القاعده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی شیعی - مهدی معتمدی مهر



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱ بهمن ۱٣۹۰ -  ۲۱ ژانويه ۲۰۱۲


نویسنده‌ی متن حاضر در بهمن 1387، یادداشتی منتشر کرد موسوم به " شیعه‌ی احمدی‌نژادی " و از شکل‌گیری و قدرت گرفتن جریانی سخن گفت که افزون بر مطامع سیاسی، از انحراف عقیدتی نیز برخوردار بوده و تلاش دارد تا چهره‌ای خشن، غیرعقلانی و غیرقابل قبول از اسلام را به دنیا معرفی کند. بخشی از مقاله‌‌ی یاد شده به شرح زیر است:
« ساده‌انگاری است که پیامدهای این دولت ( نهم ) را تنها به برخورد سیاسی با مخالفان و رقبای سیاسی جناح دیگر و به طور کلی در عرصه‌ی سیاست محدود دانست. اگرچه یک سری اقدامات این دولت مانند نقض حقوق بنیادین ملت، تعمیق شکاف دولت – ملت، رشد روزافزون فاصله‌ی طبقاتی، عدم پاسخ‌گویی در برابر نهادهای مردمی و به ویژه مجلس شورای اسلامی، بحران‌سازی‌های تعمدی در عرصه‌ی داخلی و بین‌المللی و بسیاری موارد مشابه دیگر، آشکارا نوعی رقابت و رویکرد سیاسی ویژه تلقی شده و در راستای استحاله‌‌ی نظام از آرمان‌های اصیل انقلاب اسلامی قرار دارد اما بخش دیگری از اقدامات این دولت، مانند ممانعت از برگزاری مراسم نمازهای عید فطر و عید قربان، بر هم زدن تجمعات مذهبی و مراسم یادبود شخصیت‌های ملی و مذهبی، تخریب اماکن مذهبی اعم از مساجد اهل تسنن و حسینیه‌های دراویش گنابادی، ممانعت از برگزاری نمازهای جماعات و جمعه‌ی گروه‌های مذهبی که به گونه‌ای دیگر از قرائت هیات حاکمه می‌اندیشند، تخریب مزار مخالفان سیاسی و بی‌حرمتی به اموات، نشر خرافات، گسترش فعالیت‌های مداحی و جایگزینی فرهنگ مداحی به جای بینش‌ خردگرایانه نسبت به دین، تاکید بیش از حد و استفاده‌ی تبلیغاتی گسترده از اندیشه‌ی ظهور منجی غایی (ع) و موارد بسیار دیگری از این دست که بر کارنامه‌ی دولت نهم سنگینی می‌کند، نشان از شکل‌گیری پروژه‌ای دارد که فراتر از ابعاد سیاسی و در راستای هویتی محافظه‌کارانه، در پی تهی‌سازی اندیشه‌ی شیعه به مثابه‌ی مبنای نظری اصلاح‌طلبی، از آرمان‌های اصیل آزادی‌خواهی و عدالت‌طلبی و فلسفه‌ی وجودی آن قرار دارد. »
با توجه به طرح برچسب " انحرافی " به نزدیک‌ترین همکاران رییس دولت‌های نهم و دهم، در حدود دو سال پس از نوشته‌ی یاد شده، آن هم از سوی اصول‌گرایان حامی رهبری و برخی مقامات قضایی و امنیتی، قاعدتاً چنان‌‌چه انصاف رعایت می‌شد، باید به نویسنده‌ای که بدون برخورداری از اطلاعات طبقه‌بندی شده و تنها بر اساس تحلیل داده‌های موجود، چنان بر سازمان امنیتی ایران پیشی گرفته و به کشف پیش از موعد جریانی زیرزمینی و مخوف نائل آمده بود، جایزه‌ای در خور تعلق می‌گرفت که البته، حاصل این تیزبینی، دو بازداشت پیاپی در یک سال، بازجویی‌های شدیداللحن به ویژه پیرامون مقاله‌ی یاد شده، برگزاری محاکمه‌ای نمایشی و صدور حکم 5 ساله‌ی حبس بود که در جلسه‌ی دادگاه و در کم‌تر از یک ساعت صادر شد.
اینک، نویسنده‌ی " شیعه‌ی احمدی‌نژادی " در صدد توضیح آن است که بنا بر دلایلی، گمان می‌رود که همان جریان منحرف، در پی ایجاد شبکه‌‌ی تروریستی بین‌المللی مخوفی است، در ابعاد القاعده و البته با هویت اعتقادی شیعی. خدا به خیر کند. جایزه پیشکش‌شان.
