روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲۴ اسفند ۱٣۹۰ -
۱۴ مارس ۲۰۱۲
«سال ۹۰، سال مردم»عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم مهدی فضائلی است که در ان میخوانید؛سال ۱٣۹۰ هجری شمسی، واپسین روزهای خود را سپری میکند. زمستان به نفسنفس افتاده است و صدای بهار را که چون نسیمهایش ملایم است و نشاطبخش، میتوان شنید.
سال ۹۰ برای کشورهای مختلف جهان سال پرماجرایی بود؛ قحطی سومالی، بحران اقتصادی در اروپا، حرکت اعتراضی معروف به جنبش وال استریت در آمریکا، اعتصابات و درگیریهای کمسابقه در اروپا خصوصا درگیریهای شدید بین پلیس و مردم لندن، ادامه دومینوی سقوط دیکتاتورهای کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه، ادامه اعتراضات مردم مظلوم بحرین، اخراج نظامیان آمریکا از عراق، مرگ رهبر کره شمالی و ریاست جمهوری دوباره پوتین، بخشی از این فهرست بلندبالاست.
اما در کشور خودمان سال، سال جهاد اقتصادی بود و فرصتی برای برداشتن یا حداقل زمینهسازی برای گامهای بلند اقتصادی، اما اتفاقاتی افتاد که حداقل به لحاظ روانی با نامگذاری امسال همسویی نداشت.
فساد بزرگ بانکی، افزایش افسارگسیخته قیمت ارز و سکه طی چند روز و افزایش قیمتها از جمله آنهاست، ولی این همه واقعیت نیست؛ در کنار یا پشت این رویدادهای نامیمون، اتفاقات ارزشمندی افتاد که میتوان آنها را همسو و در راستای جهاد اقتصادی ارزیابی کرد. دستاوردهای ارزشمند علمی و فناوری در عرصههای مختلف، عزم نظام برای مجازات عاملان فساد اقتصادی و خصوصا پرونده فساد بزرگ بانکی، مهار بازار ارز و سکه هرچند با تاخیر و برنامهریزیها و اقدامات گسترده و کارساز برای ناکارآمد کردن تحریمهای شدید آمریکا و متحدانش علیه کشورمان، در این فهرست قرار میگیرند.
در سال ۹۰ همچنین حوادث تلخ انفجار پادگان بیدگنه و شهادت سردار دانشمند تهرانی مقدم و ترور دانشمندان هستهای، قلب ملتمان را جریحهدار کرد؛ اما دستاوردهای بزرگ و ارزشمند در صنایع دفاعی کشور، صنایع هوا ـ فضا و فناوری هستهای مرهمی بود بر این جراحت و پیامی آشکار به همه خصوصا دشمنان که این حوادث نهتنها وقفهای در پیمودن راه پرافتخار ایران اسلامی ایجاد نمیکند؛ بلکه عزم و اراده مردم و مسوولان را در تداوم این راه، استحکام میبخشد. در سال ۹۰ چالشها و دغدغههای سیاسی داخلی هم داشتیم؛ از خانهنشینی ۱۱ روزه رئیسجمهور به قرائتی و دورکاری ۶ روزه وی به قرائت دیگر گرفته تا برخی بداخلاقیها و بدرفتاریها بین قوای سهگانه خصوصا دولت و مجلس. اما در روی دیگر سکه همدلیهای فراوان قوا و تشریک مساعی آنها برای رتق و فتق امور را هم تجربه کردیم.
از همه اینها که بگذریم، در بین همه حوادث تلخ و شیرین سال ۱٣۹۰، حضور مردم و ایستادگی آنها پای انقلابشان ماجرای دیگری داشت. حضور پرشکوه و گسترده در سی و سومین سالگرد انقلاب اسلامی و مشارکت باشکوهتر و حماسهگونه در انتخابات ۱۲ اسفند یکبار دیگر خون تازهای به شریانهای انقلاب اسلامی تزریق کرد و دوستان انقلاب اسلامی را خشنود و امیدوار و دشمنان را مایوس و دلسرد کرد. آنچه از سوی مردم در بهمن و اسفند به نمایش گذاشته شد، یک بار دیگر سالاری مردم بود که آنها را سرآمد سال ۹۰ کرد.
تلخ بود و شیرین، هموار بود و ناهموار و فراز بود و فرود مثل همیشه، اما در ورای همه اینها لطف و عنایت الهی، تدبیر و راهبری امیر قافله و اراده و عزم محکم مردم، راهگشا بود و هدایتگر و امیدآفرین باز هم مثل همیشه.
کیهان:بسیج ، مرد این میدان است
«بسیج ، مرد این میدان است»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسین شریعتمداری است که در آن میخوانید؛
۱- می گویند - و به طنز می گویند- یکی از نامزدهای نمایندگی مجلس یا ریاست جمهوری در نطق انتخاباتی خود خطاب به مردم وعده می داد که «اگر بنده را انتخاب کنید با مارکسیسم، امپریالیسم، سوسیالیسم، اومانیسم، فمنیسم و اپورتونیسم به شدت مقابله می کنم و به هیچکدام از آنها فرصت و اجازه نمی دهم در آرامش و رفاه مردم کمترین خدشه ای پدید آورند»! در این هنگام، پیرمردی رنجور از میان جمعیت برخاست و خطاب به آقای کاندیدا گفت؛ «پیشاپیش از مبارزه بی امان حضرتعالی با همه ایسم هایی که اشاره فرمودید تشکر می کنم ولی کاش برای روماتیسم بنده هم که بدجوری آزارم می دهد فکری می کردید و برنامه ای داشتید»!
دیروز جناب آقای رحیمی معاون اول محترم رئیس جمهور که در جلسه کارگروه تنظیم بازار شرکت کرده بود با انتقاد شدید از افزایش قیمت برخی از کالاهای مورد نیاز مردم در بازار، گفت «کار به جایی رسیده که دیگر باید با عوامل گرانی برخورد کنیم»!
۲- این اظهارنظر جناب رحیمی نشانه آن است که از نگاه ایشان به عنوان معاون اول رئیس جمهور، اولاً؛ گرانی غیرطبیعی برخی از کالاهای مورد نیاز مردم در بازارها، یک واقعیت است و البته آزاردهنده. ثانیاً؛ دولت محترم نه فقط عامل این گرانی نیست و در آن نقشی ندارد بلکه از وجود آن ناخشنود و نگران نیز هست. و ثالثاً؛ برخورد با عوامل گرانی و مقابله با این پدیده پلشت وظیفه دولت است و یا دستکم این که؛ بخشی از آن برعهده دولت محترم است و جناب آقای رحیمی با درک این وظیفه است که می گوید «کار به جایی رسیده که دیگر باید با عوامل گرانی برخورد کنیم» و رابعاً؛ این اظهارنظر معاون اول محترم رئیس جمهور حاکی از آن است که دولت محترم تاکنون برای مقابله با گرانی اقدامی نکرده است و یا در انجام آن بخش از وظیفه ای که در برخورد با گرانی برعهده داشته، کوتاهی ورزیده است. چرا...؟!
پاسخ این سوال را نه فقط از دولت بلکه از سایر مراجع و مسئولان ذیربط دیگر نظیر دستگاه قضایی، مجلس شورای اسلامی و چند کانون و مرکز دیگر نیز باید جستجو و مطالبه کرد.
٣- اولین سوال- شما بخوانید گناه- مراجع یاد شده، اعم از دولت و مجلس و دستگاه قضایی آن است که چرا از گرانی این روزها و زحمت آفرینی آن برای مردم و مخصوصاً توده های مستضعف و اقشار کم درآمد که به قول حکیمانه حضرت امام(ره) ولی نعمت های مسئولان هستند، غافل بوده اند؟ آیا چرخه زندگی آنان به گونه ای است که هرگز با پدید گرانی روبرو نمی شوند؟! و یا درآمد آنها در حد و اندازه ای است که هیچ کالای گرانی برای آنها «گران» نیست؟!
در اینجا بی آن که قصد سرپوش نهادن بر واقعیت ها و ناگفته ماندن گفتنی ها در میان باشد می توان و به جرأت باید گفت که اکثر قریب به اتفاق مسئولان نظام، از دولتمردان گرفته تا نمایندگان مجلس و صاحب منصبان در دستگاه قضایی، افرادی دلسوز، مردم دوست و دارای زندگی عادی و معمولی هستند و البته تعدادی از آنها نیز حساب جداگانه ای دارند که امید است به حساب آنها رسیدگی شود! و... بنابراین غفلت آنان از «گرانی» و بی توجهی یا کم توجهی آنها نسبت به این پدیده ناهنجار و آسیب رسان از کجا ریشه می گیرد؟!
۴- ابتدا نگاهی به نرخ کنونی خدمات و قیمت کالاهای مورد نیاز مردم بیندازید و سپس آن را با نرخ همین خدمات و قیمت همین کالاها در -مثلاً- دو یا سه ماه قبل مقایسه کنید. آیا می توان افزایش نه فقط بی رویه، بلکه افزایش جهشی نرخ برخی از خدمات و قیمت بسیاری از کالاها و اجناس مورد نیاز مردم را نادیده گرفت؟ به یقین نه، سوال بعدی آن است که آیا این گرانی لگام گسیخته برای مردم و مخصوصاً توده های مستضعف و اقشار کم درآمد جامعه، دردسرآفرین نیست و آنان را تحت فشار ناخواسته و دعوت نشده قرار نمی دهد؟ پاسخ این سوال بدون کمترین تردیدی «مثبت» است. اکنون بیشترین دغدغه های اعلام شده برخی از مسئولان ذیربط در دولت، مجلس و دستگاه قضایی را طی همین سه ماه گذشته مرور کنید.
