نگاه کن، لی لا!
شادباشِ دومین دفتر از داستان های کوتاهِ مهری خانمِ کاشانی
اسماعیل خویی
•
به خود بنگر که زیبایی تو، لی لا!
فروغِ دیده ی مایی تو، لی لا!
مرا تو جانی و من تن تورا: من
تورایم، لیک خود رایی تو، لی لا!
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲۹ آذر ۱٣۹۰ -
۲۰ دسامبر ۲۰۱۱
به خود بنگر که زیبایی تو، لی لا!
فروغِ دیده ی مایی تو، لی لا!
مرا تو جانی و من تن تورا: من
تورایم، لیک خود رایی تو، لی لا!
اگر نرگس نگارِ جوی و برکه ست،
نگارِ آینه هایی تو، لی لا!
پر آید از تو هر آوایم و باز
فراتر از هر آوایی تو، لی لا!
نترسم از خدا و فاش گویم
که بی مانند و همتایی تو، لی لا!
سرابی در دلِ آیینه ای ، آه!
فریبا در فریبایی تو ، لی لا!
نه نزدیکی به من، نه دوری از من:
نه این جایی، نه آن جایی تو، لی لا!
چه نزدیکی به من! چه دوری از من!
هم این جایی ، هم آن جایی تو، لی لا!
چو فردا آید، امروز است: دردا
که فردایی به فردایی تو، لی لا!
دمِ آینده ای ، هر دم به سویم
می آیی و نمی آیی تو، لی لا!
دمادم از تو می میرم؛ دمادم
مرا از خویش می زایی تو، لی لا!
ولی، تا زندگی مرگ است بی عشق،
مرا بایی ، مرا شایی تو، لی لا!
هشتم اکتبر ۲۰۱۱،
بیدرکجای لندن
|