مراسم روز جهانی کارگر در استکهلم:
گام های بلند احزاب کارگری در انتقاد از دولت بورژوایی


زهرا باقری شاد (سارا شاد)


• روز جهانی کارگر در استکهلم از آنچه که تصور می کردم باشکوه تر بود و می توانست زمینه تحقق رویاهای بسیاری را برای طبقه کارگر در این کشور فراهم کند. رویاهایی که هنوز در گوش من و خیابان های شهر طنین انداز بودند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱٣ ارديبهشت ۱٣۹۱ -  ۲ می ۲۰۱۲



ابتدا با آنارشیست ها و سندیکالیست ها همراه شدم. از مرکز شهر استکهلم در انبوهی از جمعیتی که پرچم های سیاه و قرمز در دست داشتند و شعار می دادند. اینبار سوئدی های آرام و بی هیاهو را در یک تظاهرات شلوغ می دیدم درحالیکه دیگر آن مردم آرام و بی سر و صدا نبودند که در قطار و اتوبوس یک گوشه می نشینند و موبایل هایشان را به دست می گیرند و به صورت نگاه هم نمی کنند. اینبار در فاصله بسیار کم از یکدیگر راه می رفتند، با هم شعار می دادند و صدای راهپیمایی شان در خیابان های شهر طنین انداخته بود. بیشتر آنها جوان بودند. جوانانی که با شعار "هیچ انسانی غیرقانونی نیست" خواستار حمایت از پناهجویان بودند و با شعارهایی همچون "با درخواست مرخصی استعلاجی از حقوق کارگری خود برخوردار شوید" تلاش می کردند در مسیر اطلاع رسانی و افزایش آگاهی طبقاتی کارگران جامعه شان گام بردارند. تعداد کودکانی که روی شانه پدر نشسته یا در آغوش مادر آرام گرفته بودند کم نبود. حتی کودکان داخل کالسکه، انگار بخشی از جمعیت تظاهرکننده بودند تا از همین نخستین سال های کودکی در کنار دیگر اعضای جامعه خود بایستند و روز جهانی کارگر را گرامی بدارند. آن هم درست در شرایطی که سوئد توسط یک دولت بورژوایی اداره می شود.
با آنها در سایه آفتاب داغی که امروز بر شهر تابیدن گرفته بود تا منطقه توریستی شهر که به شهر قدیمی معروف است همراه شدم؛ تا کاخ شاه و جایی که گروهی از جوانان تا به آن رسیدند اینگونه شعار سر دادند: "ما کجا باید زندگی کنم؟" و با اشاره به کاخ ادامه دادند: "اینجا"...آنها با این شعار و این حرکت نمادین، اعتراض خود را به زندگی بورژوایی اعلام می کردند و از رویای تصرف کاخ توسط طبقه کارگر سخن می گفتند. از رویای روزی که اختلاف طبقاتی برچیده شود و همه افراد جامعه در کنار هم و در شرایط یکسان از امکانات رفاهی برخوردار شوند.
