از : رضا سالاری
عنوان : چند موضوع قابل بسط و بحث
جناب تابان، به نظر میرسد موضوع رأی دادن خاتمی فقط یک تصمیم و حرکت انفرادی با ویژگی و سابقه تاریخی از محافظه کاری های او نیست. این تصمیم او نمیتواند با گفته های اخیر رفسنجانی بی ارتباط باشد. بطور خلاصه میتواند جریانی از این قرار هم مصداق پیدا کند، که امید است توسط نویسندگان سایت بیشتر مورد تفحص و موشکافی قرار گیرد.
۱. رژیم به جهت پیش بینی استقبال اندک مردم از انتخابات فرمایشی و قلابی اخیر به دنبال هر نوع مکر و حیله و وسیله فرار از بحران متوصل میشود.
۲. یکی از کم هزینه ترین راه ها ایجاد تفرقه و دو دستگی در هر اتحاد، اجماع و اجتماع است. حداقل جدا کردن صف اصلاح−نظام طلبان محافظه کار در خط رفسنجانی از صف اصلاح طلبان سنتی ولی معترض است. رفسنجانی قبلاً صف و سوی نهایی خود را که همان بیعت اسلامی با خامنه ای باشد، مشخص کرده بود. موضع خاتمی اما، بویژه با اظهار ناسالم بودن شرایط انتخابات در جهت تحریم تا شرکت، وابستگی و بیعت گذشته او را با نظام مصلحتی−ولایی رژیم زیر سوال برده بود، در حالیکه هم خامنه ای و هم رفسنجانی میل داشتند او قاطعانه به صف نظام یا رژیم می پیوست.
۳. رژیم و مزدورانش به راه حل ایجاد شکاف بعنوان کم هزینه ترین راه کار آن هم از طریق ضعیف ترین عناصری چون خاتمی روی میآورند.
۴. تاریخ مصرف احمدی نژاد و دولتش بزودی بسر میآید و نه تنها باید فکری برای رئیس جمهور بعدی کرد، بلکه باید جوابگوی یک حداقلی از انتقادها هم شد تا در ظاهر پرداختن و پاسخگویی به خواسته های معترضیین هم به نمایش درآید! برای جواب به این دو موضوع، مورد اعتمادترین و بهترین گزینه نظام همان دو عنصر آزموده قبلی یعنی رفسنجانی و خاتمی است، نه الزاماً انتخاب مجدد آنها البته از دیدگاه خامنه ای، که حداقل برای داغ کردن تنور انتخابات و مشارکت هرچه بیشتر مردم.
۵. بسیار طبیعی است که یا خامنه ای و رفسنجانی و خاتمی باهم به این طرح مشترک جمهوریت آینده رسیده باشند؛
۶. یا رفسنجانی و خاتمی بطور مستقل از خامنه ای دست به این کار زده باشند؛
۷. یا به احتمال زیاد خامنه ای به رفسنجانی و رفسنجانی به خاتمی طرح آینده ریاست جمهوری را مطرح کرده باشد. در این صورت باز رسانه های جمهوری اسلامی باید به گرد رفسنجانی بروند و او را دوباره مطرح کنند، که اکنون عیناً همین کار را دارند می کنند!
۸. پس احتمالاً رفسنجانی و خاتمی پس از بیعت با رهبر نظام در دور جنجالهای نمایشی انتخابات ریاست جمهوری بعدی فعالیت و شرکتی موثر و تنور داغ کن خواهند داشت! با این سناریو شاید بشود به یکی دیگر از اسرار نهفته کارهای زیرابی رفسنجانی−خاتمی پی برد! اتحاد مجدد رفسنجانی−خاتمی در سایه بیت و بیعت با رهبری ایده ال دیگری برای نظام خودمحور است اتحاد مجدد رفسنجانی−خاتمی در سایه بیت و بیعت با رهبری فرصت و مجال و ایده ال دیگری برای نظام خودمحور است تا باز هم بحران دیگری را پشت سر گذارد.
۴۴٨۲٨ - تاریخ انتشار : ۱۶ فروردين ۱٣۹۱
|
از : رامسس
عنوان : آقای نامی شاکری
این دو سالی که گفتهاید خیلی زیاد است. من خودم شاید حدود شش ماه پیش از ۲۲ بهمن در استادیوم «آریامهر» بودم. استادیوم پر بود (متأسفانه فراموش کردهام چه مسابقهای بود) و ممد بوقی با بوقش، بهطرزی که کاملاً پیدا بود برنامهریزیشده است، شعارهایی برای «پایندگی» شاه و سلطتتش میداد و بیاغراق میگویم بیش از نیمی از جمعیت با فریادهای خود به او پاسخ میگفت و زندهباد و هورا میکشید. خود شاه یکجا در کتاب پاسخ به تاریخ خود میگوید که او خیلی تعجب میکند، چون چند ماه پیش از بهمن به مشهد رفته بوده و تظاهرات گستردهی مردم را در حمایت از خود دیده است، و میگوید چطور میشود این مردم که آنقدر او را دوست داشتند، ناگهان بر او بشورند؟
۴۴۷۷۶ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۱
|
از : نامی شاکری
عنوان : "نظام" یعنی من!
