خواجه ها و نقش ایوان - مسعود نقره کار

نظرات دیگران
  
    از : ی-برف

عنوان : «خط و خطکشی» در مفهوم تمامیت خواهان
عملکردن به دستورات «پزشکانی» که در عمل نشان دادند کوچکترین صلاحیت و دانشی در رشتهء «پزشکی» ندارند حماقتی است بزرگ که هرگز نباید از سوی «بیمارانی» که در طول این سالها از قربانیان این جماعت بوده اند تکرار شود. همانطور که از نوشته های این «پزشکان» میبینید ایشان هیچ کاری جز ابراز احساسات نمیکنند. تمام مخالفان عقیدتی آنها مزدوران امپریالیزم هستند و ما نیز باید اتهامات این جماعت را بی چون و چرا و بدون درخواست هیچ نوع سند و مدرکی قبول کنیم.
من هزاران هزار «بیماری» را به معالجات این «پزشکان» ترجیح میدهم.
۴۲٣۶٣ - تاریخ انتشار : ۹ دی ۱٣۹۰       

    از : الف باران

عنوان : اگر خط و خط کشی نبود، انقلابی هم نبود...
همانطوری که هر پزشک در مقابل حرفه خود سوگند یاد می‌کند که به جامعه و شغل خود خیانت نکند نویسندگان و روشنفکران هم در برابر قلم و هنر خود باید این تعهد را داشته باشند که به مردم و کشور خود خیانت نکنند . من آقای نقره کار را نمیشناسم ولی‌ تا آنجا که از مقاله‌های قبلی‌ ایشان اطلاع دارم،ایشان سلطنت طلب نبوده اند و این اولین مقاله ایشان است که بطور واضح به این جهت رو کرده اند.رو کردن به سلطنت طلبان پشت کردن به مردم و منافع ایران است. آنانکه دنبال خط و خط کشی هستند واضح و روشن بدانند که سلطنت طلبان مدافع منافع مردم و کشور ایران نبوده و نیستند آنها به ماموریتی که از جانب دیگر کشورها به آنها محول شده فرستاده شده و میشوند و اگر خط و خط کشی نبود، انقلابی هم نبود...
۴۲٣۵۶ - تاریخ انتشار : ٨ دی ۱٣۹۰       

    از : جواد رضایی

عنوان : آقای عیسی صفا کجای کاری برادر!
من مقاله نقره کار خواندم ، آخه پدر آمرزیده کجا ایشان از سلطنت دفاع کرده؟ از یک کار خوب آقای پهلوی دفاع کرده ، تا آنجا که من با مقاله های ایشان آشنا هستم برای طرح نظرشان از کسی خرده برده ندارد چه برسد از توده ای ها . باور کنین اقای صفا اگر حساب مقایسه به میان آید یک انسان آزاده و شریف رضا پهلوی امروزین را به امثال جنابعالی و حزبتان باید ترجیح بدهد. این کینه شما به آقای پهلوی به نظر سیاسی نمی آید و به قول آقای نقره کار که در مقاله ای از ایشان خواندم ژنی باید باشد ، دست بر دارید از پاشیدن بذر و کینه ، ۷۰ سال این کار کردید. بس نیست؟
۴۲٣۵۴ - تاریخ انتشار : ٨ دی ۱٣۹۰       

    از : عیسی صفا

عنوان : رو شدن مواضع
آقای نقره کار آگاهانه جبهه سلطنت طلبان را تقویت می کند. ایشان ادعای روشن کردن گذشته از جمله مواضع حزب توده ایران در چند سال اول انقلاب را دارند و مرتب در این زمینه قلم می زنند تا همواره حزب توده ایران را زیر ضرب نگاه دارند. اکنون بیشتر می توان فهمید ایشان قصد آب توبه ریختن به سر چه کسانی را داشته اند.
۴۲٣۵۱ - تاریخ انتشار : ٨ دی ۱٣۹۰       