آنها با این شعار به اندیشه بهبود شرایط طبقه کارگر در کشورشان دامن می زدند و من به وضعیت طبقه کارگر در ایران فکر می کردم؛ کشوری که از آن آمده بودم و خوب می دانستم حالا کارگرانش در چه شرایط بحرانی قرار گرفته اند. و خوب می دانستم کارگران سرزمین من نه مثل سوئدی ها و نه مردم دیگر کشورها حتی از این حق برخوردار نیستند که در روز جهانی کارگر از تعطیلی رسمی بهره بگیرند و در مراسم گرامیداشت روز خودشان شرکت کنند. و خوب می دانستم از شعارهایی که در استکهلم می شنیدم تا واقعیت هایی که در تهران و دیگر شهرهای سرزمین من در جریان است چقدر فاصله می تواند باشد.
سندیکالیست ها آواز می خواندند، در دست کودکانشان بادکنک های قرمز بود و می خندیدند. روز جشن بود برایشان. طرفداران حزب چپ هم در گوشه دیگری از شهر تجمع کرده بودند تا آواز بخوانند و شادی کنند و به تماشای سخنرانی رییس جدید حزب چپ سوئد بایستند که با قدرت و به روشنی از دولت فعلی این کشور انتقاد کرد. یوناس شوستت، رهبر ۴۷ ساله حزب چپ سوئد با بررسی انتقادی سیاست های دولت در زمینه های اشتغال و افزایش بیکاری، کاهش رفاه همگانی، کاهش رفاه سالمندان، مدارس خصوصی، سیاست خارجی، قراردادهای نظامی و صدور اسلحه به عربستان، سیاست های پناهجویی، بیمه و بیکاری؛ عملکرد دولت فعلی سوئد را زیر سوال برد و تاکید کرد که این سیاست ها موجب افزایش شکاف طبقاتی در جامعه شده است. به گفته او سوئد درحال حاضر از بالاترین میزان ثروت ملی در دوره تاریخی خود برخوردار است درحالیکه شکاف طبقاتی در این کشور هم به بیشترین میزان خود رسیده است.
از حقوق نابرابر زنان و مردان در سوئد سخن گفت و تاکید کرد که شکاف حقوق بین زنان و مردان در این کشور هرگز تا این حد زیاد نبوده است. تظاهرات بزرگ سوسیال دمکرات ها نیز در گوشه دیگری از شهر در جریان بود که در آن رهبران اتحادیه کارگری سوئد و حزب سوسیال دمکرات به انتقاد از دولت بورژوا پرداختند. همزمان با این مراسم رهبر حزب سوسیال دموکرات در گوتنبرگ در حضور ۱۵ هزار نفر سخنرانی داشت و ضرورت توجه به ایجاد اشتغال و افزایش رفاه از مهمترین بخش های سخنرانی او بود.
نظر مهرداد درویش پور را درباره صحبت های یوناس شوستت پرسیدم و اینکه آیا او به قدرت گرفتن بلوک چپ (متشکل از حزب سوسیال دمکرات، حزب چپ و حزب سبز) در سوئد امیدوار است؟ درویش پور با مورد تایید قرار دادن حرف های رهبر جدید حزب چپ سوئد گفت: "سیاست های فعلی دولت سوئد، دولت رفاه را در این کشور قصابی کرده و باعث کاهش شدید امکانات رفاهی شده است. در این شرایط زنان والده تنها، مهاجران و جوانان بیشتر از هر گروه دیگری در معرض آسیب قرار دارند". و اظهار امیدواری کرد که بلوک چپ در انتخابات آتی پیروز شوند.

