استیصال سیاسی و باور به شکست ناپذیری حکومت دینی - رضا فانی یزدی

نظرات دیگران
  
    از : «غیرخودی»

عنوان : براستی روزگار قریبی
براستی روزگار قریبی است. وقتی به طرف میگویی که برایت دلیل بیاورد، وقتی به طرف میگویی که نمیتوانی همچون آخوندها قیم ملت باشی، وقتی به طرف میگویی که نمیتوانی از قول دیگر ملتها داد سخن گویی و خود را نماینده و وکیل آنها تلقی کنی، وقتی به طرف میگویی که نمیتوان با تئوری بافی و فلسفه گویی دست به کار سیاسی زد، وقتی به طرف میگویی که عمر ایدئولوژیهای ضد مردمی دیرزمانی است به پایان رسیده، وقتی از طرف طلب ارائهء یک برنامهء عملی میکنی و او ناتوان در ارائهء آن به فحاشی میپردازد. آنوقت...............
آنوقت میشوی «ضد خلق»! آنوقت میشوی همان چیزی که آخوندها برایت تجویز کرده اند! اگر خودی این است من به غیرخودی بودن خود افتخار میکنم و این دوستاران ضد خلق «خلقها» را، همچون امت دوستان، به حال خود میگذارم تا در صومعه های دور افتادهء خود و در دنیای کوچکشان همچنان مشغول باشند!
۴۲۲۴٣ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣۹۰       

    از : «خودی»

عنوان : روزگار غریبی است
اگر کسی بگوید کسانی که کهریزک ها را به وجود آورده اند دشمن خلق هستند، مردم را «مثل آخوند ها» به خودی و غیر خودی تقسیم نکرده است.
اگر کسی بگوید کسانی که می خواهند ابوغریب ها را با کشیدن پای آمریکا به ایران در کشور ما برقرار کنند دشمن خلق هستند، مردم را «مثل آخوند ها» به خودی و غیر خودی تقسیم نکرده است.

اساسا آن دسته ها در هیچ یک از دو مورد فوق و موارد مشابه، جزو مردم به حساب نمی آیند. آن ها دشمن مردم هستند و غیر خودی با تمام مردم.
و این ربطی هم به چپ و راست ندارد.
این فقط با چیزی رابطه دارد به نام شرافت.
که بعضی ها به داشتن، و بعضی ها به نداشتنش افتخار می کنند.
روزگار غریبی است واقعا.
۴۲۲٣۴ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣۹۰       

    از : یادآوری

عنوان : برای الف باران گرامی
هر آن کس که خواهان حمله نظامی به ایران باشد، و یا بخواهد که ناتو یا اسراییل و آمریکا در «حمایت از مردم ایران» وارد عمل نظامی شوند و کاری کنند شبیه آنچه در لیبی انجام گرفت، خائنی است ضد مردمی، و فاقد ارزش برخورداری از کوچکترین احترام، و کوچک ترین کلامی که نشانه تعارف و دوستی و ادب با او باشد. کاش الف باران گرامی، روی این موضوع بدیهی تامل بیشتری می کرد.
بحث لیبی کردن ایران، مثل بحث ستایش جنایات نظام است. اگر کسانی که از جنایات نظام سنایش می کنند قابل احترام یا تعارف یا پذیرفته شدن به عنوان طرف بحث باشند و بتوان با آن ها به نرمی و احترام حرف زد، با دسته اول هم می توان چنین کرد. فقط در آن صورت است که این کار، ممکن است.

یک عده باید بفهمند که قادر نیستند خود را اپوزیسیون بنامند و خواهان نابودی کشور خود و مردم آن باشند، و یا تجاوز نظامی به ایران را کمرنگ سازند و موضوع را موضوعی قابل بحث معرفی کنند و پاسخ بدهند و پاسخ بخواهند.
دست این ها را باید خواند و به تله اشان که فضا سازی اینترنتی و غیر اینترنتی برای وارد کردن بحث ضرورت نظامی به ایران به عنوان بحثی در میان اپوزیسیون مردمی است نیافتاد.

