روز جهانی کارگر تجلی گاه مبارزات دمکراتیک ملتها
د. موسی مزیدی
•
در خوزستان درصد بیکاری ، فقر و محرومیت های اقتصادی به رغم همه ثروت و منابع طبیعی اش، نسبت به استان های دیگر ایران بسیار بالاتر است. بی توجهی به مطالبات و مبارزات و خواسته های به حق ملت عرب باعث تضعیف اپوزیسیون و تفکیک و تشتت نیروها میشود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۹ ارديبهشت ۱٣۹۱ -
۲٨ آوريل ۲۰۱۲
اول ماه مه مصادف با یازدهم اردیبهشت روزجهانی کارگراست. اتحادیه های کارگری در بیشتر کشورها این روز را به مثابه تنها عیدی که ریشهاش در آسمان نیست، با برگزاری تظاهرات خیابانی به روز جشن و سرور خود تبدیل کرده اند. کارگران شاغل در این روز جهت تعدیل اوضاع جامعه بویژه بخش کم درآمد و بیکاران آن، بشکل وسیعی در این حرکت جمعی شرکت کرده و با یادآوری جانفشانی و از خود گذشتگی های همقطاران کارگر خویش در شیکاگوی آمریکا که در سال ۱٨٨۶ جهت تعدیل شرایط- و کاهش ساعات کار مبارزه کرده بودند گرامی می دارند.
کارگران در آستانه روز جهانی کارگر، با اخراج، بیکاری و تورم دست و پنجه نرم می کنند و می توان گفت که ابعاد این تباهی دامنگیرهمه اقشار زحمتکش جامعه شده وامروز بیش از نیمی از کارگران را به زیر خط فقر کشانده است.
مبارزات صنفی- طبقاتی کارگران کشت وصنعت نیشکر و صنایع جانبی آن، کارگران پتروشیمی و صنایع لوله سازی، برای تثبیت وضعیت همکاران موقت خویش و اضافه حقوق، هرازگاهی دست به اعتصاب و یا تظاهرات می زنند.
در دوهفته گذشته، بیکار شدن ۲۱۰ کارگر آجر پزی کارخانه جیل اهواز آنان را بر خیل بیکاران افزود و خانواده هایشان منبع درآمد خود را از دست دادند.
خوزستان (عربستان ایران) دارای بیشترین تعداد کارگران و تشکلات کارگری است. بخش عظیمی از کارگران در صنایع نفت، پتروشیمی و مشتقات آن به کار و زحمت مشغول اند. علاوه بر آن، صنایع فولاد، نورد و صنایع لوله سازی، صنایع کشت و صنعت- و نیشکر، بندرها و هزاران کارخانه و شرکت کوچک و بزرگ در این اقلیم به فعالیت مشغولند. مبارزات متحد و یک پارچه کارگران از شهرهای آبادان و مسجد سلیمان آغاز شد و بزرگترین تظاهرات و اعتصابات کارگری در ایران قبل از ملی شدن نفت در این خطه صورت گرفت. در انقلاب بهمن ۱٣۵۷ مبارزه سرنوشت ساز کارگران نفت آخرین و مهمترین میخ را به تابوت رژیم پهلوی کوبید. امروز بیش از سه دهه از آن مبارزات دسته جمعی و متحد می گذرد. در آن زمان پیشگامان و مبارزان واقعی کارگران فاقد آگاهی سیاسی-اجتماعی کافی برای تئوریزه نمودن برنامه مناسب مبارزات در آن دوران بودند و لذا هر نوع تحرک و مبارزه به بیراهه کشیده شد. این تجربه بس سنگین و گران نشان داد، که مبارزات کارگران در ایران برای عدالت اجتماعی را نمی توان از مباره برای دمکراسی جدا ساخت، زیرا در خوزستان بر کارگران و زنان عرب ستم مضاعف اعمال می شود، لذا نمیتوان مبارزات زنان برای حقوق خود و بخصوص مبارزات ملی خلقهای ستمدیده را در ایران از مبارزه برای عدالت اجتماعی جدا ساخت. رهائی از قید استثمار سرمایه و رهائی از ستم جامعه مرد سالار بدون رهائی ملی و رعایت حقوق شهروندی جمعی به نتیجه نخواهد رسید.