    از : فریبا قوامی

عنوان : در رابطه با حرف های خانم مینا ملکی/ حق با آقای نقره کار است
درود، من فکر می کنم آقای نقره کار به این قسمت از مقاله اقای مصطفایی اشاره می کنند که بر داشت اقای نقره کار به نظر من درست است. اقای مصطفایی نوشتند:
" ....مطمنا چنانچه دولتی یا شخصی به صورت گسترده و سازمان یافته دست به جنایت بزند و دیگران تنها نظاره گر اینگونه جنایات باشند، جنایتکار با این انگیزه که عملش مشروع است، بر ادامه جنایت خود می افزاید . حکایت جمهوری اسلامی ایران نیز به همین منوال است. اظهر من الشمس است که در این حکومت جنایت علیه بشریت و نسل کشی صورت می گیرد و در این مورد هیچ بحثی وجود ندارد و گمان نمی کنم که آقای نصری نیز منکر جنایت علیه بشریت شوند. اما اینکه در گوشه ای بنشینیم و دست روی دست بگذاریم و جنایاتی که بر هموطنانمان صورت می گیرد را نظاره کنیم...."
http://news.gooya.com/politics/archives/۲۰۱۱/۱۲/۱۳۳۳۶۴.php
۴۲٣۴٨ - تاریخ انتشار : ٨ دی ۱٣۹۰       

    از : علی کبیری

عنوان : جانا سخن از زبان ما میگوئی!
سرکار خانم ملکی،

واقعاً دست مریزاد. از پاسخ بجا وشایسته ی شما به این جمعی که ملت و کشور مارا با انقلابشان به منجلاب کشاندند، بهتر ندیدم. شما هم در زمره ی یکی از انسانهای بسیار شریفی محسوب میشوید که بااقرار به اشتباهتان، مرهمی بر زخمهای نسل جوان و بیگناهی که براثر دنباله روی نسل گذشته از یک دایناسور ماقبل تاریخ، ناخواسته از دنیای مدرن به دنیای هیولاها پرتاب شده است، گذاشته اید. پاینده باشید.
۴۲٣۴۵ - تاریخ انتشار : ٨ دی ۱٣۹۰       

    از : آرش

عنوان : خوش خیالی های آقای سروش
آقای سروش قبلا هم ازاین دست نامه نگاری ها داشت که نامه قبلی خطاب به مراجع تقلید وآیت اله ها بود که از آنها بعنوان مراجع خاموش خواسته بود بیدار شوند وکاری کنند.
ودرهمان روز انتشار شبکه بی بی سی به بررسی آن نامه ومصاحبه با تحلیل گران خود منجمله آقای نامور حقیقی پرداخت .که نقل به مضمون آن این است :
(( آقای سروش دچار دونوع خوش بینی هست یکی خوش بینی نسبت به جایگاه و
مرتبت خود درمیان علمای مذهبی ومراجع که همیشه آنها را دکانداران دین خطاب می کرد وآقای سروش تصور می کند دربین روحانیون دارای نفوذ کلام هست . وخوش بینی دیگر مستقل بودن مراجع تقلید درحالیکه غالب مراجع و روحانیون پلند پایه از لحاظ مالی به بیت رهبری وخامنه ای وابسته ومحتاجند ودرواقع بدون کمک مالی حکومت امورات مراجع تقلید نمی گردد.))