آیا نشانه درخور توجهی از دغدغه آنها نسبت به گرانی که یکی از اصلی ترین دغدغه های مردم بوده است مشاهده می کنید؟! سخن این نیست که آنان غم ملت و نگرانی برای دغدغه مردم ندارند، بلکه چنان در برخی از امور- تأکید می شود که فقط برخی از امور- مشغول شده اند که فراموش کرده اند نباید دغدغه مردم را فراموش کنند! از مدعیان اصلاحات و همراهان فتنه آمریکایی - اسرائیلی ٨٨ انتظاری نیست، چرا که آنها در همان هنگام که دولت و مجلس را یکجا قبضه کرده بودند با کمال وقاحت- که اسناد مکتوب و مضبوط آن موجود است و قابل انکار نیست- مردم محروم و مستضعف را به سخره گرفته و آنان را «لشکر قابلمه به دست ها»! می نامیدند و یا وقتی از نیاز مردم سخنی به میان می آمد، با اهانت به ملت شریف این مرز و بوم و از پشت تریبون مجلس اعلام می کردند «مردم ایران عادت دارند که اگر مرگ موش هم توزیع شود برای آن صف می کشند»! آنها همه توان به یغما برده از مسئولیت را به دریوزگی پای آمریکا ریخته بودند و امروزه می بینید و می بینیم که بسیاری از همان دریوزه ها، آشکارا در خدمت مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس به کاسه لیسی مشغولند. از آنها انتظاری نبوده و نیست، بلکه سخن با مسئولان عزیز اصولگرا در میان است همراه با گلایه ای دوستانه از آنان.
۵- طی نزدیک به ٣ ماه گذشته که بازه زمانی مورد نظر این وجیزه است، نمایندگان محترم ملت در نطق های پیش از دستور خود چه وزن و مقداری برای مقابله با «گرانی» و این دغدغه آسیب رسان قائل بوده اند؟! و یا در نطق های انتخاباتی و تبلیغات مکتوب و شفاهی خویش، به اندازه یک چندم آنچه در تعریف از خود- و بعضاً نفی رقیب- مایه می گذاشتند، برای مقابله با دغدغه یاد شده مایه گذاشته و یا دغدغه داشتند؟!
در سوی دیگر ماجرا، آیا دولت محترم و برخی از دولتمردان به همان میزان که برای دفاع از فلان جریان و یا برنامه ریزی و نشست و برخاست برای مقابله با فلان رقیب واقعی! یا خیالی! وقت می گذاشتند و هزینه می کردند، در اندیشه مقابله با فشار گرانی بر مردم نیز بودند؟! و آیا این دغدغه در حد و اندازه تلاش برای تشکیل هیأت نظارت بر قانون اساسی- صرفنظر از قانونی یا غیرقانونی بودن آن که بحث جداگانه ای است- ذهن آنان را به خود مشغول کرده بود؟!
همین جا و درون پرانتز پای این سوال دوستانه از برخی نمایندگان محترم مجلس درمیان است که آیا این روزها و درپی حماسه بی نظیر و پرشور ملت در ۱۲ اسفند که دل دوستان را درسراسر جهان به وجد آورده و دشمنان را در کابوسی وحشتناک فرو برده است، زمان مناسبی برای طرح سوال از رئیس جمهور - صرفنظر از محتوای پرسش ها و بدون قضاوت درباره درستی یا نادرستی آنها - است؟!
دستگاه محترم قضایی نیز اگرچه مانند هر دو بخش مجریه و مقننه منشأ خدمات فراوانی بوده و هست ولی مقابله با عوامل گرانی و برخی از باندهای مافیایی، بیرون از وظایف آن نیست و مثلاً؛ مقابله جدی با فساد اقتصادی که برخورد قاطع با پرونده فساد کلان بانکی از جمله نمونه های مثال زدنی آن است نباید مسئولان ذیربط در دستگاه قضایی کشور را نسبت به نجات مردم از عاملان آشکار و پنهان گرانی بی رویه و جهشی غافل کند.
۶- دولت محترم همانگونه که بارها اعلام کرده است، کالای مورد نیاز مردم را در مقیاس انبوه فراهم آورده و برخلاف آنچه باندهای پشت صحنه گرانی سعی در القای آن دارند، «کمبود کالا» عامل گرانی نیست، بلکه کم توجهی مسئولان ذیربط و فقدان بازرسی و نظارت جدی، اصلی ترین عامل گرانی های بی رویه- و بعضاً جهشی- اخیر است، تا آنجا که معاون اول محترم رئیس جمهور ضمن ابراز نگرانی دلسوزانه از فشار گرانی بر مردم - که در خور تقدیر است- می گوید «کار به جایی رسیده که دیگر باید با عوامل گرانی برخورد کنیم»! یعنی این که تاکنون با عوامل گرانی برخورد نشده است. و این در حالی است که سازمان عریض و طویلی با عنوان سازمان حمایت از تولیدکنندگان و مصرف کنندگان برای مقابله با گرانی و عوامل آن وظیفه و دستور کار مستقیم دارد.
ممکن است گفته شود که این سازمان از نیروی کافی و لازم برای بازرسی و نظارت بر چرخه تولید و مصرف برخوردار نیست اگر چنین باشد که برخی از شواهد نشان می دهد یکی از مشکلات سازمان یاد شده همین است، راه کار، چندان دشوار نیست. چرا دولت و سایر مراکز مربوطه و از جمله «کار گروه تنظیم بازار» از بسیج یا به قول حضرت امام(ره) «لشکر مخلص خدا» که امام راحل(ره) بر دست و بازوی آنان بوسه می زد به عنوان نیروهای پاک، مومن، انقلابی، فداکار و ایثارگر برای بازرسی و نظارت استفاده نمی کند؟ تاکنون تجربه های مکرر نشان داده و ثابت کرده است همه وظایف و مأموریت هایی از این دست که به بسیج سپرده شده، با درجه بالایی از موفقیت انجام پذیرفته است. آقایان باور بفرمائید که بسیج مرد این میدان است.
خراسان:طرح سوال از مجلس
«طرح سوال از مجلس»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم بهروز بیهقی است که در ان میخوانید؛حال که با برگزاری انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی، اکثریت منتخبان ملت در این دوره مشخص شده اند، می توان با نقد عملکرد مجلس هشتم خواستار آن شد که نمایندگان مجلس نهم نقاط قوت را تقویت و نقاط ضعف دوره پیشین را رفع کنند. از جمله نقاط ضعف مجلس هشتم که گاه بسیار مشهود و بارز بوده، آغاز پرطمطراق ارائه و بررسی طرح هایی است که افکار عمومی نسبت به آن ها حساسیت های ویژه ای دارند، اما با گذشت مدت زمانی کوتاه یا طولانی، این طرح ها چنان به محاق رفته اند که گویی اساسا طرحی محل بحث نبوده است!
این روزها طرح سوال از رئیس جمهور گرفتار چنان نوساناتی شده که فارغ از ضروری یا غیرضروری بودن این طرح و حضور یافتن یا نیافتن رئیس جمهور در جلسه مقرر، (جلسه امروز مجلس) می توان این سوال را پرسید که آیا مجلس شأن خود را در پی گیری این موضوع مهم پاس داشته است یا نه؟ پیش از انتخابات ۱۲ اسفندماه و البته قبل از آن که تعطیلات مجلس آغاز شود، با حضور نمایندگان رئیس جمهور در برخی کمیسیون های مجلس و اظهارات اعضای این کمیسیون ها مبنی بر قانع نشدن از توضیحات ارائه شده، طرح سوال از رئیس جمهور به ترجیع بند اخبار قوه مقننه بدل شود که می توان بر این ادعا با رجوع به سایت خبرگزاری خانه ملت صحه نهاد.
با این حال تنها چند روز پیش از این که به وعده نمایندگان طراح سوال، رئیس جمهور در صحن علنی حضور یابد و به سوال ها پاسخ دهد، اظهاراتی مبنی بر این که شرایط زمانی به مصلحت نیست و وقت اختصاص یافته به پرسش و پاسخ نامتوازن می باشد مطرح و زمزمه هایی برای ملغی شدن سوال بیان شد.
فارغ از این که تا چه حد این استدلال ها درست باشد یا نه اما آن چه در برآیند نهایی این رویه می تواند محل تأمل باشد علامت سوالی است که افکار عمومی در قبال این بلاتکلیفی ها و «انجام می شود»، «انجام نمی شود» ها در مقابل عملکرد مجلس قرار می دهند؟ ممکن است فردی موافق با طرح سوال با رئیس جمهور نباشد اما این رویه را نیز نمی پسندد که وقت خانه ملت صرف اختلاف سلیقه ها و تغییر نظرات شود. آیا این که مجلس هشتم گاه بر موضوعی پای تاکید می فشارد و آن را علنی و رسانه ای می کند و سپس آب سردی بر تمامی روند طی شده می ریزد نشان دهنده اتخاذ تصمیم های شتاب زده و غیرکارشناسانه در مجلس نیست؟ اگر کمیت طرحی به قدری لنگ است که حتی می تواند به نقض غرض بینجامد بهتر نیست که نمایندگان مجلس در همان ابتدا از به جریان افتادن و ایجاد توقع کردن آن جلوگیری کنند؟ آیا نمایندگان ملت از قضاوت بخش های قابل توجهی از ملت نسبت به عملکردهای این چنینی آگاهند؟
جمهوری اسلامی:تروریسم علیه اسلام
«تروریسم علیه اسلام»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛شهادت امام جماعت مسجد امام رضا علیه السلام در بروکسل بلژیک در شب سه شنبه این هفته به دست افراطیون وهابی و کشته شدن ۱٨۵ سرباز یمنی در هفته گذشته توسط شبه نظامیان القاعده، علاوه بر آنکه مسلمانان را اهل خشونت و انقلاب مسالمتآمیز مردم یمن را در عرصه تبلیغات رسانههای غربی یک انقلاب خونین معرفی کرد و به آن انگ خشونت زد، بهانه جدیدی نیز به دست غربیها داد تا اسلام را دین خشونت معرفی کنند و خوراک تبلیغاتی جدیدی در اختیار معاندان و دشمنان اسلام قرار داد تا هرچه میخواهند علیه این دین پاک بنویسند و بگویند و هر طور که میخواهند به نفع اهداف و مقاصد شوم خود تصمیم گیری نمایند.