در ویکیپدیا آمده است:
« وجه نامگذاری سازمان القاعده برگرفته از توصیف این سازمان در یکی از متن‌های آن و برگرفته از نام پادگانی متعلق به این گروه است که تشکیلات القاعده را «قاعده الجهاد» ( اساس و بنیان نبرد اسلامی ) توصیف می‌کند. اعضای این سازمان، آن را «جبهه بین‌المللی جهاد علیه یهودیان و صلیبیان» می‌نامند. القاعده‌ ( به عربی: القاعده و یا تنظیم القاعده (تشکیلات القاعده‌) به انگلیسی: ;Al-Qaeda)، نام تشکیلات بین‌المللی تروریستی بنیادگرای اسلامی است که متشکل از شبکه‌های تروریستی اسلامی گوناگون است که همگی طبق آرمان‌های خود با تصور کاهش تأثیرات و دخالت‌های غیرمسلمانان بر دنیای اسلام و گسترش اسلام در جهان مبارزه می‌کنند. تشکیلات القاعده در سال ۱۹۸۸ جهت مبارزه (به ‌لفظ اسلامی: غزو ) با اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان تأسیس شد. القاعده از سازمان «مکتب الخدمه» که هدف آن مسلح‌کردن و آموزش مجاهدین اسلامی برای جنگ با شوروی بود، با کمک مستقیم و حمایت و پشتیبانی نهادهای امنیتی و نظامی دولت‌های ایالات متحده‌ی آمریکا و پاکستان گسترش و پیشرفت یافت. القاعده، از دسته‌ای محلی به سازمانی جهانی با شبکه‌ی پیچیده‌ی عنکبوتی و بین‌قاره‌ای تغییر وضعیت داده است. »
تعاریف کلی مندرج در سطور بالا موید چند نکته‌ی اساسی است:
الف: بنیان القاعده، از یک سو متکی بر بنیادگرایی دینی و باوری است که تضاد و نادرستی‌های دنیای کنونی را ناشی از اعتقادات دینی یهودیان و مسیحیان و جهان سرمایه‌داری می‌بیند و از این رو در صدد جایگزین ساختن اسلام و جهانی‌سازی مدیریت اسلامی است و از سوی دیگر، این جریان تروریستی، بر پایه‌ی تشکیلات انسانی و نظامی و لجستیک مالی ثروتمند و پیچیده‌ای استوار است که حتی نهادهای امنیتی اروپا و امریکا نیز تا کنون نتوانسته‌اند در آن نفوذ کرده و از تاثیرگذاری‌اش کاسته و یا آن را منهدم سازند.
ب: مدارک، اسناد و تصاویر زیادی حکایت از آن دارند که این سازمان در زمان حضور نیروهای نظامی شوروی در افغانستان و با هدف کمک به آموزش نظامی مجاهدین افغان تدارک و ایجاد شده است، القاعده تحت خواست و نفوذ دستگاه‌های امنیتی و نظامی ایالات متحده‌ی آمریکا و جریان یا لابی نظامی‌ها تاسیس شده و لااقل تا سالیانی متمادی تحت مدیریت و کنترل آن‌ها قرار داشته و نقش‌آفرینی می‌کرده است. تصاویر منتشره از بن‌لادن و رییس سیا و نیز سایر اطلاعات، اثبات می‌کنند که بن‌لادن و حلقه‌ی نخست القاعده، به منظور جنگ با اتحاد جماهیر شوروی، به طور مستقیم توسط نیروهای سیا در افغانستان آموزش نظامی دیده‌اند.
پ: در بعد سیاسی، القاعده مخالف با دنیای سرمایه‌داری بوده و مهم‌ترین دشمن جهان اسلام را آمریکا و اسراییل دانسته و آشکارا با مظاهر جهان سرمایه‌داری مانند فرهنگ، هنر، حقوق برابر زنان و آزادی رفتار و بیان و عقیده، معارضت خود را ابراز می‌دارد.
