حکایت های فرخ نگهدار و انتخابات!


همایون فرزاد


• می توان به آقای نگهدار اطمینان داد که تلاش چند ساله او تا حدود زیادی به نتیجه رسیده است. اکنون اصلاح طلبان آقای نگهدار را به محافل خود راه داده و در سایت های خود پذیرفته اند. مقالات و عکس های او از «سایت های انقلابی و برانداز» به «رسانه های سبز»، منتقل شده اند. بنابر این او هم می تواند کمی «متعادل» شود و این قدر علیه «براندازان» و «تحریم کنندگان» شمشیر تیز نکند! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۰ دی ۱٣۹۰ -  ۱۰ ژانويه ۲۰۱۲


یادمان نرفته است که همین دو سال پیش آقای فرخ نگهدار هر چه می نوشت و در هر میزگردی که شرکت می کرد حرفش این بود که: فقط انتخابات و لاغیر. هر تحولی راهش از درون صندوق های رای می گذرد. او این حرف ها را نه در ارتباط با انتخابات دهم ریاست جمهوری ایران، بلکه به عنوان اصولی خدشه ناپذیر برای تمام زمان ها و تمام مکان ها مطرح می کرد. استراتژی که او ساخته بود به مکان و زمان خاصی مربوط نبود. اگر آن دوران کسی اعلام می کرد که نمی خواهم در انتخابات شرکت کنم، توسط آقای نگهدار یک راست به جناح سرنگونی طلبان هدایت می شد و مارک برانداز بر پیشانی اش نصب می شد. در پائین اشاره خواهم کرد که از دید وی این ها (براندازان) حتی بدتر از آن ها (اصولگرایان، آقا و اطرافیانش) هستند و در سیاست بدترین فحش از نظر آقای نگهدار همین «برانداز» است.

امسال اما فرخ نگهدار این حرف ها را تکرار نمی کند. دیگر نمی گوید هر تغییری فقط از طریق صندوق رای ممکن است، حتی نشسته و فکر کرده و موضوعاتی مثل جایگزینی اعتصاب با انتخابات را به میآن آورده است تا به اصلاح طلبان توصیه کند. بعید است فرخ نگهدار می توانست به چنین نظریاتی برسد، اگر اصلاح طلبان راه دیگری می رفتند. او به چنین نظریاتی رسیده است چون اصلاح طلبان به این نظرات رسیده اند (در واقع مجبور شده اند برسند).

متاسفانه سال هاست که فرخ نگهدار فکر و منش مستقلی از خود بروز نمی دهد. او شده است مفسر سیاست هایی که اصلاح طلبان اتخاذ می کنند. هر کاری آن ها می کنند فرخ نگهدار می شود مدافع همان کار و چنان با حرارات از آن کار دفاع می کند که انگار خود مبتکر آن سیاست و آن کار بوده است. او بیشتر از هر اصلاح طلبی درباره ی سیاست های اصلاح طلبان مقاله می نویسد و خود را موظف به دفاع از آن ها می داند. اما متاسفانه توضیحاتش همواره راست ترین و محافظه کارانه ترین تفسیرها را از اقدامات اصلاح طبان به دست می دهد. یعنی اگر خود اصلاح طلبان بخواهند از سیاست هایشان دفاع کنند، آن قدر به «راست» نمی زنند که فرخ نگهدار می زند.

آقای نگهدار امسال در دفاع از انتخابات مقاله نمی نویسد. چرا؟ چون اصلاح طلبان را در انتخابات راه نداده اند. تا دو سال پیش که اصلاح طلبان را راه می دادند و دیگران را راه نمی دادند، فریاد و فغان دیگرانی که آن ها را در انتخابات راه نمی دادند، نه به گوش اصلاح طلبان می رسید و نه به گوش آقای نگهدار. آن چه امروزه اصلاح طلبان پیشه کرده اند، ادامه ی همان مشی انحصارگرانه ی قبلی است. معنی واقعی سیاست آن ها این است که: تا وقتی ما بودیم، انتخابات سالم و رقابتی بود و حالا که ما نیستیم انتخابات دیگر بی انتخابات. حرف روشن این سیاست این است که بی خیال دیگران، دگر اندیشان و میلیون میلیون مردمی که تا پیش از این هم حق شرکت در انتخابات را نداشتند و همواره می گفتند انتخابات در این مملکت بی معناست. حالا با محروم شدن اصلاح طلبان از انتخابات، انتخابات تبدیل شده است به نمایش. بیشتر اصلاح طلبان امروزه روز بعضی حرف هایی را در مورد این انتخابات و عدم شرکت خود در آن می زنند که تا دو سال پیش بعضی از احزاب و گروه ها و شخصیت های دیگر می زدند. آن موقع آن احزاب و شخصیت های دیگر به قهرکردن از مردم و براندازی متهم می شدند، اما حالا همان حرف ها شده است سیاست های اصلاح طلبانه.

