از : سعید
عنوان : همچنان پرسش
آقای خسرو شکیبا سلام. «آمد ابرو را درست کند چشم را هم کور کرد».
گویا که بازهم به بیراهه زده شده است. در همین جمله نقل قول هم که
آورده اید میبنید که جناب قره گوزلو مثل بقیهْ موارد به مغلته و درهم ریختن مقولات دست زده اند. جمله را یکبار دیگر بخوانید. نمی توان که سوسیالیست را بجای سوسیالیسم بکار برد و برعکس. وگرنه همان مثال آخوند خودنمای بی دانش پیش می آید.
پس پرسش به جای خود باقیست: «سوسیالیسم چپ» به مثابه یک نظام
اقتصادی /سیاسی و علم چیست و از چه مشخصاتی برخوردار شده است
که در تعریف کلاسیک ها وجود نداشته. ومگر سوسیالیسم راست هم
وجود دارد که باید چپ اش هم وجود داشته باشد؟.
لطفا دوباره آدرس سوسیالیست ها را بجای سوسیالیسم تحویل ندهید
۴٣۲٣۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣۹۰
|
از : خسرو شکیبا
عنوان : سوسیالسم چپ واقعا موجود !
در باره ی سوسیالیسم چپ آقای قزاگوزلو در مقاله ی قبل خودچنین آدرس داده اند:
• منظور ما - فعلاً - از سوسیالیسم چپ آن بخش از افراد و گروه-هایی است که مستقل از بورژوازی غالب و مغلوب، برای امر خطیر تشکل، سازمانیابی و آگاهی طبقاتی کارگران میکوشند و تنها راه پیروزی انقلابی یک جنبش فراگیر اجتماعی را در استراتژی هژمونیک شدن جنبش طبقه ی کارگر ارزیابی میکنند. (آرشیو اخبار روزـ محمد قراگوزلو)
اگر دوستان مرجع مشخص و دقیق تری می شناسند اطلاع رسانی کنند.
۴٣۲٣۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣۹۰
|
از : نادر کاوه
عنوان : کمونیزم بورژوائی و....
بسیار طبیعی است وقتی که سخن از تضاد کار - سرمایه میرود بدیل کمونیزم بورژوائی نیز میشود کمونیزم کارگری اما...................................................................................
نکته مهم در همین اماست. کمونیزم کارگری در چند سال اخیر و بخصوص پس از انشعاب از حزب کمونیست ایران همیشه یادآور جماعتی خاص بوده که کمونیزم مارکس را با انواع و اقسام مکاتب غیر سوسیالیستی و من در آوردی از بلانکیزم تا پرودونیزم و آنارشیزم و خلاصی فرهنگی و مشابه اینها تخریب کرده اند. اسم رسانه شان را گذاشته اند ( کانال جدید) و معلوم نیست این نام یعنی چه؟ آدم یاد فروشگاه های خیابان ونک می افتد. شعارشان ( انقلاب انسانی) است و انسان را به عهد بوق روشنگری و لیبرالیزم پیشا ژاکوبنی می برد. از خلاصی فرهنگی به عنوان یک الزام صحبت می کنند و انسان را یاد کازینوهای تایلند می اندازند. برداشتن روسری را ) انقلاب ) میخوانند و انسان را به یاد کشف حجاب رضا شاه می اندازند. با نام ( جنبش شکست نخوردگان( کامنت میگذارند و هر حرکتی را انقلاب مینامند حتی اگر منجر به روی کار آمدن دولت دست نشانده لیبی شده باشد. تا آنجا که من می فهمم و از مقالات نویسنده ارجمند و سوسیالیست آقای قراگوزلو سر در می آورم انتشاب ایشان به این فرقه از اساس بی بنیاد است. در نتیجه آقای بابک مهرانی (جمهوری خواه ) با کامنت خود یک اشتباه لفظی را مرتکب شده است و دیگر اینکه این آقایان و خانم های کانال جدید که از قضا خیلی هم جدید نیستند به آدم قدیمی و املی مثل بنده بفرماید که مگر نه اینکه کمونیزم با ساقط شدن طبقات معنی می شود ؟ در نتیجه این تناقض کمونیزم کارگری چگونه قابل درک است؟
۴٣۲۲۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣۹۰
|
از : محسن محسن
عنوان : جنبش آفریقای جنوبی و جوابی به جمهوری خواه محترم
به نظر من هر جنبش رزمنده ای الزامن مترقی نیست. و هر جنبش رزمنده و مترقی لزومن متشکل نیست. مثلن جنبش شوونیستس سوسیال نازیسم در آلمان رزمده بود و متشکل اما به شدت ارتجاعی بود. عناصر متشکله آن عالبن از کارگران و زحمت کشان آلمان بودند که در نتیجه شکست سوسیال دموکراسی و تار و مار شدن اسپارتاکیست ها و بحران اقتصادی و قحطی و گرسنگی و بیکاری به نازی ها پیوسته بودند. در آفریقای جنوبی نیز جنبشی سراسری و متشکل و رزمنده وجود داشت اما ترقی خواهی اش بسیار نازل بود و از آنجا که منافع زحمتکشان را نمایندگی نمیکرد و صرفن رفع آپارتاید و برابری جنسی و برخی نابرابری ها و حقوق شهروندی را دنبال میکرد صبعن به همین وضعی دچار شد که می بینیم در آفریقای جنوبی حاکم است. آنهمه تلاش و زندان به جائی رسیده است که تن فروشی در این کشور بی داد میکند و استثمار کار به جای استثمار آپارتاید جنسی نشسته است. اگر در گذشته فقط کارگران سیاه پوسا استثمار میشدند حالا همه کارگران شامل این مرحمت سرمایه داری شده اند. خدا را شکر؟؟
در ایران جنبش سبز اگرچه تا حدودی متشکل بود و تا حدودی خود بخودی اما رزمندگی اش از بخش خود بخودی تامین میشد که مردم و زحمتکشان عاصی بودند و بخش سازشکار و متشکا آن از سوی اصلاح طلبان هدایت می شد که به محض نزدیک شدن به توازن قوا و ایجا رادیکالیسم توسط بخش خود بخودی کنترل شد. آخرین فصل آن همان ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ بود. بعد از ۶ دی(عاشورا).
به اینسان میتوان فهمید چرا نویسنده سه صفت متشکل و رزمنده و مترقی را کارگرفته تا منظور خود را شبیه سازی کند.
۴٣۲۱۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣۹۰
|
از : سعید
عنوان : پرسش ؟
پرسش این است؟ : تعریف علمی «سوسیالیسم چپ» یا «کمونیسم بورژوایی» یا امثال آن ها ، نه مثلأ سوسیالیست های چپ یا سوسیال ناسیونالیست ها و یآ به طور کلی افراد با مواضع سیاسی شان. آیا قرار است به تکرار واژه های التقاطی نامعین و من درآوردی دل خوش کرد؟.
آدم هایی که دوست دارند کلمات به اصطلاح گنده و شاید عجیب را بدون دانستن بار معنایی آنها تکرار کنند مرا یاد آخوندهایی می اندازند که برای افه آمدن برای پامنبری های بیسواد خود و نیز برای نشان دادن به دیگران که مثلأ خیلی از مکاتب سیاسی میدانند و کلمات «خارجی» بلدند، یک ردیف «ایسم» از بر می کردند و ندانسته و نفهمیده بکار می بردند و می برند: کاپیتالیسم، کمونیسم، سادیسم، شارلاطانیسم، آپاندیسم و غیره و غیره.....
۴٣۲۱٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣۹۰
|
از : بابک مهرانی
عنوان : کاربر محترم امیر ب
توجه شما را به شاه بیت نوشته ی آقای قراگوزلو جلب می نمایم که عنوان این مقاله ی ست:[ • دو تجربه ی ۹ ساله ی تحریم های غرب علیه دولت آفریقای جنوبی و صدام حسین به وضوح نشان داده است که در فقدان یک جنبش سراسری متشکل و مترقی و رزمنده، هر درجه از تحریم ها صرفاً به معاش فرودستان ضربه خواهد زد.]
نمی دانم منظور آقای قراگوزلو از « فقدان جبش سراسر متشکل و مترقی و رزمنده ...» در آفریقای جنوبی چیست.
ولی میدانم که ؛
- مردم آفریقای جنوبی با کنگره ملی آفریقا و نلسون ماندلا علیه تبعیض نژادی و حکومت نژاد پرست آفریقای جنوبی دهه ها مبارزه کردند. سال ۱۹۹۰ به پیروزی رسیدند. ولی تبعیض نژادی در سراسر دنیا به اشکال مختلف وجود دارد.
- در دوران جنگ سرد، امپریالیستها کنگره ملی آفریقا و نلسون ماندلا و بسیاری دیگر از رهبران را بعنوان کمونیست درلیست تروریستی قرار داده بودند. حتی تا سال ۲۰۰۷ بسیاری ازجمله نلسون ماندلا برای مسافرت و ترخیص روادید دچار مشکل میشدند.
