روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ٨ فروردين ۱٣۹۱ -  ۲۷ مارس ۲۰۱۲


 «سال ۱٣۹۰ سال شکوفایی امت و امامت»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان است که در آن می‌خوانید؛سال ۱٣۹۰ از بسیاری جهات یک بازه زمانی بسیار ویژه بوده است. این سال در حالی آغاز شد که روشن بود مهم ترین حادثه سیاسی پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱٣٨٨، یعنی انتخابات مجلس نهم رویداد محوری آن خواهد بود. به یک معنا شاید بی راه نباشد اگر سال ۹۰ را سال انتخابات بنامیم. از همان روزهای آغازین دغدغه انتخابات اسفند ماه مهم ترین دغدغه جامعه سیاسی و به تبع آن جامعه رسانه ای کشور بود و هر چه به ۱۲ اسفند نزدیک تر شدیم، این دغدغه پررنگ تر شد تا جایی که می توان گفت در زمستان ۹۰ همه موضوعات دیگر را -که آنها هم در جای خود اهمیت بسیار داشت- تحت الشعاع قرار داد.
از نگاه دشمن، انتخابات ۹۰ عرصه ای بود برای احیای فتنه ای که مرگ آن بی گمان بزرگترین خسارت سیاسی است که غربی ها تا امروز در ایران متحمل شده اند. کیهان از همان نخستین روز سال ۱٣۹۰، بر مبنای مجموعه ارزیابی ها و اطلاعات بنای خود را بر افشای پروژه دشمن و هوشیار کردن گروه ها و جریان های سیاسی در داخل نسبت به آن قرار دارد.
در گام اول، کیهان تلاش کرد از ایده وحدت نیروهای انقلاب به عنوان یک ضرورت سیاسی که ربطی به این انتخابات یا آن صحنه سیاسی خاص ندارد، دفاع کند. مراجعه ای گذرا به کارنامه کیهان در این مدت به خوبی نشان می دهد که به جای جانبداری از گروه های نام و نشان دار موجود در صحنه -که هر کدام به شیوه خاص خود برای این امر تلاش می کردند- سعی کرد وحدتی را که در راس سیاسی جریان اصولگرا به عنوان خانواده نیروهای انقلاب محقق نشد، در بدنه این جریان یعنی در میان خیل عظیم توده های مردم متدین محقق کند و از تبدیل شکاف سیاسی- که اصل وجود آن هنوز هم بی دلیل می نماید- به شکاف اجتماعی درون خانواده انقلاب جلوگیری کند. کیهان در این راستا ابتدا هشدار داد که «سر گردنه کشتی نگیرید» و سپس راه کار «هم این و هم آن» را ارائه کرد. نتیجه انتخابات ۱۲ اسفند نشان داد که اقبال مردم به این رویکرد، بیش از آن بوده است که حتی خوش بین ترین ناظران پیش بینی می کردند. به نظر می رسد خروجی صندوق های رای در ۱۲ اسفند نشان داد که جامعه سیاسی ما هر روز بیشتر از روز قبل نیازمند آن است که به متن مردم تاسی کند و از آنها بیاموزد.
در گام دوم، کیهان سعی کرد برای خواندن نقشه دشمن و اینکه چگونه باید مشی کرد که پازل دشمن تکمیل نشود، به جامعه سیاسی و رسانه ای کشور کمک کند. از همان ابتدا روشن بود که انتخابات ۹۰ ایستگاهی مهم برای آزمون این فرضیه است که آیا فتنه ٨٨ در ایران قابل تکرار هست یا نه. مسلما آمریکایی ها سخت مایل بودند نتیجه این فرضیه همان باشد که ماه ها برای آن زحمت کشیده بودند، یعنی تکرار فتنه در ابعادی جدیدتر، پیچیده تر و مخرب تر. در تمام ماه های سال ۹۰ کیهان تلاش کرد بر مبنای همه آنچه گفتنی بود، نقشه دشمن را قطعه به قطعه رونمایی و حلاجی کند. همه حرف این بود که اگر اصرار بر رقابت و تفرق هست، حداقل شیوه رقابت و ادبیاتی که مصرف می شود به گونه ای نباشد که دشمن حس کند آرزویش درباره منتقل شدن شکاف به درون خانواده اصولگرایان در حال محقق شدن است. به نظر می رسد کیهان در این کار هم کامیاب بوده است. صحنه انتخابات ۹۰ صرف نظر از همه پیچیدگی هایش بدون شک به شکستی بزرگ برای دشمنی تبدیل شد که در انتظار نشسته بود تا بر مبنای نتیجه این انتخابات درباره نوع و شدت پروژه های بعدی خود درباره ایران تصمیم بگیرد.
هر بحثی درباره انتخابات ۹۰ بی شک ناقص است اگر اشارتی به نقش بی بدیل و تاریخی رهبر معظم انقلاب اسلامی در این باره نشود. یک نگاه گذرا به مجموعه تحلیل ها و اظهارنظرهای قبل از انتخابات کافی است تا این نکته عیان شود در حالی که دشمن تمام امکانات و عوامل خود را برای مایوس و ناامید کردن مردم به کار گرفته بود و حتی خوش بین ترین ناظران گمان نمی بردند که حماسه ای دیگر در راه باشد، رهبر بصیر انقلاب اسلامی با تکیه بر اعتماد عمیق به وعده الهی و با شناختی پدرانه از الگوی فکر و عمل جامعه اسلامی ایران تنها کسی بود که با قاطعیت و بی هیچ تردید از مشارکت پر شور و دشمن شکن مردم در انتخابات خبر داد و تمام حریفان ایران در جهان را متوجه این حقیقت کرد که مرکز هدایت کننده و پیش برنده این کشور از نیرویی تغذیه می کند که شناخت منشا و منبع آن برای کسانی که اسیر چارچوب های این جهانی مانده اند امکان پذیر نیست.
از موضوع انتخابات که بگذریم، تجمیع تهدیدها و فشارها بر کشور و به راه افتادن یک جنگ تمام عیار سیاسی، رسانه ای و اطلاعاتی میان ایران و قدرت های استکباری مهم ترین وجه مشخصه سال ۱٣۹۰ بوده است.
رویارویی میان ایران و غرب در سال ۹۰ به اوج رسید چرا که ظرفیت ایران برای تبدیل شدن به یک الگوی پیش برنده و الهام بخش در منطقه به اوج رسیده بود. اگر چه در این سال هم غربی ها تلاش کردند تا مسئله هسته ای را به عنوان بهانه اصلی رویارویی با ایران در صدر دستور کار سیاسی و رسانه ای خود نگه دارند ولی روشن بود که این بار بحث بسیار فراتر از موضوع هسته ای است و غرب نگران اتفاقی بسیار بزرگتر و مهیب تر است.
در آغازین روزهای انقلاب اسلامی در منطقه خاورمیانه رهبر معظم انقلاب از الگو بودن ایران برای این تحولات سخن گفتند. پذیرش این واقعیت برای بسیاری در بیرون ایران و گروهی اندک از خودباختگان در داخل البته دشوار بود. در بیرون از ایران اراده هایی وجود داشت تا اکنون که منطقه خاورمیانه در آستانه یک انتخاب تاریخی قرار گرفته، هر طور شده انقلاب اسلامی ایران را به عنوان الگوی خود انتخاب نکند. اگر بخواهیم مجموعه کشاکش ایران و غرب در حوزه های سیاست خارجی و امنیت ملی در سال ۱٣۹۰ را در یک جمله خلاصه کنیم اینطور می شود گفت که امریکا همه همت خود را به کار گرفت و تمام امکانات پیدا و پنهان خویش را بسیج کرد تا این پیام را به مردم منطقه ارسال کند که ایران الگویی مناسب برای آنها نیست و بهتر است یا دست از انقلاب کردن بردارند (بهترین حالت برای آمریکا) یا اینکه مدل هایی مانند ترکیه را به عنوان غایت خود انتخاب کنند.