" نظام" ، مفهومی پیچیده است مرتبط با مفاهیمی چون "دولت" ،"طبقه ی حاکمه " ، "هیئت حاکمه" ، "رژیم " و غیره . جریان حاکم در ایران توانسته یک برداشت خاص خود از "نظام" را حتی به معارضان و منتقدان خود تحمیل کند : نظام یعنی من ! به نظر من خطای آقای خاتمی در تحلیل آخر، تسلیم شدن به همین تحمیل بود! (و احتمالا ناشی از خط و نشان از سمت و سوی جریان حاکم که : با " تحریم" انتخابات ، شما را در صف مقابلان "نظام" قرار خواهیم داد !)
"تحریم" انتخابات دوازده اسفند توسط طیف وسیعی از جریان های سیاسی، پیش و بیش از آنکه "نظام" را هدف قراردهد، همین "رژیم" عارض بر"نظام" را هدف قرار داد! پیامی صریح به جریان حاکم که بیش از این اجازه ی سوء استفاده از مولفه ی "انتخابات" ، در چارچوب همین نظام را به شما نخواهیم داد! رفتار ارکان "رژیم" حاکم با این موضع واحد و یکپارچه(که حتی با رفتار لحظه ی آخر آقای خاتمی، آسیب جدی ندید) حاکی از وحشت و نگرانی آنها از این "رفتارجدید" در صفوف منتقدان،معارضان و مقابلان است ! رفتاری که به تدریج تعمیم خواهد یافت و با گسترش به صوف "رژیم"، آنرا بیش از پیش ایزوله خواهد کرد. اما این بازی های آماری که بسیاری از تحلیل گران "بیطرف" از جمله آقای عبدی درگیر آنند، در تحلیل "ماهیت" موضوع تاثیر چندانی ندارد.برای بسیاری از مردم ،حضور در انتخابات و دیگر جشن های حکومتی (در هر حکومت و نظامی) یک جور"عادت مرضی" است . مثل همین سیزده بدر رفتن شان . بسیاری از مردمی که همین امروز بساط عیش در دشت و صحرا گسترده اند، همان مردم تاسوعا و عاشورا و ۲۲ بهمن و انتخابات ۱۲ اسفند اند! از این "کمیت" ها، حقانیتی برای طرفی تحصیل نمی شود. در آخرین انتخابات ریاست جمهوری "رژیم" بعث در عراق، چیزی نزدیک به صددرصد مردم عراق به صدام حسین رای داده بودند! اصلا این "کمیت های آماری"در جوامع فاقد مولفه های "انتخابات" ، فاقد ارزش سیاسی اند. بیچاره "رزیم" هایی که به این اعداد و ارقام دل می بندند!(در یکی از آخرین جشن تولدهای آخرین پادشاه ایران در استادیوم مملو از مردم استادیوم آزادی، کارگران ایران خودرو، یک اتومبیل پیکان را در مقابل اعلاحضرت مونتاژ کردند، تویش بنزین ریختند و در میان غریو و هلهله ی آن انبوه مردم، سوارش شدند و رفتند! انبوه مردمی که کمتر از دوسال بعد در روز ۲۶ دی ۵۷ در خیابان های تهران تصاویر پادشاه فراری را لگدکوب می کردند!)
نکته ی دیگر اینکه تعمیق هرجنبش با ریزش و رویش هایی همراه است. اگر جنبش تاریخی مردم ایران ، توانسته جریانی مثل مهندس موسوی را "جذب" کند (مخاطبان را بار دیگر دعوت می کنم به رجوع به هجده بیانیه ی او)، نا محتمل نیست که در ادامه ،جریانی مثل خاتمی را از دست بدهد. اگر چه تاسف بار است، اما مصیبت بار نیست . آقای خاتمی اگر مفهوم اصلاح طلبی در چارچوب نظام را به چارچوب "رژیم" حاکم تنزل دهد، ازهمراهی با همراهان راه سبز امید، باز خواهد ماند!
۴۴۷۶٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ فروردين ۱٣۹۱
|
از : عیسی صفا
عنوان : زبان مشترک
اهمیت تحریم منزوی کردن رژیم ولایت فقیه و ایجاد زبان و سیاست مشترک در نیروهای ضددیکتاتوری است. این سیاست مشترک زمینه وحدت در بین نیروهای وسیع ضد ارتجاع را فراهم کرده است.با این تحریم آرایش جدیدی در بین نیروهای سیاسی ایران به وجود آمده است. بیش از همیشه امکان کنار گذاشتن رژیم ولایت فقیه بلوغ یافته است. عبدیها از برباد رفتن نظام می ترسند.
۴۴۷۵۵ - تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱٣۹۱
|