- حکومت نژاد پرست آفریقای جنوبی وصله ی ناجوری در سیستم جهانی سرمایه داری بود، فقط امثال «اعلیحضرت» ذوب شدگان حکومت دیکتاتوری ایرن ، در آفریقای جنوبی سرمایه گداری میکردند. حتی امپریالیستها ناچار شدند با مردم آفریقای جنوبی علیه حکومت نژادپرست Frederik Willem De Klerk همسو شوند. قوانین آپارتهاید در سال ۱۹۹۰ تغییر کرد. ماندلا و کلرک نژاد پرست هردو در سال ۱۹۹۳ جایزه ی صلح نوبل را دریافت نمودند.
- ۲۲ سال از برچیدن آپارتهاید در آفریقای جنوبی گذشته ست. کشور آفریقای جنوبی با مشکلات بزرگ اقتصادی اجتماعی روبروست. تا عدالت اجتماعی فرسنگها فاصله ست.
- آیا مبارزات مردم آفریقا جنوبی برهبری کنگره ملی آفریقا و نلسون ماندلا جبش سراسری متشکل و مترقی و رزمنده و یک قدم به جلو نبود؟
اگر نتوانیم پاسخ منطقی به این سئوال بدهیم و بر فرمولهای خاصی اصرار ورزیم، حکومت قرون وسطائی ولایت فقیه مانند رژیم سابق با مناسبات سرمایه داری شاه سلطان حسینی به خلافت نکبت بار خود ادامه خواهد داد طبقه ی کارگر و کمونیستها در چنین سیستم هائی فقط قتل عام میشوند.
- آمپریالیسم جهانی حکومت ایران را وصله ای ناجوری از سیستم جهانی نمی داند که از مبارزات مردم ایران حمایت کند. برعکس از احمدی نژاد ها بعنوان لولوی سرخرمن « محور شرارت» برای ایجاد جنگ و تولید سلاح در زادخانه های خود استقاده خواهد کرد. دود این همسوئی ها فقط به چشم توده های مردم ایران و سراسر منطقه خواهد رفت.
شما این را به حساب چشم داشت از امپریالیستها نگذارید. بلکه ,چرا باید رئیس جمهور ایران همسو با منافع امپریالیستها باشد؟ مردم ایران حکومتی را میخواهند انتخاب کنند که منافع و مصالح مردم و کشور را نمایندگی کند و شاید نیاز به چند دوره رقابت داشته باشد.
فراموش نکنیم که فرهنگ فئودالی و شاهنشاهی با فرار شاه از ایران رخت نبست بلکه با فرهنگ آخوندی و بازاری ملقمه ای از
فساد و تباهی در سراسر ایران بوجود آورده که در تاریخ ایران کم نظیر ست.
مردم با انتخاب خود میخواهند فرهنگ قیم مابی ، موروثی و مادام اعمر را در هر شکلی ملغی نمایند و این باید تجربه شود.
ولو اگر جنبش سوسیالیستی و کارگری هنوز توسعه نیافته باشد . مسئله اینست !
بابک مهرانی
جمهوری خواه
۴٣۲۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣۹۰
|
از : راشل ززز
عنوان : چرا جنگ؟
اگر فرض کنیم فرض محال ؛ محال نیست باید آقای قراگوزلو به این پرسش جواب می دادند که در صورت وقوع جنگ چه سناریوئی در داخل کشور و آرایش نیروهای خارجی محتمل است. مرسی.
البته این را اضافه کنم که من نیز احتمال وقوع یک جنگ را تا آینده ای قابل پیش بینی بسیار دور می دانم. حتی جنگ از راه دور و موشکی نیز غیر محتمل است چرا که به محض یک شلیک از سوی ناوهای آمریکایی به ایران جنگ به همه سو کشیده خواهد شد و در حال حاضر و تا چند سال آینده اقتصاد آمریکا و اروپا تحمل وارد شدن به چنبن مهلکه ای را ندارد.
مرسی دوباره.
۴٣۲۱۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣۹۰
|
از : روزبه ک
عنوان : اشتباه آقایان جمهوری خواه
جناب آقای بابک مهرانی با گرایش جمهوری خواهی دو موضوع مهم را مطرح فرموده اند و من بدون اینکه با ایشان و همفکرانشان قصد پلمیک داشته باشم فقط به نادرستی و شکس خوردگی این تفکر اشاره می کنم.
۱. ایشام می خواهند با کمک همه شهروندان ایران را آباد و آزاد کنند. دست خود و اتحادشان درد نکند. اما منظور از شهروند چیست؟ آیا بورژوازی ایران هم در شمار شهروندان محترم است؟ آیا خرده بورزوازی مرفه هم که غم نان و درد دارو و تحریم ندارد در شمار همین آبادگران و آزادگران است؟ یعنی ما باید برای آبادی و آزادی این مرز پرگهر با سرمایه داران متحد شویم؟ آنان که با ما کارگران و زحمتکشان متحد نخواهند شد و دشمن طبقه کارگر هستند در نتیجه ما باید زیر بیرق آنان برویم. این طور است؟
۲. اشتباه فاحش ایشان زمانی مهلک می شود که از راه رشد غیر سرمایه داری به عنوان بدیل سرمایه داری صحبت میکنند و بدون آنکه چپ یا سوسیالیست باشند به رویزیونیسم می خروشچفی می افتند. نه برادر بدیل سوسیالیست های کارگری و کمونیست های چپ ایران راه رشد غیر سرمایه داری نیست. وقتی که نویسنده به وضوح از تضاد کار - سرمایه به عنوان تضاد اصلی جامعه ایران حرف می زند انسان باید خیلی نسبت به اصل بحث دور باشد که به موضع آقای برانی بیفتد. و اما یک توصیه به آقای بابک مهرانی گرامی:
همان طور که می دانید زنده یاد دکتر مهرداد مشایخی در جریان یک پلمیک با آقای دکتر علی جوادی توانست نامبرده را آچمز کند. البته این گناه سوسیالیست های ما نبود و نیست که یک آدم بی یا کمسواد و هیستریک خود را نماینده کمونیسم معرفی کرده و به میدان بحث با استاد با سواد و زبده ای همچون دکتر مشایخی رفته بود. بعد از آن پلمیک آقای قراگوزلو مقاله ای نوشتند و در دفاع از سوسیالیسم مورد نظرشان و در نقد سوسیال دموکراسی مواضع زنده یاد مشایخی را به چالش کشیدند. حالا این مقاله موجود است و در آرشیو همین سایت قابل دسترسی است. ما علاوه بر آن حرف زیادی برای گفتن نداریم اما از شما که منتقد هستید خواهش می کنیم بر ما بی سوادان و گمراهان روس زده منت بگذارید و افتخار بدهید و آن مقاله را نقد کنید. من به تمام شرافت سیاسی گذشته ام سوگند میخورم در صورتی که حتی اندکی مجاب شوم بیدرنگ عضو اتحاد شما شوم.
متشکرم
۴٣۲۰۷ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣۹۰
|
از : چلنگر
عنوان : سوسیالیسم چپ
سوسیالیسم چپ پدیده جدیدی نیست و حتی در روسیه پیش از انقلاب اکتبر حزبی بود به نام سوسیالیست های انقلابی که با نام (SR) اس آر ها شناخته می شدند و در پی انشعاباتی که در آن حزب رخ داد بخش بزرگی به نام اس آر های چپ شناخته شدند که مواضع چپ داشتند که در تضاد با سوسیال لیبرالیسم روسیه بود. تعداد زیادی بعدها با بلشویک ها همراه شدند.در کشورهای دیگر نیز سوسیالیسم ملی نیز داشتیم که نه سوسیالیست بودند و در اصل به شکل تمام کمال فاشیست بودند که حزب کارگران سوسیالیست ملی آلمان که به نام (Nazi) نازی معروف بود و رهبرش آدولف هیتلر بود و همچنین حزب فاشیست موسلینی که اعضای آن همدیگر را "رفیق" خطاب می کردند و خود را سوسیالیست می دانستند! احزاب فاشیست بعث عراق و سوریه نیز خود را سوسیالیست می دانستند یا می دانند!
۴٣۲۰۴ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹۰
|
از : بابک مهرانی
عنوان : کاربر محترم لادن .ب التفات فرمائید
آقای قراگوزلو ست معتقد ست : [ این احتمال که با توجه به بحران اقتصادی ایران - به تبع بحران اقتصاد جهانی – بحران سیاسی کنونی به مسیر اعتراضات اقتصادی شیفت شود، چندان دور نیست....]
۱. واقعیت ها زنده نشان میدهد که بحران اقتصادی ایران از سالها قبل از انقلاب شروع شد و بحرانهای سیاسی ناشی از آن به دفعات با خون بارترین شکل ممکن سرکوب شد. مدیریت سیاسی ایران فاقد ظرفیت های دموکراسی بورژائی یوده و هست . بهمین دلیل طبقه کارگر ایران از کمترین امکان سازمان یابی برخوردار گردیده ست. در هیچ کجای دنیا چپ ها مانند ایران قربانی نشده اند.