بدون تردید اوج فشارهای غرب بر ایران در سال ۹۰ با همین مقصود صورت گرفته است. برنامه هسته ای تنها یک بهانه بود وگرنه همانطور که ارزیابی های اطلاعاتی کشورهای غربی هم نشان می دهد هیچ کس در هیچ جای جهان در این باره تردید ندارد که ماهیت برنامه هسته ای ایران صلح آمیز است و هیچ اتفاق جدیدی در برنامه هسته ای ایران رخ نداده است که نیازمند این مقدار از ناشکیبایی اجانب غربی و بی تابی از سوی صهیونیست ها باشد. همه ماجرا این بود که غربی ها می دیدند و اکنون دیگر انکار هم نمی کنند که مدل ایران در حال بسط در سراسر منطقه خاورمیانه است. کشورهای منطقه به سمت اسلام سیاسی گرایش پیدا کرده اند و دشمنی با آمریکا و اسراییل را هم علنا فریاد می کنند. برگزاری ٣ کنفرانس موفق و بسیار باشکوه درباره انقلاب های اسلامی در منطقه، مقاومت اسلامی و مسئله فلسطین و همچنین جوانان و بیداری اسلامی اوج جذابیت و الهام بخشی انقلاب اسلامی را به رخ جهانیان کشید و دشمنان این ملک را در این باره که در حال از دست دادن مهمترین منافع خود در مهم ترین منطقه از جهان هستند سخت به تکاپو انداخت.
اگر تلاش کنیم تا یک الگوی تاریخی از روند تقابل انقلاب اسلامی و غرب در طول ٣۰ سال گذشته ترسیم شود، سال ۱٣۹۰ یک نقطه عطف در این الگوی کلان خواهد بود. در این سال فشارها به اوج خود رسید اما روشن بود که غرب هرگز ضعیف تر از این نبوده و هیچگاه تلاشش برای متوقف کردن ایران مانند سال ۹۰ رنگ و بوی ناامیدی و انفعال نداشته است.
یک سناریوی بزرگ عملیات روانی در سال ۱٣۹۰ کلید خورد که دو مخاطب اصلی داشت. نخست مردم منطقه برای اینکه نگاه امیدوار خود را به ایران ندوزند و دوم افکار عمومی در داخل ایران تا شاید شدت فشارها آنها را به تجدید نظر در اجماع بی سابقه ای وادار کند که میان دولت و ملت درباره تبدیل شدن ایران به قدرت شماره یک منطقه شکل گرفته است.
کیهان در سال ۱٣۹۰ تلاش فراوان کرد تا با اتکا به گزارش های دقیق و مستند از منابع دست اول و تحلیل های موشکافانه با استفاده از اطلاعات موثق، ابعاد مختلف این سناریو را برای ملت ایران تشریح نماید. کیهان برای این منظور تقریبا تمامی منابع بیرونی را رصد می کرد.
درباره تحریم ها کیهان با استناد به حجم انبوه گزارش هایی که منابع غربی خود منتشر کرده بودند استدلال کرد که غرب بزرگترین بازنده این بازی است و این تحریم ها نه آن مقدار که غربی ها ادعا می کنند خطرناک است و نه اساساً از جانب جامعه جهانی جدی گرفته می شود.
درباره موضوع تهدید نظامی و عملیات اطلاعاتی هم حجم انبوه تحلیل ها و گزارش های منتشر شده در کیهان نشان می دهد که تعداد قابل توجهی از تحلیلگران غربی نقدهایی جدی بر اعتبار اینگونه تهدیدهای توخالی و توان آن برای اثرگذاری بر اراده مردم و حاکمیت در ایران ابراز کرده اند اما این تحلیل ها همواره از جانب منابع غربی کوچک نمایی شده و امپراتوری رسانه ای دروغ آن را سانسور کرده است. کیهان در تمام این مدت این موضوع را وظیفه خود دانسته است که از میان انبوه مطالب، آنچه را که نمایانگر حقیقت صحنه تقابل ایران و غرب است استخراج کند و پیش چشم خوانندگان خود قرار بدهد.
سال ۱٣۹۱ بدون شک سال رویارویی های پیچیده تری خواهد بود اما یک نکته در این میان مسلم است و آن هم این است که تجربه گرانسنگ ایران در این سال ها و مهارتی که برای مدیریت بحران های پیچیده یافته و همچنین پیوند عمیق و استواری که میان امت و امامت وجود دارد، همگی شرایطی را بوجود آورده است که در افق آینده جز امید و کامیابی، چیز دیگری قابل رویت نیست.
سال نو مبارک

جمهوری اسلامی:سال ۹۰، قوت‌ها و ضعف ها
«سال ۹۰، قوت‌ها و ضعف ها»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می‌خوانید؛سال ۱٣۹۰ از جهات مختلف آموزندگی داشت. این آموزندگی به حوادث داخلی و خارجی و موضوعات متنوع مربوط می‌شوند، قوت‌ها و ضعف‌هائی که می‌توان از آنها برای آینده استفاده کرد.
مروری بر حوادث سال ۱٣۹۰ نشان می‌دهد تحولات جهانی شتاب بیشتری گرفته و جغرافیای سیاسی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا با سرعت دستخوش تغییرات زیادی خواهد شد. پاسخ این سوال که این تغییرات به نفع ملت‌ها خواهد بود یا نه؟ به رفتاری مربوط می‌شود که ملت‌ها در برابر دست اندازی‌های قدرت‌های سلطه گر، که با تمام امکانات درصدد مصادره انقلاب‌های منطقه هستند، داشته باشند.
لیبی اکنون با دسیسه ناتو، در معرض تجزیه قرار دارد و استان نفت خیز آن اعلام استقلال کرده است. در مصر هنوز شورای نظامی که از بقایای دیکتاتوری حسنی مبارک است قدرت را دردست دارد و اینطور که معلوم است تا به فرمان دهی آمریکا مهره‌های مورد نظر غرب را در امور اجرائی به قدرت نرساند کنار نخواهد رفت. در تونس، آمریکا و فرانسه و انگلیس بشدت فعال هستند تا حاکمیت کنونی راحتی از اسلام لیبرالی موجود هم دور کنند و همه چیز را به کام خود نمایند. در یمن، نقشه مشترک عربستان، شورای همکاری خلیج فارس و آمریکا برای حاکم کردن اذناب علی عبدالله صالح و ابقاء بی‌دردسر دیکتاتوری البته با ماسک دموکراسی به اجرا در آمد و هنوز تکلیف انقلاب نامشخص است. ایجاد اختلاف میان شمالی‌ها و جنوبی‌ها از یکطرف، به جان هم انداختن قبائل از طرف دیگر و سرگرم کردن انقلابیون به امور حاشیه‌ای از جانب سوم، اوضاع را بشدت پیچیده کرده است.
علاوه بر این چهار کشور که انقلاب آنها در ظاهر به نتیجه رسیده، اوضاع در حواشی جنوبی خلیج فارس با وسواس زیاد زیر نظر قدرت‌های غربی و ارتجاع عرب قرار دارد تا از به ثمر رسیدن انقلاب‌های بحرین و عربستان جلوگیری گردد و اوضاع کویت و قطر و سایر شیخ نشین‌ها دگرگون نشود.
برای تأمین همین هدف، دلارهای نفتی عربستان و قطر با سخاوت بی‌سابقه‌ای به کمک طراحی‌های سازمان‌های جاسوسی موساد، سیا و اینتلجنت سرویس رفته‌اند و با سلاح‌هائی که از مرز ترکیه و اردن وارد سوریه می‌شوند همراه شده‌اند تا افکار عمومی جهان عرب را متوجه حکومت دمشق کنند و با درگیر ساختن نیروهای جبهه مقاومت، برای مدتی هم که شده رژیم صهیونیستی و شیوخ جنوب خلیج فارس و خاندان‌های شاهی عربستان و اردن را از نگاه‌ها دور نگهدارند.
کسانی که از سال‌ها قبل قدرت درک فلسفه تأسیس شبکه‌های ماهواره‌ای الجزیره و العربیه و امثال آنها را نداشتند، حالا می‌فهمند که ولخرجی‌های شیوخ قطر و آل سعود و سایر ارتجاع عرب، که سخاوتمندانه دلارهای نفتی را نثار رونق گرفتن این شبکه‌ها می‌کردند، با محاسبات دقیقی صورت می‌گرفت. آنها می‌خواستند در روز مبادا از این بوق‌های تبلیغاتی باهماهنگی بی. بی. سی و سی. ان. ان و... سپری برای حفاظت از خود و توپخانه‌ای برای زیر آتش گرفتن جبهه مقاومت ضد صهیونیستی بسازند که ساختند. اما اینکه چقدر بتوانند به نتیجه برسند بستگی به هوشیاری ملت‌ها و رهبران انقلابی آنها و همینطور آن دسته از افرادی دارد که در جمهوری اسلامی ایران و سایر کشورهای اسلامی برای حمایت ملت‌ها و ایستادگی در برابر طاغوت‌ها و دیکتاتورها و دسیسه‌های قدرت‌های سلطه گر غربی احساس مسئولیت می‌کنند.
