در ستایش شرم - مسعود نقره کار

نظرات دیگران
  
    از : peerooz

عنوان : جناب سید عباس
جناب سید عباس خاچاتوریان ( ؟ )
اکنون که ظاهرا چنین دراز مدتی در ایران تشریف دارید که وقایع را بخاطر میآورید درست این شعر این است :
ژندی بنگر گردش دور فلکی را
آورده کنار تو خلیل ملکی را
و گوینده آن اگر درست بخاطر بیاورم یکی از برادران توفیق بود که خود نیز در زندان
بود. محمود ژندی‏ مدیر و سردبیر روزنامه‏ی به سوی آینده و خلیل ملکی رهبر نیروی سوم بود.
جهت اطلاع عرض شد.
۴٣٨٨٨ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹۰       

    از : رفیق سید عباس ارمنی

عنوان : دست روزگار
بنگرید بازی روزگار را یک نفر دانشجو ی معتقد به مبارزه مسلحانه با اسلحه ای در دست یا پنهان کرده در جیب یا پنهان شده در خانه به نیت استفاده از آن برای استقرار "دیکتاتوری پرولتری" و مبارزه مسلحانه با رژیم وابسته به" امریکا " دستگیر میشود سپس توسط یک تحصیل کرده رشته حقوق بازجوئی و شکنجه میشود و به زندان گسیل داده میشود و سپس آن رژیم وابسته امریکائی سر نگون میشود بعد آن آقای ساواکی وابسته به رژیم امریکائی فرار میکند و در جائی از امریکا ساکن میشود و به دنبال آن آقای دانشجوی ضد امریکائی و معتقد به" دیکتاتوری پرولتری " ناچار به فرار میشود او هم جا پای آن بازجو گذاشته راهی امریکا میشود .
وقتی خلیل ملکی را بعد از ۲۸ مرداد آوردن زندان فلک الا افلاک پیش توده ای ها یک مشتی برای سر بسر گذاشتن توده ا ی های که ناچار به تحمل خلیل ملکی بودن شعری به این مضمون ساخته بودنند
قربان بروم گردش دور قمری را
آورده به پیش تو خلیل ملکی را
حالا شده حکایت آقای نقره کار بنده خدا که دور قمری انداختتش کنار پرویز خان ساواکی.
۴٣٨۷۲ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣۹۰       

    از : هوشنگ فرخجسته

عنوان : ثابتی و شرکاء آگاهانه یا نا آگاهانه سرکوبهای حکومت کنونی را نیز تائید مینمایند.
با حرفهای هموطن گرامی کورش موافقم ولی باید تمام وقایع اتفاقیه را بغل هم بچینیم و داوری کنینم .
واقعا اگر به زمانه نکو بنگریم همه پند ست.
دوست عزیز ، جنبش فدائی از داخل زندان و درون خانه های تیمی با دو بینش در گیر بود. ادامه ی مبارزات با همان شیوه ی مسلحانه یا تغییر مشی مسلحانه ، شما حتما این موضوع را میدانید. و خوب میدانید که بعداز انقلاب فدائیان بمنزله بزرگترین سازمان چپ ایران از مشی مسلحانه فاصله گرفت که در ایران ، منطقه و جهان نمونه بود وگرنه معلوم نبود وضعیت ایران چگونه خونبار تر از آن می شد که حکومت خونخوار در دهه ی ۶۰ بر نیروها تحمیل کرد.

اتفاقا بعداز برنامه ی مخصوص صدای آمریکا VOA که اخیرا پرویز ثابتی را مطرح کرد، برنامه شامل ۳ قسمت جداگانه بود که تهیه ، تنظیم و همزمان پخش شد:
یک - مکالمه ی تلفنی رادیو آمریکا با پرویز ثابتی که بدون دستگاه «دروغ سنج» هر چه خواست علیه مردم و نیروهای مردمی اهانت نمود .
دو - مصاحبه ی تصویری با «محقق» و نویسنده ی کتاب خاطرات ثابتی، عرفان قانعی فرد که کمترین توجه به موازین متعارف تحقیق از خود نشان داد و مصاحبه با یک استاد ایرانی دانشگاه در ایالات متحده که مقدمه ای بر کتاب نوشته ست که از ضرورت تحقیقات به شیوه ی علمی صحبت کرد.
سه - مصاحبه ی جداگانه بعداز دو قسمت فوق با مهدی فتاپور در باره ی شکنجه در زمان شاه.
فتاپور به آخرین ملاقات زندانیان فدائی با زنده یاد بیژن جزنی قبل از اینکه آنها را در تپه های اوین برگبار ببندند اشاره کرد که بیژن تاکید نموده بود فقط اگر حکومت فضای سیاسی را باز کنند تغییر موضع خواهیم داد وگرنه اسلحه را زمین نمیگذاریم ( نقل به مضمون)