بنظر من آن جواب دراین جا ودرمورد این نامه هم مصداق دارد.نه َاقای سروش نزد خامنه ای آن اعتبار ونفوذ کلام را دارد تا خامنه ای را متاثر کند ونه شخص خامنه ای
فرد مستقلی هست که بتواند دراین خصوص تصمیم بگیرد .بیت رهبری خامنه ای مجموعه ای است از نظامیان ودکانداران دین و چاپلوسان و فرصت طلبان اقتصادی
که برای اقدام به هر کاری رضایت وتوافق یک مجموعه لازم هست نه رضایت وتوافق شخص خامنه ای .
۴۲٣۴٣ - تاریخ انتشار : ٨ دی ۱٣۹۰       

    از : مینا ملکی

عنوان : مرسی ولی لطفا فرا افکنی نکنید
شما نیز آقای نقره کار خواهشا از فرصت برای فرا افکنی استفاده نفرمایید. از "وکلای جوان" اگر مصطفایی منظورتان است هرگز رفتاری جز فروتنی و خودداری از او نشانه ای نبوده است. لطفا اگر غیر این است یک مثال ساده برای ادعای خود بیاورید. ایشان در زمان انقلاب تنها پنج سال داشته. گناه او یا رضا پهلوی در بلایی که بنده و سرکار با انقلاب ارتجاعی خود کردیم چیست که از اینها کوچکترین طلبی داشته باشیم. اینها هم میتوانستند بدنبال زندگی راحت و بی دغدغه خود بروند و خودشان را به زحمت و فحش خوردن هم نیندازند. من وکلایی را در ایران میشناسم که سن و سال محمد مصطفایی را دارند و با سوئ استفاده از بیدادگاههای اسلامی میلیاردر شده اند. در مقابل در معدود تجربه هایی که با مصطفی داشتم از فروتنی و از خود گذشتگی این مرد بهت زده شدم. مصطفایی آیا شهرتش جز کمک و حمایت کودکان رها شده و زنان بی پناهی مانند سکینه آشتیانی بوده است؟ او چه کار باید بکند که مشهور نشود و رویش پیش سرکار زیاد نشود؟ کارنامه اسفبار سی و دوساله اپوزیسیون ایرانی که جنابعالی و بنده هم جزو آن هستیم خجالت آور تر از آن است که بخواهیم گلوله کنیم و بر سر این چنین بیگناهانی بزنیم که یادشان نرود احترام "پیشکسوتان" را بجا بیاوردند؟ خود سرکار در این سی و دو سال جز نوشتن مقاله و اظهار نظر چه کار دیگری کرده اید که میخواهید به رخ کسی بکشید و مصطفایی باید حواسش باشد؟ اگر منظورتان بزرگانی مانند کریم لاهیجی است که ایشان با همه احترامی که به زحماتش قایل هستم هم با نوشتن قانون اساسی اولیه جمهوری اسلامی و آوردن بند ارتجاعی شورا ی نگهبان "اسلامی" در آن که بکل مخالف حقوق بشر و بنوعی آپارتاید در یک کشور کثیر الملله با ادیان گوناگون است اشتباه بزرگی را یکبار مرتکب شده که متاسفانه هنوز هم آن را تلویحا توجیه کرده و کمرنگ و بی اهمیت جلوه میدهد.
مجاهدین خلق نیز در کنار کار خوبشان یک تاریخ پر از اشتباهات عظیم و نابخشودنی دارند. اکبر گنجی با همه فداکاری های امروزش گذشته ای در ابهام و مه دارد. مطفایی و حتی رضا پهلوی چه اشتباه و ابهامی در گذشته خود دارند. بدهکاریشان به ما برای چیست؟ پس تازه اگر کسی بخواهد گرد و خاک نکند و فروتنی و بزرگواری نشان بدهد، آن بنده و شما و کریم لاهیجی و اکبر گنجی و مجاهدین بدلیل اشتباهات مکرر اندر مکرر خود هستیم نه برعکس.
متاسفانه ما گاهی هم که میخواهیم از کسی تمجید کنیم به رسم سنت یک لگد هم حواله اش میکنیم مبادا....
۴۲٣٣۷ - تاریخ انتشار : ۷ دی ۱٣۹۰       