تا آنجا که به جمهوری اسلامی ایران مربوط می‌شود، واقع‌بینی و پرهیز از کارهای شعاری برای انجام وظیفه در قبال انقلاب ملت‌ها سرنوشت ساز است. ما برای اینکه بتوانیم به وظیفه خود در این زمینه عمل کنیم باید قبل از هر چیز، به انسجام داخلی خود اهمیت بدهیم.
در سال ۱٣۹۰ بداخلاقی‌ها، بدقلمی‌ها، بددهنی‌ها، حق ناشناسی‌ها و به یکدیگر پرخاش کردن‌ها نه تنها کاهش نیافت بلکه شدت نیز گرفت، درحالی که کشور ما درست در همین سال با شدیدترین تحریم‌ها مواجه شد و فشارهای سیاسی و تبلیغاتی نیز بر نظام جمهوری اسلامی مضاعف شد. در چنین شرایطی برای به خاک مالیدن دماغ دشمنان، به وحدت و همدلی و گذشت نیاز است، چیزی که در جامعه سیاسی ما نایاب شده است!
مردم البته در سال ۱٣۹۰ با هوشیاری کامل به وظیفه انقلابی و اسلامی و ملی خود عمل کردند. حضور کم سابقه در راه‌پیمائی سراسری ۲۲ بهمن، برگزاری موفق انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی و رفتار انقلابی در برابر تحریم‌ها، واکنش‌های مردم ایران به فشارهائی بود که دشمنان به منظور وادار ساختن این ملت به عقب‌نشینی وارد آوردند ولی در تمام صحنه‌ها با ناکامی کامل مواجه شدند.
قدردانی از این ملت هوشیار ایجاب می‌کند مسئولان، صاحبنظران، اهل قلم و اهل سخن، با اقدامات، اظهارنظرها، نوشتن‌ها و رفتارهای خود همواره زمینه را برای انسجام هرچه بیشتر و بهره بردن از امکانات، نیروها، تجربیات و استعدادها فراهم نمایند و فرصتی فراهم کنند که کشور ما بتواند از ظرفیت‌های بالای خود برای یاری رساندن به ملت‌های انقلابی و مقابله با توطئه‌هائی که علیه این ملت‌ها در جریان است استفاده کند. بی‌توجهی به این وظایف متأسفانه در سال ۱٣۹۰ به فرصت طلبان داخلی امکان پیشرفت در فسادهای مالی نظیر رسوائی سه هزار میلیارد تومانی را داد و قدرت‌های سلطه گر و مهره‌های منطقه‌ای آنها نیز با استفاده از همین فرصت توانستند برای مصادره کردن انقلاب‌ها و توطئه علیه جبهه مقاومت برنامه‌ریزی کنند و مشکلات و موانعی به وجود بیاورند.
اگر بخواهیم سال ۱٣۹۱ را به سال پیروزی‌های مطلق برای خود و دیگر ملت‌های مسلمان تبدیل کنیم، باید از بداخلاقی‌های سیاسی فاصله بگیریم و امکانات و نیروها را صرف نزدیکتر شدن قلب‌ها و فکرها نمائیم. لازمه هماهنگی با تحول طبیعت و مقتضای "حول حالنا الی احسن الحال" نیز همین است.

مردم سالاری:ارزش جان انسانها
«ارزش جان انسانها»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم حمیدرضا شکوهی است که در آن می‌خوانید؛نوشتن آخرین سرمقاله روزنامه در سال ۱٣۹۰ کار راحتی نیست چرا که باید تلا ش کنی مطلبی بنویسی که در آستانه نوروز، با این موضوع مرتبط باشد اما در عین حال نمی توانی نسبت به وقایع روز و نیز مهمترین رخدادهایی که در سال جاری روی داده بی تفاوت باشی. می توان درباره انتخابات مجلس نهم نوشت یا طرح سوال از رئیس جمهور و وقایعی که در طول یک سال اخیر موجب کلید خوردن این طرح شد و دهها مساله سیاسی و اقتصادی ریز و درشت دیگر.
اما در این آخرین سرمقاله سال، تصمیم گرفتم در مورد «جان انسانها» بنویسم، موضوعی که در کشور ما گویی از اولویت اصلی برخوردار نیست و برخی اهمیت آن را خیلی راحت نادیده می گیرند. جان انسانها در کشورمان در سالی که گذشت چندان ارزشمند نبود و اگرچه گامهایی برداشته شد تا میزان مرگ و میر کاهش یابد، اما همچنان شاهد تداوم مرگ و میر هستیم; مرگ و میرهایی که می توان از آن جلوگیری کرد و آن را کاهش داد.
مرگ بر اثر زلزله هایی که شدت آنها آنقدر نیست که در شرایط عادی چندان مشکل ساز شود، مرگ براثر آلودگی هوا که گویی اراده ای برای رفع آن وجود ندارد، مرگ بر اثر سکته های قلبی و مغزی که متاسفانه بین افرادی با سنین کمتر از ۴۰ سال هم گسترش یافته و البته قتل و جنایت و... قصد ندارم در این آخرین سرمقاله سال، کامتان را تلخ کنم اما برای یادآوری بد نیست آمار تصادفات رانندگی را مرورکنیم تا شاید در روزهای عید نوروز که تعداد مسافرتها افزایش می یابد و به دلیل کمبود هواپیما و خطوط ریلی، اغلب سفرها از طریق جاده ها صورت می گیرد و تصادفات جاده ای به طور صعودی رشد می کند، بیشتر مراقب جان خود باشیم.
براساس آمار اعلا م شده در نخستین روز از سفرهای نوروزی که روز پنجشنبه گذشته بود، بر اثر تصادفات جاده ای... کشته و... نفر دیگر زخمی شدند. معلوم نیست تا پایان تعطیلا ت نوروز، چند نفر به این تعداد کشته و زخمی اضافه می شود و چند خانواده دیگر عزادار می شوند.
اینکه چه میزان از این تصادفات حاصل نقص جاده ها است و چه میزان مربوط به نقص فنی خودروها است و چه میزان هم به دلیل بی توجهی رانندگان به قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی، نیازمند بررسی در مجالی فراخ تر است اما یک نکته را نمی توان از یاد برد و آن، تعدد حوادث منجر به مرگ و میر در ایران در مقایسه با سایر کشورهاست. راه دور نرویم. هفته گذشته، تصادف اتوبوس حامل دانشآموزان بلژیکی در سوئیس که حدود ۲۰کشته برجای گذاشت، به تیتر اصلی تمامی شبکه های خبری اروپا در طول سه روز تبدیل شد.
نخست وزیر بلژیک به سوئیس رفت و مراسمی در نقاط مختلف به منظور ابراز همدردی با خانواده کشته شدگان و مصدومان این حادثه برگزار شد اما در ایران، کشته شدن جمعی از دانش آموزان براثر تصادف اتوبوس حامل آنان در اردوی راهیان نور، هیچ جایی در خبرهای اصلی رسانه ها پیدا نکرد و مسوولا ن هم هیچ یک مسوولیت این حادثه را به گردن نگرفتند.
یک تصادف با حدود ۲۰ کشته در یک کشور اروپایی، روزهای متوالی تیتر اول خبرگزاری های غربی می شود اما درایران روزانه به طور متوسط ۶٣ نفر در حوادث جاده ای جان خود را از دست می دهند و چند برابر این تعداد، زخمی و مصدوم و شاید معلول می شوند اما به جز فرماندهان نیروی انتظامی که با هشدار و جریمه در پی کاهش حوادث رانندگی و تلفات ناشی از آن هستند، هیچ یک از مسوولا ن قدمی جدی برای کاهش این تلفات بر نمی دارند; نه برای بهبود وضع جاده ها، نه برای ارتقای استاندارد خودروهای داخلی و نه برای ارتقای سطح فرهنگ رانندگی در میان مردم، گویا عده ای به این وضعیت خو گرفته اند چون از دیدگاه آنها جان انسان ها آنقدر ها هم ارزش ندارد.
تلفات حاصل از تصادفات رانندگی، تنها یک نمونه از کم ارزش بودن جان انسان ها در کشور ماست اما از ذکر نمونه های دیگر گذر می کنیم و در این آخرین سرمقاله سال، تنها آرزو می کنم که در سال جدید جان انسان ها برایمان ارزش بیشتری داشته باشد و خودمان بیشتر مراقب جانمان باشیم.

