گفتگوی سازمان یافته و هدفمند
تاکتیک مرحله ای اپوزیسیون برونمرزی


احمد هاشمی


• برای پی ریزی استراتژی انتخابات آزاد مسیری جز "اتحاد و همبستگی ملی"، "سازمان یافتگی ائتلاف و سازمانها و گروها" و "اتفاق نظر و اتحاد در هدف" ممکن نیست. و برای این منظور باید گفتگوی سازمان یافته و هدفمندی که شفاف و علنی باشد، آغاز شود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۹ اسفند ۱٣۹۰ -  ۹ مارس ۲۰۱۲


در پاسخ به سوال دوست ارجمند بهزاد کریمی دایر بر:
"پیشنهادو توصیه من به هر دوست، تمرکز روشنگرانه و مدبرانه بحث است روی پاسخ دهی به اصل پرسش ملی " چه باید کرد؟ " "
هدف این نوشته این است که توضیح دهد چرا گفتگوی سازمان یافته و هدفمند می تواند و باید تاکتیک مرحله ای اپوزیسیون برونمرزی باشد.

مقدمه

اینکه گذار دشوار به دموکراسی در ایران بدون برنامه ریزی استراتژیک اتفاق افتد یک امر نادری است.بهمین لحاظ ملاحظات برنامه ریزی استراتژیکی و تاکتیکی برای گذار به دموکراسی امری اجتناب ناپذیر می باشد. هنگامی که جنبشی برنامه ریزی استراتژیک خود را شکل می دهد، گفتگوی سازمان یافته و هدفمند یکی از مهمترین اجزاء این برنامه ریزی استراتژ یک می باشد.
گفتگو یکی از مهمترین مو لفه ها و عناصر هماهنگی و انسجام است و بدون آن هیچ تحول دموکراتیکی رخ نمی دهد. با گفتگو می توان سنت های لازم برای تحقق دموکراسی را، در روابط بین گروه های مختلف و کلاء همه مردم نهادینه کرد.

نظریه استراتژی بر این هدف قرار دارد که بهترین" برنامه عملی" و" مسیر" گذار به دموکراسی توضیح دهد.

مبانی استراتژی سیاسی تغییر فرم قدرت سیاسی از یک حکومت اقتدارگرا به دولتی دموکراتیک

الف - برنامه عملی
روند دموکراتیزاسیون پروسه ای پیچیده ، همراه با فراز و نشیب هائی بسیار است. بدون شک دکرگونی ساختار سیاسی مقدمه گذار به دموکراسی می باشد، یا به عبارت دیگر ،
فاز اول گذار به دموکراسی یعنی تغییر فرم قدرت سیاسی از یک حکومت اقتدارگرا یا توتالیتر به دولتی دموکراتیک است.
مطالعات پژوهشی نشان میدهند که مدل های تغییر فرم قدرت سیاسی از یک حکومت اقتدارگرا به دولتی دموکراتیک متنوع است. به دلیل فاکتور های متعدد مانند، محدودیت شناخت ، حوادث غیر مترقبه ، مطالبات و درخواست های نو ، انعطافپذیری یا سرسختی قدرت حاکم، امکان پیش بینی مدل معینی را یا غیر ممکن و در بهترین حالت بسیار دشوار می نماید.
اما انواع متعدد گذار به دموکراسی در کشورهای مختلف این مسئله را اثبات می کندکه برنامه عملی تغییر فرم قدرت سیاسی از یک حکومت اقتدارگرا به دولتی دموکراتیک، انتخابات آزاد می باشد.

ب -مسیر تغییر فرم قدرت سیاسی

پیکار بزرگ در راه گذار به دموکراسی بدون سه اصل" اتحاد و همبستگی ملی" ، "سازمان یافتگی ائتلاف و سازمانها و گروها" و " اتفاق نظر و اتحاد در هدف " ممکن نیست.

الف - اتحاد و همبستگی ملی

مبارزه در راه گذار به دموکراسی نیازمند مشارکت گروههای متفاوت سیاسی، اجتماعی،اقتصادی و باقی قسمت های جامعه است. مشروعیت و قدرت این پیکار در به راه انداختن تعداد زیادی از شهروندان نهفته است. در مقیاس ملی این همبستگی و اتحاد، مشروط به ائتلاف گروه ها و سازمانها می باشد.
همبستگی ملی یک پروسه دستوری نیست و با نسخه پیچی های یک طرفه حاصل نمی شود ، بلکه نتیجه روند های همبسته عاتفی ، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و آمادگی برای تغییر، گذشت و زدایش تعصب ها و نقصان ها و کاستی هاست.
برای اینکه همبستکی ملی به اراده ملی فراروید باید فرایند هم اندیشی و همگامی و هماهنگی تعمیق داده شود.

