بحران هسته ای، مسئله ای ساختگی - هادی قدسی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ٣ ارديبهشت ۱٣۹۱ -  ۲۲ آوريل ۲۰۱۲


مردم جهان از قدرت تخریبی سلاح اتمی پس از دو بار استفاده از آن توسط یک دمکراسی، ایالات متحده آمریکا برای جبران ضعف نظامی خود دربرابر امپراطوری ژاپن در هزاران کیلومتری خود، و کشتن و مصدوم کردن صدها هزار انسان در چند دقیقه، آگاه شدند. در جهان جنگ زده اواسط قرن بیستم، چند کشور سلطه گر خود را به این ابزار ضد حیات مجهز نمودند. در نیمه دوم همان قرن، سرزمین کوچک و تازه تولد یافته اسرائیل به کمک عوامل فرانسوی خود به این سلاح کشتار جمعی مجهز شد و گفته می شود اکنون بیش از دویست و پنجاه کلاهک اتمی را در اختیار دارد. قدرت تخریبی و پراکنده گی این اسلحه خطرناک در جهان باعث شده است اکنون اهمیت در اختیار داشتن آن نه به عنوان سلاحی تهاجمی، بلکه به مثابه ابزار بازدارندگی تلقی شود. خطر تهاجمی بودن آن اما هنوز برای قدرت های بزرگی که قادرمی باشند پی آمدهای بعداز به کارگیری آن را تحمل کنند وجود دارد، همچنان که شاهد به کار بردن آن توسط آمریکا با هضم آسان پیامدهای آن بودیم.
قدرت تخریبی سلاح اتمی از یک سو و غنی سازی اورانیوم در ایران از دیگر سو زمینه قابل توجیهی را فراهم آورده اند برای ایجاد بحرانی که به این زودی ها فروکش نخواهد کرد. در پی پایان گرفتن جنگ ایران و عراق و فروکش کردن بحران ناشی از جنگ، غرب با بازی های کودکانه و بگومگوهای تکراری و بی پایه و اساس به این بحران جدیدالتأسیس خود به مثابه شمشیر داموکلاس بر سر ایران، دامن می زند. اما چرا غرب و اسرائیل و کشورهای منطقه و به نوعی خود ایران، محتاج این بحران می باشند. برای یافتن پاسخ باید از دیدگاه جبهه غرب موقعیتی که ایران درآن قراردارد را شناسائی کرد.
1- ایران در رابطه با منطقه:
رابطه ایران با کشورهای منطقه را می توان در دو حالت بالقوه و بالفعل ارزیابی نمود. غرب و اسرائیل با هردو حالت مسئله دارند. رابطه ایران با سوریه، با حزب الله لبنان و با فلسطین و عراق که بالفعل هستند و غرب و اسرائیل همواره نگرانی های خودشان را از این موضوع اعلام کرده و می کنند بر کسی پوشیده نیست. البته بر این ها باید رابطه ایران را هم با گروه ها و احزاب گوناگونی که در کشورهای منطقه پراکنده هستند، اضافه کرد. حالت بالقوه اما، که به نظر من برای غرب از اهمیت بیشتری برخوردار می باشد ایجاب می کند که این بحران (اتمی) تا حل تمامی مسائل همچنان کش داده شود.
