درباره جایزه اسکار - عباس گویا

نظرات دیگران
  
    از : یک خواننده

عنوان : جرأت کردید و دست مریزاد
جناب عباس گویا: دو مطلب شما را خواندم و با شما هم عقیده هستم. فیلم جدایی نادر از سیمین فقط یک گزارش معمولی بود از یک زندگی معمولی ، از این رو خوراک دلنشین و خوشمزه ی افراد معمولی شد . هیچ نکته ای که به هنر سمبلیک ، هنر ارزنده، هنر سینما ی امروز - اشاره داشته باشد، در آن نبود. منتها موج ارادت به این فیلم آنچنان مهاجم و شکننده است که آدم نمی تواند نکته ای در رد ّ آن بنویسد .
شما جرأت کردید و دست مریزاد
۴۴۵۰۱ - تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱٣۹۰       

    از : محمد ایوب

عنوان : ذوق زدگی
اگر احساس ناسیو نالیستی و ذوق زدگی ناشی از این احساس تحقیر شده توسط نظام ضد بشری ج.ا را کنار بگذارم باید بگویم که سال هاست فیلم می بینم . این فیلم، فیلم بر جسته ای نیست هرچند بسیار فیلم های نا برجسته هم توانسته اند اسکار بگیرند. اگر سوئ تعبیر پیش نیاید باید بگویم این جایزه هم چیزی است مانند جایزه صلح نوبلی که یک ایرانی گرفت.
۴۴۲۶۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣۹۰       

    از : عباس گویا

عنوان : چگونه فیلم در خدمت ج ا در میاید
مرسی بهمن عزیز از اینکه نظر خودت را با خوانندگان این سطور سهیم شدی۔

شما از کلی گویی گله کردی اما در اثبات "خوب بودن" فیلم کلی گویی کردید۔ من بعمد در این مطلب از وارد شدن به جزییات فیلم خودداری کردم۔ حال بگذارید ببینم این جزییات فیلم چگونه در خارج از ایران بنفع جمهوری اسلامی تمام میشود۔ قبلا گفتم فیلم فستیوالیها٬ جمهوری اسلامی را انتزاع میکنند۔ خوب نتیجه‍ی عملی این چی است؟ جمهوری اسلامی یا در پشت صحنه فیلم یک جایی هست و حضورش اصلا با جمهوری اسلامی واقعی یکی نیست یا اصلا جمهوری اسلامی غایبه۔

در این فیلم بخضوص رابط جمهوری اسلامی با فیلم نهادهای دادگاه و قاضی و نیروهای اتنظامی هستند۔ خوب٬ این چه دادگاه خانواده‍ی جمهوری اسلامیست که قانون شریعه توش غایبه؟ ناسلامتی دادگاه خانواده ج ا بر اساس قوانین ضد زن و کودک شریعه استواره۔ در همان سکانس اول٬ قاضی حل و فصل مسایل را به خود زوج میسپاره! عجب دادگاه متمدنی٬ در اروپا و آمریکاش هم اینطوری نیست۔ قوانین را به آدم میگن و گزینه های ممکن را هجی میکنند و نهایتا میگن میتونید وکیل بگیرید۔ دوم٬ اینکه قاضی حکم قتل را بخاطر یک نطفه چهار ماهه و متولد نشده٬ که بدرست او را انسان کامل بحساب میاورد٬ صادر میکند و در همان محل دادگاه طرف را دستگیر میکنند۔ کجای این تعریف انسان با جمهوری اسلامی خوانایی داره؟ سوم٬ این قاضی اونقدر صبور (بمعنای انسانی) و ابژکتیوه که هر کسی در همین اروپا و آمریکاش هم میگه کاش یک هم چی قاضی گیرم بیاد۔ چهارم٬ ماموران امنیتی۔ یک جا قاضی بعد از اعلام جرم به خدمتکار٬ به طرف میگه از ساختمان دادگاه بیرون نرو و اجازه میده او از اتاق خارج بشه و هر جایی خواست برود۔ عجب اعتمادی داره جمهوری اسلامی به متخلفین! در سه صحنه ای که مامورین امنیتی را میبینم اینها اونقدر برخورد متین و انسانی دارند که نگو و نپرس۔ طرف دست سربازی که دستبند دستش کرده از پله ها میکشه پایین یا یک جای دیگه برای قول دادن دستش را میکشه بالا۔ سرباز هم فقط نیشش باز میشه و خیلی راحت کنار میاد۔ این تمام اوقاتی است که ما با جمهوری اسلامی در تماسیم۔ هیچ کجای این تصویر٬ به جمهوری اسلامی ربطی نداره۔ منظورم از انتزاع اینست۔ اما خوب٬ میشه به این انتزاع از زاویه دیگری هم نگاه کرد۔ جمهوری اسلامی داره اینجا بزک میشه۔

