در کوچه های آتن چه میکردی
به یاد فریدون فریاد (رحیمی)


طاهره بارئی


• صدای ماهیگیران در گوشت همهمه میکرد
برای تور سفیدی که لای انگشتانت میفشردی
واژه ای می جستی از جنس نور و نمک ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱٨ بهمن ۱٣۹۰ -  ۷ فوريه ۲۰۱۲


 
 
در کوچه های آتن چه میکردی
وقتی که لبخندت ترک برداشت
و دیگر چیزی از عظمت
ابهت
شکوه
تمدن
در ذهنت شکوفه نداد

به آتن
با لبخندی
برای چهار زانو نشستن کنار ریتسوس
و نوشیدن از آب جهان کهن رفته بودی

چشمهایت را
برای تماشای دستفروشها و بازی کودکان در خیابان
گفتگوی همسایه ها دم در خانه
چنان به اشتیاق میگشودی
تا مگر غم غربت را
در لانه‍ی دلت به یاد نیآوری

صدای ماهیگیران در گوشت همهمه میکرد
برای تور سفیدی که لای انگشتانت میفشردی
واژه ای می جستی از جنس نور و نمک
اما پیش از آنکه بیآبیش
در آغوش دریا میرفتی
و مردی از جنس چوب و ساچمه
لب آب چمباته زده
رفتنت را نظاره میکرد

تنهائی آتن پس از تو
در ازدحام میدانها
به ریختن چند قطره گوش ماهی اکتفا خواهد کرد

تنهائی کتابهایت
راههای درازی روی امواج
تا دیدار آشنا خواهند پیمود

اما تخته سنگی که برآن می نشستی
تا خیابانهائی را که از آن تو نبود بنگری
و بوی شهرهائی را که ترک کرده بودی بیاد بیآوری
دیگر به آهنگ شعر هائی که برای خودت میخواندی
تاب نخواهد خورد