خبر این بود که در بلژیک، عدهای وهابی به مسجدی در شهر بروکسل حمله کردند و آن را به آتش کشیدند و امام جماعت آن را به شهادت رساندند، و در یمن جمعی از اعضای گروهک تروریستی القاعده برای تصرف یک اردوگاه نظامی در منطقه "کود" شهر زنگبار به این اردوگاه حمله کردند و چون با مقاومت نظامیان موجود در آن مواجه شدند آنها را به گلوله بستند و ۱٨۵ سرباز را به قتل رساندند. در این درگیری ۲۵ نفر از اعضای القاعده نیز کشته شدند.
این وقایع را هر چند از منظر سیاسی نمیتوان یک اقدام طبیعی و فاقد برنامه ریزی پیچیده سیاسی برون مرزی دانست، اما علاوه بر آن باید از منظر دیگری نیز مورد توجه قرار گیرند و به این سوال پاسخ داده شود که چرا در جهان اسلام، جریانهای افراطی و خارج از ضابطهای وجود دارند که با اعمال و اقدامات خود از یکطرف راه را برای بهرهبرداری قدرتهای سلطه گر هموار میکنند و از طرف دیگر چهره اسلام را مخدوش جلوه میدهند؟ بیتوجهی به این سوال و عدم اهتمام زمامداران کشورهای اسلامی و علما و صاحبنظران جهان اسلام برای حل این معضل، هر روز این زخم کاری را در بدن امت اسلامی عمیقتر و کاریتر میکند و زمینه را برای بهرهبرداری دشمنان اسلام به ویژه قدرتهای سلطه گر مساعدتر مینماید.
نگاهی که از منظر سیاسی میتوان به قتل عام سربازان یمنی در اردوگاه نظامی زنگبار کرد اینست که قطعاً این اقدام با برنامه ریزی آمریکا صورت گرفته تا چهره انقلاب مسالمت آمیز مردم یمن را مخدوش نماید و آن را خشن و خونین جلوه دهد و از این طریق برای تحکیم پایههای حکومت "عبدربه منصورهادی" رئیسجمهور منصوب شده خود که در واقع ادامه حاکمیت علی عبدالله صالح است تلاش نماید. غربیها و مهرههای دست آموز آنها در یمن این روزها با استناد به همین کشتار سهمگین، علیه انقلاب مردم یمن تبلیغات وسیعی میکنند تا آن را برخلاف آنچه هست یک حرکت خشن و خونین معرفی نمایند. این، بخشی از بهره برداریهائی است که آمریکا از تأسیس القاعده میکند و اصولاً هر جا که لازم باشد این گروهک تروریستی را برای پیشبرد اهداف شوم و تحقق توطئههای ضد مردمی خود بکار میگیرد.
این، واقعیتی است که اکنون ملتهای مسلمان و زمامداران کشورهای اسلامی از آن با خبرند و موضوع پیچیدهای نیست که نیازمند تلاش برای اثبات باشد. آمریکا از گروهکهای تروریستی که ساخته و پرداخته سازمان جاسوسی "سیا" هستند در افغانستان و عراق حداکثر بهرهبرداری را برای مداخلات نظامی و ادامه حضور نظامی خود به عمل آورد و همین بهرهبرداری را اکنون در یمن دردست انجام دارد کما اینکه در کشورهای دیگر نیز به شکلهای مختلف از همین ابزار استفاده میکند و برنامههای سلطه طلبانه خود را به پیش میبرد. ماجرای حمله به مسجد امام رضا علیه السلام در مرکز بلژیک نیز از این قبیل و در همین چارچوب است.
نکته مهم اینست که گروهکهای تروریستی ساخته شده توسط آمریکا همچون طالبان و القاعده و وهابیها، با پوشش دینی و با شعارهای اسلامی عمل میکنند و متأسفانه به همین دلیل برای جوانان بیاطلاع از مبانی اسلامی در بسیاری از کشورها جاذبه هم دارند. مهمتر اینکه این روش افراطی موجب زاییده شدن و رشد روشهای افراطی مشابه در کشورهای مختلف اسلامی شده و موانع و مشکلات زیادی بر سر راه اسلام واقعی که دارای ماهیت اعتدالی و عدالت محوری است پدید آورده است. این، یک خطر بزرگ است که اگر بزرگترین خطر برای اسلام در عصر حاضر نامیده شود، سخن گزافهای نیست. جریان افراطی در هر جا مقتضی باشد دست به اسلحه میبرد و هر کس را که لازم بداند ترور جسمی میکند و در هر جا که این شیوه را لازم نداند با توسل به تبلیغات مسموم تلاش میکند هر کس را که لازم بداند ترور شخصیت کند. موج خشونتهای کلامی و تبلیغاتی که اکنون بخش عمدهای از جهان اسلام گرفتار آن است و شخصیتهای ارزنده و خدوم را آماج تهمتها و تخریبها قرار داده تا مانع کارائی آنها شود، بخشی از همین توطئه خطرناک است.
هدف آمریکا و سایر دشمنان امت اسلامی از ایجاد و بکارگیری این جریان در جهان اسلام، یکی اینست که با انقلاب اسلامی ایران مبارزه کند، دوم اینکه انقلابهای مردمی ناشی از بیداری اسلامی در کشورهای عربی و شمال آفریقا را مصادره نماید، سوم اینکه مانع گسترش اسلام در غرب شود و چهارم اینکه اسلام را درخانه خود یعنی کشورهای اسلامی به غربت و انزوا بکشاند. واقعیت اینست که اسلام واقعی با آنچه اکنون از طریق افراطیون مسلمان، اعم از جریانهای شبهنظامی مثل القاعده و طالبان و جریانهای افراطی غیرنظامی، معرفی میشود کاملاً متفاوت و حتی در تضاد است.
اسلام انقلابی، که آمریکا تلاش میکند با بهرهبرداری از جریانهای افراطی آن را خشن و خونین و ضد دموکراتیک معرفی کند، درست برعکس آنچه در این طراحی آمریکا وجود دارد، کاملاً صلح طلب و مردمی و ضد خشونت است. اسلام انقلابی، دارای ماهیت ضد دیکتاتوری است و چون آمریکا فقط با تکیه بر دیکتاتورها میتواند به سلطه خود بر کشورهای اسلامی ادامه دهد، تلاش میکند چهره اسلام انقلابی را مخدوش کند تا مانع سقوط دیکتاتورها شود. فقط از این طریق است که آمریکا و سایر قدرتهای استعماری میتوانند به سلطه خود بر کشورهای اسلامی ادامه دهند؛ تحریف چهره اسلام انقلابی با استفاده از حربه تروریسم علیه اسلام.
در این میان، جای یک اقدام برنامه ریزی شده، منسجم و جمعی توسط زمامداران کشورهای اسلامی و بزرگان جهان اسلام خالی است. در کشورهای اسلامی، مدتهاست که فریاد همه از افراطیون بلند است ولی همه فقط شعار میدهند و برای مقابله با انواع افراطها که بلای جان امت اسلامی شده، به اقدام عملی روی نمیآورند. در ایران، هر ساله کنفرانس وحدت اسلامی برگزار میشود ولی این کنفرانس تاکنون هیچ قدم عملی برای مقابله با این معضل که جهان اسلام را گرفتار خود کرده است برداشته نشده. در مصر و عراق و لبنان و... نیز درباره این بلای عظیم سخن زیاد گفته میشود ولی کاری صورت نمیگیرد.
باید اعتراف کرد که هیچ کشور و دولتی به تنهائی نمیتواند در این زمینه کاری از پیش ببرد. مقابله با این خطر بزرگ، به همفکری و عزم جدی همگانی و مشترک کلیه کشورهای اسلامی و متفکران جهان اسلام نیازمند است. اگر چنین عزم و همتی وجود داشته باشد، با بهره گیری از معارف اسلامی به آسانی میتوان با خطر بزرگ جریان افراطی مبارزه کرد و آن را ریشه کن نمود؛ کاری که آمریکا و غرب را در عرصه سلطه جوئی بر جهان اسلام خلعسلاح خواهد کرد.
رسالت:ایران در سالی که گذشت
«ایران در سالی که گذشت»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسکندری است که در ان میخوانید؛ایران در سالی که گذشت شاهد شیرینی ها و تلخی هایی بود که به هم آمیخته بودند تا به سال ۱٣۹۰ طعم امید و زندگی بدهند. در زندگی نیز هر شیرینی و آسانی به تلخی و هر تلخی و سختی به شیرینی آمیخته است "فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا (*)إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا "در پس هر سختی آسانی است. قرآن کریم نمی فرماید که بعد از سختی آسانی است؛ تعبیر قرآن این است که با سختی و همراه با آن، آسانی و شیرینی است؛ یعنی آسانی و سختی به هم در می آمیزند تا نقشی متفاوت و منحصربه فرد به زندگی بزنند و مولود امید را به دنیا هدیه کنند. به بیان شیوای مولانا:
زندگی در مردن و در محنت است
آب حیوان در درون ظلمت است
ایران ما نیز در سالی که گذشت سختی ها و تلخی ها ، شیرینی ها و آسانی هایی را شاهد بود که اقتضای طبیعت و زنده بودن آن به حساب می آمد.
