حسین رونقی از اوین: آقای احمدی نژاد! برای توبه و دفاع از مردم ستمدیده هیچ‌گاه دیر نیست



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲٣ بهمن ۱٣۹۰ -  ۱۲ فوريه ۲۰۱۲


حسین رونقی ملکی، وبلاگ‌نویس منتقد ۲۵ ساله‌ای که بیش از دو سال است در زندان اوین محبوس است در نامه خطاب به محمود احمدی نژاد با بیان اینکه این روزها هیچ کس آزادی ندارد، تشریح کرده است: امروز استاد دانشگاه به خاطر آموزش و بازگویی حقایق، معلم به خاطر تربیت درست کودکان، دانشجو به خاطر نپذیرفتن ذلت، کارگردان به خاطر ارایه تصاویر واقعی از جامه، کارگر به خاطر درست کار کردن و اعتراض و اعتصاب، وکیل به خاطر دفاع از حق، روزنامه نگار به خاطر اطلاع رسانی دقیق و اخبار صحیح، نویسنده به خاطر نوشته‌هایش، زن به خاطر زن بودنش، دختران به نام هرزگی و پسران به نام اوباش گری، تهدید، تعلیق، بازداشت و شکنجه می شوند.

به گزارش کلمه، سید حسین رونقی ملکی که به دلیل اعتراض به نقض حقوق بشر، دفاع از آزادی بیان و انتقاد از حاکمیت در شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب به ١۵ سال حبس تعزیری محکوم شده‌است و اکنون با شرایط جسمی بد، بیش از ٢ سال است که در زندان به سر می‌برد با یادآوری این نکته که ایرانی‌ها هرگز تن به ننگ و ذلت نمی دهند نصیحتی از امام خمینی را در نامه خود بازگو کرده است: “شما باید نصیحت مرا گوش کنید؛ همانطوری که من به این اشخاصی که می آمدند گفتم این مطلب را، که آقا! تا حالا دیدید شما که با زجر، با کتک، با حبس، با شکنجه، با تبعید، با اهانت، با این همه امور، بردی نکردید؛ دیدید که ملت عصبانی می شود؛ نمی شود یک ملت را تا آخر زیر چکمه نگه داشت؛ این را دیدید؛ بیایید یک قدری تغییر بدهید؛ تجربه کنید. آخر شما اشخاصی هستید که ادعای عقل می کنید، تجربه کنید، آخر یک دفعه هم آن ورق را پیش بیاورید؛ تلطیف کنید به مردم؛ تواضع کنید به مردم؛ آقا دولت مال مردم است؛ بودجه مملکت از جیب مردم است. شما نوکر مردم هستید. دولت‌ها خدمتگزار مردمند، هی لفظا نگویید من خدمتگزار، و عملا تو سر مردم بزنید.”
متن کامل این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:

به نام حق

یا اهل الکتب لم تلبسون الحق بالبطل تکتمون الحق و انتم تعلمون (ای اهل کتاب، چرا حق را به باطل مشتبه می‌کنید و آگاهانه حقیقت را پنهان می‌دارید؟)

جناب آقای محمود احمدی‌نژاد

اینجانب سید حسین رونقی ملکی به دلیل اعتراض به نقض حقوق بشر، دفاع از آزادی بیان و انتقاد از حاکمیت در شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب به ١۵ سال حبس تعزیری محکوم شده‌ام و اکنون با شرایط جسمی بد، بیش از ٢ سال است که در زندان به سر می‌برم. امروز نمی خواهم از درد خودم، زندانیان سیاسی و خانواده‌هایشان سخن بگویم؛ از اینکه بر خلاف قوانین جاری کشور، ما و خانواده‌هایمان هتک حرمت شدیم، سیلی خوردیم، زجر کشیدیم، ناسزا شنیدیم و تحقیرمان کردند. ملاقات حضوری با خانواده‌هایمان برایمان رویا شده و مرخصی آرزو؛ بگذریم که چه ظلمی بر ما به واسطه تهدید، بازداشت و شکنجه روا داشته شد و در ‌‌نهایت در اتاقی شبیه دادگاه، حکمی ناعادلانه و ظالمانه به ما تعلق گرفت؛ یا اینکه خانواده‌هایمان به خاطر اتهامات واهی که به ما نسبت داده شده است، تحت فشار هستند و تهدید و بازداشت می شوند؛ نه، از آن‌ها هم سخنی به میان نمی آورم. حرف من از درد مشترک همه هم میهنانم است و از ظلم و ستمی که بر آن‌ها روا داشته می شود.

آقای احمدی‌نژاد

آیت الله خمینی گفته‌اند: “اول مرتبه تمدن، آزادی ملت است. مملکتی که آزادی ندارد تمدن ندارد. مملکت متمدن آن است که آزاد باشد، مطبوعاتش آزاد باشد. مردم آزاد باشند در اظهار عقاید و رایشان؛ و الان هیچ کس آزادی ندارد.”