۲. من سئوال کردم :اگر احمدی نژاد توسط خامنه ای به آن صورت متفضح وخونین به کشور تحمیل نمیشد آیا باز هم ، از همین مسیر که طی شده به امروز میرسیدیم؟
شما بسیار غیر مسئولانه نوشته اید :« به نظر آقای مهران ...اگر آقای موسوی یا کروبی رئیس جمهور می شد و در جریان یک انتخابات تقلبی احمدی نژاد بالا نمی آمد حالا اوضاع روبراه بود»
اسم این نوغ برخورد شما را چه بگذاریم؟
۳. تمام ادبیات آقای قراگوزلو مملو از تخطئه ی انواع چپ ها با انواع برچسب تحت عنوان کلی «کمونیسم بورژوائی » می باشد که می توانید به آرشیو اخبار روز مراجعه کنید .طبیعی ست که بدیل آن «کمونیسم کارگری» می باشد . ایشان می توانند هزاران جان شیفته در سراسر جهان را به عنوان «کمونیسم بورژوائی» متهم کنند ولی من نمی توانم ایشان را به «« کمونیسم کارگری » متفخر کنم ؟
۴. لطفا در باره ی هویت اینجانب بخودتان زحمت ندهید چون از همان آغاز که بیانیه ی اتحاد جمهوریخواهان را پذیرفتم به این موضوع معتقد بودم که برای برون رفت از بحران سیاسی ایران نیار به همکاری و همفکری تمام شهروندان می باشیم ، تا بتوانیم ایران را آزاد و آباد کنیم . فراموش نکنید که تا این پروسه تحقق نیابد، شانس شما برای رسیدن به سوسیالیزم تقریبا صفر ست. مگر بخواهید از نیازها مادی و معنوی یرای بنای سوسیالیزم جهش نمائید و نوع دیگری «راه رشد غیر سرمایه داری » در سر داشته باشید.
۴٣۲۰۱ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹۰
|
از : peerooz
عنوان : تصحیح
گر چه ما در " مودی " نبودیم که آدرس و احیانا آدرس دقیقی بپرسیم ولی
آیت الله به خبر نگاران خارجی هم که پرسیدند آدرس غلط داده و دروغ
گفتند.
۴٣۱۹۹ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹۰
|
از : کریم ماهیار
عنوان : دو اصطلاح را معنی کنید
من از هواخواهان قدیمی حزب توده هستم که حالا پیر شده ام و از ادبیات سیاسی چپ معاصر سر در نمی آورم . مقالات را می خوانم و خوشحالم که چپ تا این حد رشد کرده است و به چنین تنوع جالبی رسیده است. مقالات جناب قراگوزلو را می خانم و از قلم شیوای ایشان لذت می برم اما بعضی از مفاهیم و اصطلاحات ایشان را نمی فهمم. اگر ممکن است ایشان محبت فرمایند و در یک مقاله مستقل دو مفهوم و یا اصطلاح "کمونیسم اردوگاهی بورژوائی" . " سوسیالیسم چپ " را تشریح کنند.
به نظرم این دو اصطلاح به نحو مشخصی گرایشات تروتسکیستی را نمایندگی می کند . اگر اشتباه می کنم راهنمائی کنید.
۴٣۱۹٨ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹۰
|
از : پویا اسدی
عنوان : تحریم و جنگ
انسان باید یا خود را به خواب زده باشد و یا در کره زهره زندگی کند که نفهمد تاثیرات تاکنونی تحریم و بعد از آن نیز مستقیمن مردم و زحمتکشان داخل کشور را هدف گرفته است. در همین روزهای اخیر داروهای قلبی و مغزی و ضروری بشدت گران شده و هزینه بیمارستان ها که بعد از حذف سوبسیدهای انرژی نجومی شده بود چندین برابر شده است. تنها فایده تحریم این بوده است که صف مبارزه سیاسی در ایران شفاف تر شده است. شما ببینید که اصلاح طلبانی مانند آقای مزروعی از بروکسل وقتی با بی بی سی صحبت میکند نتایج تحریم را نارضایتی مردم میداند و آنرا مثبت قلمداد می کند. چنین است مواضع آقایان سراج الدین میردامادی و مجید محمدی و سازگارا و نوری زاده و ... که همه فکر می کنند تحریم میتواند مردم را به قیام علیه دولت بکشاند و راه ورود آنها را هموار کند. این توهم است و به نظر من مقاله قراگوزلو بخوبی توانسته این توهم را بشکند..قاچاق دارو توسط محسن رفیق دوست انجام میشود و فروش دلار در بازار آزاد توسط باندهای سپاه صورت میگیرد. سپاه وزارت نفت را در اختیار دارد و دلارهای دریافتی را وارد بازار میکند و پول کلانی به جیب می زند و به پولشوئی اقدام میکند
در سطح جهانی هم بزرگترین حامیان تحریم رژیم اسرائیل بوده است
۴٣۱۹۷ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹۰
|
از : امیر ب
عنوان : تقسیم جهان یا معامله با گروه های سیاسی؟
-( روشن ست که کشورهای غربی ، بعداز ۲۲ خرداد ۸۸ بسیار مرموز با سکوت مشمئز کننده ، مردم ایران را به حکومت جنایتکار فقاهتی فروختند.)
با درود به همه خوانندگان و مدیران اخبار روز
دوخط بالا از یک کامنت گرفته شده است که آقای بابک برانی تحت نام " جمهوری خواه " گذاشته است. معنی دیگر و سر راست این کامنت دلخوش داشتن به "کشورهای غربی " در خرید و فروش مردم ایران است. گویا اگر "کشورهای غربی بعد از ......" مردم ایران را نمی فروختند حالا ما به یک بهشت برین وارد شده بودیم. جمهوری خواه محترم چشمانش به تحولات از بالا دوخته شده است. پنداری مردم ایران کالا هستند و مثل موم در دستان کشورهای غربی معامله میشوند و در بازار کالا خرید و فروش میشوند. این تفکر متعلق به یک فرد نیست. متاسفانه جریان جمهوری خواهان - که بدرست در مقاله پیشین قراگوزلو در اپوزیسیون بورژوائی جا گرفته- هیج امیدی به جنبش های توده ای ندارد و تمام فکر و ذهنش به کشورهای غربی دوخته شده است.
آقای گرامی
اگرچه امپریالیستها بر اساس تز تقسیم جهان عمل می کنند اما مردم ایران پفک نمکی نیستند که به همین سادگی قابل خرید و فروش باتشند. البته این یک واقعین است که دولت های غربی بنا به منافع خود با گروه های سیاسی مختلف معمله کرده و آنها را خرید و فروش کرده اند. مثلا قبل از انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ از جریان سلطنت طلب و جمهوری خواه حمایت میکردند و بعد از انتخابات از اصلاح طلبان. اگر منظور جمهوری خواه این است با ایشان موافقم.
۴٣۱۹۶ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹۰
|
از : سعید
عنوان : «سوسیالیسم چپ» ؟!!!!
می شود از نویسندهً مقاله و کامنت گذاری که مرتب«سوسیالیسم چپ» را تکرار می کنند پرسید این واژهً ترکیبی از کجا آمده و چه معنایی دارد؟.
سوسیالیسم بنا به شواهد تاریخی و مبارزات سیاسی گوناگون، همیشه در جناح چپ صفبندی های سیاسی و نظام های سیاسی قرار داشته و افزودن چپ به آن، به این می ماند که مثلأ سوسیالیُسم راست هم داشته باشیم. می توان از سیاست ها و مواضع چپ یا راست یا سوسیالیسم تخیلی در برابر سوسیالیسم علمی ، سوسیالیسم کارگری در برابر سوسیالیسم خلقی و از این قبیل صحبت کرد. اما سوسیالیسم چپ و راست یعنی چه؟. و اگرچنانچه «سوسیالیسم چپ» طوری جاافتاده است که بعضی ها هی تکرارش می کنند پس چرا در پاسخ سوًال طفره باید رفت و «خود ایشان باید پاسخ دهند»؟.....
۴٣۱۹٣ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹۰
|
از : peerooz
عنوان : "خودش باید توضیح دهد"
گرچه برای من " سلبی به مصادره برای مطلوب " که قبلا انگشت به لانه زنبور
کرده , پرسه زدن اطراف کندو بی خطر نیست ولی کنار کندو نشستن و کامنت ها را
خواندن هم بی لطف نمیباشد.
این قسمت از یک کامنت بدلم نشست " رئیس دانا سوسیال دمکرات است و
قراگوزلو سوسیالیست چپ. و به نظر من هر کدام باید با نوع تفکری که در
آن قرار می گیرند مقایسه شود. الگوی رئیس دانا می شود نروژ و سوئد اما
الگوی قراگوزلو ؟ نمی دانم. خودش باید توضیح دهد.".
مثل معروفی ست که اگر نمیدانی کجا میروی بجایی میرسی که نمیدانی کجاست.
کاش از آیت الله خمینی پرسیده بودیم و او جواب داده بود.