با توجه به فروض بالا عملکرد و هویت دولت آقای احمدی‌نژاد را می‌توان چنین تحلیل کرد:
1. احمدی‌نژاد از همان زمان که به عنوان شهردار تهران آغاز به کار کرد، تخلفات مالی وسیعی را پدید آورد که در نوع خود بی‌سابقه بود: ناپدید شدن 300 میلیار تومان از بودجه‌ی شهرداری تهران که مدعی آن، آقای قالیباف از شناخته‌شده‌ترین چهره‌های طیف موسوم به اصول‌گراست. برداشت‌های پیاپی مبالغ میلیارد دلاری از صندوق ذخیره‌‌ی ارزی بدون مجوز مجلس که فقط یک مورد آن که چندین ماه پیش از سوی نمایندگان راست‌گرای مجلس افشا شد بالغ بر 5000 میلیارد تومان در پروژه‌ی پرداخت یارانه‌ها بوده است. انحلال سازمان برنامه‌ریزی و مدیریت به منظور عدم امکان هرگونه نظارت بر عملکرد مالی دولت، نامشخص بودن سرنوشت حدود حداقل 400 میلیارد دلار ناشی از فروش نفت و مغایرت میزان درآمدهای دولت با ارقام مطروحه در بودجه‌‌ی سالیانه. انحراف حدود 80 درصدی از قانون بودجه‌ بر اساس گزارش دیوان محاسبات. به کار گماردن مفسدان اقتصادی در بالاترین سطوح دولت مانند معاونت و مسوولیت‌های مهم در سازمان میراث فرهنگی و نهاد ریاست جمهوری، انتصاب سرمایه‌داری ناخوشنام به مقام وزارت، فربه‌سازی اقتصادی مهم‌ترین نهاد نظامی کشور ( سپاه ) و تبدیل آن به بزرگ‌ترین پیمانکار خاورمیانه و ایجاد یک بخش شبه‌خصوصی فارغ از هر نوع نظارت حکومتی و مدنی، یکه‌تازی بدون رقابت در عرصه‌ی اقتصاد، دستیابی به منابع کلان مالی و نامشخص با چند ده برابر کردن حجم واردات کالاهای مصرفی بدون نظارت و حقوق گمرکی، غارت طلاهای بانک مرکزی و استقراض‌های فاقد مجوز از نظام بانکی به ادعای آقای احمد توکلی و دوستان اصول‌گرایش در مرکز تحقیقات استراتژیک مجلس شورای اسلامی، حراج سرمایه‌های دولتی به نام خصوصی‌سازی و واگذاری کارخانه‌ها و اموال دولتی به افراد هم‌سو و حامیان رییس دولت، فروش ساختمان‌های دولتی با تعبیر صرفه‌جویی و کوچک‌سازی دولت و عدم تعیین سرنوشت وجوه حاصله و سرآخر، سریال اختلاس‌های چندین میلیارد دلاری و چپاول‌های کلان مالی که جز با حمایت و تایید بالاترین مقامات کشور، امکان نمی‌یافتند و البته، گویی هنوز هم این قصه سر دراز دارد! اخیراً بهمن اخوان نماینده مجلس هشتم و عضو کمیسیون صنایع و معادن، اعلام کرد که احمدی نژاد باید نسبت به بیش از هزار میلیارد دلار یعنی بیش از هزینه 8 سال جنگ پاسخ گو باشد.
بی‌تردید، ایجاد شبکه‌های بین‌المللی تروریستی، پیش و بیش از هر چیز دیگر، نیازمند شبکه‌ی پیچیده و غیر قابل نظارت پولی و حجم فوق‌العاده‌ی منابع مالی است و ورود به عرصه‌ی فعالیت‌های پول‌شویی، یکی از جرایم سازمان‌یافته و موثری است که می‌تواند چنین شبکه‌هایی را مورد پوشش و حمایت قرار دهد. [ و عجبا که پول‌شویی به عنوان اتهامی جدی از سوی کشورهای غربی، از جمله موجبات تحریم بانک مرکزی ایران اعلام شده است! ] حجم و میزان منابع مالی که در دوران حکومت دولت‌های نهم و دهم به یغما رفته و نمی‌توان مسیری قانونی در مصرف آن پیدا کرد، در حدی است که افزون بر انگیزه‌های طمع‌جویانه‌ی جریان‌های معمول حکومتی قابل توجیه بوده و بیشتر، با منابع مالی مورد نیاز جریانات مافیایی و تروریسم بین‌المللی هم‌خوانی دارد.
