مجمع الجزایر ایران و ملی گرایی؟!
ابراهیم فرشی
•
مشکل در انتخاب این یکی و بیان خواستهای آن دگر نیست، مشکل در عدم پذیرش انتخاب دیگری از طرف این و آن است. مشکل در آنجاست که من و ما، دیگری را هم کیش خود می خواهیم و در صدد قالب زدن همدیگر هستیم. کاری نشدنی!
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲۱ فروردين ۱٣۹۱ -
۹ آوريل ۲۰۱۲
بخش فارسی صدای آمریکا (برنامه افق) در ایام نوروز، برای اولین بار به سراغ سه خواننده کرد و آذری رفت. ناصر رزازی خواننده کرد، پریسا ارسلانی و خسرو امیری خوانندگان آذری، در کنار ارائه موسیقی این و آن خطه، نظرات خود را در مورد ملت، زبان و فرهنگ خویش بیان داشتند. هر سه خواننده به دلیل "طرح نظرات"شان مورد انتقاد شنوندگان و بینندگان این رسانه قرار گرفتند و عدهای بی مهری و اتهامزنی را هم آذین بند کامنتهای خود نمودند. اتهام تجزیه طلبی به دیگری که عشق به زبان، فرهنگ، سرزمین و باورهای ملی خود را بیان می کند، تکرار نوع دیگری از ناسیونالیسم و فرقه گرایی است.
گسترش ملی گرایی و ابراز عواطف نسبت به شخصیتهائی چون کوروش، فردوسی، مصدق در سالهای اخیر فزونی یافته و هنرمندان، شاعران، نویسندگان و ابواب جمعی رسانهها در تقویت این امر نقش آگاهانهتری برخلاف سالهای قبل از "انقلاب" ایفا کرده و می کنند. سخنان محبت آمیز کسانی نظیر احمدی نژاد و مشائی نسبت به کوروش و فردوسی نیز، نشان از این گستردگی دارد.
گسترش این روند در ایران، تنها مختص فارس زبانان نبوده و شامل مردمان کرد، آذری، عرب، بلوچ، ترکمن،لر، مازندرانی ، بختیاری و دیگران هم می شود، که نوعی بازگشت به خویشتن خویش است. این بازگشت به خویشتن خویش رخسار فرهنگی، زبانی، ملی، اتنیکی و مذهبی کمتر آشکار را بیش از پیش نمایانتر نموده و به سطح سیاسی و بیان خواستهای ملی ارتقا داده است. آشکار شدن تفاوتها میان اجزای بظاهر همبسته در ایران امروز، تنش ها، تیرهگی ها، کج فهمی و عدم درک از هم یکدیگر را نیز فزونی بخشیده است.
بخش فعال "فارس"ها این روند را در درون خود به درستی مثبت و طبیعی ارزیابی می کنند، اما در مورد دیگران، ضمن عدم پذیرش آن، دچار نوعی تناقض می شوند. آنچه را برای خویش خوب می دانند، همان را برای دیگری نمی پذیرند و آنرا نوعی توطئه علیه خود، کیان سیاسی و سروری خویش می پندارند.
این بخش از مردم فارس (طیف های سیاسی، دانشگاهی، روشنفکری، هنری، فرهنگی، مذهبی و ایدئولوژیک)، روند ملی گرایی در میان خود را ملی گرایی ملت فارس نمی نامند، بلکه آنرا ایرانی ترجمه کرده، آنرا مترادف با "ملت ایران" قلمداد می کنند، از دیدگاه آنان "ملت ایران" شامل همه آحاد مردمان ایران می شود، به عبارتی "ملت ایران" ملتی است که از مجموعه فارس، کرد، آذری، بلوچ، ترکمن، لر، عرب، تالشی، مازندرانی و دیگران تشکیل شده است. در قانون اساسی حکومت پهلوی و اسلامی "ملت ایران" آن ملتی تعریف می شود، که زبان آن فارسی، مذهب آن شیعه اثنی عشری است. پرواضح است در چنین تعریفی همه آن دیگرانی که امروز خود را ملت آذری (ترک)، بلوچ، عرب، کرد، ترکمن می نامند، نمی گنجد و درصورت اظهار وجود به عنوان ملتی دیگر، با مخالفت بخش دیگری از "ملت ایران" که نوعی تجزیه "ملت، دولت و سرزمین" تلقی می شود، روبرو می گردند. اصرار بر اثبات و انکار از هر دو طرف به معضل بزرگ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه امروز ایران بدل شده است.