۴٣۱۹۱ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹۰
|
از : لادن ب
عنوان : به جمهوری خواهان
سلام
دوست عزیز جمهوری خواه تحلیل ساده و بغایت غیر سیاسی از شیفت امور اقتصادی و سیاسی و اجتماعی داده است. به نظر آقای مهران برانی اگر آقای موسوی یا کروبی رئیس جمهور می شد و در جریان یک انتخابات تقلبی احمدی نژاد بالا نمی آمد حالا اوضاع روبراه بود. او البته نمی گوید به فرض این که آحمدی رئیس جمهور می شد :
با قدرت نهایی و احکام حکومتی رهبر چه می کرد؟
با قدرت سپاه و بسیج چگونه کنار می آمد؟
نیروهای لباس شخصی و گروه های فشاررا دچگونه کنترل می کرد؟
باندهای متکی به زر و زور و تزویر (به تعبیر اهل مذهب) چگونه مهار می کرد؟
دستآورد خاتمی به مجلس حداد عادل(مجلس هفتم) و دولت نهم منجر شد . موسوی نه اعتبار جنبش دوم خرداد را داشت و نه قدرت سیاسی آن جنبش را پشت سر خود داشت. نباید سیاست را تا حد تصمیمگیری های فردی تقلیل داد. سیاست و اقتصاد عرصه مبارزه طبقات است و موسوی و کل سازمانهایی که پشت سر او ایستاده بودند از احیای بورژوازی پروغرب ضربه خورده حمایت می کردند
و اما یک نکته و سوال
من نفهمیدم که در این گیر و دار دوست جمهوری خواه ما چرا پای " کمونیسم کارگری" را وسط کشیده. آقای قراگوزلو تا آنجا که ما میدانیم از یک تفکری که هیچ نماینده یی - تا جائی که من می دانم- یا هیچ تشکلی ندارد تحت عنوان " سوسیالیسم چپ " دفاع می کند. به گمان من این نوع تفکر با شناختی که از مقالات قراگوزلو داریم به نوع نگرش اسپارتاکیست های آلمانی(لیبکنیخ و لوکزامبورگ) نزدیک است
و اگر ممکن است آقای مهران توضیح دهند که جمهوری خواه آیا هان تشکل اتحاد جمهوری خواه است؟ کدام بخش آن؟ گروه گنج بخش و زنده یاد مشایخی یا گروه شریعتمداری و...
و دست آخر این نکته هم قابل توجه دوستان باشد بد نیست. مقایسه این یا آن نویسنده زمانی درست است که هر دو در یک چارچوب نطری بگنجند. مثلا یک هوادار تئوری هایکی را نمی توان با یک چپ و یا حتی یک کینزین مقایسه کرد. به همین خاطر هم مقایسه طرز تفکر آقایان رئیس دانا و قراگوزلو قیاس مع الفارق است. رئیس دانا سوسیال دمکرات است و قراگوزلو سوسیالیست چپ. و به نظر من هر کدام باید با نوع تفکری که در آن قرار می گیرند مقایسه شود. الگوی رئیس دانا می شود نروژ و سوئد اما الگوی قراگوزلو ؟ نمی دانم. خودش باید توضیح دهد.
۴٣۱٨۵ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹۰
|
از : سعید مرتضوی
عنوان : نقدها را بود آیا که عیاری گیرند؟
آقای قراگوزلو با ارائه یک تحلیل کم و بیش همه جانبه و مستند و متکی به اطلاعات تاریخی نظر خود را در مورد تحریم ها و احتمال وقوع جنگ اعلام کرده است. در این مقاله و سایر مقالات ایشان سیاست جنگی امپریالیسم آمریکا مورد تعرض واقع شده و رژیم اسرائیل به عنوان یک رژیم نسل کش ضد بشری معرفی گردیده است. تا اینجا که در خود مقاله موجود است و نیازی به تکرار نیست. دوست محترمی بر می دارد و نویسنده را با احتیاط "پرواسرائیل " میخواند و نه فقط بدین وسیله هوچی گری خود را نشان می دهد بلکه اساسن نشان میدهد نه نویسنده را می شناسد و نه حتی یکبار خواندن همین مقاله را تحمل کرده و زحمت خواندن به خود نداده است.
دوست دیگری از مرید و مراد بازی صحبت می کند. چرا؟ نمی دانم. مرید و مراد بازی زمانی است که کسانی بیایند و به هواخواهی از شما و به توصیه و نجویز شما در دفاع از مصاحبه شما با آقای قوچانی و ماست مالی کردن سوتی های شما در همین سایت " مقاله " بنویسند و برایتان پرتره نصب کنند. کامنت جای تائید یا رد یک مقاله است و طبعا مقالات آقای قراگوزلو هم مانند هر نویسنده و فعال سیاسی دیگری هوادار یا مخالفینی دارد.
آنکه بدون قید و شرط پای صحبت جناب آقای قوچانی و مهرنامه می نشیند و بدون شرط بازبینی مصاحبه اش به سردبیر مهرنامه اعتماد می کند مرید پرور است و به دنبال مشهور شدن به در ودیوار بی بی سی و صدای آمریکا می زند یا نویسنده ای که تمام اتکایش به چند سایت چپ است.
من نسبت به مصاحبه با نشریه آقای قوچانی اعتراضی ندارم اما فکر می کنم اگر یکی از دوستان چپ می خواهد با این نشریه و هم خطی های او وارد گفتگو بشود و یا به این دسته از نشریات مقاله بدهد باید قبلن تاکید کند که مصاحبه قبل از انتشار باید به رویت او برسد و دست نخورده منتشر شود تا بعد مانند آقای حکیمی مجبور به اعتراض نشود و مانند آقای رئیس دانا ناچار نشود تکذیبیه بنویسد
از سایت اخبار روز به خاطر سزمقاله و جواب دادن به مواضع چپ ستیزانه مهرنامه و قوچانی ممنونیم
سعید/ محمود/ کیوان/ترانه(محفل دانشجویی دنیای ما)
۴٣۱٨۴ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹۰
|
از : بابک مهرانی
عنوان : بدون اعتلای « جنبش کمونیستی » چه باید کرد ؟
* دیروز:
۲۲خرداد ۱۳۸۸ "انتخابات" دهمین دوره ریاست جمهوری
======================================
- اکثریت مردم واجد شرائط انتخابات شرکت کردند.
- اکثریت شرکت کننده گان میخواستند از "انتصاب " مجدد احمدی نژاد جلوگیری کنند.
- خامنه ای با وقاحت کامل و کاملا «شاهانه» وارد معرکه شد و احمدی نژاد را «برنده» اعلام کرد.
- حکومت بسیار ددمنشانه اعتراضات مردم را بخاک و خون کشاند. علاو بر کشتار و تجاوز ، هزاران نفر از جمله رقبای انتخاباتی احمدی نژاد آقایان کروبی و موسوی را زندانی نمود.
- جهان تصویر تمام جنایات حکومت بعداز ۲۲ خرداد ۸۸ را مشاهده کرد ولی بیشرمانه از خامنه ای و احمدی نژاد جانبداری کردند.
- حکومت در همان سال یعنی ۲۰۰۹ مذاکرات اتمی ژنو را پشت گوش انداخت که کاملا هماهنگ با سیاست های ژرژ دبلیو بوش برای حمله ی نظامی به ایران بود. پس مردم حق داشتند که از جان مایه گذاشتند تا او مجددا وبال گردن ملت نشود.
- در کنگره آمریکا دموکراتها و جمهوری خواهان توافق اتمی سال ۲۰۱۰ آنکارا نپذیرفتند. دقیقا مقدمه چینی برای اجرای هر تاکتیک اهریمنی علیه کشور ایران. تمام انها بدون رهبری «کمونیسم کارگری» ایران صورت گرفت.
* امروز؛
تحریم های اقتصادی و تهدیدهای نظامی...
=====================================
- روشن ست که کشورهای غربی ، بعداز ۲۲ خرداد ۸۸ بسیار مرموز با سکوت مشمئز کننده ، مردم ایران را به حکومت جنایتکار فقاهتی فروختند.
- امروز بسیار ناشیانه به گله گزاری از جلادان مردم پرداخته اند. تو گوئی رذالت های احمدی نژاد و خامنه ای تازه گی دارد. تردیدی نیست که آنها
آگاهانه در بعداز انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ از احمدی نژاد حمایت کردند که بتوانند نقشه های خود در منطقه پیاده کنند..
- ناگهان ، ایالت متحده ی آمریکا با کشف توطئه ی ترور دیپلمات عربستان سعودی مجددا علیه ایران اعلان جنگ نمود. در حالیکه حکومت ایران قبلا
بارها متوسل به ترور و جنایت شده بود و هیچگاه غرب نسبت به آن اقدام موثری ننمود.
-سازمان ملل نقض حقوق بشر در ایران را در ۲۹ آذر ۱۳۹۰محکوم کرد.
- مزدوران حکومت از دیوار سفارات انگلیس بالا رفتند . شورای امنیت در ۲۹ نوامبر ۲۰۱۱ حمله به سفارت بریتانیا را محکوم کرد.
- حکومت در ۲۹ دی ۱۳۹۰ آغاز غنی سازی اورانیوم در تاسیسات «فردو» اعلام کرد.
[نکته ای که بسیار برجسته می باشد هماهنگی عملکرد های حکومت ایران ست که کاملا همسو با نیازهای غرب برای شرارت تنظیم شده ی ست.]