تله ای گسترده اند. آن که تله را می بیند نباید خود را به تله بیاندازد. این تله را یک وقت با کامنت در سایت های مردمی پهن می کنند و یک وقت با مقاله.
با احترام به الف باران گرامی
۴۲۲٣۱ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣۹۰       

    از : الف باران

عنوان : داشتن روابط ...
با درود به آقای تبریزی...داشتن روابط با دیگر کشورهای جهان تا جائیکه به استقلال سیاسی آن کشور لطمه‌ای وارد نکند پذیرفتنی است ولی‌ باور کنید که کشورهای غارتگر به هیچ چیز جز سرسپردگی آن کشور قانع نمیشوند.اگر کشوری بخواهد استقلال خود را حفظ کند بوسیله عوامل نفوذی خود آنقدر خرابکاری و سیاستهای‌ مخرب بوجود می‌آورند که آن دولت‌ها مجبور خواهند شد که اختناق را در کشور خود پیاده کنند و در این حالت خواهی نخواهی به دیکتاتوری تبدیل میشوند که سر انجام آنرا خود گواهید.در مورد حکومت ایران باید گفت که هر کس مخالف این حکومت باشد الزاما نمی‌تواند موافق مردم و سرنوشت آینده ایران باشد. اسرائیل و آمریکا هم مخالف این حکومت هستند ولی‌ آیا آنها برای مردم ایران سرمایه گذاری خواهند کرد یا خودشان ؟ سرنوشت افغانستان ،عراق و لیبی‌ سرنوشت غم انگیزیست هیچ روشنفکر مردم دوست و وطن پرستی‌ به کشتار مردم و ویرانی کشور خود راضی‌ نمیشود.حال این حکومت را تا چه هنگام باید تحمل کرد ، تاریخ مبارزاتی مردم جهان سرنگونی و یا تغییرات آنرا بعهده مردم آن کشور سپرده و شرایط آنرا زمان به مردم و نیروهای سیاسی مردمی تحمیل خواهدکرد ...با احترام فراوان...
۴۲۲٣۰ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣۹۰       

    از : یک نفر از خلق زحمتکش ایران

عنوان : صف بندی آخوندی
آقای "با دوستان" در یک صف بندی آخوندی نظردهندگان را به دو گروه خودی و غیرخودی تقسیم میکنند. خودی ها طرفدار خلقند و غیرخودیها ضد خلق. این روش نشان دهندهء آن است که افراط گرایان عقیدتی، چه از نوع مذهبیش و چه از نوع چپش، هر دو دو روی یک سکه اند.
در مورد لیبی نیز باید بگویم که تمام شواهد و مدارک نشان از آن دارد که مردم لیبی با آغوش باز به استقبال نیروهای ناتو رفته اند. اظهارات این آقا در مورد "سرنوشت شوم ناتو برای لیبی" قلب واقعیتی بیش نیست. اگر ناتو نبود رژیم چپگرای دیکتاتوردیوانهء لیبی دست به کشتاری وسیعتر در این کشور میزد که فقط با دیوانه بازی های صدام و استالین قابل قیاس است. عکس العمل بسیار مثبت مردم لیبی در استقبال از نیروهای ناتو خلاف اظهارات این آقا را ثابت میکند. این قلب واقعیت کردنهای چپهای ایرانی چیزی جز ساده انگاری مردم و نهایتاْ توهین به آنان نیست.
بسیار متاسفم که چپ ایرانی هنوز در دنیای موهوم و وحشتناک مارکسیسم لنینیسم غوطه ور است. امیدوارم که شاهد ظهور یک چپ دموکرات در صحنهء سیاست کشور باشیم.
۴۲۲۲۶ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : با " دهان " مردم
جناب تبریزی،
فرمودید " سوال دوم من از ایشان این است که چه راه حل عملی را برای مقابله با ماشین جنگی رژیم در نبرد برای سقوط دیکتاتوری ارائه میدارند؟ ". جواب سوال اینست که " در این آینه صاحبنظران حیرانند ".
اما در مورد پیشنهاد شما و حمله نظامی مثلا امریکا ، ما مثل خیلی گویا و خارج از نزاکتی داریم که نمیتوانم آنرا در اینجا بیاورم. مشابه آن اما اینست که شما میخواهید با " دهان " مردم غذا بخورید ولی غافلید دهانی که غذا را میخورد لذت را میبرد نه شما.
۴۲۲۲۱ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣۹۰       