۱- امسال توسط مقام معظم رهبری مزین به نام جهاد اقتصادی شد. این عنوان بازتاب واقعیات و الزامات حاکم بر کشور در دوره کنونی است. جهاد اقتصادی در تجانس با گفتمان پیشرفت و عدالت و به عنوان یکی از نشانه ها و پازل های این گفتمان، نوید دهنده حرکت رو به جلو نظام اسلامی است. هر جهادی در گام اول مسبوق به دشمن شناسی یا همان شناسایی هندسه فعالیت دشمن است.
دشمن شناسی و اطلاع از طرح و برنامه خصم معاند، نحوه و چگونگی تجهیز، رویارویی و صف آرایی نیروهای خودی در برابر دشمن را مشخص می نماید.
امروز کید خصم داخلی، خارجی و درونی به سقوط کشاندن اقتصاد کشور در یک جنگ اقتصادی تمام عیار است. اما اینکه امروز در پایان سال تا چه حد توانستیم هندسه فعالیت دشمن را بشناسیم، خودی را در جنگ اقتصادی از غیر خودی تشخیص دهیم، اهمال و مسامحه کاری را در قبال ستون پنجم دشمن در صف جهادگران اقتصادی کنار بگذاریم و ... قابل نقد و ارزیابی است.
۲- در سالی که گذشت سرانجام پس از گذشت بیش از یک سال از توصیه مقام معظم رهبری به نمایندگان مجلس هشتم برای طراحی یک مکانیسم درونی در راستای نظارت مجلس بر مجلس، طرح نظارت بر امور نمایندگان به تصویب رسید.
پس از رهنمود رهبر معظم انقلاب که ناظر به یک فقدان نظارتی و انضباطی در مجلس بود عده ای از نمایندگان ، طرحی در این راستا با عنوان " نظارت مجلس بر نمایندگان " در کمیسیون اصل ۹۰ قانون اساسی تنظیم و به امضای۱۵۶ تن از وکلای ملت رساندند. اما علی رغم تعداد قابل توجه امضاهای این طرح فوریت آن در روز یکشنبه ۴ مهر سال گذشته، با ۷۹ رای موافق و ٨۱ رای مخالف تصویب نشد و در واقع حتی عده ای از امضا کنندگان نیز به فوریت این طرح رای منفی دادند.
این مسئله بازتاب های زیادی در افکار عمومی داشت اما نمایندگان مخالف فوریت معتقد بودند که طراحی و تصویب چنین طرح نظارتی برای مجلس شورای اسلامی نیاز به زمان و تامل بیشتری دارد. عده ای نیز طراحان فوریت را متهم به استفاده های سیاسی از طرح نظارت بر مجلس نمودند و حاضر نشدند به فوریت این طرح رای دهند. سرانجام در نشست ۱۹ مهر ۱٣۹۰ نمایندگان مجلس شورای اسلامی سوءاستفاده از اختیارات نمایندگی و اخذ هر نوع امکانات از بخش های دولتی، عمومی و خصوصی را خلاف قانون خواندند و کار بررسی جزئیات طرح نظارت بر امور نمایندگان را به پایان رساندند.
٣- مردم آن روزها به طعنه می گفتند دورکاری ۱۱ روزه رئیس جمهور! اما پشت لبخندهای آنها طعم تلخ گزنده ای بود که ناشی از به هم خوردن تمام انتظاراتشان از یک شخص بود. شخصی که تا پیش از این فکر می کردند سراپاگوش مطیع اوامر رهبری است اما ...
۴- در سال ۱٣۹۰ اوباما رئیس جمهور آمریکا طی اظهاراتی پیرامون حوادث خاورمیانه و شمال آفریقا با فرافکنی شکست ها و ناکامی های آمریکا در امواج فراگیر "بیداری اسلامی" ملت های منطقه مدعی شد: "فراموش نکنیم اولین تظاهرات صلح آمیز درخیابانهای تهران بود." این اظهارات که در ادامه جنگ روانی آمریکا برای عقب نماندن از تحولات منطقه و دخالت آمریکا در بازیای که متعلق به آنها نیست، صورت پذیرفت و بازتاب آشفتگی گسترده در دستگاه سیاست خارجی آمریکا و فشارهایی بود که در آستانه انتخابات ۲۰۱۲ به دولت دموکرات وارد می شود.
اما این اظهارات در عین حال حکایت از موج جدیدی از فشارها، تهدیدها و تحریم ها علیه ملت ایران داشت.آمریکایی ها در سالی که گذشت بیش از هر زمان دیگری به سگی شبیه بودند که عصبانی است و مرتب دور خود می چرخد تا دمش را گاز بگیرد. امروز دومینوی تحولات منطقه موجب سردرگمی بی سابقه ای در بین آمریکایی ها شده است که به هر سو گام بر می دارند آن مسیر بن بست است.
آنها در سال ۱٣۹۰ حیثیت خود و نهادهای حقوقی وابسته مثل آژانس انرژیی اتمی را فدای طرز تلقی غلط خود از تحولات منطقه کردند و هر روز نیز ناکام تر از گذشته حیران و سرگردان تنها به دور خود می چرخند. در سالی که گذشت آمریکایی ها در پی آن بودند که ترکیبی از ٣ پرونده هسته ای، حقوق بشر و تروریسم را با یکدیگر اختلاط کرده و آن را به ابزاری برای تشدید فشار علیه ایران تبدیل کنند.
مهم ترین علت اتخاذ این راهبرد از جانب غربی ها این بود که پس از آغاز بیداری اسلامی در منطقه به شدت نسبت به نفوذ ایران در محیط داخلی، منطقه ای و همچنین در موضوع هسته ای نگران شده بودند و از این رو درصدد آن بودند که به نوعی ایران را در وضعیت فعلی متوقف کرده و جلوی تبدیل شدن آن به برنده نهایی و الگویی برای انقلاب های منطقه را بگیرند.
البته در نهایت در پایان سال تهدیدهای آمریکا در داخل جامعه ایران ذیل رویکرد داهیانه رهبر معظم انقلاب به مفهوم امنیت ملی موجب اتحادملی هرچه بیشتر شد. مضاف براینکه ملت ایران پس از آغاز جنگ روانی آمریکا با حضور در راهپیمایی ۲۲ بهمن و انتخابات ۱۲ اسفند نه تنها نشان داد که مردد نشده است بلکه حتی مصممتر از گذشته پیگیر حقوق هستهای وعزت واستقلال کشور است.
۵- در سال ۱٣۹۰ مرصاد الکترونیکی نیروهای مسلح ایران پرنده وحشی را به دام انداخت که از ارزش نظامی، جاسوسی و امنیتی بسیار بالایی برای آمریکایی ها برخوردار است. هواپیمای بدون سرنشینRQ-۱۷۰ که اصطلاحا Sentinel یا دیده بان نامیده می شود و برخی آنرا جانور قندهار (محلی که اولین بار تصویر آن منتشر شد) می گویند، یکی از مدرن ترین پهپادهای ارتش آمریکایی است که استفاده از آن دستاوردهای مهمی برای نیروهای مسلح این کشور به همراه داشته و حتی در اقدامی مهم همچون کشتن اسامه بن لادن نیز ایفای نقش کرده است.
با اطلاعات جمع آوری شده و مراقبتهای دقیق الکترونیکی مشخص شد این هواپیما قصد نفوذ و جاسوسی بر فراز کشورمان را دارد که پس از ورود این هواپیما به فضای شرق کشور، این هواپیما در کمینگاه الکترونیکی نیروهای مسلح قرار گرفت و با حداقل خسارت در ایران به زمین نشانده شد. پس از تهدیدات نظامی غربی ها به سردمداری آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران این دومین باری بود که آمریکایی ها غافلگیر می شدند.
در واقع به زمین نشاندن این پهپاد پیشرفته دومین ضربه ای بود که سیستم های نظامی پیشرفته این کشورها خوردند. پیش از این ۴ موشک که هنوز مشخص نشده چه کسی آنها را به طرف اراضی اشغالی شلیک کرد توانستند با اصابت به اهداف خود ناتوانی سامانه دفاع موشکی این رژیم با نام "گنبد آهنین" را به رخ اسرائیلی ها بکشاند. مقامات نظامی رژیم صهیونیستی بلافاصله در توجیه این شکست عنوان کردند که سامانه دفاع موشکی در آن روز خاموش بوده است!
۶- در سالی که گذشت ترور یکی دیگر از دانشمندان هسته ای کشورمان توسط صهیونیست ها در سالگرد شهادت دکتر علیمحمدی قلوب آحاد ملت ایران را جریحهدار و خشمگین کرد. ساعت ٨:٣۰ صبح ۲۱ دیماه، دو نفر تروریست موتورسوار در خیابان شهید گلنبی و روبهروی دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی با نزدیک شدن به خودروی پژوی با دو سرنشین که یک نفر از آنها مهندس "مصطفی احمدی روشن" دانش آموخته رشته مهندسی پلیمر از دانشگاه صنعتی شریف و معاون بازرگانی سایت نطنز بود، دو عدد بمب را به داخل خودرو پرتاب و سپس فرار میکنند. با انفجار این بمب مهندس احمدی روشن بلافاصله به شهادت میرسد و همراه وی نیز پس از مدتی شهید شد.
این جنایت فجیع در حالی رخ داد که دو روز قبل از این ترور تعدادی از مقامات رژیم صهیونیستی و رژیم سلطنتی انگلیس با محوریت مقابله با پیشرفتهای هستهای ایران جلسهای برگزار کردند. معاون وزیر خارجه اسرائیل، دانی ایالون در دیدار با "الیستر برست" وزیر مشاور بریتانیا در امور خاورمیانه که به اسرائیل آمده بود، اعلام کرد که روند تلاش ایران برای رسیدن به بمب اتمی، وارد مراحل خطرناکتر خود شده است و مدعی شد که آغاز غنی سازی اورانیوم در تأسیسات اتمی جدید ایران در منطقه "فردو" در قم شاهد این مدعا است. رادیو اسرائیل نیز در خبری اعلام کرد که وزیر انگلیسی به اورشلیم آمده تا دولت اسرائیل را در جریان جزئیات برنامه های کشورش علیه جمهوری اسلامی ایران بگذارد.