ب - سازمان یافتگی ائتلاف و سازمانها و گروهها

در یک اتتلاف اقدام جمعی، شرطی بلاواسطه برای افزایش نفوذ می باشد اما از سوی دیگر
در حرکت های اعتراضی مدرن نقش تعیین کننده نه از آن عناصر منفرد و اتمیزه شده بلکه این نقش را شبکه های از عناصر منفرد،احزاب، گروهها و سازمان هایی ایفا می کنند که آنها در درون خویش دارای هویت جمعی و اهداف عمومی می باشند. این جریانات از یکسو معتقد به اقدام جمعی هستند، اما از طرف دیگر خواهان حق تصمیم گیری برای اقدام مشرک نیز می باشند. به همین دلیل باید هماهنگی لازم در سطوح رهبری آئتلاف و شبکه عملیاتی(عناصر منفرد، گروهها و سازمان ها) برقرار باشد و این امر مستلزم آن است که سازمانها و احزاب دارای درجه ای از سازما ن یافتکی باشند که امکان اجرای استراتژی ها و تاکتیک ها و روش ها ممکن باشد. فرایند تصمیم گیری در یک آئتلاف پیچیده است بدون نظم ، پاسخ دهی ،همراهی و توانایی حل اختلاف، تصمیم کیری ممکن نیست در غیر این صورت فرو پاشی سازمانی و سر درگمی بوجود می اید.

ج - اتفاق نظر و اتحاد در هدف
یک جنبش و یا پیکار باید اتفاق نظر داخلی در مورد اهداف، که باید منعکس کننده اهداف قسمت بزرگتری از جامعه باشد، داشته باشد.اهداف باید در چارچوب سقف حداقلی فاز اول گزار به دموکراسی باشند. اهداف باید به میزان کافی شفاف و به طرز منظقی قابل دسترسی باشند.

برنامه ریزی در راستای استراتزی سیاسی
برنامه ریزی شامل ساختن ظرفیت تاکتیکی و لیست کردن تاکتیک های گوناگون می باشد
برنامه ریزی در راستای استراتزی سیاسی در داخل کشور وظیفه مبارزان داخل کشور است . اپوزیسیون برونمرزی تنها می تواند از نقطه نظر پژوهش های نظری و توصیح تجربه های متعدد آنها را یاری دهد. در نتیجه موضوع این نوشته برنامه ریزی   اپوزیسیون برونمرزی در راستای استراتزی سیاسی است.
سطوح چهارگانه برنامه ریزی استراتژیک در اپوزیسون برون مرزی را می توان اینگونه درک نمود.
۱- استراتزی نهایی در این فاز از گذار، انتخابات آزاد می باشد
۲- پیکار اصلی برای دستیابی به ان از مسیر ائتلاف همه سازمان ها و گروهها و شبکه ها و نهادهای مدنی با پشتیبانی شهروندان میگذرد.
٣- تاکتیک اصلی در این مرحله گفتگوی سازمان یافته و هدفمند در جهت پیکار اصلی است.
۴- روش لازم در این گفتگوی سازمان یافته و هدفمند ، شفافیت و علنیت است ، از سوی دیگر پراتیک دموکراسی نه تنها در کشور هایی با ساختار های بسته و غیر مشارکتی حتی در کشود های دموکراتیک نشان می دهد با مشارکت نهادهای مدنی و شهروندان در غالب دموکراسی مستقیم و مشارکتی میتوان از کفتگو و دیالوک نتایج بهتری بدست آورد.