تا اینجای مساله، مشکل، زیاد لاینحل نیست. می توان بعضی حرف ها را قورت داد و نگفت و خوشحال بود که بالاخره جبهه ی مقابله با انتخابات قلابی و فرمایشی گسترش یافته و می توان با تنها گذاشتن حکومت در این نمایش قلابی بار دیگر به آن و به جهان نشان داد که مردم ایران همچنان معترضند، معترض مانده اند و خواهان دموکراسی واقعی و حق مشارکت واقعی هستند.

مشکل درست از همینجا شروع می شود که آقای نگهدار و امثال او، همین یگانگی در عمل را هم نمی توانند بپذیرند و چون قسم خورده اند که تا آخر عمر با سرنگون کنندگان (و در اینجا تحریم کنندگان) در جنگ باشند، حالا شمشیر برداشته اند تا این جبهه ی معترضان به انتخابات قلابی را به ضربه ای هلاک کننده به دو نیم کنند. آقای نگهدار امسال – یعنی سال ۹۰ – کشف کرده است که شرکت نکردن در انتخابات تاکتیک اصلاح طلبانه است و تحریم کردن انتخابات، تاکتیک براندازانه. تفاوت این دو تاکتیک هم یک ذره و دو ذره نیست، بلکه:

«تفاوت میان «عدم مشارکت» و «تحریم» تفاوتی است جدی؛ شاید به اندازه ی تفاوتِ میان «اجرای بی خدشه قانون اساسی» و «الغای بی وقفه قانون اساسی».» (از آخرین مقاله ی آقای نگهدار)

احتمالا از این ببعد تمام تلاش انتخاباتی آقای نگهدار تا اطلاع ثانوی متمرکز بر اثبات همین موضوع خواهد شد و وی رسالت آگاه ساختن اصلاح طلبان از دام هایی که «تحریم کنندگان» بر سر راه آن ها پهن کرده اند را همجنان بر دوش خود حس خواهد کرد و هم و غم خود را در انتخابات نهمین دوره ی مجلس شورای اسلامی بر این خواهد گذاشت که مبادا اصلاح طلبان خیال کنند با «تحریم کنندگان» دارای هدف و یا سیاست مشترکی شده اند. بروید مقالات آقای نگهدار را بخوانید، ببیند غیر از این می گوید.

معمولا در طول تاریخ چنین بوده است کسانی که از فکری، سیاستی و هدفی انشعاب می کنند، دست کم تا مدت ها، بزرگترین دشمن خود را همان فکر و هدف و سیاست می دانند. آقای نگهدار از فکر و سیاست و هدف انقلابی و دموکراتیک انشعاب کرده (هر چند در آن جا نیز شاگرد زرنگ و خوبی نبوده و اشتباهات بزرگی کرده است) و سال های سال است که با همه ی قوا می کوشد این انشعاب خود را به ویژه در برابر کسانی که فکر و هدف و سیآست جدید او را تشکیل می دهند، اثبات کند. برای اثبات این که او دیگر مخالف رژیم اسلامی و پیرو سیاست های انقلابی نیست، آقای نگهدار در همه ی این سال ها تلاش در خور ستایشی انجام داده و شب و روز مبارزه ی اصلی خود را علیه «براندازان» متمرکز کرده است. می توان به آقای نگهدار اطمینان داد که این مبارزه، تا حدود زیادی به نتیجه رسیده است. اکنون اصلاح طلبان آقای نگهدار را به محافل خود راه داده و در سایت های خود پذیرفته اند و مقالات و عکس های او از «سایت های انقلابی و برانداز» به «رسانه های سبز»، منتقل شده اند.

شاید حالا دیگر وقت آن باشد که آقای نگهدار از مخالفت و مبارزه ی افراطی و کینه توزانه با افکار و جبهه ی سابق خود دست بردارد و در مناسبات خود با «براندازان» کمی «متعادل» شود و این قدر به دنبال تفرقه افکنی بین اصلاح طلبان و تحول طلبان در ایران شمشیر تیز نکند. حالا که «نرم» شده است نرمش را در برابر «براندازان» نیز اندکی رعایت کند!