مادر


اسماعیل خویی


• آلوده ی فریب و سرافکنده ی گناه،
بار دگر به دامنِ او می برم پناه.

دانم که انتظارِ مرا می کشد هنوز،
با خاطری ملول تر از روحِ شامگاه. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۱ ارديبهشت ۱٣۹۱ -  ٣۰ آوريل ۲۰۱۲



 آلوده ی فریب وسرافکنده ی گناه،

بار دگر به دامنِ او می برم پناه.

دانم که انتظارِ مرا می کشد هنوز،

با خاطری ملول تر از روحِ شامگاه.

دل کرده خوش به آرزوی بازگشتِ من

گسترده غم به روی سرش سایه ی سیاه.

تا دیده رنج دیده و تا دیده رنج ورنج

از من، منِ پلید، و نرنجیده هیچگاه.

هر صبح وشام بوده نیایشگرِ خدای،

تا دارد از گزندِ حوادث مرا نگاه.

چشمِ امید بر افقِ دور دوخته ،

بنشسته زار وغمزده، تا کی رسم زراه.

از خلق درگریزم وبا خویش در ستیز؛

سر تا به پای ننگ ام وپا تا به سر گناه.

درچشمه زارِ بخششِ خود تا بشویدم،

بارِ دگر با دامنِ او می برم پناه.

می گویم اش به گریه که: -" مادر، مرا ببخش!"

گوید :-"خدات بخشد، فرزندِ بی گناه!"

لندن
۱٣۴٣