امروز استاد دانشگاه به خاطر آموزش و بازگویی حقایق، معلم به خاطر تربیت درست کودکان، دانشجو به خاطر نپذیرفتن ذلت، کارگردان به خاطر ارایه تصاویر واقعی از جامه، بازیگر به خاطر بازسازی درد‌ها و تصویر نقش دردمندان و ستمدیده‌ها، کارگر به خاطر درست کار کردن ه اعتراض و اعتصاب، پزشک به خاطر درمان دردهای جامعه، پرستار به خاطر مرهم گذاشتن بر زخم های جامعه، وکیل به خاطر دفاع از حق، روزنامه نگار به خاطر اطلاع رسانی دقیق و اخبار صحیح، شاعر برای اشعار گزنده و تلخش، هنرمند برای هنرش، منتقد به خاطر انتقادش، نویسنده به خاطر نوشته‌هایش، زن به خاطر زن بودنش، دختران به نام هرزگی و پسران به نام اوباش گری، تهدید، تعلیق، بازداشت و شکنجه می شوند. و الان هیچ کس آزادی ندارد.

جناب آقای محمود احمدی‌نژاد

“آزادی زندانیان سیاسی پس از چندین سال شکنجه، رنج و محرومیت از حقوق اولیه، آن هم به نام عفو و بخشش، آزادی از زندانی کوچک است به زندانی بزرگ‌تر!” به ما می گویند طلب عفو و بخشش کنید و اظهار ندامت. مگر ما چه گفته‌ایم و چه کرده‌ایم که ما را در بند کردند؟ “ما حرفمان این است آقا به قانون اساسی عمل کنید؛ مطبوعات آزادند، قلم آزاد است، بگذارید بنویسند مطالب را، اگر دین دارید به دین عمل کنید.” ما از اقتصاد از دست رفته، فرهنگ از بین رفته، سیاست رو به زوال، اختناق همن جانبه و گسترده در کشور، انباشته شدن زندان‌ها از مردم آزاده، فقدان وسایل اولیه زندگی، چپاول رفتن مخازن کشور، وقایع کهریزک و کهریزک‌ها، غارت بیت المال، قتل‌ها ی زنجیره ای، برخورد های قهر آمیز، نقض حقوق شهروندی توسط نیروهای انتظامی و امنیتی، اعمال خودسرانه و فراقانونی برخی اشخاص و نهاد‌ها، تمکین نکردن از قوانین، و از نقض حقوق بشر و آزادی بیان، فقر و فحشا و فساد سخن به میان آوردیم؛ در جواب تهدید، تبعید، شکنجه و حبس کردند و گفتند بترسید! از چه چیز باید بترسیم؟ آیا مرگ از زندگی ذلت بار بهتر نیست؟

جناب آقای احمدی‌نژاد

امروز که به روزنامه رسمی دولت هجوم برده می شود، نزدیکان و اطرافیان دولت به نام جریان انحرافی بازداشت می شوند، مشاور جنابعالی به اتهام توهین به رهبری به حبس محکوم می شود، انتقاد یک فرمانده سپاه از شاه سابق را توهین به رهبری قلمداد می کنند و بسیاری به خاطر ابراز عقیده در زندان به سر می برند؛ به عنوان یک خس و خاشاک از شما می پرسم چه کسی باید از حق مردم ظلم دیده و ستم کشیده که گرسنگی می خورند و سرکوب می شوند دفاع کند؟ و در مقابل این همه ظلم و ستم و بیداد سکوت نکند؟ حتی اگر در دولت و کابینه شما هم باشد. “که اگر کسی ببیند ظالمی را که ظلم و ستم می کند و سکوت کند، اگر کسی یک کلمه بگوید که ترویج ظلم و حمایت از ظالم باشد جایش جای ظالم بوده و خودش هم ظالم است.” همه می دانیم برای توبه و دفاع از مردم مظلوم و ستم دیده هیچ‌گاه دیر نیست. اما یادمان نرود هر که در این بزم مقرب‌تر است جام بلا بیشترش می دهند.

آقای احمدی‌نژاد

اینجانب به شما رای نداده‌ام و هیچ‌گاه رای نخواهم داد اما با توجه به سمتی که در نظام حاکم جمهوری اسلامی ایران دارید برای طرح مسائل و مشکلات عدیده و اتمام حجت خواهان ملاقات حضوری جنابعالی هستم و می دانم اگر شما بخواهید این کار صورت خواهد پذیرفت. با یادآوری این نکته که ایرانی‌ها هرگز تن به ننگ و ذلت نمی دهند نصیحتی از آیت الله خمینی برای حسن ختام بازگو می کنم: “شما باید نصیحت مرا گوش کنید؛ همانطوری که من به این اشخاصی که می آمدند گفتم این مطلب را، که آقا! تا حالا دیدید شما که با زجر، با کتک، با حبس، با شکنجه، با تبعید، با اهانت، با این همه امور، بردی نکردید؛ دیدید که ملت عصبانی می شود؛ نمی شود یک ملت را تا آخر زیر چکمه نگه داشت؛ این را دیدید؛ بیایید یک قدری تغییر بدهید؛ تجربه کنید. آخر شما اشخاصی هستید که ادعای عقل می کنید، تجربه کنید، آخر یک دفعه هم آن ورق را پیش بیاورید؛ تلطیف کنید به مردم؛ تواضع کنید به مردم؛ آقا دولت مال مردم است؛ بودجه مملکت از جیب مردم است. شما نوکر مردم هستید. دولت‌ها خدمتگزار مردمند، هی لفظا نگویید من خدمتگزار، و عملا تو سر مردم بزنید.”

سید حسین رونقی ملکی