بخش هایی از سخنرانی نماینده حزب توده ایران در سیزدهمین نشستِ بینالمللی حزبهای کمونیست و کارگری
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲۹ آذر ۱٣۹۰ -
۲۰ دسامبر ۲۰۱۱
* بخش هایی از متن سخنرانی نماینده حزب توده ایران در سیزدهمین نشستِ بینالمللی حزبهای کمونیست و کارگری، یونان- آتن
رفقای گرامی،
اجازه بدهید از طرف کمیته مرکزی حزب توده ایران نخست از حزب کمونیست یونان تشکر کنم که در تدارک و میزبانیِ این نشست بینالمللی بسیار مهم حزبهای کمونیست و کارگری زحمت زیادی کشید، و امکان و فرصت تبادلِ نظر و بازگفتِ تجربهها درباره شرایط مشخص و ابعاد ویژه مبارزه در راه صلح، پیشرفت، و سوسیالیسم در هر یک از کشورهای ما، را فراهم آوردند. سیزدهمین نشستِ بینالمللی حزبهای کمونیست و کارگری، در شرایط بیسابقهیی که بر جهان حکمفرماست، برگزار میشود. در سراسر جهان، زحمتکشان با پیامدهای گسترده و فاجعهآمیز بحران اقتصادی و مالییی بیسابقه رودررواند.
رفقای گرامی،
نشست ما در زمان و شرایطی برگزار میشود که بحران سرمایهداری در ژرفترین مرحلهاش قرار دارد. سرمایهداری در بحران است، و برای حفظِ توازن و مهارِ تضادهای داخلیاش، با دشواری روبهروست. واکنشِ دولتهای سرمایهداریِ عمده در برابر این بحران، دو جنبه داشته است: قلع و قمعِ دستاوردهای زحمتکشان در داخل، و گشودنِ جبهههای جدیدِ کشمکش در سراسر جهان. واکنشِ قابل پیشبینیِ سرمایهداری، برگرداندنِ لبه تیزِ حمله به سوی دیگران و سرزنشِ آنها به خاطر روی دادنِ این بحران. آنها کسانی را که حاضر نشدهاند سیاستهای خود را با سیاستهای کشورهای سرمایهداری هماهنگ کنند ، بهویژه کشورهای جهان سوم و در حال رشد، را به خاطر دشواریهایی که کشورهای پیشرفته با آنها روبهرویند ، مقصر میدانند و ملامت میکنند. گشتن به دنبالِ سپرِ بلایی به منظور به منظور پنهان شدن در پسِ آن و نیز منحرف ساختنِ توجهها از معضلها و دشواریهای داخلیشان، شیوه کهنهیی است که امروزه هم کاربست آن را شاهدیم ... ما شاهد پیامدهای فاجعهبار سیاست امپریالیستی ”تغییرِ رژیم“ در “عراق“، “افغانستان“، و “لیبی“ بودهایم. هدفِ این سیاست دقیقاً ترسیمِ نقشه جدید جغرافیایسیاسیِ(ژئوپلیتیکیِ) خاورمیانه، و تأمین و تضمینِ منافع حیاتیِ امپریالیسم جهانی به سرکردگیِ ایالات متحده آمریکا در این منطقه غنی از نفت و پراهمیت به لحاظِ ژئوپلیتیکی دانسته شده است. بالا گرفتنِ تنشها در روابطِ با ایران را نیز جز در این چارچوب نمیتوان ارزیابی کرد. دولت آمریکا و متحدان ”ناتو“یی آن در اتحادیه اروپا، و نیز دولت متجاوز اسرائیل، نقشههای اهریمنی خود را به صراحت و روشنی بیان کردهاند ... اما واقعیت این است که، به رغم تلاش زیاد کشورهای امپریالیستی، آنها از مهارِ همه پیامدها و نتیجههای ناخواسته، ناتوانند. نتیجه بهاصطلاح ”جنگ ضد ترور“، فقط ایجاد عدم اطمینان هرچه بیشتر در بسیاری از کشورهای جهان نسبت به کشورهای سرمایهداریِ اروپا و آمریکای شمالی بوده است. رژیمهای نولیبرال و دیکتاتوریهایِ هواخواهِ امپریالیسم در خاورمیانه، یکی پس از دیگری با مخالفت و اعتراض ملتهایشان، تهیدستانشان، و بیچیزانشان روبهرو میشوند . ...