فیلمی که در پرداخت به یک معضل اجتماعی٬ دم و دستگاه دولتی را تبریه کنه ناچارا باید مردم را مقصر جلوه بده۔ بالاخره یک کسی این معضلات را بوجود آورده دیگه۔ حال این مردم چه کسانی هستند؟ سیمینی که حاضره بخاطر خروج از ایران خانواده اش را متلاشی کنه و به یک پیرمرد مریض هم هیچ سمپاتی نداره۔ نادری که بخاظر فرار از جرم دروغ میگه۔ خدمتکاری که هم دروغ میگه و هم معمای "دردی" تا آخر روی سرش پرواز میکنه۔ کارگر مسلمانی که تهدید میکنه٬ قلدری میکنه۔ همچنین طلبکاران خبیثی که او را مرتب حبس میکنند (قانون ج ا زیر سوال نمیره که چرا باید یک نفر بخاطر بدهی بره زندان۔ طلبکارانند که مقصرند۔ طلبکاران همراه با "ما فقرا" و "شما پولدارها" بصورت تجریای مطرح میشوند۔ دولتی نیستند۔ ربطی به جمهوری اسلامی ندارند۔ ) و بالاخره مادر زنی که بچه بدنیا نیامده را آدم حساب نمیکنه۔ برای کامل کردن ماجرا٬ خدمتکار "مقصره" چون موقعی که رفت پیرمرد را بیاره خونه ماشین بهش زده و احساس گناه میکنه۔

خوب٬ پس دولت٬ آنهم جمهوری اسلامی٬ قاضی عادلیست که به مشکلاتی که بدولت خالق آن نیست رسیدگی میکند(بیکاری کارگر کفاش از سر طمع صاحب کفاشی است و زندان رفتنش بخاطر طلبکارهای پول پرست است۔ )۔ یک دست نامریی هست که آدمها را به فقیر (قانع و مذهبی) و دارا (طمع کار٬ غیر مذهبی٬ پول پرست) تقسیم کرده که نتیجه اش بیکاری و افسردگی و غیره برای بیکاران است۔ "انصاف" بر حسب فقیر و غنی تعیین نمیشود۔ نادر ادعای مذهبی بودن نداره٬ متمول است منتهی انسانی است با وجدان۔ طلبکاران و ضاحب کفاشی متمولند اما بی وجدان و بی اخلاق۔


نهاد دولت عادل٬ مردم مقصر و یک مشت خبیت هم هستند که جامعه را به فقرا و ثروتمندان تقسیم کرده اند۔ و ظاهرا این داستان ماندگار زندگی بشری است(از طریق یک داستانی که کودک میخوانه میفهمیم که فقیر و غنی همیشه وجود داشتند)۔

برخلاف برخی تحلیها که مسیله خروج از ایران سیمین را عمده و قطبی کرده اند٬ یا جوانب دیگر و بنظر من چاشیه ای را بر له و علیه فیلم میگویند٬ من کلا نظرم اینست که این فیلم برای کسانیکه جمهوری اسلامی را میشناسند٬ دلنشینه٬ همانطور یک فیلم تخیلی دلنشینه۔ چون میدونن این فیلم اصلن ربطی به جمهوری اسلامی ندارده۔ ** اما ** وقتی این فیلم فستیوالی شد و به خارج اومد٬ میشه ابزار تبلیغاتی برای جمهوری نکبت اسلامی۔ نگاه کنید٬ بالاخره دو جور میشه از دم و دستگاه دولتی تجرید کرد۔ یکی اینکه فیلم کاملا تخیلی ساخته بشه که زمان و مکان و ارگانهای حکومتی در ان رنگ هیچ کشوری را بخودشان نزده اند(در آنصورت فرق نمیکنه که بیننده ایرانی باشه یا آمریکایی)۔ یکی هم اینکه بیای در زمان و مکان و دم و دستگاه یک جامعه مشخص حرفت را بزنی۔ در این دومی یک محدودیت در تجرید وجود داره- راستش این غیر ممکنه که هم بخوای نهادهای یک دولت مشخص را نشان بدهی و هم ساختار٬ عملکرد٬ خصلتهایی را بهشون نسبت بدی که درست ۱۸۰ درجه عکس واقعیتند۔ اگر چه مردم آشنا با جمهوری اسلامی متوجه این تناقض هستند اما این تفکیک برای کسی که در ایران زندگی نکرده غیر ممکنه۔ این شکل ارایه تصویر از زندگی در ایران برای بییندگان غیر ایرانی یک کلاشی صرف در خدمت جمهوری اسلامی است۔ بزک کردن ج ا است۔

