از : جنبش شکست نخوردگان
عنوان : در حاشیه نقد اقای اسماعیل رحمتی
نوشته بسیار خوبی خصوصا در مورد زبونی و بی بوته بودن بورژوازی ایران نوشته اید اما متاسفانه در نوشته خود اشاره کرده اید که گویا بعلت دلال بودن این بورژوازی است که اینگونه ذلیل و خوار و بی ریشه است و گویا اگر تولید بود اینگونه نمی شد. این توهم پراکنی در مورد بورژوازی را در ایران از همان انقلاب ۵۷ و قبل از آن از طرف جنبش ملی اسلامی و جناح چپ آن تحت عنوان بورژوازی ملی و مترقی منتشر شده است. فقط خواستم اشاره کنم که در همین چند سال گذشته بورژوازی بسیار تولیدی ایران یعنی مقاطعه کاران ایرانی با اتکا به کارگر ارزان و خاموش و ملیاردها دلار دستمزدهای نداده و عقب مانده و دستمزدهای زیر خط فقر و قراردادهای موقت به جیب سرازیر کرده است. آنچه موجب این بی بوتگی و زبونی و بی پرنسیبی بورژوازی (تمام جناحهای آن ) می شود، کسب مافوق سودهای کلان بر زمینه کارگر ارزان و خاموش است. این کارگر ارزان و خاموش نیز میسر نمی شود مگر وجود دیکتاتوریهایی مثل رژیم شاه و جمهوری اسلامی. این راز زبونی و دنایت این بورژوازی و روشنفکران ان است. از صدر مشروطه تا کنون ،این بورژوازی همیشه دستش در دست دیکتاتورها بوده است و اگر غرولندی نیز زده برای این بوده است که دیکتاتور را از شورش مردم بترساند و راه و چاه برای ابقای آن در دراز مدت بدهد و بس. این بورژوازی چه تولید کننده اش و چه توزیع کننده اش سرتاسر ذبون ، بی بته، بزدل بوده و راز آن منافع ملیاردی است که د رحفظ دیکتاتوریها برای ادامه و حفظ کارگر ارزان و خاموش داشته است. این آن رازی است پست سر مذهب رسمی در ایران که نه ناسیونالیستهای سلطنت طلب حرف از لغو آنرا می زنند و نه جنبش ملی اسلامی. بسیاری دیگر از محافظه کاریها و ارتجاعی بودن این سرمایه را فقط با این منافع می توان توضیح داد نه با تقسیم کردن آن به تولیدی و توزیعی. خیلی خوب میشد کمی از آن بورژوازی تولید در ایران که مثلا خواهان لغو مذهب رسمی بوده است برای ما مثال بیاورید و اگر نمی توانید پیداکنید ، بهتر است در نظریات خود تجدید نظر کنید. بورژوازی در ایران سراسر ارتجاعی است و نمی تواند منشا هیچگونه ترقیخواهی باشی. آفتاب تاریخ آمد نشان از آفتاب.
۴۴٨۶۴ - تاریخ انتشار : ۱٨ فروردين ۱٣۹۱
|