* چه باید کرد ؟
==========
شایسته ی ست که لحظاتی خود را جای مردم بگذاریم که در خرداد ۸۸ به آب و آتش زدند که احمدی نژاد رئیس دولت ولی فقیه نشود.
اگر احمدی نژاد توسط خامنه ای به آن صورت متفضح وخونین به کشور تحمیل نمیشد آیا باز هم ، از همین مسیر که طی شده به امروز میرسیدیم؟
- تردیدی نیست که در آن روزها غرب برای امروز سکوت کرد تا از احمدی نژاد ها حداکثر استفاده برای اجرای مقاصد خود بنماید.
- حکومتیان چه بخواهند و چه نخواهند در حال ترک برداشتن اساسی می باشند و قادر به حل معضلات اجتماعی نیستند.
- ولی فقیه در ضعیف ترین شرائط سیاسی قرار دارد.
- آیا رفتار تحریک آمیز و بچگانه ی احمدی نژاد ها ناشی از اطمینان آنها از عدم حمله ی نظامی غرب به ایرن ست ؟
- اگر بر خلاف نظر آقای قراگوزلو درگیری نظامی صورت گرفت بدون اعتلای « جنبش کمونیستی » چه باید کرد ؟
- وظیفه ی اقشار میانی و بالائی چیست ؟ حق دارند که مانند ۲۲ خرداد ۸۸ که بدرستی در برابر حکومت بغایت ارتجاعی ایستادند تا امروزی را نبینند . نسبت به جنگ احتمالی ، واکنش مناسب مردم برای کاهش خسارت جانی بر مردم بی گناه چه می باشد ؟
جمهوری خواه
۴٣۱٨۰ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣۹۰
|
از : آشنا ...
عنوان : پیرامون تحریمهای غیر قانونی علیه ایران که یک اقدام جنایتکارانه ضد بشری و جنگ افروزانه است.
روز دوشنبه ۲۳/۰۱/۲۰۱۲ وزرای خارجه اتحادیه امپریالیستی اروپا در بروکسل، تصمیم گرفتند محاصره اقتصادی ایران را با تحریم بانک مرکزی ایران و مسدود کردن دارائیهای مردم میهن ما گسترش دهند. از اول ماه ژوئیه این تحریمها با جلوگیری از واردات نفت ایران به اروپا تکمیل می گردد تا کمر اقتصاد ایران را بشکند.
تحریم اقتصادی ایران و گرسنگی دادن به مردم میهن ما یک اقدام غیر قانونی و جنایت علیه بشریت است. امپریالیستها می خواهند با ایجاد یک عراق و نوار غزه دوم، نیت شوم، غارتگرانه و سلطه جویانه خویش را به ایران و به همه ممالک "مزاحم" تحمیل کنند. مجازات ایران باید درسی برای همه ممالک غیر متعهد و تمام کسانی باشد که به امپریالیستها مسلوب الاراده، تمکین نمی کنند
اگر در گذشته این جنایتهای ضد بشری را با قطعنامه های غیرقانونی شورای امنیت توجیه می کردند، در مورد تحریمهای اخیر حتی مجوز شورای امنیت سازمان ملل نیز وجود ندارد و دسیسه مشتی غارتگر جهانی بر ضد یک کشور عضو سازمان ملل متحد و عملا ضد منشور ملل متحد است. تحریمهای اروپا و آمریکا فاقد هرگونه مبنای حقوقی بین المللی است. امپریالیست آمریکا تصمیم کنگره آمریکا را به همه ممالک جهان تحمیل می کند و قانون خودش را قانون جهان جا می زند. همین اقدام غیر قانونی و زورگویانه نشانه ماهیت عمیق استیلاگرانه،زورگویانه و مستبدانه امپریالیست آمریکاست.
در حالیکه وزیر امور خارجه روسیه آقای سرگی لاوروف Sergej Lawrow "اقدامات یکجانبه را بی فایده دانست" و اضافه کرد که دلیلی ندارد بیش از تصمیمات مشترک در شورای امنیت سازمان ملل، اقداماتی دیگری نیز انجام پذیرد، معاون وزیر امور خارجه دولت تجاوزگر و نژادپرست اسرائیل، آقای دانی آیالون Danny Ajalon در یک مصاحبه مطبوعاتی در رادیو اسرائیل مدعی شد: "این تحریمها خطر جنگ را کاهش داده است". خانم کاترین اشتورن Catherine Ashton مسئول امور خارجی اتحادیه اروپا و آقای کارل بیلت Carl Bildt وزیر امور خارجه سوئد، بعد از اینکه به تصمیمات جنگ افروزانه و تهدید آمیز خویش پایان دادند، مدعی شدند که اساس کار ما توسل به دیپلماسی و مذاکره است.!!
دروغهای امپریالیستها در مورد حق قانونی و مسلم ایران در غنی سازی اورانیوم، که انحصار کنسرنها درتولید انرژی هسته ای را درهم می شکند، بسیار روشن است. آنها مرتب در یک جنگ روانی فریبکارانه، از بمب اتمی موهومی ایران که کوچکترین مدرک و سندی پیرامون موجودیت آن تا کنون ارائه نداده اند، سخن می رانند. گیدو وستروله Guido Westerwelle وزیر امور خارجه آلمان با بی شرمی مدعی می شود: "ما نمی توانیم بپذیریم که ایران به بمب اتمی دست پیدا کند" این "تنها یک مسئله امنیتی برای منطقه نیست بلکه امنیت همه دنیا را برهم می زند". توجه کنید! بمب اتمی موهومی ایران، امنیت همه دنیا را برهم می زند، ولی صدها بمبهای اتمی مخفی و علنی اسرائیل متجاوز و اشغالگر و یا امپریالیستهای آمریکا، انگلستان و فرانسه، خطری برای امنیت جهانی نیستند. معلوم می شود بمب اتمی هم خیر و شر دارد. استدلالات نمایندگان امپریالیستها در پشت بلندگوهای تبلیغاتی، سبعانه و مملو از تهدید، نفرت و خون است.
تاریخِ تجاربِ تحریمهای اقتصادی تا کنون، نشان داده است، که در درجه اول مردم عادی کشور مورد غضب را قربانی خود می کند. از هم اکنون گرانی در ایران بیداد می کند و کمبود ابزار درمانی پزشکی و دارو در بازار ایران مشهود است. بیماران قلبی بشدت از این کمبودها رنج می برند و به آنها می گویند که این ابزار به عنوان کالاهای دو منظوره در اثر فشار غیر قانونی آمریکا به شرکتهای تولید کننده و تحویل دهنده، به ایران صادر نمی شود. مرگ میلیونها ایرانی برای اوباما و همدستان ایرانی تبارش که آرزوی آمدن وی را به ایران دارند،بی اهمیت است.این اقدامات امپریالیستها، دست جمهوری اسلامی را در سرکوب مبارزان ضد امپریالیست و دموکرات باز می گذارد و به ضرر رشد مبارزه انقلابی مردم میهن ماست. این حساب امپریالیستها که مردم ایران در اثر گرسنگی و فقر و فلاکت به شورش دست زده و سرسپردگان امپریالیست آمریکا را در ایران بر سر کار می آورند، حسابگری ناشیانه ای است که هنوز نفهمیده است، مردم ایران به ذلت سرسپردگی بیگانه تن در نخواهند داد. مردم ایران جز احساس نفرت نسبت به ایرانیان خودفروخته، جاسوس و تروریست احساس دیگری ندارند.
از این گذشته باید روشن کرد که مسئله امپریالیستها در ایران هرگز نابودی افسانه بمب اتمی موهومی ایران نیست. ایران کلید منطقه و گره گاه تضادهای جهان است. کنترل بر ایران کنترل بر یک منطقه مهم راهبردی در جغرافیای سیاسی جهان بوده و غارت منابع بزرگ انرژی را برای ده ها سال آینده برای امپریالیست آمریکا تامین می کند. تنگه هرمز شیر نفت جهان است که آنوقت با اراده امپریالیست آمریکا باز و بسته می شود. حضور آمریکا و سایر امپریالیستها در منطقه، خطری برای امنیت جهان است و امنیت مردم منطقه را تهدید می کند. مسئله بمب اتمی موهومی ایران تنها یک دروغ توجیهی برای تسلط بر منطقه است و سازش جمهوری اسلامی با امپریالیستها از ماهیت اهداف اشغالگرانه و تجاوزکارانه آنها هرگز نخواهد کاست.
ما تحریمهای جنایتکارانه اقتصادی علیه ایران را بر ضد مردم ایران، یک کشتار ضد بشری ارزیابی می کنیم و مسئولیت مستقیم فجایعی که در ایران بروز خواهد کرد را به گردن امپریالیستها و در راسشان امپریالیست آمریکا می گذاریم. ما این اقدامات را قویا جنگ افروزانه، ضد بشری و غیر قانونی دانسته آنها محکوم می کنیم.
ما معتقدیم که هر ایرانی میهن پرست و بشر دوستی باید بر ضد این تحریمها و جنگ افروزی امپریالیستها بپا خیزد و این اقدامات را بطور روشن با خط کشی با دشمنان مردم ایران و منطقه محکوم کند.
