از : امیر اطیابی
عنوان : جایزه ی کینه ورزی و سبعیت بر علیه حزب توده ایران متعلق به کیست؟
دوستانی که آنقدر کینه ورزند که نمی توانند با واقع بینی و با توصل به مستندات قابل اتکا قضاوت کنند، باید بدانند که هرقدر هم ضد توده ای باشند نمی توانند از جمهوری جنایتکار اسلامی و سلفش حکومت دست نشانده و استبدادی شاه و پس از آنان سازمان های سیا و اینتلیجنت سرویس پیشی گیرند. تمام مستندات تاریخی بیانگر این است که آنان این حزب را بزرگترین خطر برای حاکمیت خود بر کشورمان و غارت ثروت آن دانسته اند. به سایر کینه ورزان تنها مقام چهارم یا پنجم می رسد. البته کینه ورزی با توده ایها اسم رمز راهیابی به دالان های قدرت و رسانه های مربوط به آن ها نیز هست و می تواند دکان کار وکسب خوبی هم در عرصه سیاست باشد.
آن ها را که کینه ی طبقاتی قدرتمندان را با توده ایها ندارند دعوت می کنم این مقاله را بخوانند http://www.bbc.co.uk/persian/iran/۲۰۱۲/۰۲/۱۲۰۲۲۲_l۱۰_mesdaghi_toudeh_party.shtml
شاید برای اولین بار است که در تاریخ گروه های غیر توده ای ی و اعضای سابق آنان به جای مسکوت گذاردن به صراحت به جنایات جمهوری اسلامی و سبعیت آن در حق حزبی که در طول حیات خود به اصل فعالیت علنی و مسالمت آمیز سیاسی، تا زمانیکه آن را غیرقانونی نکنند و تا زمانیکه توده مردم آماده ی مبارزه ی قهرآمیز نباشند، پابند بوده است. این مقاله افسانه ی اخوت حزب توده ایران و جمهوری اسلامی را از زبان یک ضد توده ای نقش بر آب می کند. هرچند باز هم این افسانه را تکرار کنند، بدون توجه به مواضع رسمی حزب در سال های ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲ و عملکرد آن که همواره برای حفظ انقلاب از گزند دستبرد کودتاهای امریکایی-سلطنتی و نیروهای راست مذهبی-ارتجاعی (که حکومت را با تداوم جنگ و روی آوری به تجاوز به خاک عراق قبضه کردند) هشیارانه سازمان مخفی حزب را ایجاد کرد و ارتباطات با نظامیان انقلابی را حفظ کرد. سازمان مخفی که هر که در آن بود می دانست که با طناب دار همین نیروهای ارتجاعی درون حکومت بازی می کند و هدف اصلی هر کودتای امپریالیستی-سلطنتی یا مذهبی-ارتجاعی خواهد بود.
شاید رقص هلهله آمیز شما بر اجساد توده ای ها در کنار بزرگترین دشمنان طبقاتی-تاریخی اش و جاسوسانی که داستان کودتای حزب را در اختیار درندگان جمهوری اسلامی گذاردند بتواند کمی کینه ی شما را تسکین دهد. اما این نمی تواند مشکل اساسی شما را که همانا مبارزه ی تک روانه، اراده گرایانه و جدا از توده ی مردم و پشت کردن به اتحاد نیروهاست حل کند. این تنها سرانجامش حاکمیت بیگانگان بر سرنوشت کشور و غارت ثروت آن است.
به امید نجات کشور از شر جنگ طلبان ناتو و جمهوری ولایت مطلقه
نه به جنگ! نه به رژیم ولایت مطلقه! نه به تسلیحات هسته ای!
برای اطلاع برخی از نظر دهندگان، سرنوشت جمهوری اسلامی آنچنان با ولایت مطلقه گره خورده است که حذف یکی همان پایان دیگری است
۴۴۱۰۹ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۰
|
از : علی قدیمی
عنوان : نتیجه توده ای بودن
مخالفت با حزب توده این حقیقت را هم در بطن خود دارد که مخالفان حزب را وزنه ای سنگین در ایران بشمار میاورند و از حزب و رهبری ان سیاستی را انتظار دارند که در خدمت مردم ایران و اینده ایران باشد.
