زنان سلطه گر، مردان زن ذلیل!
لاله حسین پور
•
مفهوم زن ذلیل جدید نیست و مدت هاست که در ایران، میان خانواده ها و حتی در محیط های "روشن فکری" شنیده می شود. شاخک های حساس نظام مردسالاری نمودهای این مفهوم را با ظرافت هر چه تمام تر کشف کرده، بیان می کند و به افشای آن می پردازد. چرا که مردانی یافت می شوند به این نظام خیانت کرده و پاسداری از آن را گاه و گداری به فراموشی می سپرند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱٨ دی ۱٣۹۰ -
٨ ژانويه ۲۰۱۲
تلفن زنگ می زند. مرد، پشت میز عظیم خود مشغول مطالعه پرونده ای است. خانم منشی بر دگمه مخصوص ضربه می زند و مرد گوشی را برمی دارد. همسرش از خانه، بعد از این که چند لحظه با عصبانیت وبا صدای بلند، از برخورد دخترشان که دیگر گوش به حرف کسی نمی دهد، می گوید، شروع به خواندن لیست خرید می کند که قرار است، مرد، هنگام رفتن به خانه بخرد و چند دستور دیگر که قرار است مرد اجراء کند. مرد در تمام لحظاتی که گوشی به دست دارد، می گوید، بله خانم، حتما، بله، بله، حلش می کنیم، باشد، حتما....
منشی در جریان این تلفن های روزمره قرار دارد. هم کاران نیز زیر چشم و با تمسخر به رئیس خود می نگرند و به هم چشمک می زنند. بیچاره آقای رئیس، زن ذلیل است!
مفهوم زن ذلیل جدید نیست و مدت هاست که در ایران، میان خانواده ها و حتی در محیط های "روشن فکری" شنیده می شود. شاخک های حساس نظام مردسالاری نمودهای این مفهوم را با ظرافت هر چه تمام تر کشف کرده، بیان می کند و به افشای آن می پردازد. چرا که مردانی یافت می شوند که در گوشه ای، این جا و آن جا به این نظام خیانت کرده و پاسداری از آن را گاه و گداری به فراموشی می سپرند.
ایرانی ها، با استعداد خود در مفهوم سازی، کلمه زن ذلیل را ابداع کرده اند و به این وسیله انحراف از مردسالاری را به وضوح نشان می دهند. اما بحث های متوالی در رابطه با چنین انحرافی منحصر به ایران و مردهای ایرانی نیست. چنین بحث هایی را می توان کم و بیش در مقابله با فمینیسم و در حمایت از نظام مردسالارانه در همه جا مشاهده کرد.
با وجودی که مردسالاری و تبعیض جنسیتی هم چنان در تمام دنیا حاکم است و در هر لحظه به تثبیت و گسترش خود می پردازد و چه از نظر قوانین تبعیض آمیز و دستورات مذهبی، چه از طریق حاکمیت اخلاق و عرف حامی این نظام، مستقیم یا غیرمستقیم فشار بیشتری بر زنان وارد آورده و جایگاه آنان را به عنوان جنس مغلوب و فرودست در جامعه عمیق تر می کند، با تمام این ها هرجا که زنان پیش رفتی داشته و یا موردی از رهانیدن خود از زنجیر مردسالاری را تجربه می کنند، به سرعت و به شدت هر چه تمام تر در مقابل آن ایستادگی می شود. همین که دختران در مدارس و دانشگاه ها با سرعت شگفت آوری در ایران و در سراسر دنیا، از خود استعداد یادگیری، تمرکز و نظم و ثبات نشان داده و پیش رفت قابل ملاحظه ای کرده اند، نه تنها در ایران با سهمیه منفی در دانشگاه ها روبرو می شوند، بلکه در اکثر کشورها شاهد بحثی هستیم در این رابطه که دختران عرصه را از مرحله دانش آموزی بر پسران تنگ کرده و به علت درس خوان بودن و منظم بودن، توجه معلمان را به خود جلب می کنند و بالعکس، به پسران مهر "شرارت" و "پرخاش گری" می خورد و در نتیجه پسران موفقیت کمتری به دست آورده و به همین ترتیب در جامعه عقب خواهند ماند!