اگر کمی به تاریخ کشورهای منطقه خلیج فارس دقت کنیم، به شکننده گی و بی هویتی آنها به عنوان "کشور" پی می بریم. بحرین که تا قبل از جدا شدن از ایران به دست آخرین شاه، در کتاب های درسی دانش آموزان عنوان استان چهاردهم را داشت، هنوز در ذهن مسن ترهای بحرینی وجود دارد. ایرانی بودن بحرین هنوز زمان زیادی لازم دارد تا از خاطره بحرینی ها زدوده شود. دیگر شیخ نشین های منطقه هم، همچنان که از نامشان بر می آید، "شیخ نشین" بودند و تا دوره قاجار از نظر ایران، کشور محسوب نمی شدند و در حقیقت شیوخی بودند که با اجاره کردن یک منطقه از دولت، به صورت خودمختار آنجا را اداره می کردند و از ساکنین خراج می گرفتند. با کشف نفت و دخالت زرسالاران انگلیسی و روی کار آمدن رضاشاه، از این مناطق امیر نشینان خلیج فارس ایجاد شدند. وابستگی کامل آنها به غرب، عدم مشروعیت آنان را در دید ساکنین آنجا آشکار کرده و حاکمیت آنان را متزلزل نموده است. نگرانی غرب ازاین جهت می باشد که با فرسوده شدن روزمره غرب، ایران موقعیتی پیدا کند تا باردیگر این کشورها را به یک مجموعه تبدیل کند و یا در حداقل ترین حالت، بادخالت های خود، دست نشانده گان غرب را با حکامی دیگر جانشین سازد.
نفوذ ایران در عراق و افغانستان، در مواردی باوجود حضور نیروهای نظامی غربی گاهی از نیروهای داخلی خود آن کشورها موثر تر می باشد. بخشی از نیروهای انتظامی عراق بزرگ شده ایران هستند. همچنین تعداد عراقی های "ایرانی" در دولت و سازمان های دولتی قابل توجه می باشند همچنان که هم اکنون در ایران زاده شدگان در عراق نفوذ زیادی در دولت دارند. در افغانستان، افغان های معترض، از نفوذ ایران در رسانه های همگانی، مطبوعات و تلویزیون اعلام خطر می کنند. در امور تجاری و تولیدی و سازندگی، ایران فعالیت های وسیعی را در این کشور دارد. زبان مشترک فارسی و خطر دوباره به قدرت رسیدن طالبان همگی نشان از نزدیکی و همکاری دو کشور در آینده ای نزدیک و پس از خروج نیروهای غربی از این کشور دارند. شاید بتوان براین ها اوضاع نه چندان روشن عربستان سعودی و وجود استان شیعه نشین و نفت خیز الشرقیه و دیگر مردم ناراضی این کشور زیر سلطه را هم اضافه کرد.
این ها شمه ای ظاهری ازاهمیت حضور ایران در منطقه را نشان می دهند که ازاین کشور یک موقعیت منحصر به فردی را در جهان به تصویر می کشد که در صورت برقراری حاکمیت جمهور مردم، خواهد توانست تغییرات عمده ای را در منطقه ایجاد نماید.

2- ایران دررابطه با خودش:
نهضت ملی کردن نفت حرکتی بود که از لحاظ سیاسی و اجتماعی تاثیرات ژرفی در زیربنای تفکر مردمی که کشورشان را به حال خود رها کرده بودند تا ابرقدرت های استعمار گر هر تصمیمی را که صلاح می دیدند برای آنان بگیرند، برجای گذاشت. هرچند موفق شدند با سرعت حکومت دکتر محمد مصدق را سرنگون سازند و استبداد و ووابستگی را باز سازی نمایند، اما حرکت او تأثیر خود را بر مردم گذاشته بود و ملت، گمشده خود را که استقلال و آزادی بود پیدا کرده بودند. دیری نپائید و پس از ربع قرن، انقلاب بزرگ استقلال و آزادی بار دیگر، این بار اما شفاف و روشن و همه گیر خواب راحت را از چشمان چپاول گران و زرسالاران ستاند. به همین علت، ازابتدای انقلاب با دخالت های روزمره و تحمیل جنگ و... موفق شدند با کمک به عوامل مستبد داخلی، استبداد را بازسازی نمایند.