رژیم جمهوری اسلامی یک رژیم ارتجاعی سرمایه داری و مافیائی است که مورد نفرت اکثریت مردم ایران قرار دارد، ولی سرنگونی این رژیم فاسد و جنایتکار وظیفه مردم ایران است و نه قوای متجاوز بیگانه که تنها و تنها منافع غارتگرانه خویش را در نظر داشته و با هدف مستعمره کردن ایران به کشور ما حمله خواهد کرد. امپریالیستها هرگز حامی آزادی و دموکراسی و حقوق بشر نبوده اند. ریاکاری بر پیشانی آنها نوشته است.
۴٣۱۷۵ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣۹۰
|
از : کامران روشن زاده
عنوان : لیبرالیسم " سوسیالیستی" یک فریب است. توهم جنگ تا کی؟
آقای محترم کسی که نویسنده بیانیه کرکس ها متحد شوید است و کسی که مثل سال ۵۹ مواضع حزب توده را تکرار می کند و در مقاله آتش افروزی بشر دوستانه دچار توهم توطئه میشود تحلیلش بر باد است. آخر با کدام منظق میشود پذیرفت که منطقه در حالت جنگی است؟ آپالایشگاه های ایتالیا و پرتغال و یونان با نفت سنگین ایران درست شده و حالا آن ها می خواهند از عربستان و لیبی و امارات نفت وارد کنند و برای همین شش ماه تحریم را با تاخیر می اندازند. در این مقاله برای رد هر گونه جنگ جدید حداقل دوازده استدلال مطرح شده و یک استدلال مهم در پیرامون بحران بدرستی تجزیه و تحلیل شده و آمار دقیقی از او.ضاع ارتش آمریکا تعریف شده است آنوقت برادری با کمال بی انصافی کار را به جای نقد به همان ابلیس سازی می کشاند و مرید و مراد درست میکند. شما بهتر است بروید و در کنار فرماندهان ارتش و سپاه تمرین جنگ کنید و مرید همان کسانی باشید که یک روز با سحابی ها عکس یادگاری میگرفتند و روز دیگر برایی شیرین عبادی اشک تمساح می ریختند و در ائتلاف صلح عیسی سحر خیز پرچم لیبرالیسم ایرانی را بلند میکردند.
فهعمیدید چه کسانی را میگوئیم.
۴٣۱۷۱ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣۹۰
|
از : سعید
عنوان : احترام به شعور خوانندگان
اگر بخش کامنتها مختص تعریف و تمجید و دسته گل دادن ها نباشد امیدوارم کامنت من این بار چاپ بشود.
هربار مطلبی از نویسندهً این مطلب چاپ می شود برای من همان نمایشی تداعی می شود که مثلأ خامنه ای یا گیهان شریعتمداری یک چیزی گفته و نوشته و متعاقب آن سر و کله دستهً امت حزب الله گوش به فرمان پیدا میشود، یکی چوب و چماق بر سر دیگران فرود می آورد و دیگری به ابراز ترحم و شیفتگی و تملق از بت و مراد خود دست می زند. در همین صفحه نگاه کنید که به جز یکی دو تا کامنت، بقیه فقط به ابراز خاکساری و بت پرستی و تمجیدهای مضحک اختصاص یافته(معلوم نیست این کامنت ها مربوط به یک نفر با اسامی گوناگون است یا نه). اگر اینان به جای این لفاظی های فرهنگ پدرسالاری و خاضعانه ، به شعور خواننده برای تشخیص احترام می گذاشتند و کمی بیشتر مطالعه و تحقیق می کردند می فهمیدند که نوشته ها و مواضع نویسنده تکرار گفته های دیگران است و اظهار نظرات ایشان در رابطه با مقوله های کلاسیک مارکسیستی و غیره، هم دست چندم است و هم با بدفهمی و کج فهمی همراه است. البته همه گان آزادند تعریف و تمجید و مراد و مریدسازی کنند ولی لطفأ آنرا به اسم مارکسیسم جا نزنند و به آن حوزه وارد نفرمایند.
«مُشک آن است که خود بوید نه آن که عطار گوید».
نگاه کنید به امثال زرافشان ها و رئیس دانا ها که بی ادعا و بدون نیاز به سینه زن و ایجاد هیاهو و یا چسباندن خود به مشاهیر ، به کار تحقیقی و توضیحی و سیاسی و..وو با تسلط لازم به کار خود مشغول اند و مورد احترام اند(صرف نظر از اینکه لازم باشد با همه مواضع آنها موافق بود)
۴٣۱۵٨ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣۹۰
|
از : نسرین آذری
عنوان : کتاب پرستو در باد . نوشته آقای قراگوزلو
: نسرین آذری
عنوان : کتاب پرستو
از : نسرین اذری
عنوان : کتاب پرستو در باد نوشته محمد قراگوزلو
برای سفارش کتاب به ادرس زیر مراجعه کنید رای سفارش کتاب به آدرس زیر مراجعه کنید
Alfabetmaxima Bokhandel
Kaskögatan ۳۴- B .H
۱۶۴ ۷۶ / Kiskta
Sweden
Tel: ۰۰۴۶ ۸ ۷۶۰ ۰۳ ۴۳
email: alfabetmaxi@yahoo.se
WWW.alfabetmaxima.com Bankkonto nr. ۹۹۶۰۱۸۶۰۶۲۱۴۱۴
Alfabetmaximai bokhandel Stockholm
IBAN SE ۶۵۹۵۰۰ ۰۰۹۹ ۶۰۱۸۶۰۶۲۱۴۱۴ BIC -kod (swift-adress) NDEASESS
۴۱۸۱۴
۴٣۱۵۷ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣۹۰
|
از : نسرین ر
عنوان : امکان و تلفیق تئوری پراتیک
محمد قراگوزلو خود در مقاله یی دلایل استفاده از واژه امکان را چنین برشمرده بود:
بنگرید به مقالهاول خانه ام ابری ست... دلایل دم دستی بحران سیاسی اقتصادی جاری. در سایتهای مختلف.:
.""خواننده گان آشنا با مقالات صاحب این قلم بیش از هر اصطلاحی به کلید واژه ی امکان برخورده اند. وقت آن رسیده است در این باره توضیحی بدهم.اینک من بیش از هر زمان دیگری به کاربرد موکد این واژه ی اصلی پای بندم و آن را به یک تعبیر فشرده یی از آموزه های لنینی می دانم که از استنتاج و ترکیب تئوری و پراتیک و درک درست او از فلسفه ی تاریخی سوسیالیسم برخاسته و دستگاه تئوریکی مناسبی برای تبیین تحقق سوسیالیسم و تحلیل وقایع آینده ساخته است. امکان برآیند درک لنین از ماتریالیسم پراتیک است. از یک سو فهم تاثیر اراده ی انقلابی طبقه ی کارگر در تغییر مناسبات تولیدی و اجتماعی نظام سرمایه داری و از سوی دیگر دریافت نقش موثر عناصر پیشتاز وعمل گرا در عرصه ی تحقق آرمان های اجتماعی ما را به مدل معدل امکان نزدیک می سازد. پس زدن پوزیتیویسم و پاسیفیسم حاکم و جاری در انترناسیونال دوم به لنین این فرصت را داد که آموزه ی مارکسی اجتناب ناپذیری سوسیالیسم را به مسیر صحیح امکان سازی و امکان یابی و امکان پذیری سوسیالیسم یا هر تحول اجتماعی بالنده ی دیگری در دوران ما تکامل دهد. این امکان در تحلیل وقایع تاریخی همیشه بالای دست ولونتاریسم و الیتیسم و پوزیتیویسم و بلانکیسم می ایستد و به انقلاب اجتماعی ماهیت و مفهومی طبقاتی در بستر شرایط عینی جامعه می دهد. ""
در این مقاله رفیق عزیز ما قراگوزلو باردیگر از امکان جنگ سخن میگید و این همان روشی سوسیالیسم علمی مارکس است که بعد از مرگ بزرگترین تئوریسین مارکسیست ایران بکل فراموش شده بود. ما چنین تحلیل های بسیار دقیق و موشکافانه و منطبق با سنت هاتی چپ مدرن را استقبال می کنیم ومعتقدیم که مقولات مقالات محمد قراگوزلو باید با دقت بیشتری خوانده شود. این موضوع را به حساب مماشات و تعریف و تمجید نگذارید. من در چپ ایران آن قدر زندگی و مبارزه کرده ام که از این تعریف ها گوشم پرشود و نسبت به مدح و مرید پرستی بیزار باشم اما نمی توانم چشمان خود را بر این همه ژرف بینی ببندم.
کامنت طولانی شد وگرچه عادتی به کامنت نداریم اما خواستیم نظر خود را مکتوب کنیم. ما این نکات را به اطلاع نویسنده هم رسانده ایم و متاسفانه به دلائلی که بر ما پوشیده است جوابی نگرفته ایم.
۴٣۱۵۶ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣۹۰
|
از : رسول ی
عنوان : منطقی باشیم
پر واضح است که هر جنگی دو طرف دارد . بنظر من وظیفه هر آدم مسئولی است که به رژیم بگوید که توان نظامی اش محدود و نفوذش در بین مردم کم و طرفدارانش مشتی فرصت طلب غیر قابل اتکاء هستند و در عین حال به امپریالیست ها هم بگوید که با مقاومت مواجه خواهند شد. هر دو طرف راباید مسولانه ترساند.
