بنیادگرایی یهودی، کپی سلفی گری عربی


اردشیر زارعی قنواتی


• خطر نفوذ بنیادگرایی یهودی می بایست به همان میزان خطر بنیادگرایی اسلامی جدی گرفته شود چرا که نقش آنان در شکست مذاکرات صلح و تهدید سیاسی – اجتماعی برای اعراب درون مرزهای قراردادی رژیم اسرائیل و جامعه سکولار انکارناپذیر می باشد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۶ دی ۱٣۹۰ -  ۱۶ ژانويه ۲۰۱۲


ورود پدیده ی بنیادگرایی مذهبی به زیست اجتماعی جوامع خاورمیانه یی جدا از بستر عینی آن در بافت فرهنگی چنین جوامعی، در طی چند دهه ی گذشته حوزه سیاسی آنان و به تبع محیط بین المللی را نیز تحت تاثیر خود قرار داده است. تاکنون نسبت به بنیادگرایی اسلامی بحث های زیادی شده است اما این پدیده به عکس تصور القاء شده تنها مختص جوامع مسلمان نبوده است. حتی فراتر از خاورمیانه و در شرق آسیا نیز در طی سال های اخیر راهب های سرتراشیده و نارنجی پوش بودایی محور بسیاری از منازعات سیاسی بوده اند. هم چنین از دوران "رونالد ریگان" رئیس جمهوری اسبق آمریکا با نقش آفرینی مستقیم پیروان کلیسای انجیلی در حوزه سیاست و روانه کردن نئومحافظه کاران افراطی به کاخ سفید به نظر می رسد که بنیادگرایی مسیحی نیز در بزرگترین هژمون بین المللی جایگاه تعیین کننده یی یافته است. جامعه جهانی و به خصوص غرب با تمرکز بر بنیادگرایی اسلامی به عنوان جزیی از این کل واحد، متاسفانه در این سال ها "کلیت" و ماهیت عمومی این موضوع را دستخوش یک دوگانگی سودمندگرایانه و گزینشی جهت دستیابی به اهداف ژئوپلتیک کرده است. اسرائیل همواره به عنوان جامعه یی که از یک مصونیت خاص در فضای بین المللی برخوردار بوده است به تازگی با شکستن بعضی از تابوهای سیاسی در این نظام بین المللی دو شاخص عمده و درونی خود را نشان داده و انعکاس آن در عرصه جهانی تا حدودی پیش داوری های قبلی را باطل کرده است. از یک طرف جنبش اعتراضی و گسترده ی اقتصادی که به مدت چند ماه در روزهای شنبه صدها هزار معترض به سیاست های راست روانه اقتصادی دولت "بنیامین نتانیاهو" را به خیابان می کشید، نشان داد که مبارزه از درون برای عدالت اجتماعی از جایگاه بزرگی در نقد قدرت برخوردار شده است. از طرف دیگر با پخش ویدئوی توهین و هتک حرمت یک دختربچه ٨ ساله از سوی بنیادگرایان یهودی در شهرک "بیت شمس" در نزدیکی بیت المقدس، پرده از پشت صحنه ی یک جامعه پارادوکسیکال کنار زده شد و عکس العمل داخلی و خارجی وسیعی را موجب گردید. تقسیم پیاده روها به زنانه و مردانه، تفکیک جنسیتی در اتوبوس های درون شهری به خصوص در محلات یهودی نشین نزدیک دیوار ندبه و معافیت دانش آموزان مدارس یهودی از خدمت سربازی با حقوق های مادام العمر دولتی برای این قشر غیرمولد در جامعه اسرائیلی نشانه های بارزی از واقعیت وجودی و نفوذ رو به گسترش بنیادگرایی در آنجا خواهد بود. دولت راستگرای نتانیاهو نیز به عکس اظهار نارضایتی از وقایع به وجود آمده در هفته های اخیر همواره یک پایه ثابت ائتلاف سیاسی با بنیادگرایان یهودی که یکی از نمادهای آن حزب "شاس" می باشد، بوده است.
بر اساس اسناد و مدارک معتبر گفته می شود که حدود ۱۰ درصد از جمعیت اسرائیل را پیروان گرایش های بنیادگرای یهودی شکل می دهند و گسترش نفوذ آنان در حوزه سیاست هم اکنون نقش تعیین کننده یی پیدا کرده است. حتی منابع اسرائیلی نیز تایید می کنند که حداقل نیمی از این ۱۰ درصد هرگز کار نمی کنند و تنها ممر درآمدی آنان کمک های دولتی است که گویا برای سرسلامتی جهت یادگیری و آموزش تورات به آنان پرداخت می شود. با توجه به میزان بالای زاد و ولد در بین "یهودیان هاردی" تناسب جمعیتی به مرور به نفع این قشر انگلی جامعه تغییر کرده و به همان نسبت حوزه نفوذ آنان در سیاست و جامعه گسترده تر می شود. هر چند که تاکنون اخبار موثقی از اعمال تروریستی به مفهوم عام آن توسط بنیادگرایان یهودی عرضه نشده است اما نقش آنان در دولت های مختلف اسرائیلی در گستره ی دامنه تروریسم دولتی این رژیم علیه فلسطینی ها غیرقابل انکار است. چنانچه "تسیپنی لیونی" رهبر حزب مخالف "کادیما" در واکنش به حادثه بیت شمس می گوید "مشکل اصلی با بنیادگرایان یهودی فقط در شهر بیت‌ شمس و بر سر موضوع تفکیک جنسیتی نیست. مسأله، باورهای افراطی یی است که این افراد در سر می پرورانند. آنها سعی دارند جهان بینی شان را به دیگران تحمیل کنند". نفوذ بنیادگرایی یهودی از همان ابتدای شکل گیری این جامعه در سرزمین های فلسطینی همواره وجود داشته است اما در طی سال های اخیر بسیار پر رنگ تر شده است. آن چنان که یکی از شروط دولت نتانیاهو برای ادامه مذاکرات صلح، پذیرش "دولت یهودی اسرائیل" از جانب طرف فلسطینی بوده است که مورد اعتراض در داخل و خارج قرار گرفت. خطر نفوذ بنیادگرایی یهودی می بایست به همان میزان خطر بنیادگرایی اسلامی جدی گرفته شود چرا که نقش آنان در شکست مذاکرات صلح و تهدید سیاسی – اجتماعی برای اعراب درون مرزهای قراردادی رژیم اسرائیل و جامعه سکولار انکارناپذیر می باشد. شاید از کوه های "توره بوره" در افغانستان تا محله های یهودی نشین بیت المقدس راه درازی باشد اما در این فاصله یک تفکر مشترک که همان بنیادگرایی مذهبی می باشد، این فاصله را به حداقل خواهد رساند و این یعنی دو روی یک سکه که می تواند سودای هر معامله و مجادله یی را بین این برادران ممکن کند.