2. طرح شعار مدیریت جهانی، تکیه‌ی غیرمتعارف بر نیروهای غیبی و تبلیغ علنی ارتباط امام زمان و رییس دولت یا اطرافیان وی، ترویج خرافه‌گرایی، گسترش هیات‌های مذهبی تندرو، مخالفت و محدودسازی اقلیت‌های مذهبی و حتی روشن‌فکران دینی که به دین عقلانی و رحمانی باور دارند و نمونه‌های فراوانی از این دست و تمامی‌ عملکرد رییس دولت دهم و حلقه‌‌ی نزدیک یارانش، در راستای آن‌چه که امروز، جریان انحرافی نامیده می‌شود، حکایت از آن دارد که مدیریت دولت دهم در صدد ترویج قرائتی غیرعقلانی و حتی غیرانسانی از اسلام است که از یک سو نمی‌تواند مورد پذیرش مردم جهان و عموم ملت فرهیخته‌ی ایران با بیش از صد سال سابقه‌ی تلاش برای آزادی و عدالت و هفت هزار سال تاریخ تمدن و فرهنگ قرار ‌گیرد و از این رو، به گسترش امواج اسلام‌ستیزی و دین‌گریزی به ویژه در میان جوانان منجر خواهد شد و از سوی دیگر، فارغ از آن که کدام طرف، آغازگر جنگ خواهد بود، می‌تواند توجیه‌گر و انگیزه‌ساز ِ نبردی نظامی با آمریکا و اسراییل باشد. مناقشاتی که در ماه‌های گذشته در منطقه‌ی کشورهای عربی حوزه‌‌ی خلیج فارس در مساله‌‌ی بحرین پدید آمد و به تشدید درگیری همسایگان عربی با ایران انجامید و سپس، سناریوی ترور سفیر عرستان و در نهایت، طرح بلاموضوع بستن تنگه هرمز، به جهت ماهیت، تعدد و تکرار، به گونه‌ای نیست که بتوان تعبیر " دیپلوماسی نادرست " را برای آن به کار برد، بلکه نشان از نوعی تعمد در بحران‌سازی و حتی شعله‌ور ساختن آتش جنگ دارد.
3. نابودی محیط زیست، منابع مالی، تخریب زیرساخت‌های اقتصادی و صنعتی ایران و جایگزین‌ساختن نوعی نظام اقتصادی ضدملی و ضدتولید، مدیریت‌های غیرکارشناسی در عرصه‌ی تنظیم جمعیت و همچنین، تخریب باورهای دینی و ترویج چهره‌ای غیرانسانی و غیرعقلانی از اسلام و طرح ارتباط با اجنه و پریان و مانند آن که شاید در یک نگاه سطحی، مضحک بنماید، در کنار تهدیدات روزافزونی که امنیت ملی و خارجی و حتی تمامیت ارضی ایران را تهدید می‌کند و بسیاری دلایل دیگر، همه و همه حکایت از آن دارد که جریانی در کار است تا به نحوی توامان به منافع ملی ایران و باورهای اسلامی لطمه وارد سازد و حتی چه بسا هدف، نابودی ایران و اسلام باشد. به زعم نویسنده، جز آژانس یهود و لابی صهیونیسم، هیچ جریان شناخته‌شده‌ی جهانی دیگری وجود ندارد که بخواهد به طور توامان به ایران و اسلام مترقی ِ آزادی‌خواه ِعدالت‌گرا و سازگار با مبانی دمکراسی و حقوق بشر ضربه بزند. اسلامی که می‌تواند زمینه‌‌ساز هم‌گرایی جهان اسلام بوده و از پیشبرد منافع اسراییل ممانعت کند، چرا نباید مورد کین صهیونیست های افراطی باشد؟ چرا وقتی که خواست و حمایت نئوکان‌ها در بنیان نهادن و رشد فعالیت‌های القاعده محرز است، باید نسبت به تکرار چنین امری از سوی لابی صهیونیست‌ها تردید داشت ؟ آن هم در زمانه‌ای که بیش از هر زمان دیگری، فشار داخلی و بین‌المللی برای پذیرش صلح و به رسمیت شناختن دولت مستقل فلسطینی بر اسراییل وجود دارد و وقوع جنگ، بیش از هر زمان دیگری در راستای منافع جناح تندرو اسراییل قرار دارد. و آیا کاهش دخالت غیرمسلمانان بر جهان و گسترش نفوذ دولت‌های اسلامی در مدیریت جهانی، عقده و عاملی نبود که منجر به ظهور زمینه‌های ذهنی ایجاد القاعده شد و آیا امروز، با توجه به افول بخت القاعده و کاهش امکان، انگیزه‌‌، نفوذ و موضوعیت این شبکه‌ی عنکبوتی سلفی مذهب، ایجاد و جایگزینی شبکه‌ی تروریستی بین‌المللی دیگری با هویت شیعی که از یک سو موید فرقه‌گرایی و ستیزهای تاریخی شیعیان و اهل تسنن بوده و از سوی دیگر، ادعای ظهور و ارتباط مستقیم با امامی را دارد که بانی مدیریت جهانی خواهد بود، در راستای هدف یاد شده موثرتر عمل نمی‌کند و کارسازتر ارزیابی نمی‌شود؟