نکات بالا در کامنت جناب سامان آمده است. آیا به نظر شما دولت ایران منتظر این است که به تعبیر سامان " هر آدم مسئولی" به او بگوید " که توان نظامی اش محدود و نفوذش در میان مردم کم ..." است؟ آیا امپریالیستها با آن هم تشکیلات و دم و دستگاه نظرسنجی و مدیا و سازمان امنیتی و آکادمی نمی دانند که در صورت حمله با مقاومت مواجه خواهند شد؟
به نظر من مقاله جناب قراگوزلو تفسیر واقع بینانه ای از حوادثی است که در اطراف ایران و منطقه و جهان می گذرد و متاسفانه با مقالات "چپ " و سوسیال دموکرت ها به مردم نشانی اشتباه داده می شود.
گذشته از کامنتهای جنبش شکس نخوردگان و کامنتهای ثابت و تکراری خانم هلاله م باید این مهم گفته شود که قراگوزلو بیشترین نقد کمی و کیفی را در مورد تهاجم امپریالیستی نوشته است. در آرشیو همین سایت اخبار روز حداقل ۵ مقاله از ایشان در نقد جنگ امپریالیستی وجود دارد. لطفا منطقی باشیم و از قضاوت شتابزده بپرهیزیم.
۴٣۱۵۴ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣۹۰
|
از : الف باران
عنوان : آیا میتوان گفت که مطلقا جنگی در ایران رخ نخواهد داد ؟
آقای قراگوزلو ,مسائل مختلف ایران را استادانه بیان میدارند ولی از ورای تمام مقالات ایشان رهنمودی به خوانندگان خود که منطبق با شرایط روز باشد داده نمیشود.از دیدگاه ایشان نیرو و جنبشی به عنوان "چپ" واقعی در ایران وجود نداشته و ندارد ، اپوزیسیون ایران هم نسبت به جنگ نظر واقع گرایانه نداشته و نظرات آنها در "...درون مایه ی احساسی،سطحی و ناسیونالیستی و حزب تودهای شکل بسته است". نظرات ایشان در مقابل جنگ در این خلاصه میشود که ،آسوده بخوابید و از حمله بیگانگان بیمی نداشته باشید که آنها فقط میخواهند ما را بترسانند و هدفی جز منافع خود ندارند !
شرایط ایران یک شرایط جنگی است که از طرف کشورهای بیگانه در پشت دروازه های کشورهای همسایه به انتظار ,کمین کرده اند ! اینکه جنگی در آینده نزدیک یا دور صورت گیرد , واقعیت خواهد داشت یا خیر بدرستی معلوم نیست.در زمان آقای جرج بوش از او سئوال شد; چرا عراق و چرا ایران نه ؟! آقای بوش اظهار داشتند که : " ایران درحال حاضر برای ما لقمه بزرگی است و در دهان ما جای نمیگیرد " !
زمانی دیگر، شرایط جنگ با ایران را، زمانی دانستند که تمام کشورهای متحد با امریکا به رهبری آمریکا در خلیج فارس حضور میابند و جنگی مشترکی برای نابودی حکومت ایران انجام میدهند !
حضور جنگ یا تهدید،شناسایی سازمانها ، افراد سیاسی و مبارز ایران را در مقابل مردم آشکار و فراهم میسازد .مردم میفهمند که این سازمانهای مدافع آنها،جهت پیشگیری و یا در هنگام جنگ احتمالی برای آنها چه اقدامات و یا پیشنهاداتی دارند ؟ آیا از مردم میخواهند که تسلیم نیروهای متجاوز و غارتگر شوند ؟ یا که بگویند تا زمانیکه مبارزه آنها توسط رهبری "حزب طبقه کارگر" برای تاسیس یک حکومت سوسیالیستی نباشد قابل پشتیبانی نیست ! و یا اینکه , هم با حکومت و هم با متجاوز باید در یک جبهه بجنگند !! و دست آخر هم شاه سلطان گونه تصور کنند که: درست است که ایران در محاصره پایگاههای نظامی تجاوز گران قرار گرفته است ولی هنوز که به ما حملهای نکرده اند !!...
در حال حاضر نمیتوان گفت که خطر جنگ مطلقا وجود ندارد و مردم ایران در برابر حملات احتمالی آمادگی هایی پیشگیرانهای نباید داشته باشند ! ولی اگر انجام گرفت، واقعاً وظیفه مبارزان و میهن پرستان ایران چه خواهد بود و از هم اکنون چه هدفی را باید دنبال کرد ؟
۴٣۱۵۰ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣۹۰
|
از : مهری ش.ح
عنوان : به امید روزی که هر سلام بوسه ای باشد
خواندن چند بیانیه که از قطعی شدن جنگ سخن می گفت حسابی ته دلم رو فرو ریخت و به یا شهرهای غبار گرفته سوسنگرد و دزفول و اهواز افتادم و وحشت بر سراپای وجودم رخنه رد. ترس که می گویم از مردن نیست . مسئله کشور عزیزی است که با یک جنگ ویرانگر دیگر آن هم در سطح وسیع تا مادون تمدن سقوط خواهد کرد. جمع آن ( پدر و پسر ) به اضافه تجمع این ( امام و رهبر ) مملکت ما را به دوران قاجاری عقب برده اند و اگر الان روانشاد دکتر مصدق زنده میشد درجا سکته می کرد.
من با خود عهد کرده بودم تا زمانی که این دوستان سلبی به مصادره برای مطلوب نویسنده ما مسابقه گذاشته اند دیگر پای مقالات محمد جان کامنتی ننویسم. علی الخصوص که او خود نیز گویا عصبی شده و از مدیران فهیم سایت اخبار روز کمک خواسته بودکه راه کامنت ها را ببندند. حالا به خاطر این مقاله آرامبخش از اعماق قلبم آه راحتی می کشم و می توانم خود را مجاب کنم که تمام قیل و قال جنگ برای فروش تولیدات پنتاگون به اعراب و هندیها بوده است.
شعر پایان مقاله از احمد جان شاملو نشان می دهد که محمد جان قراگوزلو خیلی خسته شده است. امید به فرارسیدن روزی که هر سلام بوسه ای باشد.
۴٣۱٣۵ - تاریخ انتشار : ۷ بهمن ۱٣۹۰
|
از : سیروان ق
عنوان : با درود و احترامی خاص
مقاله بموقعی است که ویژگی و خصلت نمایی آن در رو کردن دست بیانیه نویسان است. این جریان بیانیه نویسی در ایران با کمپین یک میلیون امضای خانم شیرین عبادی شروع شدو بعد بتدریچ با حمایت چپ سنتی و ملی مذهبی ایران در قالب دفاع از صلح رفت. متاسفانه انسان ها و چپ های آزاده و شریفی در آن مدت فریب این کمپین های دست راستی و پروغرب را خوردند که همه می آنان را می شناسیم. کمونیسم که قرار بود جنبشی ضد کار مزدی باشد و بر اساس انسانیت بنا نهاده شود یکسره مرعوب روشنفکران بورژوا و خرده بورژوای داخلی شد و یک نفر بنام سوسیال دموکرات رفت شد مشاور خاتمی و حالا هم یک طرف دعواهای روزنامه ها و مجلات دست راستی داخلی مانند شهروند امروز و مهرنامه شده است. و بخشی از کمونیسم و چپ هم رفت زیر پرچم نهضت آزادی و ملی و مذهبی ها و برای شب هفت آیتالله منتظری و مهندس سحابی بیانیه نوشت و سوگواری کرد. اما این صدا و این قلم با همه آنچه که چپ تا کنونی در داخل گفته از بیخ و بن متفاوت است. این قلم از نقد چپ سنتی ۵۷ بیرون می آید و هر چقدر که نویسنده اش با تواضع و فروتنی گاه و بهگاه خود را " چپ سنتی " بخواند و در مقالاتش این را بنویسد ما نخواهیم پذیرفت. این قلم بوی خوش و دوست داشتنی رفیقی بی مانند و نادر را می دهد که در تاریخ کمونیسم ایران برای همیشه جاودانه شده است. در این قلم همیشه سنتهای ملی مذهبی چپ سنتی نقد میشود. دولت ناسیونالیستی و مرتجع کردستان مورد تعرض واقع می شود.
همه این ها و کلی نشانه های دیگر در مجموع محمد قراگوزلو را به رفیقی صمیمی و همیشه در کنار ما تبدیل کرده است .