    از : خواننده

عنوان : بدون عنوان
خاک پای رضا پهلوی، که با او مخالفم، شرف دارد بر سر تا پای خائنان بی آزرمی که خواهان حمله نظامی به ایران هستند و سر بر آستان جان بولتون ها می سایند که لطفا بیایید و کار را یکسره کنید و تغار را بشکنید تا شاید ماستی هم به ما کاسه لیسان برسد. اگرچه جهان به کام ما نخواهد شد، اما برای ما لیسیدن ماست باقی مانده در ته یک یک تغار شکسته، لذتی دارد که کم تر از لیسیدن پوتین های سربازان آمریکایی و اسراییلی نیست.
۴۲٣۱٨ - تاریخ انتشار : ۶ دی ۱٣۹۰       

    از : علی م

عنوان : تشکر
از اقایان نقره کار- ایرانی و ارجمند بخاطر نقطه نظرات منطقی تشکر میکنم.
۴۲٣۱۶ - تاریخ انتشار : ۶ دی ۱٣۹۰       

    از : محسن ف

عنوان : جناب نقره کار
جناب اقای نقره کار با سلام
لطفا بدون توجه به این نوشته ها بکار خودت ادامه بدهید.مخالفان شما یا مجاهد هستند یا افرادی به نام انها مینویسند.بعرض اقایان مجاهد برسانم که جو داخل کشور اصلا به نفع انها نیست و مردم رئیس جمهور و رهبر"خود خوانده" نمی خواهد.
۴۲٣۱۵ - تاریخ انتشار : ۶ دی ۱٣۹۰       

    از : الف باران

عنوان : محتوای این تبلیغات، مطرح شدن رضا پهلوی است تا محاکمه خامنه‌ای !
اینطورها هم نیست که آقای نقره کار میفرمایند.شخصیت‌های سیاسی ،احزاب و سازمانها به پایگاه طبقاتی و متعلقات ایدئولژی خود وابسته اند. آنها در شرایط مساعد همان گونه رشد خواهند کرد که از آن بوجود آمده اند.هر بذری نهال و میوه خود را پرورش میدهد.آقای رضا پهلوی نماینده سلطنت طلبان است و نمی‌تواند مخالف نظام سلطنتی باشد آنهم زمانی‌ که برقراری رژیم‌های سلطنتی با کودتا‌ها و یا دخالت های نظامی بیگانگان انجام میشود.انتظاری هم نباید داشت که رضا پهلوی و یا نمایندگان هر جریان سیاسی دیگر قبل از رسیدن به قدرت تبلیغات مردم دوستی‌ و وطن پرستی ننمایند.این تبلیغات محتوای مطرح شدن رضا پهلوی را دارد تا محاکمه خامنه‌ای ! همیشه برای تغییرات سیاسی در یک کشور بوسیله کشورهای مداخله گر،تمام جریان های سیاسی آن کشور بمنظور بهره برداریها و بده بستانهای سیاسی مطرح خواهند شد و اگر روزی رضا پهلوی بعنوان شخصیت سیاسی در ایران مطرح و انتخاب شود ورود احتمالی‌ ایشان پس از مداخله نظامی کشورهای تصمیم گیرنده انجام پذیر خواهد بود.این حکومت ،این کشور ویرانه، این فقر موروثی و این فرهنگ وابستگی و بیگانه پرستی محصول خاندان پهلوی است ، هنوز کافی‌ نیست...!
۴۲٣۱٣ - تاریخ انتشار : ۶ دی ۱٣۹۰       