مبارزه در راه گزینهیی مترقی، در ایران
چگونگیِ پیشبرد مبارزه طبقه کارگر و متحدان طبیعی آن در شرایط مشخص ایران، جای برجستهیی در دستور کار نیروهای مترقی، و از جمله حزب ما داشته است. ایران کشوری است با گرایش سرمایهداری، با همان مشخصهها و ویژگیهای مشترک همه کشورهایی که حکومتهای دیکتاتوری دارند، و از دشواریها و خرابیهای اقتصادی و اجتماعی حاد در رنجاند. حکومتهای دیکتاتوری که از اوایل قرن بیستم بر ایران حاکم بودهاند، توان و امکانهای انسانی و طبیعی کشور را در عمل نابود کردهاند. نیروهای مولد کشور را به طرز فجیع و تأسفباری به هدر داده اند، و میدهند . ... ما در ایران در شرایطی به سر میبریم که ثروت عظیم نفتی کشورمان، و جمعیت جوان آن، که هر یک میتواند منبع پرقدرتی در خدمت دگرگونیهای بنیادی اقتصادی- اجتماعی باشد، از سوی رژیم حاکم به طور اساسی به هدر رفته است. سه دهه پس از به شکست کشاندن و نابود کردن انقلاب دموکراتیک ملی و مردمیِ سال ۱۳۵۷، رهبری رژیم ولایت فقیه نشان داده است که ظرفیتِ ادایِ نقش سازنده برای بیرون بردنِ کشور از عقبماندگی و وابستگی اقتصادی را ندارد. ما با رژیمی سر و کار داریم که از پیشرفت اقتصادی- اجتماعی واهمه دارد، آزادیها را سرکوب میکند، و دیدگاهی را بر جامعه تحمیل میکند که متعلق به قرون وسطی است. رژیم ولایت فقیه، با اندیشههای علمی و علوم اجتماعی اعلام جنگ داده است. برنامههای درسی مدرسهها را تغییر دادهاند و هرگونه اشارهیی به اندیشههای نوین و مترقی از متن آنها حذف گردیده است. در دانشگاهها، در ۳۸ درس و صدها موضوع مربوط به علوم اجتماعی، تغییراتی اساسی دادهاند. در حال حاضر، برای ”اسلامی کردنِ“ آموزش و نفیِ اندیشههای علمی، مارکسیستی، یا سوسیالیستی، به طور رسمی تلاش همهجانبهیی در سراسر کشور صورت میگیرد. رژیم ایران با پیاده کردنِ یک اقتصاد سرمایهداریِ انگلی و بهشدت فاسد دنبال کردنِ آن که هدفی جز حفاظت از منافع جَرگهسالاریِ(الیگارشیِ) حاکم ندارد، نابخردانه به تباهی و اتلافِ منابع عظیم انسانی و طبیعی کشور ادامه میدهد. در دو دهه گذشته، برنامههای اقتصادی این رژیم به لحاظِ اجتماعی عقبمانده، به طور مستمر به سمت الگویِ اقتصادییی نولیبرال چرخیده است که حاصل آن، تراکم شدید سرمایه مالی خصوصی بوده است. ”طرح تعدیلِ اقتصادیِ“ مداومِ رژیم اسلامی بر پایه توصیهها و نسخههای صندوق جهانی پول قرار دارد. این روند، که با حمایت کامل و مستقیم رهبر مذهبی (ولی فقیه، آیتالله خامنهای) دنبال میشود، در دولتهای احمدینژاد با توسل به شیوههای ”پینوشه“یی شوکدرمانیِ اقتصادی، شتاب بیشتری گرفته است. در خرداد ماه امسال، هیأت نمایندگی صندوق بینالمللی پول از ایران بازدید کرد، و در گزارش خود برنامههای اقتصادی احمدینژاد را مورد ستایش قرار داد. رژیم ایران از این بازدید و آن گزارش بهگرمی استقبال کرد، و برای توجیه حذف یارانهها و اجرای برنامههای ریاضتی خشن در کشور، محتوای این گزارش را در سطح وسیعی در جامعه منتشر و تبلیغ کرد. خصوصیسازی گسترده و فزاینده، سیاستهای پولی ضدملی، کاهش شدید بودجههای خدمات اجتماعی دولتی و نقض و سرکوب گسترده حقوق کارگران، شاخصهای عمده برنامه اقتصادی کنونی رژیم ایران اند. در تأیید و تشویق تلاشهای رژیم ایران در راه تحکیم و تقویت سرمایهداری و پایههای ”اقتصاد بازار“ بود که در گزارش صندوق بینالمللی پول چنین آمد: ”کارکرد پرقدرت بازار سهام در این اواخر، به طور عمده بازتاب دهنده قیمتهای بالای کالا در بازار جهانی و برنامههای وسیع خصوصیسازی در ایران است که به تکوینِ فرهنگِ سهامداری در ایران یاری رسانده است. هیأت بازدید کننده از ایران بر اهمیتِ برنامه اصلاح مستمر بخش بانکی ایران که در پنجمین برنامه توسعه ۵ ساله ایران به منظور تقویت امنیت و اعتبار بخش مالی تدوین شده است، تأکید کرد.“ اینها مشخصترین و صریحترین استنادها و اشارهها به مهمترین سازوکار ارتقای نقش محوریِ ”بازار“ و سرمایه مالی اند.