منظور از این نقل قول اینست که نشان دهم تدارک مبارزات چریکی در اواسط دهه ۴۰ «واکنش» فعالان صنفی- سیاسی که در جنبش روشنفکری و دانشجوئی متبلور شده بود به «کنش» سیستماتیک سرکوبگرانه ی رژیم علیه تمام نیروهای فعال صنفی و سیاسی بود که همه از آن خبر داریم.

تردیدی نیست که امروز ما بسادگی می پذیریم که رفتارهای مبتنی بر فقط «کنش» و «واکنش» الزاما منطقی و انسانی نیست و می تواند بصورت مارپیچی و تصاعدی به فاجعه منجر شود که شد.

اما شرط صداقت در داوری حکم می کند که حامیان سیستماتیک سرکوب را بعنوان علت ایجاد چنین خشونت هائی بدون قید وشرط محکوم نمائیم .چیزی که بلافاصله توسط حکومت مذهبی بعداز انقلاب ادامه یافت. خوشبختانه مردم و نیروهای مردمی با فاصله از شیوه های «واکنشی» و تلافی جویانه حکومت را در داخل و خارج از کشور رسوا نموده اند. مردم تغییرات را بر حکومت تحمیل خواهند کرد دیر و زود دارد ولی سوخت و سوزندارد !

از این زاویه دروغ پراکنی صدای آمریکا از طریق مکالمه ی تلفنی با پرویز ثابتی «حمایت» از سرکوب سیستماتیک در زمان شاه ست محکوم ست. ثابتی و شرکاء آگاهانه یا نا آگاهانه سرکوبهای حکومت کنونی را نیز تائید مینمایند.
۴٣٨۴٣ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣۹۰       

    از : korosh

عنوان : --
ثابتی جنایتکار بیشرمی است. اما بعضی‌ از نکات این گفتگو ارزش بحث و رسیدگی دارد. من در زمان شاه نوجوانی بودم با گرایشات به جنبش چریکی . اما با گذاشت زمان و سالها زندگی‌ در اروپا احساس می‌کنم که جنبش ضدّ رژیم آگاهانه یا ناا آگاهانه دروغ و پروپاگاندا تحویل ما میدادند. از کشتن تختی و بهرنگی و شریعتی‌ و پسر خمینی گرفته ،تا سینما رکس و کشتار چند هزار نفره در ۱۷ شهریور. آن کاپیتالیست ترور شده توسط فدائیان به جرم سرکوب کارگران ؟؟؟ آیا واقعاً جنایتکار بوده و لازم به اعدام . به چه مدرکی‌ ؟ چندین مهندس آمریکایی به جرم مستشار نظامی و یا جاسوس سیا ترور شدند و ما هم ذوق میکردیم . اما چه مدرکی‌ بر گناهکاری آن مهندسان جوان وجود دارد. امروز شاهدیم که هزاران مهندس اروپایی و آمریکایی در دنیا و در خاور میانه کار میکنند آیا همه جاسوس هستند. آیا هر کارمند بانک، پاسبان سر کوچه و یا فلان جنگل و روستا که با قهر انقلابی و با هزار صفت مزدور و جنایت کار و خائن کشته میشد شایسته مرگ بودند و اگر نه به خانواده آن قربانیان چه باید گفت ؟آیا بمب گذاری در دفتر مجله بانوان توسط مجاهدین و مهدی رضائی به جرم چاپ عکس‌های مستهجن کار انقلابی می‌باشد و یا تروریستی. اما چرا این همه سکوت ؟؟؟ براستی چه سودی از کشتن آن ۲ نوجوان فدائی ( ش‌ام اسبی )برای ساواک داشت ، ساواک تمایل به دستگیری و کسب اطلاعات از طریق شکنجه داشت پس انگیزه قتل آن دو از فاصله نزدیک توسط ساواک چه بود . هنوز که هنوزه بسیاری از روشنفکران عزیز از طریق پروپاگاندا میخواهند تاریخ را عوض کنند . اما من شخصاً به این شیوه‌ها دیگر اعتقادی ندارم. کورش
۴٣٨۴۱ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣۹۰       