بحران اقتصادی و موضع تدافعی طبقه کارگر در ایران

در روز جهانی کارگر در استکهلم، احزاب و گروه های ایرانی را می دیدم که به جمعیت تظاهرکننده پیوسته و با نصب پلاکاردهایی حاوی عکس رهبران سندیکای شرکت واحد، خواستار آزادی کارگران زندانی در ایران بودند. کارگرانی که خوب می دانستم امکان آزادانه همبستگی در روز جهانی کارگر را ندارند و تنها برای احیای حقوق از دست رفته و حداقل خود تلاش می کنند و آن هم در شرایطی که صدایشان به دشواری به خارج از مرزهای کشور می رسد. کارگرانی که به گفته درویش پور در حال حاضر موضع تدافعی دارند و برای جلوگیری از وخیم تر شدن شرایطشان مبارزه می کنند:
"طبقه کارگر در ایران امروز برای کسب حقوق عقب مانده و از دست ندادن شغل مبارزه می کند درحالیکه طبقه کارگر و مزدبگیران در سوئد برای بهبود اوضاع خود درحال مبارزه هستند. فعالان جنبش کارگری از جمله رهبران سندیکای شرکت واحد در زندان هستند و مبارزه برای آزادی آنها به بخشی از فعالیت های جنبش کارگری در ایران تبدیل می شود درحالیکه در کشورهای دموکراتیک ما شاهد چنین روندی نیستیم و کارگران در اصل برای بهبود شرایط و خواسته های بیشتر تلاش می کنند".
از درویش پور خواستم دلیل این تفاوت را بیشتر توضیح بدهد؛ او گفت:
"جنبش کارگری در ایران از چند منظر آسیب پذیر شده است. نخست به دلیل سرکوبی این جنبش توسط حکومت، دوم به خاطر عدم حمایت جنبش سبز از جنبش کارگری و سوم به این دلیل که برخی از فعالان چپ گرا در جنبش کارگری نگاه ایدئولوژیکی به جنبش کارگری و مطالبات و تشکلات آن داشته اند و خواست های واقعی جنبش کارگری را با برداشت های انقلاب گرایانه ذهنی خود گره زده اند. از طرف دیگر میزان قدرت جنبش کارگری به میزان صنعتی بودن و رشد کمی و کیفی بودن طبقه کارگر هم بستگی دارد. طبقه کارگر در ایران در مقایسه با کشورهای صنعتی از میزان رشد کمتری برخوردار بوده. برای مثال تعداد کارگران صنعتی در ایران به نسبت کارگران کارگاه های کوچک و کارخانجات کمتر صنعتی بسیار کمتر است و همین مساله، تشکل یابی را در این طبقه دشوار می کند. همچنین طبقه کارگر در ایران از سنت متداول و آگاهی طبقاتی در خوری برخوردار نیست. همین عوامل شکل گیری اتحادیه های کارگری نیرومند در ایران را دشوار کرده و حتی پیشروان جنبش کارگری هم آنچنان که باید و شاید نتوانسته اند به افزایش آگاهی طبقاتی کارگران یاری رسانند. سطح تحصیلات و آموزش کارگران در ایران این طبقه پایین است و کارگران در ایران یکی از محروم ترین طبقات اجتماعی به شمار می روند. محرومیت نمی تواند اگاهی طبقاتی ایجاد کند و مجموعه این محدودیت ها مانع از شکل گیری تشکیلات بزرگ اتحادیه کارگری است. طبقه کارگری در ایران بیش از آنکه طبقه ای برای خود باشد طبقه ای در خود است. علاوه بر آن در شرایط بحران اقتصادی، تقاضاهای کارگری شکل تدافعی به خود می گیرند".
به مردمی که برای گرامیداشت روز کارگر به خیابان های استکهلم آمده اند نگاه می کنم و به تفاوت شرایط آنها با شرایط کارگران ایرانی در بحران اقتصادی فکر می کنم. از درویش پور می پرسم که آیا بحران اقتصادی می تواند به خودی خود در طبقه کارگر عکس العمل اعتراضی ایجاد کند. او جواب می دهد:
"در ایران اگر اتحادیه کارگری قوی هم وجود داشت بازهم در این شرایط بحران اقتصادی، فعالیت های جنبش کارگری به سمت موضع تدافعی پیش می رفت. بیکارسازی وسیع که ایجاد شده باعث می شود کارگران حتی در شرایط نامناسب اقتصادی هم به کار ادامه بدهند تا شغلشان را از دست ندهند. چنین نیست که بحران اقتصادی به صورت اتوماتیک به اعتراض منجر شود؛ به خصوص در ایران که جنبش کارگری با سرکوب هم مواجه است. از طرف دیگر علاوه بر سیاست های غلط اقتصادی دولت، تحریم های اقتصادی نیز بحران اقتصادی در ایران را افزایش داده و ایران از جمله کشورهایی است که در آن دولت و کارفرما بدهکار کارگر اند. این شرایط سخت و ناگوار طبقه کارگر را به شدت در موقعیت تدافعی قرار می دهد".
درحالی از جمعیت انبوه طرفداران حزب چپ سوئد جدا شدم و به سمت خیابان های خلوت تر قدم برداشتم که تصویر پرچم های سرخ و سیاه و بادکنک های معلق در هوا مقابل چشمم رژه می رفتند. روز جهانی کارگر در استکهلم از آنچه که تصور می کردم باشکوه تر بود و می توانست زمینه تحقق رویاهای بسیاری را برای طبقه کارگر در این کشور فراهم کند. رویاهایی که هنوز در گوش من و خیابان های شهر طنین انداز بودند. بچه ها دیگر از آغوش مادران بیرون آمده و در حوض پر از آب بازی می کردند؛ و باد، آفتاب را کنار می زد و پرچم های سرخ را به اهتزار درمی آورد.