    از : یک نفر

عنوان : عطر بسیار آشنای کلام آقای نقره کار
برای آن که مقاله آقای نقره کار تکمیل شود، بدون اجازه ایشان، کلامی را به کلام بسیار آشنا و خوش عطر و کاملا از سر انسان دوستی و قدر شناسی ایشان اضافه می کنم.
کلام ایشان:
«نادیده گرفتن و ارج ننهادن به تلاش های موثر و ارزشمند شورای ملی مقاومت به ویژه سازمان مجاهدین خلق ایران ... »
کلام تکمیلی من:
نادیده گرفتن و ارج ننهادن به تلاش های موثر و ارزشمند شورای ملی مقاومت به ویژه سازمان مجاهدین خلق ایران، در ایام حکومت جرج بوش برای حمله نظامی آمریکا به ایران، و در زمان اوباما برای تبلیغ پشت جبهه انتخاباتی «شریف ترین سیاستمداران دو دهه اخیر آمریکا» (عین پیام خانم رجوی به آکسیون ۲۶ اوت مجاهدین در آمریکا) همچون جان بولتون که هزار بار خواهان حمله اسراییل و آمریکا به ایران شده است و دوستان شریف دیگرش همچون مایکل موکیزی و رودی جولیانی، دو رییس کل سابق سازمان سیا، یک رییس سابق اف بی ای، و بقیهشریف ترین دولتمداران دو دهه اخیر آمریکا ...

من با سروش، اختلافات دیگری دارم. و زیاد. اما او در نامه اش خامنه ای را تایید نکرده است، به او بشارت سقوط نزدیک را داده است. می توان نامه او را خواند.
این کلام آخرم البته برای من فرعی است، و اصلی همان عطر کلام بسیار آشنای آقای نقره کار است که در آغاز به آن اشاره کردم.
۴۲۲۹۷ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣۹۰       

    از : حمید ارجمند

عنوان : رضا پهلوی پولها را باید به کی تحویل دهد ؟!
بعضی از هموطنان گرامی مثل اینکه متوجه هنوز نیستند که اگر قرار باشد به گفته ایشان رضا پهلوی باید حساب پولهای ملت ایران را پس بدهد در شرایط امروزی ایران کجا و به چه کسانی باید حساب پس بدهد و تحت چه شرایطی ؟ اپوزیسیونی که در خارج از کشور مستقر شده متاسفانه فاقد یک شورای ملی به رسمیت شناخته شده از سوی ملت ایران و مجامع جهانی میباشد ، من هم قبول دارم که روزی چنانچه یک حکومت ملی موقت در ایران تشکیل شد و رضا پهلوی خواست در این کشور فعالیتی بکند اول باید در چنین محکمه بیطرف و بیغرض که فقط دنبال منافع ملی است حاضر شده و پاسخگو باشد ، اما با دادن شعارهای غیر عملی و فانتزی در غربت نمیتوان برای کسی تعین تکلیف کرد ، البته حتما منظور آقایان یا خانمهائی که دنبال پاسخگو بودن رضا پهلوی در مورد پولهای بنا حق برداشته شده میباشد این نیست که این آقا پولها را به حساب بانک مرکزی ایران داده و رسید دریافت کند ! مسئله سوم اینکه باید یک روزی بالاخره یاد بگیریم حرفهائی بزنیم که از نظر حقوقی و عقلانی با شرایطی که درش قرار داریم شدنی باشد . و این نکته را هم خوب است یاد آوری کنم که در امر مبارزه و کار سیاسی مسائل را با دید شخصی نگاه نکنیم و با این تفکر که چون من از صفر شروع کردم در غربت پس رضا پهلوی هم باید اینطور میبود ! من نه وکیل مدافع این آقا هستم و نه دادستان ملی و منتخب ملت و خودم هم در غربت همه کارهای ممکن را برای زندگی شرافتمندانه انجام داده و میدهم ولی در امر مبارزه با رژیم وابسته به بیگانه ولایت با مسائل کلان شخصی برخورد ندارم و نخواهم داشت .
۴۲۲۹۶ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣۹۰       