اما وقتی آمار و ارقام و حضور دختران و زنان در سطح جامعه را مشاهده کنیم، می بینیم که هرچند چنین توفق و برتری از جانب دختران تا سطوح دانشگاه و آکادمیک کاملا صحیح است، اما بعد از آن و در سطح مشاغل و مسئولیت های اجتماعی، با افت و سراشیبی تندی مواجه می باشد. در عمل همان پسران "شرور" و "درس نخوان" و "غیرمتمرکز" هستند که مدارج اجتماعی را یکی یکی تصاحب می کنند و مشاغل "مهم" و درآمدزا در جامعه طبقاتی- مردسالار را در اختیار می گیرند. البته اگر غیر از این می بود، احتمالا درب مدارس و دانشگاه ها را بر روی دختران چهار تخته، میخ می کردند!
ترس و وحشتی که از پیش رفت دختران و زنان در جامعه دیده می شود، نشان دهنده آن است که اگر جامعه طبقاتی یکی از پایه های اصلی خود یعنی مرد سالاری را از دست بدهد، غافله را باخته است. قدرت و سلطه با تکیه به تبعیض های موجود در جامعه است که خود را پابرجا نگاه می دارد. بنابراین زنده باد مردسالاری و تبعیض جنسیتی با هر شکل و شمایل که بروز کند. در این راه سرکوب هرگونه انحراف از مردسالاری وظیفه مقدس جوامع طبقاتی است. مردان "زن ذلیل" خیانت کارانی هستند که می باید افشاء شوند.
حال در شرایطی که زن در خانه مشغول رفت و روب است و از روح و روان و جسم خود مایه می گذارد تا مکانی برای زنگ تنفس و استراحت همسر خود مهیا کند، اگر لیست خرید را به همسر خود اطلاع دهد، فریاد وا زن ذلیل به آسمان می رود. البته اگر مرد، یک ساعت مانده به ظهر به همسرش اطلاع دهد که مهمان به خانه می آورد و دستور تهیه یک ناهار "آبرومند" را بدهد، مشکلی نیست و روال طبیعی زندگی است که طی هزاران سال جریان داشته است.
به قول آقای بیوک محمدی که کتابی درباره "زن ذلیل" ها نوشته، نظام مردسالاری مثل نظام کشاورزی است که ۶ هزار سال قدمت دارد و دیگر نقش بزرگی در جامعه بازی نمی کند. ایشان مفهوم زن ذلیل را با تکنولوژی که عمر ۲۰۰ ساله ای دارد، مقایسه می کنند و معتقدند، اکنون مفهوم زن ذلیل است که دارد جا باز می کند و باید مطرح شده و با آن مقابله به عمل آید. از این زاویه، زن ذلیل بودن یکی از آسیب های اجتماعی به شمار می رود و می بایست در حوزه مطالعات رهایی بخش مردان گنجانده شود.
بخوان دفاع از نظام مردسالاری در هر گوشه و نقطه ای که شروع به ریزش می کند! سئوالی که مطرح است، این است که در واقع مفهوم رهایی بخش، همواره اقدام مابه ازاء خود را داشته است. حال مردان می خواهند خود را از چه رهایی بخشند؟ از کدام قانون؟ کدام عرف و یا کدام حاکمیت؟
مطرح می شود که احساس مردان، ملاک زن ذلیل بودن است و نه نوع رفتار زنان. بنابراین زن با هر رفتاری می تواند این احساس را به همسرش تلقین کند که زن ذلیل است! این امر را نیز باید اضافه کرد که گاهی احساس مرد به تنهایی مشکلی ایجاد نمی کند، بلکه این احساس اطرافیان است که به مرد القاء می کند که گویا زن ذلیل است!! و می باید قاطعانه در مقابل رفتار زن (هرچه می خواهد، باشد) ایستادگی کرده و مهر زن ذلیل بودن را به سرعت از پیشانی خود پاک کند.