۶- نظام جمهوری اسلامی امروز نه تنها در شرایط شعب ابی طالب نیست بلکه در شرایط بدر و خیبر قرار دارد. این تبیین رهبر معظم انقلاب از وضعیت کشور در سال ۱٣۹۰ بود.
محاصره اقتصادی شعب ابی طالب بیش از آنکه یک واقعه صرفا اقتصادی در صدر اسلام باشد نمادی از مقاومت مقتدرانه مسلمانان در برابر کفار و مستکبران زیاده خواه است که در برابر حقوق اقتصادی مسلم مومنین عزت و شرافت آنها را مطالبه می کردند. اما در سالی که گذشت ما در شرایط شعب ابیطالب نبودیم. امروز شرایط داخلی و خارجی به گونه ای است که می توان کشور را در آستانه یک فتح الفتوح ارزیابی کرد.
تشبیه وضعیت و شرایط جامعه ایران به بدر توسط مقام معظم رهبری از آن رو بود که اگر دشمنان انقلاب بخواهند با ادامه تحریم های اقتصادی و اصرار بر نخریدن نفت ایران به کشورمان فشار بیاورند جمهوری اسلامی از بستن تنگه هرمز که شریان حیاتی و انرژی غرب را قطع می کند همانطور که پیغمبر اکرم(ص) عمل کرد چشم پوشی نخواهد نمود. خیبر نیز نماد کندن ریشه نفاق در حکومت اسلامی است. خیبر نماد هشدار به کسانی است که در دار الاسلام هستند اما به دشمن چراغ سبز نشان می دهند. همانها که با کسریها و قیصرهای زمان فالوده می خورند و زلفشان را با بیگانگان گره زده اند. مشارکت و نوع رقابت در انتخابات ۹۰ موید دیدگاه مقام معظم رهبری بود. جمهوری اسلامی در سال کنونی در شرایطی بود که توانست ریشه نفاق را بخشکاند.
۷- سیلی محکم به گوش غرب
دشمن از چند ماه پیش با طراحی یک سناریو چند ضلعی با ابعاد مختلف خارجی و داخلی تمام تلاش خود را معطوف این توطئه کرد تا از میزان مشارکت در انتخابات کاسته شود. اضلاع مختلف این سناریو در بعد خارجی پیش کشیدن توامان پرونده هسته ای، اتهام واهی تروریسم به جمهوری اسلامی، فشارهای حقوق بشری، تحریم های اقتصادی در قالب تحریم بانک مرکزی، و ممانعت از فروش نفت جمهوری اسلامی ایران و ... بود.
در بعد داخلی اما اضلاع مختلف سناریو دشمن با تحریم انتخابات توسط ایادی و اذناب آنها در داخل به انحا و زبان های مختلف، تلاش برای ترمیم و احیای شبکه اعتراض و کافور تازگی زدن به میت فتنه ٨٨ ، فعال کردن شکاف های قومیتی و منطقه ای در شهرها و قصبات، دامن زدن به اختلافات مسئولان کشور و نا امید کردن مردم بود. تمام بخش های این پازل برای کم رنگ کردن انتخابات نهم و کاهش مشارکت مردم در صحنه طراحی شده بود. اما واپسین ماه سال ۱٣۹۰ نوبت برملا شدن تمام توطئهها و دشمنی های خصم مستکبر و ایادی و پادوهای آن در داخل و خارج از کشور بود. رایدهندگان ایرانی با مشارکت ۶۵ درصدی خود سیلی محکمی به غرب و ایادی داخلی و خارجی آن زدند.
حمایت:مقاومت در چند جبهه
«مقاومت در چند جبهه»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت است که در آن میخوانید؛غزه در روزهای اخیر آماج حملات گستردهای بوده که در نتیجه آن دهها فلسطینی شهید و زخمی شدهاند. بسیاری از این افراد را زنان و کودکان تشکیل دادهاند که جرمشان فقط زندگی در غزه و بیتوجهی جهانی به درد و رنج آنان در برابر جنایات رژیم صهیونیستی است. این حملات در حالی صورت گرفته که ساکنان غزه در چند جبهه مقاومت کرده و به نوعی میتوان گفت که آنها همزمان با چندین دشمن در نبرد میباشند.اولا رژیم صهیونیستی که با حملات گسترده غزه را آماج جنایت خود قرار داده است. ثانیا محور دیگر نبرد فلسطینیها با کشورها عربی سازشکار است که همچنان راه سکوت در پیش گرفته و به این طریق از صهیونیستها حمایت میکنند.
کشورهای عربی نظیر عربستان و قطر که در ماههای اخیر برای دور ساختن حماس از سوریه و مقاومت وعدههای بسیاری به آنان داده که برگزاری کنفرانس قدس در قطر و اعلام کمک ۲۵۰ میلیون دلاری برای بازسازی غزه و حتی تاسیس دفتر برای حماس در قطر و اردن از آن جمله میباشد، اکنون در برابر جنایات صهیونیستها سکوت کرده و عملا به فلسطین و مقاومت خیانت میکنند.
تحولات کنونی غزه نشان میداد که سر سپردگی اعراب را پایانی نیست وآنها در کنار فلسطین قرار نمیگیرند و وعدههای آنها نیز برای متزلزل ساختن مقاومت است نه کمک به آن.ثالثا کشورهای غربی محور دیگر جنگ مقاومت را تشکیل میدهد. هرچند کشورهای غربی در ظاهر به محکوم سازی حملات صهیونیستها میپردازند اما در عمل اقدامی صورت نداده و حتی خود سلاحها برای کشتار فلسطینیها را در اختیار صهیونیستها قرار میدهند.
جالب توجه آنکه همین کشورهای مدعی حقوق بشر در مواضع خود نیز با محکوم کردن مقاومت بر روند سازش میان تشکیلات خودگردان و صهیونیستها تاکید میکنند. رفتار آنها چنان است که گویی هیچ جنایتی علیه غزه صورت نگرفته است و صهیونیستها برقراری امنیت را صورت دادهاند نه نسلکشی. رابعا سازمانهای بینالمللی از جمله سازمان ملل متحد و شورای حقوق بشر جنایتکاران دیگری هستند که مقاومت غزه در برابر آنها قرار گرفته است.
نهادهایی که با ادعاهای بشردوستانه برای کشورها پرونده سازی میکنند و به زعم خود گزارشگر ویژه حقوق بشر تعیین میکنند در برابر جنایت صهیونیستها سکوت کرده و چنان وانمود میکنند که گویی غزه در آرامش است و هیچ جنایتی از سوی صهیونیستها صورت نگرفته است. سکوت سوال برانگیز این سازمانهای به اصطلاح بینالمللی یک اصل را آشکار میسازد و آن سر سپردگی آنان به غرب است که استقلال و حقیقت گویی را از آنها گرفته است.
با توجه به آنچه ذکر شد میتوان گفت که اکنون غزه نه تنها با دشمن صهیونیست که با ائتلافی از کشورهای عربی، غربی و نهادهای بینالمللی در نبرد است در حالی که همچون گذشته با تکیه بر الگوی مقاومت و دوری از سازشکاری پیروز از این صحنه خواهد بود هرچند که این ائتلاف و صهیونیستها برای قتل عام ۵/۱ میلیون فلسطینی ساکن غزه پیوند بستهاند.
تهران امروز:جمهوری آذربایجان دچار پارادوکس است
«جمهوری آذربایجان دچار پارادوکس است»عنوان یادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم رضا حجت شمامی است که در آن میخوانید؛سفر اخیر وزیر دفاع جمهوری آذربایجان به ایران را باید در چارچوب مسائل امنیتی منطقه تحلیل کرد. پیمان همکاری امنیتی بین ایران و جمهوری آذربایجان که از سال ۱۹۹۱ منعقد شد به نوعی آغازگر این رفت و آمدهای دیپلماتیک بود.پس از آن، این سفرها در چارچوب سیاسی- امنیتی ادامه داشت اما در این مدت،کم کم جمهوری آذربایجان، بر سر موضوعاتی مانند قره باغ، درگیر های علی اف پسر به سمت غرب گرایش یافت و فضایی ازجدایی میان ایران و جمهوری آذربایجان شکل گرفت. اگر چه در این مدت برخی از مقامات ایران و جمهوری آذربایجان رفت و آمدهایی داشتند که ریشه های مشترک فرهنگی، تاریخی و جغرافیای حساس منطقه را باید از جمله دلایل آن دانست.
اما درچند ماه گذشته، شاهد گرایش های ضد ایرانی جمهوری آذربایجان بودیم که از جمله آنها، می توان به خرید تسلیحات نظامی از اسرائیل، بحث فعالیت های یهودیان در خاک جمهوری آذربایجان و مسائل حقوقی دریای خزر و گرایش های شدید این کشور به آمریکا اشاره کرد که همه این مسائل بین ایران و جمهوری آذربایجان زاویه ایجاد کرده است.
اما چیزی که باید به آن توجه کرد این است که جمهوری آذربایجان در تعاملات منطقهای و فرامنطقهای دچار یک پارادوکس رفتاری شد. از یک سو، آمریکا از این کشور میخواهد تا سیاست های ضد ایرانی داشته باشد و حتی ما این گرایش را در احزاب، پارلمان و شخصیتهای این کشور میبینیم و از سوی دیگر جمهوری آذربایجان به لحاظ امنیتی نیازمند ایران است. در این میان مسئله نخجوان که در خاک این کشور و چسبیده به ایران است، نقش مهمی دارد. چرا که جمهوری آذربایجان میخواهد با کم کردن تنش ها امنیت این منطقه را حفظ کند.
