از : اردشیر زارعی قنواتی
عنوان : واقعیاتی که به میل ما رقم نمی خورد
"واقعیاتی که به میل ما رقم نمی خورد"
جناب ارمنی و یک خواننده عزیز
اول اجازه می خواهم پاسخ مختصری به کامنت یک خواننده بدهم. با توجه به اینکه بنده ی حقیر مطالب حوزه بین الملل را در دو سطح متفاوت می نویسم طبیعی می باشد که همیشه نمی توان یک تحلیل کلی نسبت به این موضوع ارائه داد. این به خاطر این است که در روزنامه درون کشور باید انتشار یابد و طبق نرم معمول با توجه به مصادیق و اتفاقات انجام شده حول موضوع نگاشته می شود. بنده در طول یک سال شاید بیش از ۲۰ بار در مورد افغانستان باید مطلب بنویسم و نباید انتظار داشت که برای هر نوشته یی یک تحلیل آکادمیک ارائه کنم. شما با مراجعه به آرشیو نوشته های بنده حداقل در سایت اخبار روز می توانید برای اشراف بر موضوع مراجعه کنید. روزنامه نگاری امروز در همین دو سطح انجام می گیرد و این تحلیل حاضر یک تحلیل مصداقی و یک نتیجه گیری حول آن بوده است.
اما جناب ارمنی عزیز این بار شما را خیلی عصبانی می بینم. حداقل شما که بارها مطالب بنده را در خصوص افغانستان مطالعه فرموده اید و می دانید که من طالبان را تجسم فاجعه می دانم و به خاطر همین هراس است که عمل دیگران به خصوص نیروهای خارجی در این کشور را موجب تقویت این آینده شوم می دانم. صرف فحش دادن به طالبان هیچ دردی را از افغانستان و جهان دوا نخواهد کرد. بهترین نوع برخورد با آینده ی شوم شناخت درست فضای عینی میدان نبرد است. تاریخ گذشته و معاصر افغانستان نیز خود گواهی بر این است که غرب لیبرال که ظاهرا برای شما موجبات خیر تلقی می شود خود زاینده و مسبب ظهور و بروز طالبان ها و القاعده ها بوده است. نکند فراموش کرده اید همین شولاپوشان ریشو بودند که خط مقدم غرب علیه شوروی در طول دوران جنگ سرد بوده اند. شما چرا عادت دارید تاریخ را از ته یا در بهترین حالت از وسط میانبر بزنید و بعد عمق فاجعه را به کنش های سطحی تقلیل دهید. برای یک بار هم که شده این همه به توده های مردم یک کشور توهین نفرمایید و حتی جهل و نادانی آنان را به پای خودشان ننویسید. همین افغان ها وقتی در یک جامعه متمدن و دمکراتیک زمینه بروز استعداد خود را پیدا می کنند مسیر فرهیختگی خود را نشان می دهند. ساختار معیوب تاریخی این کشور و شرایط فعلی آن علت های مشخصی دارد که شاید مردم در این تراژدی کمترین نقش را داشته و نیروهای بیرونی و ساخت قدرت سیاسی - اجتماعی حاکم در این کشور آنان را به مسیر کنونی سوق می دهد. در افغانستان امروز بنده هیچ اپوزیسیون مشروعی را سراغ ندارم که شما فکر کنید سنگ آنان را به سینه می زنم ولی این به مفهوم آن نیست که به واسطه آن نسبت به وضع موجود خوشبین باشم. ایکاش شما به گزارشات مقامات سیاسی - نظامی غرب و ناتو نیز توجه می کردید و عمق فاجعه را از درون مستندات آنان می یافتید. اتفاقا بنده چون در همین فضای موجود زندگی می کنم بهتر می دانم که راه ترقی در کشورهای چون افغانستان الزاما کاری طولانی و سخت است و نمی شود که دمکراسی را یک شبه به توپ و تانک و کشتن غیرنظامیان برای مردمی به ارمغان آورد. راستی شما فکر می کنید در طول ۱۰ سال گذشته نگاه مردم افغانستان نسبت به طالبان تغییر مثبتی کرده است، اگر چنین است باید به عرضتان برسانم که "مومن" سخت در اشتباه هستید. حمله به افغانستان شاید طالبان را از قدرت حذف کرد ولی آنان را به ساخت اجتماعی راند که مسبب ظهور یک جنبش به شدت ارتجاعی در این ساختار قومی - مذهبی گردید. با شما در مورد افغانستان زیاد صحبت کرده ام و بیش از این احتیاجی به توجیه بیشتر نیست. شما هم نظر مرا در این خصوص با توجه به کامنت های قبلی می دانید و هم اینکه اوضاع این کشور را حداقل از خلال اخبار مطلع می باشید. فرار از یک واقعیت بد دقیقا خدمت به همان چیزی است که فکر می کنید با فرار از آن نسبت به مولفه موضع مثبت اتخاذ کرده اید.
دوستدارتان اردشیر
۴۵۲۴۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱٣۹۱
|