Les roses de Saadi
گلهای سرخ سعدی
Marceline . Desbordes-Valmore/Poésies, ۱۸۳۰
- مترجم: فریبا عادلخواه
•
صبح، امروز
دلم خواست
چند شاخه گل سرخ
برت آورم
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۵ دی ۱٣۹۰ -
۵ ژانويه ۲۰۱۲
صبح، امروز
دلم خواست
چند شاخه گل سرخ
برت آورم
در کمر تنگ دامنم
آنهمه گل نهادم
که نماند شان جائی دگر در برم
و تاب نیاورد شان
پاره شد
سخت گرهُ کمرم
و پخش شدند همه
در هوا
گلها
و رفتند
با باد
به جانب دریا
در مسیر آب
و به تعقیب او
برای دگر باز پس نیامدن
رفتند؛
و سرخ شدند
موجها
تو گوئی که آتش گرفته باشند:
مست بوی آنهاست امشب دامنم...
و هرم نفَسش بر جسم من
از ان مُشکین خاطره میاید.
Les roses de Saadi
Marceline Desbordes-Valmore/Poésies, ۱٨٣۰.
J'ai voulu, ce matin, te rapporter des roses;
Mais j'en avais tant pris dans mes ceintures closes
Que les nœuds trop serrées n'ont pu les contenir.
Les nœuds ont éclaté. Les roses envolées
Dans le vent, à la mer s'en sont toutes allées.
Elles ont suivi l'eau pour ne plus revenir;
La vague en a paru rouge et comme enflammée :
Ce soir, ma robe encore en est toute embaumée…
Respires-en sur moi l'odorant souvenir.
|