ارتباطات خارجی دولت‌های نهم و دهم با اشخاصی مانند پروفسور حمید مولانا و صرف اعتبار سیصد میلیارد تومانی برای ایجاد بنیادی به نام فردی که مدرس دانشگاه آمریکایی واشینگتن است – دانشگاهی که به منظور آموزش کارکنان سیا و پنتاگون تاسیس شده و هم‌اکنون نیز به همین فعالیت اشتغال دارد -، در کنار دعوت از رییس باند تبهکار و معتقد به تبعیض نژادی - کوکلوکس‌کلان‌ها - برای شرکت در سمینار علیه هولوکاست، متاسفانه بر شائبه‌ی فوق دامن زده و نشان از نفوذ، ارتباط و مدیریت جریان موسوم به انحرافی توسط نهادهایی خارج از ایران دارد. اخیراً نیز برادر رییس جمهور و رییس سابق پدافند غیرعامل از ازتباطات گسترده و غیرمعمول جریان انحرافی با برخی مقامات امنیتی و سیاسی دولت‌های غربی و حتی احتمال وقوع درگیری خیابانی توسط این جریان، پرده برداشت.
4. سیاست دولت‌های نهم و دهم پیرامون مسائل کتاب و تولیدات عرصه‌ی اندیشه و هنر نیز از جمله نشانه‌های بارزی است که حکایت از وحدت عمل و نظر حاکم بر القاعده و دولت آقای احمدی‌نژاد دارد. سرکوب و طرد هنرمندان اصیل، متعهد و آزادی‌خواهی که حاضر به تایید دولت‌های نهم و دهم و تولید آثار سفارشی و یا منطبق با قرائت هیات حاکمه در حوزه‌های هنر، سینما، ادبیات و علوم انسانی نشدند و به محاق بردن آثار علمی و فرهنگی ایشان، اعمال سانسور شدید و عدم صدور مجوز انتشار آثار نویسندگان بزرگ این مرز و بوم، اعمالی نیستند که بتوان آن‌ها را نادیده گرفت یا انکار کرد. ‌وزیر ارشاد دولت دهم در همین اواخر به صراحت ابراز داشت که صرفنظر از ماهیت و مندرجات کتاب‌ها، اجازه‌ی انتشار به آثار نویسندگانی که با دولت مشکل دارند، داده نخواهد شد. پیکره‌ی بودا در ایران نبود که ببینیم چه بر سر آن می‌آید، لیکن عملکرد وزارت ارشاد و سایر نهادهای فرهنگی وابسته به دولت در تخریب و نابودی آثار باستانی، اماکن تاریخی و تولیدات فرهنگی و هنری، کم از فجایعی نداشت که طالبان در افغانستان پدید آوردند و به تعبیری، از حمله‌ی مغول به این سو، بی‌سابقه بوده است.
نتیجه‌گیری:
تخریب اقتصاد، فرهنگ، زیرساخت‌های دمکراتیک مانند انتخابات آزاد و سالم، تمرکز قدرت اقتصادی و نظامی و سیاسی در سپاه، سلب مشروعیت اخلاقی و سیاسی از نظام جمهوری اسلامی ایران، دستیابی به منابع کلان مالی و عدول از آرمان‌های راستین انقلاب اسلامی، امکاناتی که احمدی‌نژاد در نیروهای لباس شخصی و شبه دولتی وابسته به سازمان بسیج و هیات‌های مذهبی به دست آورده و نفوذ مالی که در میان مراجع قدرت نظامی و اقتصادی داراست و همچنین، امکانات مادی و تبلیغی که از پیش و در خلال سالیان اخیر به منظور وزن‌کشی و برتری‌جویی احتمالی در برابر امکانات اقتصادی وسیاسی و نظامی روحانیت سنت‌گرا به دست آورده است، زمینه‌های عینی بروز و اعلام رسمی موجودیت یک جریان نظامی و تمامیت‌خواه را محرز می‌دارد و به نظر می‌رسد که بروز ناامنی‌های اجتماعی و تشدید روحیه و احساس ناامنی در فجایعی مانند حمله به استخر زنانه، یا حادثه‌ی خمینی‌شهر و نظایر آن، از جمله زمینه‌های ذهنی طرح حکومت نظامیان در ایران قلمداد شوند. تجربه‌ی تاریخی معاصر حکایت از آن دارد که رضا خان میرپنج و سایر حکومت‌های نظامی نیز در چنین فضایی، از بخت توفیق برخوردار شدند.