شرق:شادباش به ایرانیان
«شادباش به ایرانیان»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم پروفسور فضل‌الله رضا است که در ان می‌خوانید؛
۱- با سلام و درود نوروزی
هنگام فرودین که رساند
ز ما درود
بر مرغزار دیلم و طرف سپیدرود
کز سبزه و بنفشه و گل‌های رنگ‌رنگ
گویی بهشت آمده از آسمان فرود
م- بهار ۱٣۱۵
۲- اندرز سال نو
نوروز و اورمزد و مه فرودین رسید
خورشید از نشیب سوی اوج سر کشید
جام جم است صفحه تاریخ روزگار
مانده به یادگار ز دوران جمشید
لوحی است در زمانه که دروی فرشته‌ای
بنمود نقش هر چه ز خلق زمانه دید
پند پدر معنوی
هان‌ای پسر به پند پدر دلی سپارکاو
این گوهر‌گران را با نقد جان خرید
هر کس به پند مشفق یک‌رنگ داد گوش
گل‌های رنگ‌رنگ ز شاخ مراد چید
من خود به کودکی چو تو نشنیدم این حدیث
تا دست روزگار گریبان من درید
پند پدر شنیدم و گفتم ملامت است
زان‌رو از آزمایش آن طبع سر کشید
چل سال درس خواندم، در نزد روزگار
تا گشت روز من سیه و موی من سپید
چندی کتاب خواندم و چندی معاینه
دیدم خرام گیتی از وعد و از نوید
بخشی ز پندهای پدر شد درست لیک
بسیار از آن بماند که پیری فرا رسید
دیدم که پندهای پدر نقد عمر بود
کان مهربان به مهر به من بر پراکنید
خوش آنکه در صباوت قدر پدر شناخت
شاد آنکه در جوانی پند پدر شنید
م- بهار ۱٣۰۹
٣- کشورهای پیشرفته
کشورهایی هستند که دانش‌های کاربردی و فناوری، مانند مهندسی و پزشکی و علوم اجتماعی را برای بهبود زندگانی و گسترش رفاه شهروندان خود خردمندانه به کار گرفته‌اند. مانند مخابرات و ترابری و بهداشت، آموزش و پرورش، شهرسازی و شبکه‌های اقتصادی و بازارها و رسانه‌ها. تمدن این کشورها بر پایگاه‌های مادی استوار شده است. از این رو آنها به جذب منابع طبیعی زمین و دستیابی به ابزار جنگ و سیادت نظامی و اقتصادی، علاقه ویژه‌ای دارند. ابرقدرت‌های زمان می‌کوشند که کلید اوج پیشرفت‌های روز و بازارها را در انحصار خود نگاه دارند.
توده مردم جهان به ویژه جوانان، از طریق رسانه‌ها، امکان پیشرفت صوری کشورها را در پرتو علوم کاربردی و فناوری درمی‌یابند و خواستار آنند البته مردم هرگز نمی‌خواهند به دوران‌های نزدیک به جامعیت بازگردند. ولی ابرقدرت‌ها هم سقف پیشرفت‌های کشورهای رو به توسعه را تا بتوانند معین و محدود می‌کنند.
۴- برخورد فرهنگ‌ها
فرهنگ‌های کشورهای کهن و فرهنگ‌های نوین کشورهای پیشرفته امروز، هر کدام بسته به دید ناظر، نیکویی‌ها و کاستی‌ها به همراه می‌آورند.
پیوند با فرهنگ‌‌های کهن، بیشتر ریشه‌های عاطفی، معنوی، اخلاقی و روحانی دارد. مانند تعلق به خانواده‌، کردار نیک و خدمت به خلق، گرایش به سیر در آفرینش‌های هنری و صور خیال، در برابر امکان آن آرامش‌ها و نیکویی‌ها، مردم با دشواری‌های گرانی معاش در زندگانی امروز خود و ستیز فردی با موانع طبیعی روبه‌رو می‌شدند. در فرهنگ‌های نو، ‌مردم به نیروی سازندگی و ویرانگری کلان دست یافته و طبیعت را تا اندازه‌ای مهار می‌کنند، مانند وسایل سازش با گرما و سرما و پیشگیری از بسیاری از بیماری‌ها، سرعت اطلاع‌رسانی رسانه‌های صداوسیما، دسترسی به نیروهای کلان انرژی زغالی، نفتی، خورشیدی و هسته‌ای.
در برابر چنین قدرتمندی‌ها نیز دل‌مشغولی از تهیدستی و تنهایی و امکان ویرانگری‌ها و جنگ‌ها، فشاری که عوامل مادی جامعه بر روان آزادگان چیره می‌کنند وجود دارد.
دانش‌ و آزادگی و دین و مروت
این همه را بنده درم نتوان کرد
عنصری
۵- دشواری‌ها
دشواری‌های فرهنگی کشورهای در حال توسعه، مانند ایران، از این دسته است.
الف- آموزشی که ما به جوان‌ها از فرهنگ کهن ایران عرضه کرده‌ایم، بیشتر با روایت‌های خرافی و داستان‌های غم‌انگیز آغشته بوده و ناگزیر و کمتر به دل‌ها نشسته است، بهتر است در آموزشگاه‌ها و رسانه‌ها به شرح زیبایی‌های فرهنگی شادی‌بخش عارفانه و دلیری بیشتر روی بیاوریم.
ب- رسانه‌های فرهنگ غرب، برای سرگرمی توده مردم خود، که بیشتر نیازهای مادی ایشان را مزد کار روزانه تامین می‌کند، برنامه‌های رنگارنگ مشغول کننده، ولی کم‌محتوا تهیه می‌کنند. بخشی از صور خوشرنگ خانه و زندگی کشورهای مرفه در آن برنامه‌ها جوان‌های ساده‌دل جهان را مجذوب می‌کند و گروهی آن را می‌پسندند و خواستار می‌شوند.
اما باید به یاد داشت که در کشورهای سنتی با فرهنگ کهن، اکثریت مردم خواستار و پذیرای صحنه‌های بی‌پردگی و ستیز و خشونت و درشتی و زور نیستند. خردگرایان و محافظه‌‌کاران جامعه‌های سنتی ناگزیر با بعضی از آن برنامه‌های خوشرنگ بی‌محتوا در نبرد خواهند بود. جوان‌ها می‌باید دانا و شکیبا باشند و هرچه را دیده می‌بیند و دل می‌پسندد، به شتاب بر اکثریت مردم تحمیل نکنند.
ج- جوان‌های ما صور دلربای بعضی رسانه‌های غربی را می‌بینند و شاید هم بپسندند. اما اغلب آنها از کاستی‌های بنیادی کشورهای با تکنولوژی پیشرفته اطلاع درستی ندارند. مانند امکان بیکاری‌ها و تبعیض و حق‌کشی‌ها در اجرای قانون‌های بین‌المللی و محدودیت آزادی دگراندیشان سیاسی و دستبردهای مجاز در حساب و کتاب شرکت‌ها و موسسات اقتصادی، درشتی و بیداد، در هر فرهنگی به گونه‌ای دیگر رخ می‌دهد. (مثلا در درازای صدسال است که مردم جهان B. P را نشان نفت انگلستان می‌دانند، مردم ایران می‌پندارند بنزین پارس را رواج داده‌اند.
د- البته کشورهای سنتی با فرهنگ کهن هم بی‌گرفتاری نیستند. تملق، رشوه، بت‌پرستی و زدوبند در آن جامعه‌ها نیز ریشه دارد. برای کم‌توجهی ناچیز به قانون، مجازات کلان نباید ‌تراشید. از فرهنگ عارفانه شرق به دور افتاده‌اند و گاه به خرافات نزدیک‌تر شده‌اند.
به هر روی، بهتر است اندوخته‌ها یاربوده‌های کلان را، برای بهبود مردم کشور خود به کار ببرند و از این نکته غافل نباید شد که شبکه‌های اقتصادی کشورهای پیشرفته، بادآورده‌ها را زود می‌بلعند.
۶- فرار مغزها و مهاجرت‌ها
در زمان ما، تحصیلکرده‌های علوم جدید و صاحبان مغزهای مستعد، در کشورهای پیشرفته خریدار بیشتری دارند. جو اجتماعی و صنعتی و اقتصادی آنها نیز عامل مهمی برای جذب کارشناسان است. از این‌روی، دانش‌آموختگان و کارشناسان کشورهای توسعه‌نیافته‌ اگر در کشور خود کار و حال مناسبی نیابند، به مهاجرت گرایش می‌یابند.