موانع برنامه ریزی در راستای استراتزی سیاسی

احزاب و سازمان های سیاسی در خارج از کشور در وضعیتی بحرانی و نا کار آمد بسر می برند. از نظر ساختاری دچار نقض و اختلال بوده و نمی توانند کارکرد واقعی حزبی و سازمانی را ایفا نمایند و دچار رکود سیاسی هستند.بخش اعظم توان آنها نیز صرف مهار و کنترل درگیری ها و کشمکش های داخلی آنها می شود. در بستر چنین شرایط داخلی احزاب و سازمان های سیاسی در خارج از کشور، طبیعی است که امکان توافق و ائتلاف برای اهداف راهبردی غیر ممکن است. در فقدان چنین اجماعی و در سایه پرداختن احزاب به حوادث روزمره، سو ظن بین آنها گسترش یافته و تشدید میگردد. آنها به جای اینکه همدیکر را یاری کنند، بار سنگینی به گردن یکدیکر هستند. و تبدیل به ساحتارهای سیاسی بسته و غیر مشارکتی شده اند. این وضعیت از یکسو باعث ریزش افراد در آنها شده است و از سوی دیگر فعالیت های غیر رسمی سیاسی که اغلب در تضاد با برنامه های تصویب شده سازمانی و حزبی است گسترش یافته است
   به رغم تحولات گسترده و عظیم سیاسی – اجتماعی در سی سال گذشته در ایران و جهان تغییر امید بخشی در احزاب و سازمان های سیاسی در خارج از کشور مشاهده نمی شود. این درحالی است که جایگزین های غیر حزبی و سازمانی به تدرج رشد کرده و پا در میان گذاشته اند. این بازیگران سیاسی- اجتماعی جدید دیگر آن توده سازمانی که مانند لشکر چشم و گوش بسته بودند، نیستند. رهبران و کادر های حزبی و سازمانی نیز دیگر نفوذ و اعتبار گذشته را ندارند. تقلیل این نفوذ و اعتبار را می توان در شحصییت ها و روشنفکران نیز مشاهده نمود
شحصییت ها و روشنفکران در خارج از کشور نیز قادر به حرکت و ابتکار و فعالیت موثر نیستند بلکه اغلب اسیر واکنش های بی هدف و " باری به هر جهت " می باشند و همچنین دچار محدویت شناخت عمومی از جامعه ایران نیز می باشند غالبا به جای مطالعه دقیق و پیوسته حوادث و پژوهش های کارشناسی، انشاء نویسی های زیبا و بیانیه های طنین انداز رایج است.

گفتگوی سازمان یافته و هدفمند
با توجه به بحران و نا کار آمدی در احزاب و سازمان های سیاسی برون مرزی و کاهش نقش شخصیت ها و روشنفکران، تنها با مشارکت مستقیم نهاد های مدنی و شهروندان ایرانی گفتگوی سازمان یافته و هدفمند به نتایج مطلوب دست خواهد یافت.
بهمین دلیل برنامه ریزان باید گوش دادن به افراد جامعه ایرانیان برون مرزی را آغاز کنند. حرف های آنها را تجزیه تحلیل کنند و مشترکات و اختلافات را بیابند.
با فهم این مطلب که هدف اصلی از گفتگوی سازمان یافته پی ریزی استراتژی انتخابات آزاد است، حال سوال این است که اهداف ثانویه دیگر گفتگوی سازمان یافته چیست؟
الف – شناخت از یکدیکرو اطلاعات: در مسیر شناخت از یکدیگر امکان دیالوگ و یادگیری و همبستگی فراهم می شود.
ب- مشاورت: در این راه می توان آمادگی، جهت گیری و تصمیم گیری و نتیجه گیرها را تقویت نمود.
ج – تغییر: در این مرحله خط و خطوط روشن گشته و با تجزیه تحلیل مشترکات و اختلافات به یافتن راه حل همت کماشت و فعالیت را شروع کرد.
ه – دمکراسی: دراین مسیر نه تنها سنت های لازم برای تحقق دموکراسی در روابط بین گروه های مختلف و شهروندان ایرانی تقویت می شود بلکه درجه اعتماد و مشروعیت تقویت می گردد.
برنامه عملیاتی گفتگوی سازمان یافته و هدفمند
بدون شک این گفتگوی سازمان یافته باید در هر کشور محل اقامت ایرانیان ، با توجه به شرایط محیطی برنامه ریزی گردد و نتایج این گفتگو ها در سطح فراملیتی مورد بحث و گفتگو قرار گیرد.

نتیجه گیری
منظور این مقاله اثبات این مسئله است که برای پی ریزی استراتژی انتخابات آزاد مسیری جز "اتحاد و همبستگی ملی"، "سازمان یافتگی ائتلاف و سازمانها و گروها" و "اتفاق نظر و اتحاد در هدف" ممکن نیست. و برای این منظور باید گفتگوی سازمان یافته و هدفمندی که شفاف و علنی باشد، آغاز شود و شرط موفقیت آن شرکت مستقیم احزاب و سازمان های سیاسی برون مرزی و شخصیت ها و روشنفکران، نهادهای مدنی و شهروندان ایرانی خواهد بود. در صورت استقبال هموطنان از این طرح میتوان در رابطه با چگونگی سازمان یابی آن در هر کشور مشخص و ارتباطات هدفمند موثر و پیوند سراسری آن بحث و گفتگو نمود
 
احمد هاشمی
عضو حزب سبز اتریش ، نماینده پارلمان منطقه ای وین