از : کاوه اهنگر
عنوان : انتقاد سپاهیان سابق از رهبر
این واقعیت اصل تضاد را درعمل نشان میدهدو راه گریزی از ان نبوده و نیست حکومت ناهمگون با شرایط زمان و عقلانیت قرن بیستم و بیست و یکم انقدر از درون پوسیده که نشت لجن از چهار طرف ان بوی مشمئز کننده اش جهان بشریت و حتی عده ای ذوب شدگان سابق خودرا هم به واکنش واداشته و این نشانگر ان است که هرچیز ضدخودراازدرون خود میسازد اما عملکرد حاکمان این حکومت قرون وسطایی با صاحبان واقعی انقلاب و انانی که بیشترین بهارا برای ان تحول داده بودند به حدی ضد انسانی و وحشیانه بوده و هست که از روزهای اپتدایی خشت را کج نهادند و امروز دیوارش در حال فروریختن است و تاریخ بهترین گواه است که سرنوشت مستبدین و جانیان جز این نبوده و نخواهد بود.ملت شریف ایران هرچند دراین مدت متحمل دردها و رنج ها و خسارات جبران ناپذیری شده اما شاید دراینده و پس از پایان تاریخ مصرف ملاتاریسم در یک محاسبه بتواند راضی شود که ارزشش را داشت و خون های پاک هزاران زن و مرد ازادیخواه درخت سبز ازادی را بگونه ای ابیاری کردند که توان ایستادن در مقابل طوفان و گردبادی را دارد من بعنوان یک ایرانی درد کشیده از دیکتاتوری شاه و شیخ از تمامی کسانیکه به این دستگاه جهنمی وابسته هستند تا دیر نشده به دامان ملت بازگردند و به ولی فقیه جنایتکار و گرگ های هار درگاهش نه بگویند و بدانند انهایی که هنوز منافع مادی و مقامی را به وجدان انسانی ترجیح میدهند فردای دردناکی خواهند داشت که دیگر پشیمانی سودی نخواهد داشت. با احترام کاوه اهنگر فعال کارگری در تبعید.
۴٣۰۰۶ - تاریخ انتشار : ۲ بهمن ۱٣۹۰
|