    از : حمید تبریزی

عنوان : زمان داور خوبیست آخر و عاقبت خوبی می نویسد( چارلی چاپلین)
ثابتی در این مصاحبه عملیات جنایت بار خود را تایید کرد و مهر و امضا بر آنهمه بی عدالتی و جنایت زد. تاریخ ایران و جریان انتقال قدرت از دیکتاتوری شاه به یکه تازی حکام جهل و زور و شکنجه کنونی چنان سریع عملی شد و دامنه کشتار مخالفین و فشار و ظلم و بیعدالتی چنان شدت گرفت که زبان ثابتی ها باز شد و این عامل اصلی ساواک توانست آفتابی شودو از کاخ امن خویش در امریکا زبان باز کند و مصاحبه نماید.هنوز قربانیان شکنجه های ثابتی ها و بدنهای زجر دیده آنان زنده اند.در دوران زمامداری ثابتی در مدارس بخشی تحت عنوان "حراست یا حفاظت " شکل گرفت و آموزگاران چنان زیر ضربه و کنترل قرار گرفتند که سایه ساواک را هر لحظه بالای سر خود احساس میکردند. شعار خدا شاه میهن به خدایگان شاهنشاه بدل شد و ساواک در هر کوی و برزن یکه تاز میدان شد . جای بسی بیشرمی است که ثابتی مصاحبه میکند و حتی از پیشگاه مردم محروم ایران پوزش خواهی نمی کند.مردمی که تا ثابتی در ایران بود تنفس ازاد تفکر را از انان باز داشت و سپس با تاراج سرمایه مردم در کاخ امریکایی خویش سکنی گزید . ثابتی ها با قلع و قمع آزادی و آزادیخواهی زمینه را برای دیکتاتوری و استبداد ذینی اماده کردند.
۴٣٨۴۰ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣۹۰       

    از : لیثی حبیبی م. تلنگر

عنوان : سلام بر مسعود نقره کار. این تعریف افشرده، بی نهایت زیباست. دقت در آن می تواند تکان دهنده و در نتیجه انسان ساز باشد.
به به از این زیباتر نمی شود!

«فضیلت شرم مرزی میان انسانیت و حیوانیت انسان است. شرم یکی ازعاطفی ترین و انسانی ترین حس هاست که بیگانه با آن یا رنج روان نژندی و روان پریشی بر دوش می کشد، یا هنوز تا آستانه انسان شدن راه دارد»
۴٣٨٣۴ - تاریخ انتشار : ۲ اسفند ۱٣۹۰       

    از : باخته

عنوان : پیشنهاد
شرم یک واژه اخلاقی است.
تا بحال هیج ساواکی بخاطر کشت و کشتار ایرانیان در زندان های شاه در خارج دادگاهی نشده. هنوز م دیر نیست از دست این آدم کشان که در خارج زندگی میکنند, شکایت و دادگاهی شوند.
"البته ده ها تن از این دست قربانیان به عنوان شاهد در همین امریکا زندگی می کنند."
همین قربانیان که الان در آمریکا زندگی میکنند, میتوانند از دست همین ساواکی که تازه از سوراخ بیرون آمده, بخاطر شکنجه و اعدام شکایت کنند.
۴٣٨٣۲ - تاریخ انتشار : ۲ اسفند ۱٣۹۰       

    از : hadi Shahab

عنوان : بیایید توهم گویی را کنار بگذاریم. ثابتی , لاجوردی و هم پیالگیهایشان هیچ وقت از کردار خود پشیمان نخواهند شد.
آقای مسعود نقره کار گرامی ؛
از کسی که سالیان سال نظریه پرداز شکنجه بوده و شکنجه گر چه انتظار بیهوده ی دارید "ابراز شرمساری" و تازه متاسف هم از این بابت هستید...
بیایید توهم گویی را کنار بگذاریم. ثابتی , لاجوردی و هم پیالگیهایشان هیچ وقت از کردار خود پشیمان نخواهند شد.
آقای مسعود نقره کار گرامی از کوزه همان برون تراود که در اوست. روی چه حسابی انتظار دارید که اینگونه حضرا ت میتوانند بویی از انسانیت ببرند!!!
تشخیص پدیده یک کار علمی است بیایید حد اقل از تجربه درس بگیریم. بعد از اینهمه سال مشخس است که کی چه کا ره است...
با احترام
هادی شهاب
۴٣٨۱۹ - تاریخ انتشار : ۲ اسفند ۱٣۹۰