بازداشت فعالان مدنی در اهواز
و سکوت سازمان های مدافع حقوق بشر


ک. دیهیمی


• دستگیری های اخیر در اهواز و شوش و حمیدیه و نحوه برخورد و خبرسازی نیروهای امنیتی و صدا و سیمای رژیم نشانگر این است که رژیم جمهوری اسلامی در صدد طراحی یک سناریوی جدید علیه فعالان جنبش مدنی عرب اهوازی می باشد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۵ ارديبهشت ۱٣۹۱ -  ۲۴ آوريل ۲۰۱۲


همه ساله در ماههای قبل از آوریل، مناطق مختلف خوزستان و دیگر شهرهای آن شاهد موج وسیعی از بازداشتهای فله ای می شوند. این بازداشتها ضمن یک برنامه از پیش تعیین شده حکومت برای جلوگیری از برگزاری تجمعات اعتراضات آمیز مردم که برای بزرگداشت انتفاضه ۱۵ آوریل سال ۲۰۰۵ صورت می گیرد. این انتفاضه در سال ۲۰۰۵ در اعتراض به نامه خیلی محرمانه صادره از رئیس دفتر محمد خاتمی رئیس جمهور وقت مبنی بر برنامه ریزی دراز مدت برای تغییر ترکیب جمعیتی در اهواز بشکلی که نسبت مردم عرب در طی یک پروسه ۱۰ ساله به یک سوم تقلیل یابد.
و همه ساله مردم عرب اهواز, علی رغم بازداشتها و انتشار وسیع نیروهای امنیتی در محله های مختلف, برای بزرگداشت این حادثه که به یک واقعه ملی برای آنها تبدیل شده است آماده می شوند.
اما موضوع قابل توجه در سال ۲۰۱۲ این است که نحوه برخورد نیروهای امنیتی در این سال با سال های قبل قدری متفاوت است و آن نحوه بازداشتها و اتهامات وارده به بازداشت شدگان و همچنین مدت زمان بازداشت می باشد. برای نمونه یکی از این موارد بازداشت را مورد بررسی قرار می دهیم و آن بازداشت آقای "جبار یباری" فعال فرهنگی اجتماعی و فعال حقوق بشر عرب اهوازی، ۴۵ ساله ساکن اهواز متأهل و داری ۶ فرزند، مبتلا به ناراحتی قلبی و بیماری قند خون.
۱- نحوه بازداشت آقای جباری و دیگر فعالان اهوازی یکی از مواردی است که نمونه بارز نقض کامل حقوق شهروندی می باشد. در مورخ ٣/۱/۹۱ نیروهای لباس شخصی با خودروهای شخصی راه را بر آقای یباری در خیابان سد می کنند و او را به زور و در جلو دیدگان رهگذران دستبند زده و وارد ماشین می نمایند، بدون آنکه برگه بازداشت یا کارت شناسایی به او نشان دهند. و حتی بنا به نقل یکی از شاهدان عینی وقتی نیروهای لباس شخصی با مقاومت آقای یباری و اعتراض برخی از حاضران در محل مواجه می شوند متوسل به زور شده و با نشانه رفتن اسلحه هایشان به سمت مردم آنها را به عقب رانده و آقای یباری را که در اثر ضربه یکی از ماموران به صورتش خون از بینیش جاری بود، به داخل خودرو پرت میکنند.
۲- پیگیریهای خانواده آقای یباری از مراکز انتظامی و امنیتی و حتی بیمارستان ها راه به جایی نبرد و حتی گمانه زنیهای مختلف دوستان و آشنایان پای آنها را به سردخانه ها و مراکز پزشک قانونی کشاند. و بالاخره پس از گذشت مدتی یک تماس ناآشنا به آنها اطلاع میدهد که آقای یباری مهمان نیروهای امنیتی است.
٣- مراجعه مجدد خانواده آقای یباری جهت رساندن داروهای قلب و قند به ایشان بی نتیجه ماند و حتی در مراحل اولیه مراجعه، علی رغم تماس ستاد خبری، منکر وجود او در ستاد خبری شدند و برای بار دیگر این خانواده را دچار سردرگمی و سرگردانی نمودند. و جواب های دو پهلو و غیرواضح و مبهم مزید بر علت شد.
۴- دستگیری های اخیر در اهواز و شوش و حمیدیه و نحوه برخورد و خبرسازی نیروهای امنیتی و صدا و سیمای رژیم نشانگر این است که رژیم جمهوری اسلامی در صدد طراحی یک سناریوی جدید علیه فعالان جنبش مدنی عرب اهوازی می باشد، به این شیوه که دستگیرشدگان را تحت وحشیانه ترین شکنجه های بدنی و روحی و روانی قرار می دهند و آنها را وادار به اعتراف به کارهایی می نمایند که روحشان نیز از انها بی خبر است. و بدینوسیله زمینه را برای صدور احکام درازمدت و یا حتی اعدام فراهم می نمایند.
در مورد آقای جبار یباری خبرهای رسیده از اهواز حاکی است که در اثر شکنجه، وضعیت سلامتی ایشان وخیم شده و او را به بیمارستان منتقل می-نمایند و پس از یک شب دوباره ایشان را به اطلاعات باز می گردانند.
بررسی این مورد و موارد مشابه نشانگر برنامه ریزی رژیم جمهوری اسلامی برای برخورد وحشیانه با فعالان جنبش مدنی در اهواز می باشد. این واقعیتها و اخبار رسیده از اهواز و دیگر شهرها مسئولیت فعالان و سازمان های مدافع حقوق بشر در کشورهای آزاد را دوچندان می کند. چرا که در سایه سانسور و ممنوعیت فعالیت رسانه های آزاد و تشکل های حقوقی در داخل ایران، رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی مرتکب انواع جرایم در حق مردم می شود. لذا این یک واجب انسانی است تا همه موسسات و مدافعین حقوق بشر صدای مردم ستمدیده بالاخص زندانیان و دستگیرشدگان باشند.