۴٣۱٣۴ - تاریخ انتشار : ۷ بهمن ۱٣۹۰
|
از : روزبه ک
عنوان : یک نکته دیگر
در مورد جنگ و تحریم این مقاله از اهمیت خاصی برخوردار است و به نکات بسیار مهمی اشاره کرده است که بیانیه نویسان و به اصطلاح فعالان ضد جنگ فراموش کرده اند. زمانی مشابه این فعالان " آنتی وار " در آمریکا وقتی می خواستند مخالفت شان با سیاست نوکانها را به نمایش بگذارند به هواداری از دولت ایران می افتادند. چنین روشی در سیاست خارجی دولت های "چپ " آمریکای لاتین مانند کوبا و نیکاراگوئه و ونزوئلا نیز مشاهده می شود. همچنین برخی از چپهای شناخته شده نیز به شکل دیگری فریب شعارهای ضد امپریالیستی دولت احمدی نژاد را خوردند. مانند پروفسور پتراس
به هر حال ضمن تشکر از استاد گرانمایه محمد قراگوزلو من می خواستم علاوه بر تمام استدلال های قوی ایشان این موضوع را هم اضافه کنم که در حال حاضر مریکا میان انتخابات واقع شده و با توجه به ضعف ها و شکست های دموکرتها و شخص اوباما و پیروزی نوکان ها در انتخابات قبلی احتمال به قدرت رسیدن راست افراطی بعید نیست. اما موضوع مورد اشاره من این نیست. به نظر من تا روشن شدن تکلیف انتخابات آینده هیچ تحول خاصی در مناسبات ایران و آمریکا بوقوع نخواهد پیوست. این جنگهای روانی نیز کهنه شده . سی سال است که دارد جنگ می شود.
با عرض پوزش
مدت ها بود که در هیچ جا حضور نداشتم اما حیفم آمد که زیر این مقاله آموزشی نظری هر چند کوتاه ننویسم.
۴٣۱٣٣ - تاریخ انتشار : ۷ بهمن ۱٣۹۰
|
از : سامان
عنوان : احتمال کم به مفهوم ناممکن بودن نیست
آقای قره گوزلو علیرغم احترام و علاقه ای که بقلم و فکر شما دارم مطلب فعلی را غیر سازنده می دانم چرا که به توهم رژیم که در نتیجه شکست های امپریالیسم جهانی در عراق و افغانستان دچار خود بزرگ بینی و اعتماد به نفس کاذب خطرناکی شده دامن می زند.
برخلاف نظر شما سر آغاز اکثر جنگ ها نه یک عمل منطقی از قبل برنامه ریزی شده که در شرایط ملتهب یک جرقه برای شروع جنگ کافی بوده است. نئوکانسرواتیو و نیروهای صهیونیستی شریرانه افکار عمومی امریکائی ها را ملتهب می کنند. یک حماقت رژیم می تواند به جنگ خانمانسوز گسترده ای بینجامد. در ضمن فرض کنیم تحلیل شما صحیح است آیا یک احتمال ضعیف هم نباید آدمهای مسئول را وادارد که تحلیل کنند و برای آن شرایط مآل اندیشی کنند. آیا نباید به کمونیست ها گفت در صورت وقوع جنگ چه باید بکنند و از آن مهمتر با توجه به شرایط تفرق فعلی و نا متشکل بودن طبقه کارگر و نیروی فعال محدود چگونه می توان از شروع جنگ ،معقولانه و در حد توان پیشگیری کرد.
پر واضح است که هر جنگی دو طرف دارد . بنظر من وظیفه هر آدم مسئولی است که به رژیم بگوید که توان نظامی اش محدود و نفوذش در بین مردم کم و طرفدارانش مشتی فرصت طلب غیر قابل اتکاء هستند و در عین حال به امپریالیست ها هم بگوید که با مقاومت مواجه خواهند شد. هر دو طرف راباید مسولانه ترساند.
آقای قره گوزلو نکند شما هم به زبان رمز می فرمائید "ما نمی توانیم لطفأ کمکمان کنید".امیدوارم مواظب جریان پرو اسرائیلی باشید که هر آنکس و هر جریان ضد امپریالیست را جناح چپ رژیم یا چپ سنتی می داند. این طایفه برای مبارزه به اصطلاح خودشان سوسیالیستی !!!بی هیچ شرمی با آمریکا و اسرائیل و بازماندگان رژیم سلطنتی هم راه شده اند. اگر توده ای ها سازشکار بودند اینها بوی عفونت و وابستگی شان حال آدمی را بهم می زند.
۴٣۱٣۲ - تاریخ انتشار : ۷ بهمن ۱٣۹۰
|
از : روناک اردلان
عنوان : دولت حریم کردستان
در این مقاله نکات بسیار زنده و ارزنده ای عنوان و تحلیل شده است اما من میخواهم از میان اینهمه بحث های روشنگرانه جناب قراگوزلو به تحلیل ایشان از ماهیت دولت حریم یا اقلیم کردستان عراق اشاره کنم و بابت این نگاه ظریف از ایشان تشکر کنم. فقط کسانی که در سلیمانیه یا اربیل و دیگر شهرهای هولیر زندگی کرده اند میدانند که وضع زندگی مردم در این چند سال آلت دست یک سری چته شده است.
اربیل/ روناک
۴٣۱٣۰ - تاریخ انتشار : ۷ بهمن ۱٣۹۰
|
از : جنبش شکست نخوردگان
عنوان : این اولین بار نیست که جمهوری اسلامی از جناح چپ جنبش ملی اسلامی کولی گرفته است
این نکته را بدرستی اشاره کرده اید که احتمال جنگ از همه زمان کمتر است ولی جنگ روانی حول جنگ از همه بیشتر. این اولین باری نیست که جناح چپ جنبش ملی اسلامی با همراه شدن با تبلیغات رژیم از خطر جنگ صحبت می کند. سال ۲۰۰۸ نیز اگر به ارشیو ها مراجعه کنید ، همین جریانات دوباره با سوت رژیم به میدان امده و صفحه ها در مورد اینکه همین فردا قرار است به ایران حمله شود قلمفرسایی کردند. جمهوری اسلامی به کمک این تبلیغات نه تنها توانست قیمت نفت را بالا نگه دارد بلکه با ترساندن از خطر جنگ ، جامعه را نسبت به تغییر وضع بدبین کند. تبلیغات کنونی نیز در همین راستاست. جنبش کمونیستی کارگران در مقابله با این تبلیغات چه در سال ۲۰۰۸ و چه الان همیشه گفته است، تا جمهوری اسلامی بر سر کار است، خطر جنگ بر سر مردم قرار دارد. راه از بین رفتن خطر جنگ ، تشدید مبارزه برای سرنگونی این رژیم است. بجای ترساندن مردم از جنگ نیامده، انها را تشویق کنید مبارزات خود را علیه رژیمی که ۳۰ سال است علیه انها در حال جنگ است تشدید کنند.
۴٣۱۲٨ - تاریخ انتشار : ۷ بهمن ۱٣۹۰
|
از : ح اکبر دوست
عنوان : ناسیونالیسم؟
آقای قراگوزلو متعلق به آن تفکر چپ مداری است که استقلال را قبول ندارد و منتقد نظریه وابستگی است و به همین دلیل هم هرگونه بیاتنیه های دلسوزانه ای که در ماه های گذشته بر ضد جنگ صادر شده و نویسندگان و متفکران چپ آن را امضا کرده اند تحت عنوان " ناسیونالیستی و سطحی و حزب توده ای " می کوبد.
این نفی همه خصلت همه مقاله ها و انتقادات آقای قراگوزلو است. ایشان به مقاله " آتش افروزی " آقای رئیس دانا کنایه می زند و بیانیه دقیق و متقن " کرکس ها متحد شوید" را در کنایه به سخره میگیرد و به بهانه اینکه وقوع جنگ منتفی است به سازمان مجاهدین خلق ایران و سازمان های ملی و دموکرات حمله میکند
واقعا برای این همه نفی متاسفم
۴٣۱۲۷ - تاریخ انتشار : ۷ بهمن ۱٣۹۰
|
از : هلاله میم
عنوان : واقع بینانه
به نظر ما در این مقاله مباحث بسیار واقع بینانه و اثباتی و جامعی طراحی شده است و محمد قراگوزلو نشان داده مثل همیشه وقتی وارد تبیین یک بحث سیاسی می شود به تمام ابعاد آن مسلط است. تناقض در تعامل و تضاد منافع آمریکا و ایران به روشنترین وجهی نشان دهنده درک عمیق و اثباتی نویسنده از دیالکتیک فلسفی و تاریخی و سیاسی مارکسیسم انقلابی و اروکمونیسم است. نقد قراگوزلوی عزیز به چپ های ماورائی که با بیانیه هایشان هنوز در خط "چپ" سنتی دهه ۶۰ سیر و سیاحت می کنند بسیار تحسین برانگیز است. موقعیت شناسی و درک دقیق نویسنده از اوضاع جاری کشور و اینکه امکان وقوع جنگ بسیار بعید است بخش دیگری از این مقاله آموزنده است. ما افتخار میکنیم که چپ ایران میتواند با این تحلیل های درخشان یاد و خاطره ی عزیز بزرگان و نوابغی را که اکنون در میان ما نیستند در قلب ما احیا کند.
از فرسنگ ها راه و از عمق دریاها و اقیانوس ها به محمد قراگوزلوی دوست داشتنی درود میفرستم و دستش را می فشارم.
هر چند دوست داشتم که منتشر کننده مقالات او نه سایت اخبار روز که ما بودیم.
۴٣۱۲۶ - تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱٣۹۰
|