    از : سیامک تبریزی

عنوان : پرسش مهمتر را از فرد داناتر
من برای آقای «رفیق» خسرو صدری آرزوی سلامت دارم و به ایشان یادآور میشوم که نوشیدن «شربت شهادت» ره آورد رژیمی است که ایشان و هم فکرانشان در حزب توده دیرزمانی در سنگر آن سینه میزدند و هنوز نیز میزنند.
در مورد «نفرت» از آمریکا باید توجه آقای صدری را به خودداری تظاهرکنندگان از دادن شعار «مرگ بر آمریکا» در تظاهرات گذشته جلب کنم. کیست که نداند نسل جوان کشور دارای حداقل اشتراک نظر با نسل گذشته در مورد ضدیت با غرب و سرمایه داری است! آقای صدری هنوز در دنیای جنگ سرد زندگی میکند. اگر حرف او درست باشد، پس باید نتیجه گرفت که ملت ایران هنوز دنباله روی حکومت ولایت فقیه هستند و این همان حرفی است که خامنه ای و احمدینژاد و جنتی میزنند.
من به این «آقا» اطمینان میدهم که همهء‌ ما ایرانیان در کنار هم با رژیم ضد بشری آخوندی مبارزه خواهیم کرد و از هیچ فداکاری نیز در این راه خودداری نخواهیم ورزید. حال ایشان هر چه دوست دارند میتوانند فکر کنند. (این از مسئلهء‌ آقای صدری)

در اینجا باید پرسش مهمتر را از فرد داناتری چون آقای رضا فانی زاده سوال کرد، چرا که ایشان در مقالات خود مرتب دست به تکرار مکررات میزنند و تا اینجا جوابی واضح به سوالات مطرح شده نمیدهند.
سوال این است آیا باید برای سقوط نظام آخوندی در تلاش باشیم و یا آنکه همچون گذشته (ضمن «مخالفت» با رژیم حاکم) همچنان به سیاست کجدار و مریز با جمهوری اسلامی ادامه دهیم تا شاید در این میانه اتفاقی برای این مملکت بیفتد و گروهی از میان این جماعت پیدا شوند و کشور را نجات بخشند!
اگر چنانچه پاسخ آقای فانی یزدی در مورد مبارزه برای سقوط فاشیزم حاکم بر کشور مثبت است، سوال دوم من از ایشان این است که چه راه حل عملی را برای مقابله با ماشین جنگی رژیم در نبرد برای سقوط دیکتاتوری ارائه میدارند؟
۴۲۲۱۷ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣۹۰       

    از : با دوستان

عنوان : صفوف خلق و ضد خلق از هم جداست
(تعدیل شده کامنت منتشر نشده قبلی، و به امید انتشار!)
با کسانی مثل آقای «سیامک تبریزی» نباید دهان به دهان شد. آن ها سرنوشت شومی را که ناتو برای مردم لیبی رقم زد رها سازی لیبی می دانند، و خواهان تکرار آن برای مردم ایران هستند.
آن ها درون صف خلق نیستند دوستان خوب خلق ما خسرو صدری (و احتمالا در کامنت های آینده، رضا فانی و دیگران)!