بیگانگی اجزای "ملت ایران" از همدیگر، در طول سه دهه گذشته به مراتب عمقیتر شده است، گسترش رسانههای صوتی، تصویری، چاپی و اینترنتی به زبانهای عربی، آذری، بلوچی، کردی، ترکمنی و کمتر بکارگرفتن زبان فارسی در این رسانهها، از یک سو و رشد رسانههای فارسی زبان در مقیاسی وسیعتر بی توجه به فرهنگ، زبان و هنر دیگران از سوی دیگر، هم جدایی هارا گسترش داده و هم بیگانگی و نیز ناآگاهی عمومی از همدیگر را!
روند تکوین فکری، سیاسی و فرهنگی هرکدام از این جوامع منفک از همدیگر جریان دارد. زبان فارسی هم به دلیل از دست دادن نقش یگانه و محوری خود، کاربرد گذشته را ندارد. روند شکل گیری ملی در جغرافیای فارس و غیر فارس گفتمان سیاسی، فرهنگی ، اجتماعی را در سطح عمومی کاهش داده، تا جائیکه مردمان امروز ایران در داخل و خارج در میان جزایر بسته خود محصور ماندهاند.
در کنار بخش فارسی صدای آمریکا، شبکه بی بی سی فارسی نیز در ایام نوروز ابتکاری جدید از خود نشان داد. این شبکه با پیروی از برنامههای مشابه در شبکههای اروپائی، به دنبال بزرگان ایران زمین رفت و از میان دهها کاندید ٦ نفر را به عنوان سرآمدان تاریخ "ایران زمین" انتخاب و آنها را از طریق فیلمهائی (٢٠ تا ٢٥ دقیقهای) به شنوندگان و بینندگان خود شناساند و از آنها خواست برترین شخصیت تاریخ ایران زمین را انتخاب کنند. مخاطبین بی بی سی از میان زرتشت، کوروش، حافظ، مصدق، فردوسی و ابوعلی سینا، کوروش پسر کمبوجه اولین پادشاه پارس را به عنوان شخصیت برتر تمام تاریخ ایران زمین انتخاب کردند.
ابتکار بی بی سی فارسی (نه ایرانی) و انتخاب مخاطبین این رسانه بریتانیایی، امر بسیار مهمی را در عرصه سیاسی -تاریخی - فکریی- فرهنگی و اتنیکی، نمایان ساخت. نخست همخوانی فکریی، فرهنگی، سیاسی نخبگان ملت فارس (کمیته برگزیده) و گردانندگان بی بی سی فارسی باهم و دوم انطباق آن با انتخاب مخاطبین بی بی سی.
بی بی سی فارسی، کمیته برگزیده و شنوندگان و بینندگان این رسانه، آگاهانه و صادقانه آن چهرهها و آن چهرهای را انتخاب کردهاند که بازتاب ملی، فرهنگی، قومی، حکومتی و کیان ملت فارس می باشد.
این انتخاب در راستای تائید درست و منطقی تاریخ ٢٥٠٠ ساله ملت پارس بوده و افزون بر این، انتخاب روح الله خمینی از طرف اکثریت مطلق ملت فارس به عنوان رهبر، سیاسی، مذهبی و ملی، در سال ١٣٥٧ نیز، با توجه به تغییرات اجزای اتنیکی و ملی و مذهبی این ملت بر بستر زمان، انتخابی منطبق بر جوهر ملی-مذهبی- تاریخی ١٤٠٠ ساله ملت فارس و شیعه مذهبها بود!
