حق اعتصاب نیاز به قانون ندارد


انجمن کارگری دموکراسی خواه


• تجربه به کارگران آموخته و می آموزد که وقتی دولتی بیش از سی سال از پرداختن به زندگی آنها و رفاه عمومی سرباز زده است راهی جز اقدام مستقیم و موثر اعتصاب پیش روی شان نیست و پیروزی در این راه قبل از هرچیز به اصل پذیرش این حق برای خود بستگی دارد و قبول این واقعیت که اعتصاب حقی است که نیاز به قانون ندارد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۴ فروردين ۱٣۹۱ -  ۱۲ آوريل ۲۰۱۲


اعتصاب ابزار سیاسی طبقه کارگر برای بدست آوردن حقوق مسلم و قانونی است که دولت و کارفرمایان از پرداختن به آن حقوق و اجرای قوانین مربوطه به آن سرباز می زنند.
در همه جوامعی که به نسبت های گوناگون ملزم به رعایت حقوق دموکراتیک مردم هستند، اعتصاب ممنوعیت قانونی ندارد تنها ممکن است به کارگیری این ابزار سیاسی برای کارگران با محدودیت هایی که قانونگزار در راستای منافع عمومی وضع کرده است قانونمند شده باشد. نظیر برحذر داشتن پزشکان و پرستاران از شرکت مستمر در اعتصاب.
در کشورهایی با نظامهای استبدادی و دیکتاتوری این حق سیاسی کارگران به هیچ وجه جایز شمرده نمی شود و نام بردن از آن هم برابر «تبلیغ علیه نظام» و «برهم زدن امنیت ملی» قلمداد می شود. آیا دولت ها چنین حق و اختیاری دارند؟
چند مثال ساده برای همه روشن می کند که چنین نیست. کارگران شرکت شهاب خودرو پس از پایایان تعطیلات نوروزی ۱٣۹۱ به محل کارخود مراجعه می کنند و با درهای بسته روبرو می شوند. حتی اداره امور نگهبانی را هم به نیروهایی سپرده اند تا هیچ گونه خویشاوندی صنفی با کارگران نداشته باشند و در صورت هرگونه واکنش از سوی کارگران برای عکس العمل مقتضی دچار ناراحتی وجدان نباشند. کارگران به مراجع قانونی و درنهایت به دفتر ریاست جمهوری یعنی بالاترین مقام اجرایی کشور مراجعه می¬کنند و در بهترین حالت با وعده هایی که عمل به آن ضمانتی ندارد مواجه می شوند. و این در حالیست که درست ۷ سال از عمر ریاست جمهوری این مقام گذشته و نه تنها هیچ برنامه روشنی برای تولید و اشتغال پایدار در کشور طراحی و ریخته نشده است بلکه ده ها واحد تولیدی مشابه طی این سال ها از گردونه تولید و فعالیت اقتصادی خارج شده اند. حال تکلیف این کارگران چیست؟
کارگران شرکت صنایع فلزی ایران ٨ماه حقوق کار انجام شده در سال ۱٣۹۰ را نگرفته و از دریافت مزایای پایان سال هم بی نصیب مانده اند. این کارگران هم تاکتیک مشابه کارگران شهاب خودرو را بکار می-بندند ولی با جوابی مشابه دست ازپا درازتر راهی محل کار یا خانه هایشان می شوند . هردو گروه کارگران حتما پس از اجرای این تاکتیک و بی جواب ماندن و ناموفق بودن این شیوه مبارزاتی راه دیگری را جستجو می کنند شاید فکر کنند که به مقامی بالا تر از مقام پیشین مراجعه کنند که در آن صورت هم پس از صرف وقت بیشتر حتما اگر هم موفق به دیدار و دادن عریضه به آن مقام شوند نتیجه ای بهتر از مراجعه اولی نخواهند دید زیرا این سیستم ناکار آمد از وحدت رویه ای جز این نمی تواند برخوردار باشد و این بار ناگزیر از اقدامی مستقیم و موثر خواهند شد .چه اقدامی مستقیم و موثر است؟
اقدام موثر و مستقیم کارگران استفاده از ابزاری مناسب است که بکارگیری آن امکانات زیر را برای کارگران فراهم کند :
۱_ افکار عمومی را نسبت به موضوع به سرعت آگاه کند و خواست خود و بی توجهی مسوولان را از این راه به قضاوت بگذارد.
۲_ دولت و مسوولان و کارفرمایان را به واکنش وادارد تا نسبت به خواست کارگران توجه جدی تری نشان دهند و ناگزیر به انجام مذاکره مجدد از موضع حل مشکل گردند.
٣_ گارکران درگیر را به شناخت توان واستعداد جمعی خود و استفاده مناسب ازآن برانگیزد و آنان را وا دارد تا هرگونه نتیجه احتمالی را ارزیابی کرده و برای برداشتن گام های بعدی برنامه مناسب تری را انتخاب کنند.