به عنوان مثال اکنون در کشور آمریکا، تحصیل دوره چهارساله مقدماتی دانشگاهی (لیسانس) بیش از ۱۵۰هزار دلار هزینه برمی‌دارد. پذیره شدن هزاران تحصیلکرده خارجی، صرفه‌جویی شایسته‌ای در هزینه آموزش و پرورش آمریکاست. به ویژه مهاجران تحصیلکرده‌ ایرانی که غالبا اندوخته مالی خانوادگی و فرزندان دانش‌آموخته مستعد به همراه می‌آورند. در کشور باستانی ایران، بهبود اقتصادی و ارج به دانش و دانشوران و تکریم وحدت و هویت ملی می‌تواند از فرار مغزها بکاهد. حتی مهاجران بزرگ‌منش را به ایران پیوند و پرورش بدهد و سفیران فرهنگی بیافریند.
۷- صد سال گذشته
ایران در صدسال گذشته، با مقایسه با سده پیش از آن، پیشرفت‌های چشمگیری داشته است. مانند گذر از حکومت‌های استبدادی و ملوک‌الطوایفی، به دولت مرکزی مشروطه یا جمهوری، امنیت شهرها و راه‌ها، ایجاد کارخانه‌ها، تامین برق و آب در سراسر کشور، سوادآموزی، گسترش آموزش و بهداشت، تاسیس دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌ها و بیمارستان‌ها، کارآیی‌های مهندسی و پزشکی و هنری، پرورش چندمیلیون نفر دانش‌آموخته و کارشناس و... و شاید مهم‌تر از همه حضور نام ایران در صحنه‌های بین‌المللی.
پوشیده نیست که «پیشرفت‌ها» با فداکاری‌ها و کاستی‌های جانسوز همراه بوده است. نمونه بارز آن گسترش ناموزون شهر تهران و آلودگی هوای شهرها و دشواری رانندگی و رفت‌و‌آمد و گرانی معاش و هزینه‌های زندگانی است.
از سوی دیگر، اکنون مادی‌گرایی فرهنگ نوین غرب، بر جو ایران حکمفرما شده، بی‌آنکه قانونمندی معاملات اقتصادی و تعامل اجتماعی بایسته را به همراه آن معمول کرده باشیم. (به گمان این ناچیز، عصاره قانون‌ها (روح القوانین) در فرهنگ گسترده هزارساله ایران وجود دارد. تعدیل و به روز کردن آن، حتی‌الامکان بهتر از نفی کلی آن و تقلید محض از قانون‌های ناآزموده دیگران است.)
اینک هزاران کارشناس تحصیلکرده در غرب را، دیگر حق‌الزحمه کمتر از دستمزد همتای غربی ایشان ارضا نمی‌کند. آیا جامعه ما از عهده پرداخت دستمزد کارشناسی‌های به‌روز، به مقیاس جهان برمی‌آید؟ در جو فرهنگی قدیم ایران، قناعت و پرهیز از اسراف، خدمت به خلق و مهر به عواطف خانوادگی و مردمی متداول بود. اکنون بر اثر تحولات جهانی، ما از بخشی از کیمیای سعادت فرهنگ اصیل خودمان فاصله گرفته‌ایم و به مادی‌گرایی زمام‌گسیخته نزدیک شده‌ایم. پوشیده نماند، که دانشگاه‌های ما فرزندان ایران را بد یا خوب، با برنامه‌هایی پرورش می‌دهند که در جامعه غرب پیشرفته خریدار دارد. تاکید بر زبان و فرهنگ ایران‌گویی منزلتی ندارد.
چو تو خودکنی اختر خویش را بد
مدار از فلک چشم، نیک اختری را
حاصل عمده کار دانشگا‌ه‌ها، پرورش انسان‌های خوب منور است. فرهنگ ما به‌خوبی از عهده‌ این وظیفه برمی‌آید. هرچند در بخش‌های پیشرفته کارشناسی مهندسی و پزشکی و مانند آنها، از توجه به پیشرفت‌های دانشی جهان گزیر نیست.
٨- آینده
تصویر آینده دور کشورها، نقش مبهمی است که کسی به یقین به آن دسترسی ندارد. برای آینده نزدیک، یعنی در سده بیست‌و‌یکم میلاد مسیح، می‌توان حدس‌هایی، مطرح کرد. در مورد آینده نزدیک ایران نیز عوامل بسیاری تاثیرگذارند، مانند سیاست کشورهای پیشرفته و برخورد فرهنگ‌ها و پایمردی مردم ایران و برون‌مرزان ایرانی و عوامل دیگر.
امکان ساختن ایران نو
ایران سرشار از منابع طبیعی است و نژادی برومند و مردمی فرهنگ‌پذیر و هوشمند دارد. اکثر ایرانی‌ها به فرهنگ و مردم این سرزمین مهر فراوان دارند و حتی عشق می‌ورزند. برگزیدگان ما، مردمی خلاق و پژوهنده و سازنده‌اند، که می‌توانند مانند زمان‌های باستان، با دنیا مراوده و گفت‌وگو و مدارا داشته باشند و فرهنگ اصیل ایران را در پرتو بینش و گزینش جلا بدهند و به روز کنند و آن را زنده و پویا نگه دارند. خلاصه، ایرانی در معنا بزرگ از نو بسازند:
فلک را سقف بشکافند و طرحی نو در اندازند.
امید است، جوانان آینده‌نگر، برنامه‌های پیشرفت ایران را با سودمندی‌های دانش و فناوری مجهز کنند و به کار ببندند. اما واله و شیدای اسباب بازی‌ها و بازار لوکس و اژدهای آز و اهریمنی نشوند.
بر در مدرسه تا چندنشینی حافظ/ خیز تا از در میخانه گشادی طلبیم. بر اثر مقتضیات دوران انفورماتیک، اکنون چندمیلیون نفر از شهروندان ما به کشورهای پیشرفته مهاجرت کرده، یا به تابعیت آنها در آمده‌اند. بخش عمده این مهاجران، به‌ویژه نسل اولی‌ها، با فرهنگ والای ایران پرورش یافته‌اند و دل‌هایشان سرشار از مهر به مردم و به فرهنگ ایران است. اگر ناخرسندی‌هایی هم داشته باشند، بیشتر دگراندیشی‌ها از نارسایی نظام اجتماعی و رفاه مادی در زادگاه ایشان است. به هر روی، مهاجران ایرانی و خانواده‌های ایشان را مغناطیس فرهنگ ایران، (مانند شعر و موسیقی و عواطف خانوادگی و خاطرات خوش از مردم و طبیب)، رها نمی‌کند. همه در دل خواستارند که به مردم زادگاه اصلی خود کمک کنند و آن را در جهان سرفراز ببینند. این نیروی مشترک را می‌توان خردمندانه پرورش داد و براختلاف دید‌ها در سیاست و مراتب اجتماعی چیره کرد. برون‌مرزان ایرانی و فرزندان‌شان از شاخه‌های فرهنگی ایرانند که در جهان می‌رویند و گل و میوه می‌دهند.
مثلا، در این ایام، سیاست کشورهای قدرتمند، تحریم‌ها بر ایران مقرر داشته‌اند و به زندگی مردم ایران بیدادگرانه می‌تازند. در چنین بحران‌ها، شایسته است برون‌مرزان بزرگوار ایرانی بی‌آنکه برخورد نامناسب و غیرقانونی با حکومت‌ها و مردم کشورهای خود پیدا کنند، با جمع‌آوری آرا، برای دفاع از مردم ایران در محافل بین‌المللی سخن بگویند و میانجیگری کنند. کاری که به صلح جهانی و مهر مردم ایران با مردم کشورهای پیشرفته کمک می‌کند.
قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند/ بس خجالت که ازین حاصل اوقات بریم
فتنه می‌بارد ازین سقف مقرنس برخیز/ تا به میخانه پناه از همه آفات بریم
فرهنگ والای ایران که اجداد ما را پرورده، عوالم صلح و صفا و بشردوستی فراوانی دارد که می‌باید بخشی از آن را در کنار منشورهای بین‌المللی به حساب آورد. می‌توان، با تساهل و مدارای عارفانه از بخشی از دگراندیشی‌های سیاسی و باورهای اجتماعی درگذشت و قدم‌هایی برای آسایش‌بخشی از محرومان جهان برداشت. ما به فرهنگ توده مردم ایران، قرض اخلاقی و انسانی هم داریم.