در اجلاس سه جانبه ای که چندی پیش با حضور ایران،ترکیه و آذربایجان برگزار شد بر بهبود روابط تاکید شد. اما مسئله دیگری هم که وجود دارد، نقش ترکیه است. ترکیه با توجه به تحولات منطقه، از آنجایی که نمیخواهد سیاست های ضد ایرانی خود را در قفقاز زیاد کند از آذربایجان خواست تا تنش های خود با ایران را کم کند چرا که با توجه به روابط نزدیک ترکیه و جمهوری آذربایجان، ترکیه تلاش می کند تا به عنوان میانجی عمل کند.
اما مسئله ای که نباید فراموش کرد، این است که جمهوری آذربایجان از نظر امنیتی ضعیف است و درصدد تقویت خود می باشد و این کشور پس از آنکه دریافت، تنش ها با ایران افزایش یافته، وزیر دفاع خود را به ایران فرستاد تا روابط را بهتر کند و با توجه به اینکه نگاه دستگاه وزارت خارجه ایران هم نگاه تعاملی است از این سفر استقبال کرد. اما نکته ای که ایران نباید فراموش کند، آن است که جمهوری آذربایجان در نهایت گرایش های غرب گرایانه و سکولار دارد و برهمین اساس نمی تواند این کشور را به طور کامل از غرب جدا کند ولی در کاهشتنش ها می تواند موفق عمل کند.
ملت ما:این همه هیاهو تنها برای چند پرسش!؟
«این همه هیاهو تنها برای چند پرسش!؟»عنوان سرمقاله روزنامه ملت ما به قلم محمد قادری است ه در آن میخوانید؛پس از ماهها کشمکش و دعواهای سیاسی در رسانهها درباره موضوعی نه چندان پیچیده، بالاخره در پایان جلسه روز سهشنبه صحن علنی مجلس، هیئترئیسه از حضور رئیسجمهور برای پاسخ به سئوال نمایندگان در صبح روز چهارشنبه خبر داد. در این باره، اگرچه تاکنون بحث و جدلهای زیادی میان منتقدین و هواخواهان دولت رخ داده و عملاً جز تشنجآفرینی در فضای عمومی جامعه حاصلی نداشته است، امّا باید به این نکته مهم توجه داد که چرا اساساً، حق مسلم نمایندگان مجلس برای سئوال از رئیسجمهور در یک قالب و فرآیند کاملاً قانونی، آن هم در یک نظام مردمسالار این همه باید محل جدل قرار گیرد.
بر این اساس اتفاقاتی که از ابتدا بهدنبال طرح سئوال رخ داده، به واقع نشان از بیاخلاقیها و نداشتن سعهصدر از سوی سیاسیون دارد که هر نظارهگر بیرونی را خواه – ناخواه به این نتیجه میرساند که؛ ساختار سیاسی جمهوری اسلامی ایران همچنان با توسعهنیافتگی دست و پنجه نرم میکند.
به بیان بهتر، اگر اینگونه به ماجرا بنگریم که در یک نظام تثبیتیافته، چند تن از نمایندگان مردم با توجه به نوع رفتار و تصمیمگیریهای رئیسجمهور، میخواهند در چند مورد محدود، گرههای ذهنی ایجاد شده نسبت به این نوع رفتارها را در گفتوگویی رودررو و در قالب چند سوال از رئیسجمهور بپرسند، آنگاه این سوال پیش میآید که اساساً چرا و به چه دلیل، این همه تخریب علیه آنان صورت گرفته و عقبه رسانهای متصل به دولت به همراه نمایندگان هواخواه دولت مدام بر طبل تقابل با آنها میکوبند.
نکته آنکه در مطالب گفته و منتشرشده این چند روز از سوی حامیان دولت، سعی شده به شکل کاملاً ناجوانمردانه، از بیانات رهبرمعظم انقلاب مبنیبر تعامل قوا با یکدیگر سوءاستفاده شده و اینگونه القا شود که سوال از رئیسجمهور در مجلس مقابله با دولت و عملاً خلاف توصیههای رهبری است، درحالی که چنین رخدادی عملاً میتواند آزاد بودن نمایندگان و مردمسالار بودن نظام جمهوری اسلامی ایران را بیش از پیش به اثبات برساند.
درواقع چه حامیان دولت و چه منتقدانی که معلوم نیست با چه توجیهی پیشنهاد توقف این طرح را دارند، عملاً برخلاف منافع ملی حرکت کرده و با حساسکردن مسئله، اصل ماجرا را که نه غیرقانونی است و نه در جهت خواست دشمنان نظام، به حاشیه برده و یک مسئله بسیار ساده را که اتفاقاً میتواند به تحکیم تعامل دولت و مجلس و روشن شدن نقاط مبهم کمک کند، به مسئلهای پیچیده تبدیل کردهاند.
به هر حال باید توجه داشت که افکار عمومی بسیار بهتر از آنچه سیاسیون میپندارند، قدرت تشخیص سره از ناسره را دارند ولذا نباید با انواع و اقسام ترفندهای روانی و رسانهای حدود یکچهارم از وکلای ملت را متهم به تخریب دولت و تقابل با نظر رهبری کرد، چراکه قطعاً در یک نظام مردمسالار دینی که برآمده از آرای مردم است،
صاحبان اصلی نظام خود بهتر در این موارد تصمیمگیری کرده و عناصر مخل منافع ملی را از گردونه اجرا و تصمیمگیری حذف خواهند کرد، پس بهتر است هم نمایندگان محترم حامی دولت و هم دوستان دولت، تمام تلاش خود را برای برگزاری هرچه بهتر جلسه سوال از رئیسجمهور به کار گرفته و نمره خوبی را در کارنامه خود نزد خداوند و ملت ایران بر جا گذارند.
شرق:سوال، اول راه است
«سوال، اول راه است»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم علیاکبر اولیایی است که در ان میخوانید؛خوشبختانه با پیروزی انقلاباسلامی، یکی از نخستین کارهایی که توسط امام(ره) انجام شد رفراندوم قانوناساسی، تشکیل خبرگان قانوناساسی و تصویب قانوناساسی بود که با رفراندوم قانوناساسی معتبر شد و ملاک و مبنای اداره کشور قرار گرفت.
بر همین اساس و مطابق با قانوناساسی، مجلس وظیفه نظارت بر امور اجرایی کشور را بر عهده دارد و بر این اساس حق سوال از رییسجمهوری را داراست. با عملکردی که دولت آقای احمدینژاد تاکنون داشته و برخوردهای وی با مجلس و عدم تبعیت از قوانین و اصرار ایشان در ادامه رفتارهای گذشته و نه عذرخواهی و جبران اشتباهات، بخشی از نمایندگان مجلس به این فکر افتادند که از فرصت و ظرفیت طرح سوال مبتنی بر اختیاراتشان استفاده کنند.
محور سوالها عموما جنبه سیاسی ندارد و هر دو طیف اقلیت و اکثریت مجلس درباره آن اتفاقنظر دارند؛ هرچند با توجه به تعداد بالای امضاهایی که برای طرح سوال لازم بود، این سوال از ابتدا با فرازونشیبهایی همراه بود و تلاشهایی شد تا امضاها و طرح سوال را پس بگیرند و در مقطعی تعداد امضاکنندگان پایینتر از حدنصاب قرار گرفت.
نهایتا با رایزنیهای بعدی مجددا امضاکنندگان به ۷۹ نفر یعنی بیش از حدنصاب لازم رسیدند و زمانیکه هیاترییسه امضاکنندگان را مصمم دید، سوالها را به کمیسیون مربوطه ارجاع داد و در نهایت نمایندگان رییسجمهوری حاضر شدند و توضیحاتی ارایه دادند. در جلسهای که امضاکنندگان داشتند، جمعبندی پاسخها مورد بررسی قرار گرفت و توضیحاتی داده شد که قانعکننده نبود. به این ترتیب کمیته منتخب سوالکنندگان به هیاترییسه اعلام کرد که هیچکدام از پاسخهای داده شده برای آنان قانعکننده نبود و خواستار ادامه فرآیند طرح سوال شدند.
با توجه به اینکه تا این مرحله کسی از سوالکنندگان انصراف نداد، هیاترییسه در اواسط بهمن ماه سوال را در صحن اعلام وصول کرد. بر اساس آییننامه، رییسجمهوری باید ظرف یکماه در مجلس حاضر شده و به سوالات پاسخ دهد که هفته پیش این مهلت تمام شد و با اغماض و هماهنگی سوال در دستور کار امروز قرار گرفت.
هرچند که روز گذشته با توجه به تلاشهایی که برای پس گرفتن امضاها صورت گرفت اعلام شد که تعدادی از نمایندگان منصرف شدند اما این اعلام انصراف در حدی نبود که سوال از حدنصاب خارج شود؛ هرچند که اساسا بازپسگیری امضا در این مرحله تاثیری ندارد چراکه در زمان اعلام وصول امضاها بالاتر از حدنصاب بوده و طرح سوال قابل برگشت نیست.
در روزهای اخیر، پیشنهادهای دیگری نیز از سوی نمایندگان تهران مبنی بر تشکیل جلسه دوستانه با رییسجمهور اعلام شد که هیچکدام تطابقی با فرآیند قانونی سوال نداشت و مورد استقبال قرار نگرفت. اکنون به نظر میرسد مجلس در مرحله حساسی از اجرای وظایف خود قرار گرفته درحالیکه در جامعه بسیاری از صاحبنظران بر این اعتقاد هستند که مجلس از وظایف خود و عدم تاثیرگذاری مناسب دور است اما اکنون شاید بتوان امیدوار شد که مجلس به ماهیت حقیقی خود کمی نزدیک شده است.
