اگر


لقمان تدین نژاد


• می‌چیدی مرا،
بر لب می‌نهادی،
می‌بوئیدی،
و من می‌شکفتم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۲ دی ۱٣۹۰ -  ۱۲ ژانويه ۲۰۱۲


 
اگر گلی می‌بودم ناشکفته
برای دستان پر‌توان تو. . . ،
با باد‌های بهاری
به اینسو و آنسو می‌افتادم بی‌قرار،
بالا می‌کشیدی از دامنه‌ها،
می‌چیدی مرا،
بر لب می‌نهادی،
می‌بوئیدی،
و من می‌شکفتم
از نفس‌های عطرآگین،
نگاه‌های مست،
ستایش‌ها،
و راست و دروغ‌های زیبای تو

اگر نیمه شب،
میل سرکش دستان مسلط
و نگاه‌های وحشی تو
مرا پرپر می‌کرد
نیست می‌کرد
به آسمانها میرساند
و آنچه را از من بجا می‌نهاد
از پنجره‌ی اتاق خواب گرم خود
به خنکای باغ پرتاب می‌کرد،
من در آغوش جانوری زیبا به خواب می‌رفتم
در خلسه‌ای بهشتی
تا بار دیگر با سپیده‌
با نگاه‌های زیبای خورشید،
نوازش دستان نامرئی نسیم،
و آوای فراگیر پرنده‌یی تازه آشنا
بشکفم برای لبخندهای شیطنت‌بار
و دستان گستاخ تو

اگر. . . ،
اگر. . . .

لقمان تدین نژاد
آتلانتا، یکشنبه ۱۸ دسامبر ۲۰۱۱