همان‌گونه که در آغاز دوره‌‌ی پهلوی اول به چشم خورد، رضا شاه پس از تسخیر قدرت سیاسی، به انحلال و نابودی ارکان و ساختار حقوقی قانون اساسی مشروطه پرداخت، اکنون نیز، با توجه به حوزه‌‌ی ماموریت و نفوذی که این جریان غیرعلنی یا حکومت احتمالی که ما به جهت هم‌ذاتی، نام " القاعده‌ی شیعی " بر آن نهادیم، فراتر از مرزهای ایران برای خود متصور است، بعید است که روحانیت به مثابه‌‌ی نهادی مستقل و واقعاً واجد قدرت در این سنخ حکومت جایگاهی داشته باشد و این حکومت نوظهور احتمالی در سایه‌ی نظام ولایت فقیه پایدار شود و بلکه بیشتر محتمل است تا در ساختار نوعی حکومت نظامی / ایدئولوژیک به رهبری مفتی ضعیف و دست‌نشانده‌ و دست‌آموزی همتای ملاعمر پدید آید. امکانات مالی دولت که امروزه بسیاری از رقبای اصول‌گرای وی نیز بدان اذعان دارند و سازمان‌دهی گسترده در شهرستان‌ها می‌تواند در شکل‌گیری اکثریتی موثر در مجلس نهم به نفع دولت منجر شود و بدیهی است که چنین مجلسی می‌تواند نقشی اساسی در نیل به خواسته‌های جریان یاد شده ایفا کند. طرح و ترویج نظام پارلمانی فارغ از تعاریف و الزامات حقوقی آن که بر آزادی احزاب و انتخابات حزبی دلالت دارد، حکایت از افزایش تمرکز در ساختار نظام سیاسی کشور، تغییر قانون اساسی کنونی و دست‌کاری در کارکرد نهادهای درون حکومت دارد و متاسفانه موید صحت فرضیه‌ی مطروحه در نوشتار حاضر محسوب می‌شود.
در آستانه ی سی و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، طرح این پرسش بنیادین، بی جا و بی مناسبت نمی نماید که چگونه ممکن است، قدرت های خارجی یعنی آمریکا، انگلستان و اسراییل که لااقل، 25 سال در ارکان حاکمیت ایران و در بالاترین سطوح نفوذ داشتند، به یکباره پس از پیروزی انقلاب، صحنه را خالی کرده و از موقعیتی به نام ایران چشم پوشیده باشند؟ به نظر می رسد که جریان های بیگانه که از ابتدای انقلاب در عرصه ی مدیریت حکومتی نفوذ کرده و موجبات طرد پله کانی مدیران انقلاب و نقض آرمان های اصیل انقلاب را فراهم آوردند و حاکمیت هرگز، به هشدارهای پیاپی دلسوزان واقعی این مرز و بوم در شناخت و برخورد با آن، توجهی نشان نداد، البته منحصر به کلاهی ها و کشمیری ها و سعید امامی ها نبودند و امروزه این جریان، دیگر نه به از میان بردن معدودی از شخصیت ها که تنها به سقوط جمهوری اسلامی، نابودی هویتی به نام ایران و باوری به نام اسلام مترقی می اندیشد.
سخن از موفقیت یا عدم موفقیت یا دوام بلند مدت چنین جریان مخوف سیاسی، امنیتی و اعتقادی، بیهوده است وقتی که ابعاد تخریب و خسارات مادی و معنوی وقوع حکومت نظامیان ِ ایدئولوژیک ( فاشیسم اسلامی )، حتی فراتر از مرزهای ایران قابل پیش‌بینی است. از این رو، مقابله با تحقق چنین وضعیت و فاجعه‌ای، وظیفه‌ای ملی و جهانی است که افزون بر ملت ایران، حمایت مردم جهان را ضروری می‌سازد.

Motmehr86@gmail.com