بکوشیم و فرجام کار آن بود که فرمان ورای جهانیان بود
سال نو فرخنده باد
اتاوا اسفند ۱٣۹۰

قدس:اخلاق اسلامی گمشده سیاست ورزی امروز
« اخلاق اسلامی گمشده سیاست ورزی امروز»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم محمدسعید احدیان است که در آن می‌خوانید؛لحن و محتوای پاسخ های آقای احمدی نژاد به سوالات منتخبان مردم در مجلس به گونه ای بود که هم برخی از آن تلقی توهین کردند و هم عده ای بخش هایی از آن را دروغ خواندند.
نه تنها درباره اظهارات رئیس جمهور بلکه درباره گفته های هیچ فردی نمی توان و نباید ادعای "توهین" یا "کذب" را به این سادگی مطرح کرد چرا که در نگاه اخلاق اسلامی حکم صادر کردن در این زمینه ها بعد از یقینی ممکن است که کوچکترین احتمالی در آن ناممکن شده باشد و احراز چنین شرایطی بسیار سخت خواهد بود اما این صعب بودن احراز توهین عامدانه یا دروغ یا رذائل اخلاقی از این قبیل نباید توجیهی باشد درباره رفتارهایی که گرچه ممکن است از لحاظ شرعی تهمت، دروغ، توهین، غیبت و... محسوب نشوند اما آثار اجتماعی این احکام را با خود به همراه می آورند. به عبارت روشن تر به عنوان مثال شاید نتوان ادعا کرد گوینده ای که سخنش با واقعیت تطابق ندارد دروغ گفته است اما بی تردید همانگونه که دروغ بر روان، باور و اعتماد جامعه تاثیر تخریبی دارد آن سخن نیز همان تاثیر را خواهد گذاشت و باعث بی اعتمادی جامعه می شود . با این وصف اگر به کارنامه برخی سیاست ورزان اعم از مسئولان و فعالان و نخبگان سیاسی نگاهی بیندازیم می توانیم به برآیند کلی این سیاست ورزی نمره منفی بدهیم.
مروری بر گفته ها، عملکردها و رفتارهای سیاست ورزان کشور به روشنی این امر را نشان می دهد و اظهارات رئیس جمهور در مجلس فقط بهانه طرح این مساله مهم است.
مروری بر انبوه وعده های عمل نشده مسئولان در حالی که قرآن رعایت "عهد" را جزوی از صفات مومن اعلام کرده است (والذینهم لاماناتهم و عهدهم راعون). ٣۵۲ وعده ثبت شده در بانک اطلاعات دفترپژوهش موسسه فرهنگی خراسان(روزنامه خراسان) که زمان سررسید آن رسیده و به بسیاری از آنان عمل نشده، شاهدی براین ادعا است.
تعدد سخنان و اظهارات متناقض مسئولان نسبت به گفته های پیشین خود یا نسبت به دیگر اطلاعات یا اظهارات دیگر مقامات رسمی که شائبه دروغ گویی را ایجاد می کند. نرخ رشد اقتصادی، مسئول واردات بی رویه میوه، ۱۱روز خانه‌نشینی، قانونی بودن نظام جدید آموزشی، نحوه عزل وزیر امور خارجه نمونه هایی از مثال هایی است که طرح همه آن ها خارج از حوصله این یادداشت می باشد.
بیان ادعاهایی که نه با تجربیات کارشناسی سنخیتی دارد و نه با واقعیت های ملموس مردم قابل تطبیق است مانند ایجاد ۲.۵ میلیون شغل در یک سال، آمار اشتغال، ادعای گران نشدن مسکن وبرخی کالاها و ...
طرح بی پروای ادعاهایی قبل از اثبات آن حتی برای خود گوینده یا نویسنده به گونه ای که جامعه آن را مصداق تهمت زدن تلقی می کند. از مباحث مطرح شده در آن مناظره کذایی و تهمت دروغ گویی به رئیس جمهورگرفته تا مثلا افشاگری های بی سندی که علیه این و آن براساس شنیده یا گمانه ای فضای سایت های خبری را پرکرده است مثال هایی از این آفت موجود در اخلاق سیاسی برخی سیاست ورزان است.
حتی اگر خوشبینانه به برخی ادعاها درباره اشخاص که در قالب افشاگری ارائه می شود، بنگریم و آن ها را مطابق واقع بدانیم، آیا به راستی چه مقدار از افشاگری های به فرض صحیحی که در حال نشر است براساس وظیفه اجتماعی صورت می گیرد و مشمول حکم غیبت نمی شود؟
و مهمترین آفتی که امروز نه مانند خورده شدن تنه درخت توسط موریانه بلکه مشابه هجمه ملخ ها به هکتارها کشتزار، در حال تخریب پایه های اخلاق اجتماعی جامعه است تخریب گسترده و نفی رقیب سیاسی برای رسیدن به اهدافی است که از نظر مردم کسب قدرت(از نوع مذموم آن) تلقی می شود. اگر نگاهی به گفته ها و رفتارهای برخی سیاست ورزان در انتخابات های چند دوره اخیر ریاست جمهوری و مجلس بیندازیم یا ادبیات حاکم بر رسانه های حامی جریان های سیاسی در طول سال‌های اخیر را بررسی کنیم خواهیم دید که متاسفانه این فضا روز به روز بدتر شده است. دیگر نه مسئول و خدمتگزاری از گزند تخریب های بعضا مغرضانه به ظاهر منتقدان در امان است، نه رقابت های سیاسی بدون نفی دیگران به جای اثبات خود به ظاهر پیروزمندانه به پایان می رسد. فعالیت های سیاسی پرشده است از سیاه نمایی ها، تهمت زدن ها، غیبت کردن ها، نفی دیگران، بولتن سازی علیه معتمدان انقلاب و استوانه های روحانیت، فاصله گرفتن دوستان دیروز، استفاده از ظرفیت تشکیلاتی نهادهایی مقدس علیه رقبایی حتی با سلیقه سیاسی همسان، پیامک سازی علیه رقیبی که او را قبول نداریم، استفاده از "ادبیات چماقی" به جای "نقد منصفانه" مانند چماق ساکتین فتنه یا در طرف مقابل چماق افراطی گری، اصرار بر دفع حداکثری به جای جذب حداکثری و....
همه این ها وقتی تاسف بارتر می شود که برخی از گروه ها و جریان هایی که به این آفت ها دچار هستند،از باورها و ادبیاتی انقلابی برخوردارند و حتی در بسیاری مواقع نیت هایی مخلصانه دارند که این باور و ادبیات انقلابی باعث می شود تاثیر تخریب پایه اخلاقی جامعه صد چندان شود.
هرآنچه گفته شد مثال هایی بود از حداقل های اخلاق اسلامی که متاسفانه در فعالیت های سیاسی اعم از حکومت داری یا رقابت های سیاسی، رعایت نمی شود و یادآوری آثاروضعی و مستقیم عدم رعایت این حداقل ها در اعتماد مردم به نظام و اخلاق اجتماعی جامعه. این مهم در حالی است که در یک نگاه ایجابی پیامبر عظیم الشان اسلام هدف بعثت خود را اتمام و اعتلای مکارم اخلاق ذکر کردند و انقلاب اسلامی ایران خود را در ادامه آن بعثت عظمی تعریف کرده است لذا باید سیاست ورزان کشور از جمله خود را به توصیه رهبرانقلاب در دیدار با مسئولان نظام در مرداد ماه سال جاری متذکر شویم و دعای مکارم اخلاق امام سجاد(ع) مخصوصا فرازنهم و دهم آن را به عنوان "مانیفست اخلاق اجتماعی" نصب العین رفتار و گفتارمان قراردهیم :
اللهم صل علی محمد و آله ، و سددنی لأن أعارض من غشنی بالنصح ، و أجزی
من هجرنی بالبر ، و أثیب من حرمنی بالبذل ، و أکافی من قطعنی بالصله ، و أخالف من
اغتابنی لی حسن الذکر ، و أن أشکر الحسنه ، و أغضی عن السیئه .