پرواضح است، در جامعه ای که در آن مردسالاری غوغا می کند، در هر لحظه ای که زن خودنمایی کند و حرف اول را بزند، احساس مرد جریحه دار شده و چه بخواهد، چه نخواهد، احساس "زن ذلیلی" کرده و تلاش می کند، به ویژه در مقابل اطرافیان، در مقابل زن بایستد. چنین احساسی نیز خود نتیجه حاکمیت نظام مردسالاری در جامعه است.
بگذریم که نظام مردسالاری در ایران با تمام قوا از عرف و اخلاق گرفته تا مذهب و قانون، حمایت شده و پابرجا می باشد. اما در کشورهای اروپایی و مثلا پیش رفته نیز با وجودی که قوانین خود را نسبتا اصلاح کرده اند، مظاهر مردسالارانه در جامعه و به ویژه در خانه ها نقش بزرگی ایفا می کند. برای مثال، خشونت خانگی، چه با حمایت قانونی و چه آن جا که قانون به اصطلاح در مقابل آن می ایستد، هم چنان حضور غالب خود را دارد. آمارهایی که از میزان خشونت خانگی وجود دارند، هیچ گاه متناسب با واقعیت موجود نیستند. چرا که بسیاری از این موارد پشت درب های بسته خانه مانده و به بیرون درز نمی کنند. در صورت جرئت و شکایت زن که مورد خشونت را دادگاهی می کند، بارها و بارها دیده شده که زن، مقصر یا دروغگو تشخیص داده می شود و مرد بدون مجازات آزاد می گردد.
در ایران، مردسالاری با مظهر خشونت، به مراتب فجیع تر و پنهانی تر پیش می رود و در عمل به مثابه امری خصوصی و طبیعی در جامعه جریان دارد. امری کهنه و مورد قبول که مطرح کردن آن اذهان برخی را خسته و بی حوصله می کند!
جالب، نظری ست که معتقد است، خود زنان یکی از اصلی ترین کارگزاران و عاملین تولید مردسالاری به شمار می روند!!!! آیا واقعا می بایست در این مورد هم بحث و روشن گری کرد، یا این که هدف انداختن توپ به زمین مقابل و سرگرم کردن فمینیست ها و کنش گران علیه تبعیض جنسیتی است؟
از لیست خرید و میز آبرومند بگذریم. این ها مثال هایی هستند برای این که روشن شود، هم چنان آمار زنانی که در خانه کتک می خورند و تحقیر می شوند، در صدر قرار دارد و مردانی که در مقابل همسران خود سر به زیر می افکنند و دست و صدای خود را بلند نمی کنند، در شمار اندک. در جوامعی که سلطه حکومت می کند و زور و اجبار رواج دارد، دیگر مرز میان جنسیت ها نیز به هم ریخته و صد در صد زنانی نیز تلاش می کنند تا با توسل به خشونت اهداف خود را پیش ببرند. اما مهم این جاست که چنین امری نه توسط قانون حمایت شده و نه از جانب عرف و اعضای دیگر خانواده تحمل می گردد و در بسیاری موارد، به سرعت بر جای خود نشانده می شود.
خشونت از خشونت زاده می شود. وقتی قشری همواره تحت فشار تبعیض و سلطه قرار دارد، شورش و اعتراض نیز نتیجه آن به حساب می آید. همان گونه که زن در جامعه مرد سالار تبدیل به "زن" می گردد، مرد نیز "مرد" ساخته می شود. هرچند بسیار مشکل است که مردان ابزار خشونت را که همان قدرت است با اختیار خود بر زمین گذاشته و با آن مبارزه کنند و چنین امری آگاهی و توانایی بسیار بالایی می طلبد و بدون مبارزه قاطعانه زنان با تمام نمودهای تبعیض جنسیتی در تار و پود جامعه امکان پذیر نیست. اگر مردان به جای مقابله با زنان می توانستند آگاهانه، همراه زنان با نظام مردسالاری که خشونت و سلطه را به مردان اهداء و دیکته می کند، مبارزه کنند، حتما زودتر و سریع تر ریشه خشونت و سلطه فرد بر فرد را از جای می کندند.
|