دهان به دهان شدن با آن ها یعنی مشروعیت بخشیدن به آها در حد کسی و کسانی که درون صفوف خلق قرار دارند و لازم است با آن ها بحث کرد.
با ضد خلق دهان به دهان شدن مشروعیت بخشیدن به اوست. و مهم تر از این، آن است که به او اجازه می دهد که در جبهه خلق، و در یک سایت متعلق به این جبهه، خود را وار مباحثات کند و کم کم از زشتی و قباحت تجاوز به ایران بکاهد و آن را امری قابل بحث و یا حتی بسیار موجه و مطلوب جلوه دهد.

می شود و لازم است که در باره نقطه نظر های آن ها نوشت، اما بدون دهان به دهان شدن مستقیم با خود آن ها. در کامنت هایی عام، در کنار کامنت های آن ها، و احیانا اگر ضروری باشد، با اشاره به کامنت های آن ها. و همچنین در مقالاتی عام جدا از نوشته های آن ها.
این البته نظر من است. تا نظر خود شما چه باشد.
۴۲۲۱٣ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣۹۰       

    از : ناظر

عنوان : مخالفت با جنگ موهوم
آقای صدری، نیازی به مردن داوطلبانه ایرانیان نیست. رژیم آخوندی، با کمال میل به کشتار ایرانیان در ۳۰ سال اخیر مشغول بوده است. فعلا حضرات حاکم در کشور ما در تمام مناطق بحرانی به همکاری با آمریکا می‌پردازند. اگر اوایل انقلاب حزب متبوع شما نمی‌دانست، اکنون کاملا معلوم است که دعوا بر سر چیست. از این حکومت تنور مبارزه ضد آمریکایی مطلوب شما گرم نخواهد شد. اگر در ایران باشید و همکاری با ارگانهای خاص نداشته باشید، به جرم ارتداد مهدورالدم و محکوم به فنا هستید. مخالفت شما با جنگ موهوم بدون اشاره به سیاستهای مخرب رژیم خامنه‌ا‌ی، شما را در کنار جنایتکاران قرار می‌دهد.
۴۲۲۱۲ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣۹۰       

    از : خسرو صدری

عنوان : جناب تبریزی! جواب پیشنهاد منطقی من چه شد؟
-شما به جای، به خیال مبارکتان، افشاگری در مورد "شجره نامه " دیگران، بهتر است به پیشنهاد ثبت نام در لیست داوطلبین نوشیدن شربت شهادت، برای آماده ساختن ورود" ارتش آزادیبخش ناتو"، پاسخ دهید. ازآن "اساتید گرانمایه" هم لطفا بپرسید که چرا از جان خود "مایه" نمی گذارند؟ مرگ خوب است ولی برای مردم بیچاره؟! آستین همت بالا بزنید و سرمشق مردم شوید!
-خط سرخ شجره نامه ما، مبارزه و فداکاری و شهادت برای بهزیستی انسان هاست و همانطور که ملاحظه می کنید، ابایی از نشستن زیر آفتاب نداریم. خیلی ممنون می شوم اگر شما نیزشجره نامه خود را بازگو کنیدتا دیگران با چهره در سایه ایستاده شما نیز آشنا شوند.
-آن آمریکایی که شما اینچنین برای حضورش در ایران بی تابی می کنید، چند دهه همه کاره آن مملکت و جایش محکم بود. اگر مردم از حضورآن و رژیم وابسته اش رضایت داشتند، بیرونشان نمی انداختند .

باز تکرار می کنم تا شاید اصل مطلب را گوشتان بشنود: با تحلیلی که ارائه دادید چرا شما ودوستانتان داوطلب قرارگرفتن درصف اول کشته ها نمی شوید؟
۴۲۲۱۰ - تاریخ انتشار : ۱ دی ۱٣۹۰       