بار خدایا بر محمد و آل او درود فرست ، و مرا توفیق ده تا با کسی که با من غش ( ناراستی ) نموده از روی اخلاص ( درستی ) رفتار کنم و کسی را که از من دوری کرده به نیکویی پاداش دهم ، و کسی که من را نومید گردانیده به بخشش عوض دهم و کسی را که از من بریده به پیوستن مکافات نمایم ، و از آن که از من غیبت نموده ( پشت سر بد گویی کرده ) به نیکی یاد کنم، و نیکی را سپاس گزارده از بدی چشم بپوشم
اللهم صل علی محمد و آله ، و حلنی، بحلیه الصالحین ، و ألبسنی زینه المتقین ،
فی بسط العدل ، و کظم الغیظ ، و طفاء النائره ، و ضم أهل الفرقه ، و صلاح ذات
البین ، و فشاء العارفه ، و ستر العائبه ، و لین العریکه ، و خفض الجناح ، و حسن السیره
، و سکون الریح ، و طیب المخالقه ، و السبق لی الفضیله ، و یثار التفضل ، و ترک
التعییر، و الفضال علی غیر المستحق ، و القول بالحق و ن عز ، و استقلال الخیر و
ن کثرمن قولی و فعلی ، و استکثار الشر و ن قل من قولی و فعلی ، و أکمل ذلک لی
بدوام الطاعه ، و لزوم الجماعه ، و رفض أهل البدع ، و مستعمل الرای المخترع .
بار خدایا بر محمد و آل او درود فرست ، و من را به زینت صالحین و شایستگان ( انجام حقوق خدا و مردم ) آراسته فرما ، و زیور پرهیزکاران ( عمل به واجبات و ترک محرمات ) را به من بپوشان ، با گستردن عدل و داد و فرونشاندن خشم و خاموش کردن آتش دشمنی ( اختلاف بین مردم ) و گرد آوردن پراکندگان ( دلهای از هم رنجیده ) و اصلاح فساد بین مردم ، و فاش کردن خیر و نیکی ، و پنهان نمودن عیب و زشتی و نرم خویی و فروتنی و نیکو روشی ، و سنگینی ، و خوشخویی ( با مردم) و پیشی گرفتن نیکی ، و برگزیدن احسان بی آن که جزای احسانی باشد ، و سرزنش نکردن ( رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرموده : کسی که مومنی را به گناهی سرزنش نماید نمی میرد تا این که آن را مرتکب شود ) و همراهی نکردن به غیر مستحق و گفتن حق اگر چه سخت باشد ، و کم شمردن نیکی در گفتار و کردارم اگر چه بسیار باشد ، و بسیار شمردن بدی در کردارم اگر چه کم باشد ( چون این صفت شخص را از عجب و خودپسندی دور می گرداند ) و آنچه را بیان شد برای من به وسیله هموارگی طاعت و فرمانبری ، و همیشه بودن با جماعت ( مومنین که بر مذهب حق بوده و گرد آمده اند هر چند اندک باشند ) و واگذاشتن بدعت گذاران و آن که رأی و اندیشه اختراع شده بکار برد ، کامل گردان.

دنیای اقتصاد:بهار زیبا و انتظارات
«بهار زیبا و انتظارات»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم محمدصادق جنان‌صفت است که در آن می‌خوانید؛جشن نوروز ایرانیان در میان جشن‌هایی که سایر ملل دارند به دلیل همزمانی آن با نو و تازه شدن زمین، یگانه و باشکوه است.
پوست‌ انداختن زمین و دور شدن از سرما و یخبندان و رویش جوانه‌ها و گل کردن شکوفه‌ها در کوه و دشت و شهر و روستا، جان ایرانیان را نیز شاداب و تازه کرده و نیروی تازه‌ای در جسم و جان آنها تزریق می‌کند. شهروندان این سرزمین در روزهایی که همراه دوستان، آشنایان و خانواده خستگی یک سال کار و تلاش را از تن به در می‌کنند، فرصت دارند کارنامه و برنامه خود را نیز ارزیابی و تدارک ببینند. فعالان صنعتی و اقتصادی ایران و همچنین مسوولان اداره جامعه در نهادها و موسسه‌ها و سازمان‌های دولتی نیز در این روزها، این ارزیابی از کامیابی‌ها و ناکامی‌های خود را در دستور کار قرار خواهند داد. مهم‌ترین پرسشی که فعالان اقتصادی ایران احتمالا در دستور ارزیابی و بررسی قرار می‌دهند برخی گره‌های ناگشوده در کسب‌و‌کارشان است که به دلیل تصمیمات نادرست پدیدار شده و کار را دشوار می‌کند.
چگونگی اجرای مرحله دوم هدفمند شدن یارانه‌ها، چگونگی تنظیم بودجه ۱٣۹۱ و راه‌های مقابله با تحریم‌های غرب و ایالات‌متحده آمریکا، سه مساله‌ای هستند که در روزهای پایانی سال ۱٣۹۰ حل ناشده باقی مانده‌اند.
سه مساله یادشده هر کدام ابعاد و زوایای ویژه‌ای دارند که اگر در همان روزهای نخست سال آینده شفاف و روشن نشوند، دردسر کار و برنامه‌ریزی را برای فعالان اقتصادی افزایش می‌دهند. آیا نهاد دولت به عنوان قوه اصلی در تهیه برنامه‌ها و نهادی که امکانات مادی و تصمیم‌سازی را در اختیار دارد، در مسیر شفاف کردن نکته‌های یادشده حرکت خواهد کرد؛ این چیزی است که فعالان صنعتی و اقتصادی از دولت انتظار دارند و وظیفه دولت است که به این انتظارات پاسخ دقیق، کارشناسانه و از سر مسوولیت و دلسوزی دهد.
از سوی دیگر اما فعالان صنعتی و اقتصادی ایران زمین توجه داشته باشند که همزمان با زایش و رویش شادابی و طراوت زمین، سازمان ذهنی و مادی خود را تازه کنند.
حرکت در مسیرهای پیشین و چشم دوختن به ذهن و عمل یک گروه کوچک به نام دولت – با همه عظمتی که از نظر امکانات در اختیارش است- چیزی نیست که به رونق و ترقی کار آنها منجر شود. بدترین حالت این است که کسب و کار سال ۱٣۹۱ را در ادامه و در وضع سال‌های خوب و روان سال‌های قبل دیده و همان رفتارهایی انجام شود که در سال‌های آسان سپری شده، انجام می‌شد. از نو و تازه شدن طبیعت و زمین می‌توان درس گرفت و برای ماندن در بازار دنبال راه‌های جدید رفت. نهاد دولت و مسوولان دولت نیز فرصت تازه‌ای دارند که در سال ۱٣۹۱ روش‌های ناکارآمد سال‌های قبل را دور ریخته و در مقابل با فعالان صنعتی و اقتصادی، حرکت‌های جدید را در دستور کار قرار دهند. فرصتی که بهار زیبا و دلنشین در اختیار شهروندان این مرز و بوم کهن قرار داده است را مغتنم بدانیم و جان و ذهن خویش و سرزمین خود را تازه و شاداب سازیم.

حمایت:ضرورت تقویت روزافزون مردم سالاری دینی
«ضرورت تقویت روزافزون مردم سالاری دینی»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت است که در آن می‌خوانید؛در جهان امروز کمتر جامعه ای را میتوان یافت که خواهان رعایت حقوق انسانی خود و گسترش رفاه و بهزیستی بیشتر نباشد. همچنین کمتر جامعه ای را میتوان یافت که خواهان این نباشد که سرنوشت آن جامعه را خود مردم تعیین کنند. این تعیین سرنوشت در شکل کلان اداره امور جامعه ذیل عنوان مردم سالاری یا محوریت مردم در اداره همه امور، تجلی پیدا میکند فلذا هرچه مردم سالاری یا به تعبیر فرنگی آن، دموکراسی، قوی تر و ریشه دارتر در یک کشور وجود داشته باشد فرض بر آن است که آن جامعه بهتر اداره میشود و رضایت مردم بیشتر تأمین شده است. محوریت مردم در اداره امور جامعه مدل های مختلفی در سراسر جهان دارد. به همان نحو که مبانی نظری مختلفی برای آن عرضه شده است مثلاً دموکراسی لیبرال، دموکراسی سوسیال، دموکراسی مبتنی بر دین.
هر یک در مبانی نظری تفاوتهایی با هم دارند و همچنین در حیطه هدف گذاری ها، حد و حدود و مرزبندیهایی با یکدیگر دارند ولی همه این مدلها حسب آنچه اعلام میدارند، در تلاشند تا حق تعیین سرنوشت مردم در عرصه های مختلف اداره جامعه را جدی تر عینیت ببخشند. طبیعی است که بین صاحبنظران و قائلان به هر یک از مدل های مزبور نیز بگومگوها و بحث های نظری جریان دارد از این جهت که این به دیگری ایراداتی وارد میسازد یا مدل خود را کامل تر از حیث نظری معرفی و دارای آثار بهتر از حیث عملی می داند.
