•
زمین سهم حوا بود
در سهل انگاری تردید
آن گاه
که سیب را قسمت می کردند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۲۰ فروردين ۱٣۹۱ -
٨ آوريل ۲۰۱۲
زمین سهم حوا بود
در سهل انگاری تردید
آن گاه
که سیب را قسمت می کردند
و شاید گندم
انار
انگور را
و تازیانه ی زیستن
قسمت پدر بود
در آن دم میان تهی
که افسون سایه ها
بر پرده ی سپید می لغزید
و سجده گاه تقدیر
آبستن نفرین بود
در سپیده ی تردید
و سرایش تردیدها
قسمت من
در بزم حباب های بازی گوش
آن گاه که از کف
حلقه های خیال زاده می شوند
در آن دم گرفتار شده در کوری سپید
و پیچیده در پیله ی باد کدر
آنی
که دنیای من به چند وجب شمرده می شود
و ناله های هم سفران باد زمزمه می کنند
دلهره ی پچ پچ تنهایی را
آسیمه ی لب هایم قسمت ما
من
و تو
آن گاه
که سوار بر اسب سپید لذتم
به شعله های شهوت نقاشی هایت فرو می رفتیم
سیاوش وار در بزم تصویرها
و در آن بوم هول آور
بر دوده ی فریب پروانه دست می کشیدیم
آن گاه که سرشت آفتاب را
در کورسوی افسرده ی خیسی جستجو می کرد
و در سفر بازگشت به ثانیه های غنی شده در هوشیاری
آموخته هایم را نوازش می کردی
تا بی گناهی به جا مانده را تبسم کنم
در پژواک زمزمه ی پرسشگرم
آن کس که عصیان نداند در قربان گاه آدم
چه شیطانیست
و آن کس که تردید ندارد
چه انسانیست
آن دم که در رسم غرور کوشیدی
آیا نقاشی هایت را به خاطر آوردی
و نوازش این برهنه ی خیس
قسمت تو
در کشاکش اکنون با اکنون
پیش از آن که بادبان هایم
در این شب کدر
در پیله ی باد سپید به اسیری بروند
که در این کشتی
پیامبر تردیدم
و بی تو
هیچ تردیدی نیست.
محمدرضا حق پناه / رشت / ۱۴ بهمن ماه ۱٣۹۰
|