    از : سیامک تبریزی

عنوان : اختلاف اصلی
جناب خسرو صدری، کمی بر اعصاب خود مسلط باشید. میتوانم درک کنم که نابودی حزب توده و شکست و اضمحلال شوروی شرایطی را بوجود آورده که هنوز بعد از گذشت بیش از دو دهه اوضاع به مزاج شما و رفقایتان اصلاْ خیلی خوش نمیآید. مطمئنم اگر پیمان ورشو امروز در قید حیات بود شما و همفکرانتان با آغوش باز به استقبال آنان میرفتید. در هر صورت عرض من و دیگر دوستانی چون اساتید گرانمایه میرفطروس، افشاری و علمداری این است که برای مبارزه با ماشین جنگی رژیم باید از یک نیروی نظامی کمک گرفت. بله بنده هم میدانم خیلی بهتر بود اگر میشد صرفاْ با گردهم آیی های دوستانه به حیات رژیم ولایت فقیه خاتمه داد ولی همانطور که مشاهده مینمایید در عمل چنین نیست.
اختلاف اصلی ما با شما و امثال شما و این آقای فانی یزدی این است که برای شما مقابله با آمریکا بر هر چیز دیگری ارجحیت دارد. برای شما مهم نیست که ملت بینوای ایران سالهای سال در زیر نعلین آخوندها زنده زنده جان بدهند ولی هرگز یک سیستم طرفدار غرب در ایران بر سر کار نیاید (هر چند که خودتان دیر زمانی است که به شهروندی کشورهای امپریالیستی مفتخر شده اید).
۴۲۲۰۱ - تاریخ انتشار : ۱ دی ۱٣۹۰       

    از : خسرو صدری

عنوان : به جناب تبریزی
جنابعالی و همفکرانتان ،"میرفطروس" و ...که چنین با عجله و جلوجلو به استقبال بمباران ایران شتافته اید، و هنوز مسجدی بنا نشده، کاسه به دست گرفته اید و پیش بینی "مسرت بخش" کشتار از طرف رژیم و در نتیجه بهانه "دخالت بشر دوستانه" می نمایید، لطفا برای رسیدن قربانیان به مرز"۶۰۰۰" نفر، (آنگونه که کی گویندباید به این حد برسد تا دخالت مجاز شود)، ابتدا خودتان ، فطروس، افشاری، علمداری و ... سینه سپر کنید و به فیض مرحومیت در راه بازگشت پرشکوه آمریکای عزیز نایل شوید تا دیگران هم با دیدن خلوص"شعورسیاسی" شما،شاید دنبالتان راه افتند. ما هم قول می دهیم که زیر علم و کتل "ناتو " و دیگر خونخواران عالم، مراسم شایسته ای برایتان علم کنیم. خیر پیش!
۴۲۱۹۷ - تاریخ انتشار : ۱ دی ۱٣۹۰       

    از : مینا ملکی

عنوان : تکراری و بیهوده
دیگه این مطلب شما جدا لوس شده. باباجون شما که خوب میدونی که اپوزیسیون ایران کلش به جایگاهی نرسیده که کسی جدیش بگیره، چه برسه به این یا آن گروه و شخصیت. متاسفانه خودشان هم همدیگر را جدی نمیگیرند. بنابراین این حرص و جوشی که شما میزنی که حالا مثلا دو نفر از این اپوزیسیون هم شما را تایید کنند و اعتراف کنند که جنگ بد است بیفایده است. بازیگران اصلی صحنه سیاست فعلی ایران اگر بخواهیم واقع بین باشیم، من و شما و بقیه اپوزیسیون نیستیم، بلکه رژیم ایران و قدرتهای جهانی در امریکا و اروپا و چین و روسیه هستند. حتی اگر این یا آن شخص از اپوزیسیون هم دلش جنگ بخواهد یا نخواهد فرقی نمیکند، چون هیچ وزنی در فضای جاری سیاسی ندارد.
شما با این مقالات فقط میخواهید خودتان را توجیه کنید و به جلو فرار کنید. وگرنه به کارنامه عملی خود مانند کارنامه اتحاد جمهوریخواهان نگاه کنید تا بفهمید برای تاثیر گذاری در سیاست جهانی و یافتن گوش شنوا راه بیراهه ای را رفته اید و بنا را کج گذاشته اید. هیچ یارگیری هم نتوانستید این سه دهه بکنید که برعکس همینطور در پیله تافته جدا بافته خود مانده اید و فرصتها را سوزانده اید و تنها کاری که ازتون ساخته است نوشتن مقاله و کلی گوی و شعار دادن است.
۴۲۱۹۰ - تاریخ انتشار : ٣۰ آذر ۱٣۹۰       

