است. تلاشی که بی شک اگر در راستای حفظ منابع و منافع خلیج باشد یا حتی سعی برای نشان دادن حس وطن پرستی باشد، قابل درک و ستایش است. اما متاسفانه آنچه از بیشتر این تلاشها و به ویژه صفحات پرطرفدار فیس بوک برمی آید، نه تلاش برای حفظ نام دیرینه این خلیج، بلکه سعی در تمرکز بر واژه فارس است و بس. یعنی اگر این نام کهن، بجای فارس مثلا خلیج جنوب بود، بعید میدانم اینهمه عاشق سینه چاک در آرزوی حفظش بودند.
اینبار هم خلیج فارس بهانه ای شده برای بروز و به نمایش گذاشتن حس نژادپرستی عده ای. از اشعار طنز آقای "عالی پیام" متخلص به "هالو" بگذریم که از هیچ تلاشی برای فارس نشان دادن جمیع ایرانیان دریغ نمی کند و کارمان به جناب "بهرام مشیری" هم نباشد که درود بر ایرانیها و پارسزبانها میفرستد!
روی صحبتم بیشتر با کسانی است که برای معرفی به اصطلاح کمپینشان از اشعار و کاریکاتورهای توهین آمیز به عربها استفاده می کنند و آنهایی که به این کمپینها می پیوندند. بارها اتفاق افتاده که حتی اگر یک عربزبان یا عربتبار ایرانی با نام خلیج فارس مخالفت کند، او را آماج توهینها و الفاظ نژادپرستانه قرار می دهند. همچنین با اینهمه توهین، باعث دلسردی آن عرب ایرانی نیز می شوند که نام خلیج فارس را بنا بر حفظ منافع کشور پذیرفته است.
این افراد چطور ادعای دفاع از وطن را دارند؟! این دوستان آیا یک بار به خوزستان و بوشهر و هرمزگان رفته اند تا بدانند موضع این عزیزان در قبال خلیج چیست و چه می نامندش؟
در قرن بیست و یک میلادی، در عصر گفتگو و در حالیکه جامعه جهانی می کوشد تا انسان را به عنوان انسان ارزش گذاری کند، چگونه است که ما از هر فرصتی تنها برای برتری دادن به زبان و فرهنگمان می کوشیم؟ هر چند معتقدم حفظ هویت و زبان و فرهنگ ملل است که دنیا را متنوع و زیبا می کند، اما شکی نیست که برتری دادن به یک نژاد و زبان، بارزترین نشانه عقب ماندگی هر ملتیست.
آزاردهنده ترین جمله ای که در این مدت بارها دیده ایم این است: "نگویید خلیج فارس! بگویید خلیج پارس که عربها حتی نتوانند تلفظش کنند !"
عربها حتی اگر نتوانند پارس را تلفظ کنند، چیزی را از دست نمی دهند. اما اگر حروف، کلمات و واژه های عربی را از فارسی امروزه حذف کنیم، ما فارس زبانها نه تنها حتی از انجام مکالمات عادی روزمره عاجز می مانیم، بلکه بیشترمان باید سری به ثبت احوال بزنیم و نامها و شهرتهای عربی خود را تغییر دهیم.
تقابل و آمیختگی زبانها و فرهنگها در دنیای امروز امری بسیار عادیست. مثبت یا منفی، تاثیری که زبان و فرهنگ مذهبی عربی بر ما داشته، نیزغیرقابل انکار است. پس بیایید اگر در درون خود هنوز نتوانستهایم دمل چرکین نژادپرستی را از بین ببریم، به حرمت ایرانیان عربزبان و عربتبار لااقل کمی در ظاهر، احساسات خود را کنترل کنیم. مطمئن باشید ارتقا و پویایی هر فرهنگی در گرو ارزش نهادن بر فرهنگ دیگریست.
|