۴_ به همبستگی و وحدت کارگران کمک کند و از این راه نیاز به وکلا و نمایندگانی از میان خودشان را که بهتر بتوانند از حقوق جمع و خواست های مطرح شده دفاع کنند،حس کرده و انتخابی درست را سر راه کارگران قرار دهد و یا درصورت نبود تشکل صنفی واقعی و مستقل و آزاد _ زمینه های بوجود آمدن آن را فراهم و درصورت درک اهمیت آن به شکل گیری بی واسطه اش سرعت دهد.
۵_ با توجه به خرد جمعی که از این راه فراهم شده است استفاده از مستندات حقوقی و قانونی را از راه انتخاب داناترین کارگران و یا انتخاب و جلب همکاری وکلای حقوقی نشان دهد و عقل و منطق را به جای احساسات و در کمک آن به خدمت گیرد.
۶_ زمان واهمیت و تاثیر آن را به کارگران نشان دهد و آنها را برای مقاومتی درخور آن زمان آماده سازد و کارگران به چنان تدبیر و دانایی مجهز شوند که اسیر نتایج احتمالی نامناسب چون درماندگی اقتصادی وترس ازسرکوب نشوند .
۷_ دولت و کارفرمایان را وادارد تا به جای سرکوب و فریب از عقلانیت متکی به اخلاق پیروی کنند در غیر این صورت افکار عمومی را برای تسلیم دولت بسیج کند.
٨_ همراهی همگانی و در گام اول خانواده ها را برانگیزاند و چتر حمایتی نیرومندی را تدارک بیند تا هزینه های احتمالی کم شود.
۹- در صورت مقاومت طرف مقابل بنیه اقتصادی او را به چالش می کشد و آنرا تهدید می کند. درنتیجه راه های تسلیم و تن دادن به همه یا بخشی از خواسته ها را فراهم می کند.
ابزاری که قادر است این همه توانایی و قدرت و هوش و ذکاوت را مدیریت کند چیزی نیست جز اعتصاب. اعتصاب فی نفسه همه این خصوصیات را در خود دارد و درطول تاریخ با ثبت و تکرار تجارب و شناخت تاریخی بیشتر کارگران از به کارگیری این حق سیاسی و واکنش های طرف های مقابل این خصوصیات تکامل پیدا کرده و به روز شده است و بهمین دلیل دولت ها و کارفرمایان از اینکه کارگران از اهمیت اعتصاب آگاه شوند سخت درهراس هستند وباز بهمین دلیل قانونگذاران در این دولت ها یا از طرح موضوع اعتصاب و به رسمیت شناختن آن خودداری می کنند و یا بی پرده آن را ممنوع می کنند. حتی درکشوری چون ایران که تولیدات کلیدی وجود ندارد و محوریت اقتصاد با دلالی، بازار و نفت است و اعتصاب جز در رشته هایی چون نفت نمی تواند حکومت خودکامه را از نظر اقتصادی فلج کند اما به دلیل پی آمد های احتمالی سیاسی اش آنقدر مهم است که دولت ممکن است پیش ازهر اعتصابی هزینه های سرسام آوری را بپردازد تا از هزینه بزرگ سیاسی که درپی اعتصابات رقم خواهد خورد جلوگیری کند.
در عین حال دولت ها با همه تصوری که ازقدرت خود دارند و با همه ابزارهایی که برای خنثی کردن،به انحراف کشاندن ویا سرکوب اعتصابات دارند _ گریزی از وقوع آن ندارند و زمانی که کارگران احساس کنند که تنها چاره باقی مانده استفاده از این ابزار سیاسی است این اتفاق خواهد افتاد و هرچه کارگران آگاهانه و هوشمندانه تر بتوانند آنرا مدیریت کنند و از تجارب تاریخی به درستی استفاده کنند نتایج بهتری به دست خواهند آورد .
اعتصاب ابزاری است دفاعی و استفاده ازآن از روی ناچاری و اجبار است. دولت های مستبد و دیکتاتور گوش شنوایی برای شنیدن خواست های کارگران ندارند. بدتر ازآن اینکه درصورت شنیدن اعتراض کارگران سعی در پاک کردن صورت مسئله و فریب کارگران را دارند. بهانه ها و ابزار تبلیغی بسیاری هم دارند تا حقایق را در نزد افکار عمومی وارونه جلوه دهند. همیشه دستگاه های امنیتی و پلیس سیاسی آن ها حقه و سیاستی در آستین دارند تا کارگران را به بیراهه بکشانند. اما کارگران به تجربه در می یابند که طرف مقابلشان، آنها را فریب داده است و تجربه به آنها ثابت می کند که فریب لفاظی های دولت و سخنگویان و ایادی آنها را نخورند. تجربه به کارگران آموخته و می آموزد که وقتی دولتی بیش از سی سال از پرداختن به زندگی آنها و رفاه عمومی سرباز زده است راهی جز اقدام مستقیم و موثر اعتصاب پیش روی شان نیست و پیروزی در این راه قبل از هرچیز به اصل پذیرش این حق برای خود بستگی دارد و قبول این واقعیت که اعتصاب حقی است که نیاز به قانون ندارد.