طبق اطلاع از جلسه بعد از ظهر دیروز هیاترییسه، با وجود همه بحثها تایید شده که جلسه برگزار شود. شاید این مساله برای بعضی از طرفداران دولت سنگین و غیرقابل پذیرش باشد اما باید بپذیریم مسوولان حتی در بالاترین رده اجرایی باید در مقابل عملکرد خود پاسخگو باشند.
امیدوارم جلسه طرح سوال در تنظیم روابط دولت و مجلس موثر باشد. ناگفته نماند در این روزها نگرانیهایی از نحوه برگزاری جلسه وجود داشت این احتمال داده میشد که پرداختن و کشیده شدن بحث به موضوعات فرعی به افزایش تقابل دولت و مجلس بینجامد ولی امیدوارم که با تدبیر رییس مجلس و رییس جلسه و طرح مناسب مساله از سوی علی مطهری، رویکرد اغنایی و نه طلبکارانه وجود داشته باشد و کار دشوارتر نشود. نکته دیگر آنکه این سوال نخستینبار در طول تاریخ جمهوری اسلامی است و از این طریق اشکالات آییننامه مشخص شده و برخلاف سوال از وزرا بحثی در رابطه با قانع شدن نمایندگان نیست.
ایشان فقط توضیحاتی میدهند اما به نظر میرسد در آینده آییننامه اصلاح و مانند سوال از وزرا مجلس نظر خود را درباره قانعکننده بودن یا نبودن پاسخها بگوید و اگر چندبار مطرح شد بحث استیضاح مطرح شود البته این ابزار کماکان وجود دارد و پاسخهای مطرح شده را در قالب ماده ۲٣٣ آییننامه پیگیری خواهند کرد، چراکه میتواند طرح سوال، اول راه باشد.
مردم سالاری:کاربزرگ ملت و وظیفه خطیر مجلس نهم
«کاربزرگ ملت و وظیفه خطیر مجلس نهم»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم کرم محمدی است که در آن میخوانید؛آمار منتشر شده توسط مراجع قانونی نشان می دهد که میزان مشارکت مردم در انتخابات مجلس نهم بیش از ۶۴درصد واجدان شرایط بوده است. این درصد نشان دهنده حضوری پررنگ در این مرحله از انتخابات است. مردم علی رغم همه مشکلا ت ریز و درشت اقتصادی که فراروی آنان خودنمایی می کند و انتقاداتی که به برخی از عملکردهای مدیریتی دارند بار دیگر وفاداری خود را به نظام جمهوری اسلا می ایران از یک طرف و مخالفت با رجزخوانی های بیگانگان از طرف دیگر نشان دادند. مقام معظم رهبری در این زمینه فرمودند: رای اکثریت قاطع مردم در انتخابات مجلس نهم، در واقع رای به اصل نظام اسلا می و نشان دهنده اعتماد کامل آنان به نظام بود. اینک انتخابات به پایان رسیده و در بسیاری از حوزه های انتخابیه منتخبان مردم در همان دور اول به مجلس شورای اسلا می راه یافته و در تعدادی نیز انتخابات به مرحله دوم کشیده شده است.
موفقیت و بهروزی در مسوولیت خطیری که مردم بر عهده منتخبان گذاشته اند; آرزوی همه کسانی است که دل در گرو آبادانی و ترقی کشور دارند. مردم باز هم به بهترین وجهی به وظیفه خطیر خویش در قبال حال و آینده مملکت و انقلا ب اسلا می عمل کردند. اینک نوبت منتخبان مردم در مجلس نهم است تا با تصویب قوانین راهگشا و نظارت دقیق بر اجرای قانون در جامعه، رفع تنگناهای مردم را سرلوحه کار خویش قرار دهند. به عنوان یک نیروی اصلا ح طلب بر این باورم که این مهم میسر نخواهد شد مگر با رعایت موارد متعدد که در ذیل به برخی از آنها به صورت خلا صه اشاره می شود. مواردی که افراد پیروز می توانند بالا ترین نقش را در آن ایفا کنند:
۱- در هر انتخاباتی رای هندگان به چندین دسته تقسیم شده و هر کدام به کاندیدای مورد نظر خود رای می دهند. شور و شوق انتخابات نیز از صدقه سر همین دسته بندی ها است. به دست آورندگان رای اکثریت باید فضای گذشت، رحمت، برداری و وحدت برای همه اقشار مردم فارغ از طرفداری آنان از کاندیدای خاصی، فراهم کنند. در یک کلا م دوران رقابت ها به سر آمده و با تدبیر افراد پیروز، امروز فضا باید به سمت رفاقت های قبل از تبلیغات انتخاباتی باز گردد. ایجاد چنین وضعیتی بدون شک یکی از محورهای موفقیت نمایندگان مجلس نهم خواهد بود.
۲- نمایندگان محترم هشت دوره گذشته مجلس شورای اسلا می با هر گرایش فکری، مرام و عقیده و از هر قوم و قبیله ای، همگی مانند نمایندگان این دوره با رای همین مردم انتخاب شده و طی دوران نمایندگی تجربیات مفیدی کسب کرده اند. بهره گیری از گنجینه تجربیات آنان می تواند راه موفقیت در خدمتگزاری توسط افراد پیروز را بسیار کوتاه تر کند.
٣- همه ما در زندگی فردی واجتماعی خویش دارای نقاط ضعف و قوت هستیم. یکی از بدیهیات فضای تبلیغات انتخاباتی نقد و انتقاد نسبت به عملکرد رقبا است. اما از امروز به بعد ادامه چنان روندی زیبنده دوران جدید زندگی سیاسی نمایندگان مجلس نهم نخواهد بود. آنان باید برای تحقق وعده های داده شده دوران تبلیغات انتخاباتی خود برنامه ریزی و تلا ش کنند.
۴- حلقه مشاوران نقشی اساسی در سیاست گذاری ها و موضع گیری های محلی و ملی یک نماینده ایفا می کنند. هر چه دایره مشاورین گسترده تر باشد و اعضای آنان از بین انسان های منصف، دوراندیش و با تجربه و دلسوز تشکیل شود بدون تردید توفیق نماینده و نمایندگان بیش از پیش خواهد بود. گرفتار آمدن در چنبره عده ای محدود و معدود که جز به منافع خود نمی اندیشند سرانجام خوبی برای منتخبان این دوره از مجلس نخواهد داشت همانگونه که قبلا برای دیگران نداشته است.
۵- عمر انسان ها کوتاه وعمر دوران نمایندگی خیلی کوتاه تر است. به قول معروف خیلی زود دیر خواهد شد. از هفتم خرداد ماه سال ۱٣۹۱ که مجلس جدید کار خود را آغاز خواهد کرد هر روز که بگذرد از دوران نمایندگی کسر شده و روز به روز به پایان این دوران نزدیک تر می شویم.چنانچه یک نماینده خوب عمل کرد و چتر حمایتی خود را فراتر از دوستانش باز نمود، بدون شک در چهار سال آینده که از همین امروز شتابان به سمت آن حرکت می کند نیازی به تبلیغ نخواهد داشت.
۶- مدیران اجرایی سرمایه های این مملکت هستند. طبیعی است آنان مانند هر شهروند ایرانی دارای حق رای و ابراز نظر هستند. نیروهای دلسوز و کارآمد و توانمند فقط به صرف عدم حمایت از افراد پیروز میدان انتخابات نباید از گردونه خدمتگزاری حذف شوند. پیروزمندان امروز رقابت های انتخاباتی فراموش نکنند که در ده ها سخنرانی و نشست، بر نمایندگان پیشین ایراد می گرفتند که چرا تمام هم و غم یک نماینده بر روی عزل و نصب های مدیریتی متمرکز شده است؟ امروز همان مردم نظاره گر عملکرد منتخبان خویش و به نمایش درآمدن نیات درونی و به بار نشستن شخصیت واقعی آنان در این حوزه ها هستند.
۷- برای هر کرسی مجلس چندین نفر تایید صلا حیت شد ه اند. طبیعی است از میان تمامی تاییدشدگان تنها یک نفر به عنوان نماینده برگزیده می شود و به مجلس راه پیدا خواهد کرد. سایر کاندیداهای محترم باید هر کدام به کار و شغل و حرفه سابق خود بازگردند. دنیا به آخر نرسیده است. عرصه سیاست مانند زندگی روز مره دارای فراز و فرود است; نه به اوج گرفتن آن باید مغرورشد و نه برای شکست در این میدان زانوی غم دربغل گرفت. چه بسا در فردا روز پیروزمندان میدان امروز ناکامان فردا شوند و ناکامان امروز پیروز میدان گردند. این تجربه ای است که بارها تکرار شده و بازهم تکرار خواهد شد.
٨- میزان رای ملت است و طرفداران کاندیداهای محترمی که موفق به کسب اکثریت آرا نشده اند باید بپذیرند که در انتخابات رای اکثریت ملا ک است. ای بسا روزگاری نه چندان دور و در انتخاباتی دیگر کاندیدای مورد نظر آنان موفق به کسب اکثریت آرا شود.پس لا زم است از امروز به بعد فرد پیروز میدان انتخابات را نماینده خویش بدانیم و برای موفقیتش تلا ش کنیم تا فردا روز دیگران حق ما را به رسمیت بشناسند.
۹- منتخبان مجلس نهم شورای اسلا می همواره به یاد داشته باشند که با رای تک تک مردم به این جایگاه والا و رفیع راه یافته اند. ولی نعمت های خویش را فراموش نکنند و همیشه خود را خادم و نوکر آنان بدانند زیرا نوکری به این مردم نجیب وبزرگوار توفیقی است که باید آن را غنیمتی گرانبها به حساب آورد.
