از : حافظه تاریخ
عنوان : فرصت طلبی حد و مرز نمیشناسد. همشیه مثل سایه در تاریخ ایران وجودداشته و دارد.
فرصت طلبی حد و مرز نمیشناسد. بیاد دارم در سی و سه سال پیش همین موقعها در هوای انقلاب ضدسلطنتی ۵۷، بسیاری از همه قماش از مردهای ایرانی سعی میکردند که لااقل ریشهای چندروزه بگذارند. بعضی از «رفقا» هم بجهت تراکم کار اطلاع رسانی ! و سیاسی فرصت اصلاح کردن ریش روزانه را هم پیدا نمیکردند و «ناچارآ» درجوار سبیلهای «انقلابی» استالینی ریشهای چندروزه را هم یدک میکشیدند. شرکت در هر حرکت اجتماعی بدون دارا بودن و مشخص نمودن نقش و مواضع محکم خود، بجای خواهد رسید که ما امروز قرار داریم. چه خواستیم و چه شد. جو حاکم «این برود، هرکی که بیاید بهتر خواهد بود» میکروب خطرناکی ایجاد نمود که عقب مانده ترین بخش جامعه قادر شد باتکاء باصل تقییه رهبری انقلاب بدست بگیرد. تجربه گرانبها و خونینی مردم ما بدست آورده ند که با حذف دیکتاتور، دیکتاتوری اتوماتیک از بین نمیرود و خصوصآ که قدرتمداران جدید ایران خود آنطرف سکه استبداد هم بودند. اگر انقلاب ۱۳۵۷ باعث انتقال قدرت از شاه به روحانیون مرتجع شد، نتیجه کنفرانس پالمه سوئد از فرصت طلبان سنتی که ائتلاف هردو طرف سکه ارتجاع پهلوی و مذهبی گرایان اسلامی ـ مارکسیستی با کمک و یاری «قوم پرستان»، این مزدوران سنتی ایران و با دستیاری ارتجاع و استعمار جهانی چیزی جز انتقال قدرت از ملاهای ولایت فقیهی عمامه بسر به جریان سیاسی که نشان از هردو طرف سکه استبداد دارد باسم گروه «آیت الله پهلوی ها» (عمامه ای چکمه پوش) نخواهد بود و در حقیقت تداوم استبداد!
۴٣٣٨٨ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣۹۰
|