    از : ایرانی

عنوان : حرفهای بی معنا برای کوبیدن طرف مقابل
خیلی جالب است که بسیاری از دوستان هنوز در گذشته زندگی میکنند و کوچکترین درسی از مسائل کشور و سیر تحولات نگرفته اند. آقای سالاری و یا «باخته» همچون قاضی القضات دیوان اسلامی خود میگویند و خود میخندند. من به عنوان یک ایرانی از زحمات رضا شاه و محمد رضا شاه برای پیشبرد مملکت بسیار سپاسگذارم. ضمن آنکه از عدم توجه آنها به توسعهء سیاسی انتقاد میکنم. در ضمن دوستان جوری صحبت میکنند که انگار تنها نمایندهء دیکتاتوری در ایران فقط و فقط خاندان پهلوی بود و در عوض تمامی مخالفان آنها آزادیخواه بودند.
واقعیت این است که تمامی جریانات سیاسی مخالف شاه، از اسلامیها گرفته تا کمونیستها و هواداران محمد مصدق، به مراتب بیشتر از شاه ضد دموکراسی و مخالف توسعهء سیاسی در کشور بودند. قصد آنها برپایی نوعی دیگر از استبداد بجای حکومت شاه بود.
در ضمن آقایان محترم، برای اتهام زنی باید سند و مدرک داشت. شما بر اساس کدام سند و مدرکی میگویید که ارثیهء شاه به فرزندش بالغ بر «میلیاردها دلار» است. اگر در این زمینه سند و مدرک معتبری دارید آنرا را رو کنید و یا آنکه این اسناد را در یک دادگاه در آمریکا بر ضد رضا پهلوی منتشر سازید. وگرنه ادعاهایتان حرفهای بی معنایی است که فقط برای کوبیدن طرف مقابل بکار گرفته اید.
۴۲۲۹۴ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣۹۰       

    از : حسنقلی

عنوان : تبعیض!
حالا که آقای نقره‌کار از «تلاش های موثر و ارزشمند شورای ملی مقاومت به ویژه سازمان مجاهدین خلق ایران» نام برده‌اند، جا داشت اشاره‌ای هم به تلاش‌های جندالله و فرقان و طالبان و صدام حسین و.... می‌کردند، چون آن‌ها هم با رژیم اسلامی جنگیده‌اند.
۴۲۲٨۹ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣۹۰       

    از : باخته

عنوان : شعرو ور سروش
نامه های نوشته شده به خامنه ای آدم را نا خود آگاه بیاد دوران دور ارباب و رعیتی و سیستم های فئودالی می اندازد. این اقای سروش سواد و الفبای مبارزات سیاسی را ندارد و گرنه این طرز بر خورد با یک جانی و آدم کش نیست ,بهتر است همان شعر بنویسند و با نوشته هایشان مردم را گیج نگهدارند.
آقای رضای پهلوی فقط یک رای دارد. اول باید ایشان قبول کنند که میلیارد ها پول مردم ایران به دست خانواده ایشان است و باید حساب پس بدهند. کسی نگفته ایشان باید جواب گوی پدرش باشند و لی ثروتی که ایشان در اختیار دارند یک پسر ۱۶ یا ۱۷ ساله فراری زمان جنگ ندارند. درکش اینقدر هم مشکل نیست.
۴۲۲٨٨ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣۹۰       

    از : رضا سالاری

عنوان : ‫چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست!
جناب نقره کار، اگرچه منهم همیشه منتقد دیدگاه های مذهبی سروش بوده ام، ولی مخاطب این نامه اخیر او را فقط در خامنه ای نمیبینم! گرچه با الهام از نصیحت الملوک و سبک نوشتاری موزون سعدی، وی او را به ظاهر اندرز میدهد، اما با همان نثر مسجع و موزون، تاریخ کامل و چهره کریه و سرکوبگر کل نظام جمهوری اسلامی ولایی چماقمدار را، که ابتدا دوران خام ‫شباب خود او هم جزئی از آن کل بود، به نحوی با زبان صوفیانه دینی خود افشا کرده و در این نامه به نقد می کشد و به نوعی غیرمستقیم نقبی هم به کارنامه رفقای قدیمی خویش میزند! آیا نامه او باورهای جزم و به ارث رسیده خردگرایان دیندار طرفدارش را به تزلزل و لرزش و لغزش بیشتری سوق نخواهد داد؟
۴۲۲٨۶ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣۹۰       