۱۰- تک روی از جمله آفات فراروی برخی از وکلا ی محترم در ادوار گذشته بوده است. پرهیز از این موضوع و در پیش گرفتن رویه تعامل با سایر نمایندگان، مسوولا ن اجرایی، منتخبان مردم در شوراها; اندیشمندان و معتمدین و فراد مورد وثوق مردم می تواند محوری برای کسب موفقیت ها محسوب شود.
۱۱- گرانی و تورم بسیاری از خانواده ها را کلا فه کرده است. بیکاری معضل بزرگی است که گریبان بسیاری از جوانان برومند این کشور را گرفته است. رفع این معضلا ت ضروری ترین خواسته های رای دهندگان از نمایندگان محترم مجلس نهم است. این مساله بارها به عنوان اولویت اصلی کشور مورد تاکید مقام معظم رهبری قرار گرفته است. برای پی بردن به عمق مشکلا ت اقتصادی مردم این جمله آیت الله مکارم شیرازی از مراجع عظام تقلید ذکر می شود: امروز مشکل تورم و گرانی درجامعه غوغا می کند، مسوولا ن نباید ساده از کنار آن بگذرند، باید فکری کنند تا مشکلا ت مردم کم شود (روزنامه مردم سالا ری ۱٣۹۰/۱۲/۱٨)
۱۲- دشمنان خارجی برای ضربه به نظام جمهوری اسلا می ایران و منافع ملی ملت سرافراز این سرزمین دندان ها را تیز و مترصد فرصت هستند. برای مقابله با چنین توطئه ای و خنثی نمودن دسیسه های دشمنان مکار و پلید; باید سلا ح کارآمد و بی بدیل وحدت و انسجام ملی را تقویت نمود. بی تردید منتخبان مجلس نهم می توانند در این راه گام های موثر و مثمر ثمری بردارند.
ابتکار: سرآشپز اصلح
«سرآشپز اصلح»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم رحمت عزیزی است که در آن میخوانید؛
اشخاص آنگونه که انسان را تعریف مینمایند به همان گونه هم با آن مواجه میشوند و در عرصه های مختلف به اشکال مختلف بروز مییابند. آن کس که انسان را موجودی مادی و نیازش را حیوانی میبیند، در انتخابات شعارش شکمی و بیرقَش سیب زمینی است و همین شخص اگر در عرصه اقتصاد وارد شود اختلاس میکند، وارد دین شود تزویر میکند، وارد قضاوت شود کهریزک میسازد، وارد مجلس شود وکیل الدوله میشود، حاکم شود ظلم میکند، وارد دانشگاه شود مدرک میسازد، مسئول شود آمار میسازد و...
آنجا که هدف به مادیات و انسان خاکی تنزّل کند، آن افق و چشمانداز وسیعی که انبیاء تداعی کردهاند نادیده گرفته شود، حتی اگر همه مسائل و مشکلات بشر مادی را هم حل کرده باشیم، عملاً برای تعالی او هیچ قدمی برنداشته ایم. چرا که اگر بنا بر این باشد که «اقتصاد» و یا هرچه که غیر مقام حقیقی انسان است اصل باشد، آنگاه انسان آن چیزی میشود که امام (ره) فرمود: «انسان حیوانی بود مثل سایر حیوانات؛ لکن حیوانی که تدبیر دارد، حیوانی که اهل صنعت است...» (صحیفه نور، ج ، ص )
«مکتبهای مادی تمام همّتشان این است که مرتع درست بشود، تمام همّت این است که منزل داشته باشند، رفاه داشته باشند. اسلام مقصدش بالاتر از اینهاست. مکتب اسلام یک مکتب مادی نیست، یک مکتب مادی- معنوی است. مادیت را در پناه معنویت، اسلام قبول دارد... اسلام برای تهذیب انسان آمده است، برای انسانسازی آمده است. همه مکتبهای توحیدی برای انسانسازی آمدهاند، ما مکلّفیم انسان بسازیم.» (صحیفه امام،ج ،ص )
لذا امام (ره) نه صرفاً به عنوان حاکم سیاسی، بلکه به عنوان یک فقیه جامع الشرایط صراحتاً برهمگان تکلیف کرده است که انسان بسازند. لذا انسان سازی هدف نهایی اسلام بوده و بر حاکمان و حکومتهای اسلامی واجب است. انسان سازی با وعده دادن، شام دادن، هوچی گری، لات بازی، شعبان بی مخ ها، لمپنیسم ساخته نمیشود و آنان که برای کرامت انسانی قدر و ارزشی قائل نستند و جامعه را به سوی غیر اخلاقی شدن سوق میدهند مسلمان نیستند.
سوال این است که آنان که برای متاع چند روزه دنیا، متاع اخلاق و کرامت انسانی را به سخره گرفته اند انسان را چه میپندارند؟
مگر مردم میخواستند سرآشپز انتخاب کنند که فقط دعوت به شام میشدند؟
بی شک آنانی که با شام دادن ها و امثالهم کسب رای میکنند صرفا یک سر آشپز اصلح خواهند بود نه یک نماینده اصلح آنان که امروز سطح جامعه را به شکم تنزل داده اند چند سالی است که بهترین منابع و فرصت های مملکتمان را نابود کرده اند و باز از شکم میگویند...
چراکه از فکر و اندیشه گفتن اندیشه میخواهد و از شکم گفتن...
از انسان گفتن «انسانیت» میخواهد
از اخلاق گفتن «خُلق نیک» میخواهد
از انقلاب گفتن «هدف» میخواهد
از فقر گفتن «درد» میخواهد
از دین گفتن «ایمان» میخواهد
از مسئولیت گفتن «تعهد» میخواهد
از مردم گفتن «صداقت» میخواهد
از فرهیختگان گفتن «عقیده» میخواهد
از مردانگی گفتن «شرافت» میخواهد
از اصلاح گفتن «اصالت» میخواهد
از اقتصاد گفتن «برنامه» میخواهد
از وکالت گفتن «شایستگی» میخواهد
از هنر گفتن «ذوق» میخواهد
و البته از شکم گفتن «شام» میخواهد
گسترش صنعت:محور سیاستهای نفتی ترسیم شد
«محور سیاستهای نفتی ترسیم شد»عنوان سرمقاله روزنامه گسترش صنعت به قلم سید حمید حسینی است که در ان میخوانید؛رهبر معظم انقلاب در بازدید از نمایشگاه توانمندیهای صنعت نفت و گاز بر کاهش وابستگی اقتصاد کشور به درآمدهای نفتی تاکید کردند و خرج کردن درآمدهای نفتی برای کارهای روزمره کشور را غیرعاقلانه دانستند. به واقع از سال ۱۲۸۷ که نفت در کشورمان کشف شد تا امروز در اقتصاد ایران نقش اساسی داشته است. به عبارت دیگر بیش از یک قرن است که نفت در اقتصاد ایران نقش برجستهای بر عهده دارد و این وضعیت از روز ملی شدن نفت (۲۹ اسفند) شدت یافته است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز این وضعیت ادامه داشته و بخش قابل توجهی از منابع مالی مورد نیاز کشور از طریق فروش نفت به دست آمده است. بهطور کلی نفت ایران فراز و نشیبهای فراوانی داشته، اما باید در نظر داشت که در حال حاضر مهمترین مولفه قدرت کشورمان در جهان همین نفت است.
از سوی دیگر درآمدهای نفتی نقش بسیار زیادی در دستیابی به اهداف چشمانداز ۲۰ ساله کشور در افق سال ۱۴۰۴ بر عهده دارد. از این رو نفت هم بخش قابل توجهی از بودجههای جاری کشور را تامین و هم اینکه نیاز به سرمایه برای سایر پروژههای صنعتی و زیربنایی را برطرف میکند.
با توجه به نقش انکارناپذیر این مولفه در اقتصاد کشور و اهمیت خاصی که دارد رهبر معظم انقلاب اسلامی ابتدای سال از عسلویه بازدید کردند و روزهای پایانی سال نیز ایشان از نمایشگاه توانمندیهای صنعت نفت و گاز دیدن کردند. همانگونه که رهبر معظم انقلاب تاکید کردند باید نفت از منبع درآمد خارج و به منبعی برای پیشرفت و اقتدار اقتصادی ایران تبدیل شود.
یکی از بهترین و موثرترین راههایی که میتواند از میزان وابستگی اقتصاد کشور به درآمدهای نفتی به میزان قابل ملاحظهای بکاهد ذخیرهسازی درآمدهای نفتی در صندوق توسعه ملی است.
خوشبختانه سال اول حدود ۲۰درصد از درآمدهای نفتی در این صندوق ذخیره شد و امسال این میزان به ۲۳ درصد افزایش یافته است. رهبر معظم انقلاب در بازدید از نمایشگاه توانمندیهای صنعت نفت و گاز تاکید کردند خرج کردن درآمدهای نفتی برای کارهای روزمره کشور «غیرعاقلانه و ضرری حقیقی» است و باید درآمدهای نفتی را به عنوان ذخایر و میراث کشور و ملت، به سرمایهای ماندگار تبدیل کنیم که در این صورت منابع و ذخایر نفتی، واقعا به نقطه قوت کشور تبدیل خواهد شد.
فرمایشات ایشان به نوعی چارچوب فعالیت سال آینده مجموعه وزارت نفت را ترسیم کرده و مسوولان باید با توجه بسیار بیشتری به مقوله کاهش وابستگی کشور به درآمدهای نفتی بپردازند. به طور قطع هرچه بتوانیم منابع مالی این صندوق را صرف پروژههای زیربنایی و عمرانی در بخشهای صنعتی کنیم به همان اندازه نیز به کشوری توسعه یافته و صنعتی تبدیل خواهیم شد.
منبع: جام جم آنلاین
|