گذار ایران از یک مرحله رشد دموکراتیک ملی و مبارزه برضد دیکتاتوری ولایی از یک سو، و دفاع از استقلال ملی کشور در برابر مداخلههای امپریالیستی از سوی دیگر، با یکدیگر پیوندی تنگاتنگ دارند. رژیم حاکم بر ایران از حمایت و پشتوانه مردمی در میان قشرهای گوناگون زحمتکشان برخوردار نیست. تودههای زحمتکش ایران بهدرستی به این امر پی بردهاند که رژیم حاکم بر کشور به هدفهای انقلاب بهمن ۵۷ خیانت کرده است و در چارچوب اقتصادییی حرکت میکند که در آن ثروتمندان ثروتمندتر، و تهیدستان تهیدستتر میشوند. وضعیت اقتصادی- اجتماعی وخیم و رو به افولِ ایران و موضعگیریهای تحریککننده بیمورد و نابجای دولت احمدینژاد، زمینه و فرصت لازم را برای امپریالیسم فراهم میکند تا نفوذ خود را در ایران و کشورهای همسایه آن گستردهتر کند.
به اعتقاد ما، هر خط مشی و تحلیلی که صرفاً مبتنی بر یک بینش تکبُعدی از تضادهای داخلی و خارجی باشد، برای کشور فاجعهآمیز خواهد بود. بقای دیکتاتوری حاکم بر ایران و بورژوازیِ جرگهسالارِ (الیگارشیِ) فاسد آن، در تضاد با منافع زحمتکشان قرار دارد. رژیم ایران سعی دارد با ژستهای ضدآمریکاییِ عوامفریبانه و صوری، این تضاد را در پسِ پرده عاملهای خارجی پنهان کند.
پیششرطِ گذارِ ایران از استبداد به دموکراسییی واقعی، تشکیلِ جبهه متحد سیاسی گستردهیی از تمام نیروهای چپ، دموکراتیک و ترقیخواهی است که مصمم به پایان دادن به حکومت دیکتاتوری در کشورند. طبقه کارگر و لایههای گوناگون زحمتکشان، از جمله بخشهایی از خردهبورژوازی شهری، سنگبنایِ اصلیِ این جبهه متحد سیاسیِ پراهمیت اند. ... هدف راهبردیِ حزب ما در ایجادِ تغییر انقلابی به منظور برپاییِ نظام سوسیالیستی در ایران، مبتنی بر واقعیتهای کشور ما و توسعه نیروهای مولد از طریق ایجاد دگرگونیهای بنیادیِ اقتصادی- اجتماعی و برقراریِ دموکراسیِ مردمی واقعی به منظور تأمین و تضمینِ عدالت اجتماعی است.
رفقای گرامی،
موفقیت پیکار در راه گزینهیی سوسیالیستی و استراتژیهای ضرور به منظور آماده کردن شرایط برای دستیابی به چنین گزینهیی، بستگی به عمل و حضور موثرِ آگاهی طبقاتی و جنبش کارگری پیکارجو، همراه با حزب کمونیست مسلح به سیاستهای درست و مناسب برای ایجاد ائتلافها، و حرکت به سمت تعیین تکلیف مبارزه بر سر قدرت، و رها کردن کشور از زنجیرهای سرمایهداری جهانی است.
رفقای گرامی،
در اینجا مایلم بار دیگر بر این نظر حزب خود تأکید کنم که، مبارزه ما در راه صلح، دموکراسی، و عدالت اجتماعی در شرایط اقتصادی- اجتماعی مشخص ایران، و با توجه به تحولات کشور، همانا مبارزه برای ایجاد شرایط اقتصادی و اجتماعی و پیششرطهای عینی و ذهنی لازم برای گام برداشتن در مسیر استقرار سوسیالیسم در ایران است. این اعتقاد ما ریشه در شناختِ ژرف ما از سوسیالیسم علمی و کاربرد خلاقانه مارکسیسم- لنینیسم در ارتباط با مبارزهمان در راه صلح و پیشرفت در ایران دارد. ما برای پیروزی در این مبارزه شرافتمندانه به ادامه همبستگی شما اتکا داریم.
در پایان، مایلم از این فرصت استفاده کنم و از همه حزبهای کمونیست و کارگری برادر که پیوسته و بیوقفه از پیکار عادلانه مردم ایران با دیکتاتوری و در راهِ صلح، دموکراسی، و پیشرفت در سالهای اخیر حمایت کردهاند، صمیمانه تشکر و قدردانی کنم. بیانیه اخیر ۷۰ حزب کمونیست و کارگری در همبستگی با مبارزه ما، و پیامهای شادباش بسیاری از حزبهای برادر به مناسبت هفتادمین سالگرد بنیادگذاری حزب توده ایران، نمونههای عینی همبستگی بینالمللی با طبقه کارگر ایران و حزب توده ایران اند. از این بابت از همه شما سپاسگزاریم.
منبع: نامه ی مردم
|