ناتوانی غرب در حل مسائل پیش روی سلطه گری و استعمار و چپاولگری ایجاب می کند برای راه یافتن به یک راه حل، با ایجاد بحران و نگه داشتن اوضاع در بحران به امید رسیدن به یک فرصت مناسب، زمان بخرد. در حقیقت بحران هسته ای ایران، اقلا پس از این که شانزده سازمان اطلاعاتی آمریکا تایید کردند که ایران به دنبال ساختن سلاح اتمی نیست، یک بحران کاملا غربی می باشد. به این دلیل به نظر نمی رسد کوشش صوری اخیر هم نتیجه ای در بر داشته باشد. حال باید دید غرب، این بار بدون اسرائیل، از این نشست که با مقدمات کم سابقه ای نظیر پیام اوباما توسط نخست وزیرترکیه به ایران و هم چنین تعیین محل مذاکره توسط ایران و مهم تر از آن اظهارات خوش بینانه ای که کثیری ازرسانه های غربی قبل از نشست، از نتایج آتی آن ابراز می کردند همراه بود، چه هدفی را دنبال می کند.
هدف نشست اخیر که به احتمال زیاد تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ادامه خواهد یافت، به نظر می رسد چیزی در حد تنش زدائی ازاین بحران خودساخته باشد. پیام اوباما به ایران که توسط ترکیه رسانده شد، به احتمال زیاد در راستای همین تنش زدائی موقتی از منطقه (ومسئله سوریه) تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بوده است. اما می دانیم ایران اقلا اخیرا تنشی در مورد فعالیت های هسته ای ایجاد نکرده است به خصوص که آقای خامنه ای در هفته های پیش، از حرام بودن سلاح اتمی گفته بود، بنابراین در آن چه که به بحران هسته ای مربوط می شود، عامل تنش زدائی جز غرب نمی تواند باشد. نقشی را که ایران می تواند در این میان بازی کند ربط چندانی به این بحران نخواهد داشت و با انتخابات پیش روی آمریکا ربط پیدا می کند. و آن به احتمال زیاد در پی تنش زدائی، کمک به پائین نگه داشتن بهای بنزین در پمپ های آمریکا می تواند باشد.
اوباما رئیس جمهور آمریکا چند ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری، تحریم های ایران را امضاء کرد و آنها را اجرائی نمود. یکی از فرآورده های این امر بالا رفتن مستمر قیمت جهانی نفت بود که بهای بنزین را برای مصرف کنندگان آمریکا افزایش داد. بنا بر اظهارات کارشناسان، قیمت بنزین در این کشور تاثیر تعیین کننده ای در انتخابات ریاست جمهوری دارد. بنابراین اظهارات، اگر روند افزایش قیمت بنزین به این ترتیب ادامه یابد، شانس اوباما را برای دور دوم ریاست جمهوریش مورد مخاطره جدی قرار خواهد داد. هر تنشی در منطقه نفت خیز خلیج فارس بر قیمت نفت تاثیر مستقیم دارد. آیا ایران به کمک اوباما خواهد رفت؟ هم کاری ایران در تنش زدائی تا چه اندازه موثر خواهد بود؟ دو روز بعداز نشست استانبول، نخست وزیر اسرائیل بار دیگر ایران را تهدید به حمله نظامی کرد. آیا صهیونیست ها توسط اسرائیل خواهند توانست بر تنش ها دامن بزنند و شانس پیروزی اوباما را در انتخابات پیش رو ازمیان ببرند؟   
در هرحال، به لطف تحریم های مداوم غرب، ایران اکنون قادر می باشد حدود 60 درصد نفت خود را از طریق نفت کش های خودش بدون کمک شرکت های خارجی صادر نماید و در بازار نفت به فروش برساند. با تجربه گرفتن از ضعف ایران درزمان ملی کردن نفت برای صدور آن که مورد تحریم انگلیس قرارگرفت و در سقوط حکومت مصدق نقشی اساسی داشت، ایران اکنون دارای 49 فروند نفت کش کوچک و بزرگ می باشد که با آماده شدن 12 فروند سفارشی به چین قادر خواهد شد تا حدود 80 درصد در صدور نفت خودکفا باشد. در صورتی اسرائیل موفق نشود بر تنش های موجود بیفزاید و اوضاع سوریه به آرامش نزدیک شود، با وجود تحریم ها ایران خواهد توانست بر قیمت نفت تاثیر گذار باشد.

bayaneroshan.blogfa.com