    از : سیامک تبریزی

عنوان : این آقای فانی یزدی است که دچار بدفهمی است.
به نظر من آقای فانی یزدی قلب واقعیت میکنند.
مسئلهء‌ نزدیکی با غرب هیچ ارتباطی با اعتقاد به «شکست ناپذیر» بودن جمهوری اسلامی ندارد. بر عکس این آقای فانی یزدی و جریانات سیاسی مورد حمایت ایشان است که در طول این سالها با تشویق سیاست مماشات با رژیم عملاْ سیاست غیر واقعبینانهء «شکست ناپذیر» بودن آخوندها را ترویج میکنند.
متاسفانه آقای یزدی و همکرانشان فلسفه بافی و تئوری پردازی را بر ارائهء یک راه حل عملی و قابل اجرا ترجیح می دهند.
واقعیت آن است که مردم ایران باید همانند مصریها و تونسی ها و لیبیایی ها به خیابانها ریخته و رژیم اسلامی را ساقط کنند. شکی نیست که رژیم اسلامی در چنین صورتی به کشتار وحشیانهء مردم دست خواهد زد. در چنان صورتی راه حل پیشنهادی آقای فانی یزدی و دیگر دوستان چپگرایشان چیست؟ آیا صرفاْ با مقاله نویسی و شعارهای توخالی به اصطلاح ضد امپریالیستی میتوان به داد مردم بی دفاع در مقابل ماشین جنگی رژیم رفت؟ بنده که چنین تصوری ندارم. من به عنوان یک شهروند ایرانی از حمایت نظامی جامعهء جهانی، بانظارت سازمان ملل، از مبارزات ملت ایران در قبال ماشین جنگی رژیم آخوندی حمایت میکنم.
با تشکر
۴۲۱٨۹ - تاریخ انتشار : ٣۰ آذر ۱٣۹۰       

    از : آرش بی کمان

عنوان : افقانستان و دمکراسی!
گفته اید : همین دیروز شنیدید که بعد از تقریبا ده سال جنگ و خونریزی در افغانستان ، فرماندهان نظامی امریکا و تنی چند از مقامات سیاسی اروپایی در مذاکرات با طالبان موافقت کرده اند که طالبان دفتر خود را در دوحه در قطر باز کرده و در مذاکرات برای بازگشت به قدرت که طالبان طالب تمامی آن است شرکت نمایند ، پس می بینید که نه تنها دمکراسی در این کشور تحقق نیافت که طالبان نیز دوباره رسما به قدرت باز می گردند ، مطمئن نیستم که هیچ کدام از ما باور داشته باشیم که در عراق نظامی دمکراتیک بر سر کار است! پیشنهاد به طالبان برای باز کردن دفتر در قطر به این دلایل میتواند باشه... طالبان را به مبارزه سیاسی تشویق کنند.... جنگ را پایان دهند.... در نهایت طالبان را در انتخابات شرکت داده و صلح را پایه ریزی کنند! و غیره...... توجه داشته باشید آنجا افغانستان است نه سوئد! و طالبان در میان مرد پایگاه دارد! اگر در عراق سمت و سو به طرف دمکراسی نیست مقصر اصلی مردمان عقب نگهداشته هستند! باید تلاش شود که عراق و افغانستان به سمت رشد سرمایه داری برود تا بر ویرانه های روابط و فرهنگ فئودالی ...خرافات... شهروندان جهانی بر پاشود!
۴۲۱۴۹ - تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱٣۹۰