در کشور ما نیز دیدگاه های متنوعی را میتوان یافت. برخی روشنفکران عرفی دل در گرو مبانی نظری دموکراسی لیبرال دارند و از آن حمایت میکنند، برخی نیروهای چپ گرا مدل سوسیال دموکراسی را مناسب تلقی میکنند و دائماً از آن حمایت بعمل میآورند و در کنار این رویکردهای فکری حداقلی، دیدگاه اکثریتی که هم حاکمیت و هم قشرهای مختلف جامعه ایران از آن حمایت میکنند مدل مردم سالاری یا دموکراسی با رعایت موازین دینی و الهی است.البته در همین رویکرد نیز برداشتهای مختلفی عرضه میشود که طرح آنها خارج از مجال فعلی است ولی این نقطه مشترک در همه وجود دارد که دغدغه رعایت مردم سالاری با لحاظ موازین دینی را دارند.
در خصوص این رویکرد فکری، طی سال های اخیر متون تحقیقی متعددی توسط اهل فکر تهیه و عرضه شده است. برخی از مقامات خصوصاً رهبر معظم انقلاب مکرر در این خصوص اظهار نظر داشته و سعی کردهاند که چارچوب های نظری آن را معرفی کنند و تفاوت های آن با سایر مدل های دموکراسی را مشخص سازند.با همه این تلاش های نظری، توجه بسیاری از مخاطبان در داخل و خارج کشور معطوف به وضعیت عملی و آثار عینی و ملموس و قابل سنجش است.
به عبارت دیگر، بسیاری از مخاطبان برای جذب به مبانی نظری مردم سالاری دینی و پذیرش اینکه این مدل مردم سالاری کارایی بیشتری در تأمین حقوق مردم و تحقق جامعه سالم دارد به آثار عینی توجه می کنند و اگر آثار عینی در حوزه های مختلف آنها را مجاب نسازد این مدل را رد میکنند و حتی بعضاً شنیده شده که این شبهه را مطرح میسازند که این عناوین من درآوردی و بیشتر از موضع انفعالی و برای توجیه عملکردهاست تا اینکه مبتنی بر یک راهبرد کلان برای بهبود امور و ارائه الگوی کارآمد در سطح جهانی باشد. این شبهه و موارد مشابه را باید یک به یک مطرح کرد و با استدلال و منطق و ارائه مستندات دقیق رد نمود تا طراحان این دیدگاهها تصور نکنند که عجزی از جهت مبانی نظری و استدلالی موضوع وجود دارد.
اما نکته مهمی که برای اهل نظر مدافع مردم سالاری دینی باقی می ماند عرصه عمل و اجراست که طبیعتاً به متفکرین و اهل نظر مربوط نمی شود و متصدیان امور کشوری باید پاسخگوی آن باشند. اگر متصدیان امور کشور در عرصه قضایی، اجرایی، تقنینی، و سایر نهادها عملکردهای مناسب و شایسته ای نداشته باشند و به صورت قوی و کارآمد نشان ندهند که مبتنی بر ارزشهای الهی و با محوریت قرار دادن احترام به نظر و عقل جمعی جامعه بهتر میتوان جامعه را ساخت و حقوق مردم را رعایت کرد، طبیعتاً کاری از دست اهل نظر و متفکران برای رد شبهات و ایرادات و هجمه های مختلف برنمیآید چراکه هرچه آنها از مدینه فاضله و آرمان شهر اسلامی سخن به میان آورند و مبانی نظری آن را در رقابت با سایر مکاتب فکری به خوبی تبیین نمایند، باز عملکردهای نامناسب متولیان امور همه زیباییهای ترسیم شده را بهم میزنند و مخاطبان را دفع می کنند.
با تأکید بر این نکته مهم، لازم است در پایان سال ۱٣۹۰ یک مرور فشرده داشته باشیم و ببینیم از حیث عملی و عینی آیا گام های موثرتری برای گسترش و تعمیق مردم سالاری دینی برداشتیم یا خیر؟ این پرسش را مبتنی بر عملکردهای مراجع رسمی و هم عملکردهای خود مردم و عموم شهروندان باید پاسخ داد.
همچنین لازم است شاخص های دقیقی در عرصه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و مدنی مشخص نمود و مبتنی بر شاخصها به ارزیابی عملکردها نشست تا به دقت مشخص شود که موفقیت های ما چه بوده و ناکامیها یا اشکالات کجا بوده که لازم است در سال جدید برای تقویت نقاط مثبت و رفع موارد منفی قدم های موثری برداریم. به عنوان مثال در عرصه سیاسی و مدنی، انتخابات چه از حیث کمّی و چه از حیث کیفی یکی از شاخص های مهم دموکراسی است. فعالیت احزاب و نهادهای مدنی درهمین عرصه چه از حیث کمّی و چه از حیث کیفی، یکی دیگر از شاخص های مربوطه است.
میزان فعالیت رسانه های مستقل و امکان نقد و نظر جدی آنها بر فعالیت های مختلف عمومی و نهادهای رسمی، یکی دیگر از شاخص های مربوطه است. وجود آزادی بیان فردی و جمعی در چارچوب حاکمیت قانون یکی دیگر از شاخص هاست. شفافیت اداره امور کشور و پاسخگویی مسئولین در قبال عملکردهای خود یکی دیگر از شاخص هاست. رعایت دادرسی عادلانه در مورد هر کسی که متهم به نقض قوانین شد ، یکی دیگر از شاخص های مهم ذیربط است.
هر یک از این شاخصها خود شرح و بسط زیادی دارد و کتابها در مورد آنها نوشته شده و سنجه های ریز و دقیقی در هر مورد در سطح جهانی تعریف گردیده که به راحتی میتوان معیارهای ارزیابی را فراروی خود قرار داد. در یک نگاه کلی مثلا در سال ۱٣۹۰ یکی از مفاسد مهم اقتصادی کشور در نظام بانکی شناسایی و محاکمه عوامل آن به جریان افتاد، انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار شد. برای اولین بار پس از انقلاب اسلامی، رییس جمهور در مقام پاسخ به سوال نمایندگان آن هم سوال به مفهوم خاص قانون اساسی که میتواند استیضاح را به دنبال داشته باشد، در مجلس حضور یافت و پاسخگوی مجلس بود.
در همین چارچوب مصادیق متعددی را میتوان به عنوان دستاوردها یا ناکامیها در عرصه مطبوعات و رسانه ها، در عرصه احزاب و نهادهای مدنی، در عرصه آزادی بیان، در عرصه دادرسی عادلانه و در عرصه فرهنگ عمومی مطرح کرد. پایان سال فرصت مغتنمی است تا هر یک از ما چه در جایگاه حاکمیتی هستیم و چه در جایگاه یک شهروند عادی، به ارزیابی دقیق عملکردهای خود بپردازیم و به دور از تعصب ورزی کورکورانه یا نگرش های تبلیغی و یک طرفه که فقط از خود تعریف میکنند و نقاط ضعف و اشکال خود را نمی بینند، به این جمع بندی برسیم که برای پیشبرد مردم سالاری دینی و ارائه الگوی عینی موفق از مدیریت و اداره جامعه مبتنی بر رأی مردم و با رعایت موازین دینی چه کرده ایم و چه میتوانستیم بکنیم که احیاناً نکرده ایم و کوتاهی داشته ایم؟ اگر این بررسی دقیق و همه جانبه را انجام دهیم احتمالاً درخواهیم یافت که موفقیتها و دستاوردها بسیار بیشتر از آنچه حاصل شد میتوانست وجود داشته باشد اگر از برخی دعواها و تنشها و تعصب ورزی های باندی و گروهی و جناحی فاصله میگرفتیم، اگر حرکت خود را بیشتر منطبق با قانون میکردیم، اگر بیشتر به فصل حقوق ملت در قانون اساسی پایبندی نشان میدادیم، و اگر بیشتر همدلی و همبستگی و عدم حذف یکدیگر و شرح صدر را محور همه تلاش های خود قرار میدادیم.
به امید آنکه در سال ۹۱ در ادامه مسیر پویای انقلاب اسلامی موفقیتها دو چندان باشد و نقاط ضعف و ناکامی خود را نیز با همت و تلاش ملی مرتفع سازیم. در آن صورت متفکران و صاحب نظران و علماء و اندیشمندان نیز با دست پرتر و در فضای اثرگذارتر میتوانند مخاطبان داخلی و خارجی را به جامعیت مدل مردم سالاری دینی و کارآمدی آن جذب نمایند. با قدردانی و تقدیر از یکایک تلاشگران ارتقاء جایگاه جامعه اسلامی ایران، سال نو بر همگان مبارک باد.

منبع: جام جم آنلاین