نتیجه اینکه٬ همین دوگانگی را باید توضیح داد و باین ترتیب آنرا افشا کرد

موفق باشید
عباس
۴۴۲۴۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣۹۰       

    از : بهمن پارسا

عنوان : هر سخن جایی و هر نکته ...
متن گویای ِ آقای گویا از ابتدا تا انتها حاوی نکاتی کلی و عمومی است. چنین متونی دارای این ویژگی هستند که همواره و در رد و قبول هر امری میتوانند بکار گرفته شوند. آنچه محل تردید نیست اینست که ملت ما ظرف مدت سی وسه سال گذشته در هر زمینه یی قربانیان زنده ی حکومت خون و جور و مرتجع اسلامی بوده اند. امّا در همه ی این مدت ملّت ایران بوده اند. این مردم هر از چند گاهی در عرصه های جهانی توانسته اند به نیکی مورد یاد و ارزیابی قرار گیرند. از این قبیل است میادین ورزشی و جایگاه های هنری . من خیال میکنم مبتکران و کوشندگان ایرانی هیچ یک با قصد ایجاد افتخار و سربلندی برای حکومت اسلامی نیست که دست به فعالیت و خلق لحظات غرور انگیز میزنند. این مردم موافق ابزار و وسایل و امکاناتی بس محدود که در دسترس دارند در نهایت دقت و مراقبت از اینکه گرفتار دژخیمان لگام بریده ی اسلامی نشوند در کار خلق و خلاقیّت هستند. و به ندرت پیش میآید که کاری از ایشان در پهنه ی بین الملل به قبول عام دست یابد. مثل همین کار آخری که در فیلم موفق فرهادی و همکارانش شده است. موسسات بین المللی از هرقبیل که مد نظر قرار گیرند در تحلیل نهایی نماینده ی نوعی تفکر هستند و غیر از این هم نیست. نهایت اینکه ما ی نوعی این موسسات را قبول نداریم، آیا اگر موسساتی که مورد قبول ما هستند مهر تایید بر کاری بزنند چنین اثری باارزش ،مستقل،آزادیخواهانه ومردمی خواهد بود. اگر اینطور باشد پاسخ آنانکه با مامخالفند چه میشود!؟
در نظر بگیرید اگر همه ی مخالفین کاپیتالیسم و در راس آن امپریالیسم آمریکا با استدلال به اینکه چون این کشور- آمریکا- قلب تپنده ی امپریالیسم است از شرکت در همایش های مقطعی سازمان ملل به لحاظ اینکه در نیویورک قرار دارد خوداری کنند، صدایشان را چگونه بگوش جهانیان خواهند رسانید. به یاد بیاوریم حضور شکوهمند چه گوارا ،فیدل کاسترو ،و... رادر تریبون همین نهاد در آمریکا!
غرض اینکه نه این جایزه درمان درد ملّت ایران است و نه ملّت ایران به هیچ وجه بر این باور است، امّا برای "مردمی با این مصیبتها صبور"-سخن مشیری است- چه ما ،غرضم دور گود نشینان برونمرزی است،بپسندیم و چه اینکه عالم مآبانه تردید کنیم، نوعی دلخوشی است و من خوشحالم که آنان که در ایران و هر نقطه ی دیگر جهان به نحوی شادمانی کردند ،نه نظر مارا جویا شدند و نه اساسا اهمیت دادند که چون مایی چه میاندیشیم.
سیاسی بودن و سیاسی اندیشیدن بسیار خوب و دلپذیر است. امّا آبی آسمان در هرجای جهان آبی است. خواه ویتنام باشد،خواه کستاریکا. من به این آبی به لحاظ اینکه پینوشه و خونخوارانی از جنس وجنمّ بسیجی و سپاهی، مداحان پلیدی چون حدادی و کریمی و ارضی زیر آن مفسده کرده ومیکنند افترا نخواهم بست. رژیم اسلامی پلید، مفسده جو و فتنه گر است. هست. فیلم جدایی نادر از سیمین فیلم خوبی است. وچون در عرصه ی مجامع هنری جهان، که معنی اش همین چند کشور غربی زور گواست به تایید رسیده نباید که راه را بر منفی بافی باز کند. که گفته اند:جهان چون خد و خال وچشم وابروست/که هر چیزی به جای خویش نیکوست. مهر شما مسری باد.
۴۴۲۴۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣۹۰