ایا حزب توده این ارزو را برای مردم ایران براورده و یا عملی کرده است؟
از هر زاویه ای که به حزب نگاه میکنی جز نادانی و وابستگی و ناکامی و دشمنی با ازای و دمکراسی چیزی نمیتوان دید.
میگویند باید به حز ب نگاه علمی داشت ایا انچه حزب در فردای سال ۵۷ انجام داد علمی بود؟
نسل پس از ۲۸ مرداد نه تجربه داشت و نه دانش سیاسی بنابر این انتظار از جریانی است که کودتای ۲۸ مرداد را دیده سال ۲۷ را تجربه کرده و در کوره زمان پخته شده است.ایا رفیق طبری عکس مار نکشید ؟ مار را فرشته جلوه نداد؟
مردم ما نه میدانستند امپریالسیم چیست ونه سوسیالسم و چرا باید میدانستند ماتریالیسم چیست. نان و اب و مدرسه و کار میخواستند.
اعضا حزب توده و کادرهای ورزیده ان بیش از انکه توده ای باشند ایرانی هستند و حزب باسیاست خود این افراد را به کشتن داد و هیچ دادخواهی در این باره از حزب نیست و تو گوئی همه این افراد ابزاری در خدمت حزب و حزب مالک روح جسم این افراد است.
حزب توده اهرمی است که ایران را بسوی تباهی و سیاهی و انهدام تجزیه به پیش میبرد و متاسفانه با سیاست خود و دشمنی با غرب اخوندها را بر ما حاکم و از انها ماتریالیست ساخت.
۴۴۰۹٣ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۰
|
از : یاسمین ک
عنوان : چند سوال از نامه مردم
۱. چرا مخالفین حزب تان را عامدانه تنها نیروهای ضد چپ نام میبرید؟ کدام سازمان، گروه، حزبو ساشخص چپی را میشناسید که مخالف حزب شما و سیاست های فاجعه بار آن در سرکوب تمامی آزادیخواهان که شما آنها را "تربچه های پوک" "ضد انقلاب وابسته به امپریالیست" و از این قبیل میدانستید، نباشد. هزاران مدرک در سایت های مختلف درباره همکاری و همدستی شما در دستگیری، شکنجه و کشتار آزادیخواهان وجود دارد (از جمله مطالب همین روزنامه خودتان-نامه مردم از سال ۵۷ تا ۶۲) چرا دربراه آنها سکوت میکنید؟ نکند که این اعمال هولناک شما در راه برقراری "حاکمیت ملی" بود؟ شما واقعا نمیدانستید و کشور مادر شوراها به شما نگفته بود که کنفرانس گودالوپ په بود و په قول و قرارهای گذاشته شد؟ شما مطالب آقای دانایان فر و اخیرا یزدی را نخوانده اید؟ اگر نه پس چگونه حزبی هستید؟
۲. شما هر روز با نام جدیدی برای رژیم پیش میاید (رژیم "ولایی"، "رژیم ولایت فقیه"، نکند این نام ها برای از زیر ضرب بردن نام واقعی رژیم "جمهوری اسلامی هست؟ نکند شما ها همگی همانند احسان طبری به درستی احکام اسلام و "کژ راهی" سوسیالیسم رسیده اید. اگر چنین هست چرا خود را کماکان "چپ" میدانید که فکر میکنید نیروهای "ضد چپ" علیه شما هستند؟ ممکن هست بقرماییند که منظورتان از شعار "طرد رژیم ولایت فقیه" چیست؟ شما "جاکمیت ملی" را میخواهید با همین رژیم و تنها با "طرد" خامنه ای برسرکار آورید (حتمن با رهبری موسوی با کروبی) ضمنن مگر خامنه ای کاندیدای رییس جمهوری مورد تایئد شما نبود و حزب شما رسما از نیروهایش نخواست هانگونه که قبلا به خلخالی رای دادند اینبار به خامنه ای رای دهند؟
۳. شما حتمن شوخی میکنید که مستقل بودید. لطفا یکساعت از یک روز کم کاری اتان را بگذارید برای تماشای تلویزیون "،آر-تی وی یا راشن تی-وی) و مصاحبه ها و نظرات آنها را در مورد رژیم ایران نگاه کنید و تا ببینید یک سر سورن با نطرات شما در زمان شوروی و خال هیچ فرقی ندارد
۴٣۹۷٣ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣۹۰
|
از : Hadi Shahab
عنوان : کارگران و مزد بگیران وطنی ندارند
آقایان و خانمان حزب توده،
شا ید نوشتار من اینجا انتظار نابجایی از شما و حزبتا ن باشد و شاید هم بجا.