رویدادهای سه دهه گذشته نشان داده است که نه تنها مبارزات تک بعدی کارآمد نبوده، بلکه منفی و باعث فرسایش نیروها می شد. متفکران و صاحب نظران علوم اجتماعی براین عقیده اند که تقسیم و تفکیک مبارزه اقشار جامعه نتایج معکوس خواهد داشت.
اجزاء و واحدهای تشکیل دهنده جامعه ایران را باید بنیادی، ریشه ای و دقیق شناخت. به بیان دقیق تر، شناخت دقیق (فرهنگ، آداب و رسوم، عادات و....) ملت های تشکیل دهنده ایران و اعتراف به مطالبات حق طلبانه آنان برای ثمربخشی مبارزات آتی و آینده ضرورتی اجتنابناپذیر دارد. این شناخت از راه همکاری مستقیم با نخبگان و فعالان این ملت ها و اتحاد عمل تنگاتنگ با آنان که لاجرم به اعتماد متقابل می انجامد، میسر می شود. اعتراف لغوی به حقوق شهروندی برای تضمین دوستی و اعتماد میان هم وطنان کافی نیست. اعتراف متقابل همه ی نیروها به حقوق برابر جمعی- و فردی مبارزات کارگران، ملل تحت ستم، زنان و همه زحمتکشان را در یک هبستگی توانمند گرد میآورد و از این راه تحقق عدالت و دمکراسی و ایجاد نظامی فدرال با صلاحیت های برابر در ایالت های ایران را آسانتر می کند.
در خوزستان درصد بیکاری ، فقر و محرومیت های اقتصادی به رغم همه ثروت و منابع طبیعی اش، نسبت به استان های دیگر ایران بسیار بالاتر است. بی توجهی به مطالبات و مبارزات و خواسته های به حق ملت عرب باعث تضعیف اپوزیسیون و تفکیک و تشتت نیروها میشود که برای جلوگیری از آن شناخت اولویتها برای پیش برد مبارزه و تحقق مرحله ای آن ضروری است.
بنا بر اخبار رسیده، در دوهفته گذشته شهرهای عربستان شاهد مبارزات دمکراتیک و مسالمت آمیز مردم برای تحقق عدالت اجتماعی وحقوق ملی بود. رژیم و ماموران آن به طور مستمر در خیابانها، محل کار و به حریم امن خانواده های عرب تعرض می کند و فرزندان این اقلیم را پس از بازداشت به اعد ام و زندانهای طویل المدت محکوم می کند.
تظاهرات مسالمت آمیز چند روز اخیر مردم عرب اقلیم که در گرامی داشت ۱۵ آوریل سالروز انتفاضه سال ۲۰۰۵ برگذار کرده بودند، با حمله ماموران رژیم مواجه شد که یک جوان جان خود را از دست داده و ده ها تن بازداشت شدند. علاوه برآن در ماه های گذشته دو جوان عرب دیگر بر اثر شکنجه در زندانها جان خود را از دست دادند و چندین فعال مدنی به اعدام محکوم شدند که احکام آنان به تأیید دیوان عالی جمهوری اسلامی رسید که اجرای آن در هر زمانی ممکن است.
این اعمال ددمنشانه از طرف بعضی از گروه های اپوزیسیون معروف به احزاب و سازمانهای سراسری به طور کمرنگ محکوم شد که کافی به نظر نمیرسد. باید از سوی گروه های سراسری همکاری با فعالین عرب برای آزادی زندانیان سیاسیشان افزایش یابد و با آنان مشترکا اکسیون های عملی هچون تظاهرات و اعتصاب در مقابل سازمانهای بین الملی به ویژه در مناسبت های مختلف مانند در روز جهانی کارگر برقرار گردد. همه این تلاشها زمانی ممکن میشود که ابتدا حقوق ملی و دمکراتیک ملت عرب در خوزستان از سوی این گروهها به رسمیت شناخته شود و در راه تحقق عملی آنها گام برداشت. تنها از این طریق است که اعتماد میان آحاد جامعه محکم و محکمتر شده، تمامیت ارضی کشور در اذهان شهروندان ایرانی تقویت میشود و سپس بر روی خاک ترجمه خواهد شد، ومیزان آسیب پذیری آن به حداقل خواهد رسید. از این راه و به این طریق و فقط از این راه می توان کمربند دور ایران را سفت ومحکم ساخت.
د. موسی مزیدی
۲٨.۰۴.۲۰۱۲
|