انتخاب کنونی مخاطبین بی بی سی و عطف همگانی نسبت به کوروش، بیان نوعی بازگشت به خویشتن تاریخی و ملی مردم فارس است. نزدیکی طیف ملی- مذهبی و ملی- چپ در سالهای اخیر به همدیگر نیز، نوعی رشد درک ملی در دو سوی مذهبی و چپ، ملت فارس را نشان می دهد، که آنهم منطقی است.
انتخاب کوروش غیرمسلمان [؟!] و عدم انتخاب فردوسی، حافظ، بوعلی سینا و مصدق مسلمان، تقویت رگههای ناسیونالیسم فارس و روگردانی از دین و اسلام را در میان شنوندگان و بینندگان بی بی سی فارسی، برملا می کند، عدم انتخاب شخصیتی چند ملیتی، فرا ملیتی چون زرتشت، که حلقه پیوند بین ملل ساکن در فلات ایران بوده، مزید بر علت است.
کوروش می تواند برجسته ترین شخصیت تاریخ سرزمین و مردم پارس باشد. او بنیانگذار سلسله پادشاهی پارس و سنبلی برای حکومت ٢٥٠٠ ساله شاهنشاهی پارس و ایران به زعم بسیاری بوده. اما کوروش برای بازماندگان امروزی قوم ماد، همان جایگاه را ندارد. کوروش حکومت ماد را بزیر کشید و آنرا منقرض نمود. او بسان تراژدیهای یونان باستان پدر بزرگ خود آخرین پادشاه ماد، پدر مادرش ماندانا را به درون سیاهچال انداخت و بنیاد سلسله آنهارا برکند و بر ویرانههای آن، سلسله پارس را بنیاد نهاد.
کوروش می تواند مورد احترام بازماندگان پارس و شخصیت برجسته این قوم باشد، اما او سنبل پیوند و یگانگی دو ملت کرد و فارس از طرفی و دیگر ملل غیر فارس از طرف دیگر نیست و این واقعیتی است که بینندگان و شنوندگان بی بی سی فارسی، مهر تائید بر آن زدند. اگر روزی بخش آذری و کردی صدای آمریکا همه پرسی مشابهی راه بیاندازند، نتایج آن مغایر با نتیجه بی بی سی خواهد بود، که این یکی هم طبیعی خواهد بود.
کوتاه سخن: "ما" امروز با مردمانی در جغرافیای کنونی ایران روبرو هستیم، که مانند سابق نمی اندیشند. قالب سیاسی کنونی ایران و اندیشه غالب بر بسیاری از "ما" اجزای "ملت ایران" منطبق بر واقعیت کنونی این سرزمین نیست و نیاز به (update) به روز کردن اندیشه در فکر، سیاست و فرهنگ دارد.
شنوندگان و بینندگان بی بی سی در روز سیزدهبدر (اول آوریل ٢٠١٢) انتخابی طبیعی از خود نشان دادند و دریچهای نو از اندیشدن بر روی خود و دیگران گشودند، آنچه ناصر رزازی، پریسا ارسلانی و خسرو امیری نیز در رابطه با فرهنگ، زبان، ملیت و خواستهای خود بیان کردند، به همان نسبت امری طبیعی و نشان دادن دریچهای دیگر از اندیشدن بود، که هردو بستری مشابه دارند. مشکل در انتخاب این یکی و بیان خواستهای آن دگر نیست، مشکل در عدم پذیرش انتخاب دیگری از طرف این و آن است. مشکل در آنجاست که من و ما، دیگری را هم کیش خود می خواهیم و در صدد قالب زدن همدیگر هستیم. کاری نشدنی!
فروردین امسال - آلمان
|