این کارزارعلیه حزب شما بنظر من برای یک موقعیت برای حزب توده است که از ان میتواند استفاده کند و به مسائل انتقادی جواب روشن بدهد و حدالامکان از کلی گویی دست بردارد.
۱. کشور فعلی روسیه تنها در دو دهه گذشته با جمهوری اسلامی در تماس و پیوند نبوده بلکه از آغاز پیدایش جمهوری اسلامی روابط خوبی داشته. در آنزمان که شوروی خود را مینامید هم برایش مهم بود که جمهوری اسلامی علیه آمریکاست و بس. از اینکه رهبری حزب توده را در زندان زیر شکنجه له و لورده کردند و بد بخت طبری را به زور مسلمان کردند و یک عده ای از آنان را اعدام کردند برای کشور سوسیالیستی شوروی شما دستگیری ، شکنجه و .. اعضای حزب توده مهم نبود این مساله تاثیری در ادامه روابط خوب بین دو کشور بوجود نیاورد.
۲. آقایان و خانمان حزب توده بهتر است که به تز های معروف این حزب در رابطه با حکومت ایران در انموقع اشاره کنند. بلاخره چی شد ان راه رشد غیر سرمایه داری و گذار مسالمت آمیز.
۳. دوستان همش که شما نمیتوانید از چپ رو های سابق صحبت کنید. بلاخره این دوستی بچه های حزب توده "سازمان اکثریت" را با شیخ سبز و شاه چگونه توجیه میکنید.
۴. رهبری حزب توده بطور فردی اعمال میشد و میشود چه در دوره کیانوری و چه در دوره خاوری. این اشتباهات مستلزم رهبر جمعی نبوده. انداختن اشتباهات بگردن دیالکتیک جمعی انداختن چیزی نیست که برای هواداران یا اعضا جده شده حزبی
قابل قبول میباشد.
۵. یک فرق اساسی بین شعار ترد ولایت فقیه و سرنگونی ولایت فقیه است. فکر میکنم که شما بهخوبی به ادبیات فارسی مجهز هستید. که فرق آنرا بدانید.
۶. وطن پرستی و وطن دوستی مطلق به تفکر سرمایه است و کارگران و مزد بگیران
وطنی ندارند. آقایان و خانمان حزب توده بس کنید با این شعارهای وطن و میهن پرستانه تو خالی دروغین.
بنظر من از آغاز تا به امروز ارتجاع جمهوری اسلامی پشت سکه امپریالیزم است و بس.
مبارزه علیه امپریالیزم از مبارزه با جمهوری اسلامی جدا نبوده و نیست.
سرنگون باد جمهوری کثیف اسلامی
هادی شهاب
۴٣۹۴۹ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣۹۰
|
از : شادان کبیری
عنوان : به علی قسم!
به علی قسم، من نه از اسرائیل پول می گیرم و نه جاسوس سیا هستم. مسلمان هم نیستم که سنگ آخوندها را به سینه بزنم. چند سالی هم عضو حزب توده بوده ام. اما تجربهء زندگی به من آموخت که ضرر و زیان هائی که این حزب بویژه در دوران انقلاب شوم ِ اخیر ِ ایران به هر چه آدم ِ مترقی و خوش فکر در ایران و شاید هم سرتاسر ِ جهان وارد کرد بیش از خود ِ آخوندها بوده است.
۴٣۹٣٨ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣۹۰
|
از : عیسی صفا
عنوان : حمله به حزب و اهداف آن
هدف از حمله به حزب توده ایران وسیعتر از حزب است و حمله به تمام نیروهای مترقی ایران است که هم با ارتجاع حاکم مبارزه می کنند و هم دست رد به سینه مداخلات خارجی و آلترناتیو سازی مزدوران برای ایران می زنند. پیدا شدن سروکله پرویز ثابتی ، فعال شدن کنفرانسهای آلترناتیو سازی با حمله به حزب پدیده واحدی هستند و از جای واحدی رهبری می شوند.
۴٣۹۲۰ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹۰
|