    از : رضا سالاری

عنوان : تعهد و مسئولیت مالی رضا‫
‫جناب ارجمند، درست است که رضا پهلوی را نباید از بابت فرزند پدرش محمدرضا بودن و شدن و نوه پدربزرگش رضاشاه بودن استنتاخ و یا مجازات و یا محاکمه کرد، ولی از بابت ارثیه ثروت کلان و بدون ‫‫حساب و کتاب و تصویب و اجازه مردم ایران توسط خانواده اش باید مورد سوال و پرسش و تحت مسئولیت او قرار داد. ایشان میتوانست برای اثبات صداقت خود حداقل ارثیه خود را به ‫طریقی به مردم ‫مورد ادعایش بازمیگرداند و همچون بسیاری از مهاجرین ایرانی در آمریکا ‫زندگی مالی اش را از صفر شروع کرده و با کار و زحمت شخصی خود معاش خود و خانواده اش را تأمین میکرد و به کارهای سیاسی خود هم میپرداخت. صداقت بازماندگان خانواده محمد رضا پهلوی همواره مورد سوال بوده و میباشد!
۴۲۲٨۵ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣۹۰       

    از : حمید ارجمند

عنوان : حتی اگر رضا پهلوی ؟!
علی رغم نوشته بسیار بجای آقای نقره کار خطاب به سروش در دفاع ایشان از طرح شکایت علیه نائب شیطان سید علی خامنه ای به عنوان جانیتکاری علیه بشریت بجاست که در گفتار و نوشته های خود شتر سواری دولا دولا نکنیم ! این درست است که ما و ملت ایران تاوان خود کامگیها و خود گم کردنهای محمد رضا شاه را در امر اداره کشور و سیاستهای داخلی و خارجیش را بنوعی میپردازیم ، اما چنانچه ادعاهایمان در طول ۳۰ سال گذشته حمایت و همدلی با منافع ملی ایران بوده و دفاع از حقوق انسانی تک تک افراد این مرز و بوم علی رغم رنگ و مذهب و زبان و فرهنگ و... ولی این دلیلی نمیشود که واقعیتهای موجود را منکر شویم از جمله واقعیت وجود فردی ایرانی که نامش رضا پهلوی میباشد و چه به مذاق ما خوش بیاید یا نیاید حد اقل اکثریت ایرانیان با نام و تاریخچه این نام آشنا هستند و برازنده امثال آقای نقره کار که سالهاست در امر سیاست فعال و قلمی هم میزنند نیست که از موضع بالا و دستوری میفرمایند حتی اگر رضا پهلوی این درخواست را داده باشد ! قصد من در این نظر دفاع از شخص رضا پهلوی نیست ولی آنقدر بیاد دارم که در هنگام انقلاب ملت ایران ایشان جوانی ۱۶ یا ۱۷ ساله بود و طبیعتا نقشی حتی کوچک در حوادث قبل از انقلاب نداشته و بعد هم تا امروز بعنوان یک ایرانی ضد نائب شیطان و سپاه ظلماتش کم یا زیاد فعال بوده و اوصولا در شائن انسانهای با وجدان نیست که او را به سبب فرزند شاه قبلی بودن حکم صادر کنیم که حق حیات و یا حق سخن ندارد و در غیر اینصورت فرقی بین یک فرد دموکرات و طرفدار آزادی با یک عنصر اطلاعاتی و بازجو ی وزارت اطلاعات نداریم . ایشان همچنان نوشته اند حتی اگر رضا پهلوی که اگر کسی رضا پهلوی را نشناسد فکر میکند در مورد معاون آدولف هیتلر صحبت میکنند ! نه آقای محترم رضا پهلوی هم همانقدر حق دارد حرف و نظرش را بیان کند که من و شما و یک هوطن گمنام در شهرستان خاش این حق را دارد .
۴۲۲۷۹ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣۹۰