مبارزه‌ی طبقاتی برای افزایش دستمزد - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
  
    از : حقیقت

عنوان : حقیقت را قربانی نکنید
دربرخورد به نظراتِ دیگران، این توجیه و "استدلال" بی مایه و مضحکی است که:
" تو بهتر می زنی بستان بزن" یا "اگر این مقالات را دوست نداری لازم نیست بخوانی" یا "اگر از این نویسنده خوشت نمی آید مقالاتش را نخوان " و یا کامنت ننویس و..و..
نتیجه این که یعنی:
ای منقدین و منتقدین دم فرو بندید و خفه شوید و بگذارید "استاد بزرگ" و همه فن حریفِ ما هرچه خواست ، از درست و غلط ، التقاطی و نامربوط و جعلی، تحریف و بی پایه کردن مارکسیسم-لنینیسم، به ما دانش آموزان بله بله تزریق کند

ای کسی که خودت نمی توانی بهتر بزنی پس دم برنیاور و انتقاد (توهین) نکن. یعنی حقیقت را قربانی به به و چه چه کن و بگذار ولی امر ما هرجور که خواست براند. حالا فرصتِ همراه شدن با مبارزات کارگران و فعالین کارگری می باشد.

اصلأ شماها را چه به این فضولی ها..خفقان بگیرید و چوب لای چرخ ما نگذارید.
و یعنی "کسی که رای نداده حق نظر نداره"
۴۵٣۴۹ - تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱٣۹۱       

    از : peerooz

عنوان : مبارزه " طبقات "
گر چه اینکه جناب قراگوزلو در سابق چه میکرده و چه مینوشته ممکن است
برای گروهی از خوانندگان مهم باشد ولی شاید ربط زیادی به موضوع نوشتجات
اخیرایشان در این سایت نداشته باشد.

اینجا بحث در باره مبارزه " طبقات " است ، اگر به آن معتقد باشیم. قبلا بگویم
که من کمونیست نیستم و کمونیست نخواهم شد ، نه اینکه کمونیسم بد است؛ بعکس ، کمونیسم بقول اینها Is too good to be true و بهتر از آنست که در عالم خاکی بدست آید. اما برای آنها که باور دارند و به " طبقه کارگر" معتقدند ، عقاید ایشان - اگر درست فهمیده باشم - دراین باره جالب است و آن اینکه مفهوم کارگر را باید از کارگر صنعتی توسعه داده و به چیزی مانند حقوق بگیر تبدیل کرد.

میدانیم که کاپیتالیسم امروزه به امپریالیسم جهانی تقریبا بلا منازع تبدیل شده و با همه عیوب و سستی ها ، قویترین نیروی نظامی - امنیتی - اطلاعاتی - تبلیغاتی- تکنولوژی را داراست و از چنان توان مالی برخوردار است که تا مدتها خواهد توانست به این وضعیت ادامه دهد.

اگر کمونیسم شانس مجددی داشته باشد در اتحاد هرچه بیشتر نیروهای ضد سرمایه داریست. چیزی که من نمیفهمم اینست که چرا ایشان تعریف از کمونیسم را چنان محدود میکنند که اکثر نیروهای چپ - سوسیالیسم - کمونیسم ، خارج از این تعریف قرار میگیرند جز آنکه فکر کنیم ایشان جمع اضدادند و یا چنان افراطی اند که میگویند این دیگ اگر برای من نمیجوشد بجهنم که نجوشد.
۴۵٣٣۲ - تاریخ انتشار : ۱۶ ارديبهشت ۱٣۹۱       

    از : محسن شاهنده

عنوان : یک تقدیم نامه دیگر
رضا شهابی فعال جسور کارگری در بدترین حالت جسمی گرفتار است. و بعد عده ای دارند مانند کیهان برای این و آن خط و نشان می کشند. اگر یک نویسنده مانند قراگوزلو تنها دارائی اش یعنی قلم و محصول آن {مقالاتش} را می تواند به رضا تقدیم کند پس ما نیز می توانیم به هر شکل به کمک او بشتابیم
موضوع دیگری که می خواستم یاد آوری کنم تذکر دوستانه به یک کامنت نویس حرفه ای و ثابت قدم و دارای رسالت ویژه برای دفاع از دیگران و البته مشتری پرو پا قرص مقالات محمد قراگوزلو است.
آقا یا خان سعید لابد می دانند که پس از تصادف ناصر زرافشان که به مصدومیت شدید ایشان انجامید محمد قراگوزلو کل مقالاتی را که آن زمان می نوشت تحت عنوان امکان یابی نئولیبرالیسم به زرافشان تقدیم کرد. در همین سایت میتوانید مراجعه کنید. در نتیجه می خواستم بگویم که تلاش برای ایجاد تشتت در چپ داخل مانند حرکت مشکوک همان ها که می شناسید راه به جائی نخواهد برد
عرض خود می بری و زحمت ما ...
راستی رفیق تابان عزیز
این کامنت که دیگر تند نیست. امکان دارد آن را درج کنی. باور کن من را ممنون و مرهون خواهی کرد
پیش به سوی اتحاد میان نیروهای چپ و ترقی خواه
زنده باد سوسیالیزم
۴۵٣۲۱ - تاریخ انتشار : ۱۶ ارديبهشت ۱٣۹۱       

    از : نادر دانش

عنوان : جانا سخن از زبان ما می گوئی
به دوست عزیز لقمان که از زبان ما نیز سخن گفته است. اما نقد قراگوزلو به چپ به عقیده من چندان سیخکی هم نیست. چپ چند پاره ما و یا بقول رفیق پارسا نیکجو چپ چل پاره ما( مقاله رفیق پارسا را در همین سایت بخوانید) مرتب پیشوند و پسوند کارگر به خود می چسباند اما برای روز کارگر یک اعتصاب در کارخانه پشمک سازی ورامین هم ندارد. نشسته کنار گود و می گوید لنگش کن. سه ساعت پیش در تلویزیون آمریکا آقای فلاحتی از آقای محمد رضا شالگونی چند بار پرسید شما و سازمانتان به عنوان راه کارگر برای سازمان دهی کارگران ایرانی چه کرده اید؟ و آقای شالگونی شروع کرد به کلی بافی. بار دیگر مجری سئوالش را تکرار کرد و بار دیگر آقای شالگونی کلی گوئی کرد. انتقاد رفیق قراگوزلو که چپ را "هپروتی" میداند از همین جاست. او به انگلس اقتدا می کند. و می گوید چپ در تبعید ایران دارد پیر می شود و می میرد و به جای رشد و بزرگ شدن مرتب به هسته ها و محفل های یکی دونفره انشعاب می کند. آیا این گیر دادن است.
نکته مهم دیگر این است که رفیق می گوید بابا جان پیش بینی مارکس و انگلس درباره وقوع انقلاب حتمی در انگلستان غلط از آب در آمد و انقلاب در روسیه تزاری شد . آیا این گیر دادن است. رفیق می گوید که مگر نه اینکه گفته شد امپریالیزم بالاترین مرحله سرمایه داری است؟ بسیار خوب این بالاترین مرحله با چه مکانیزمی متلاشی می شود. لطفا جواب کلیشه ای ندهید.
این ها گیر دادن نیست.... اینها نظرات ضد سوسیالیستی نیست. برعکس کسانی که پوزیتویزم مارکس را انکار می کنند یا نخوانده ملا شده اند یا از مارکس می خواهند پیامبر بسازند. دریغ از یک جواب علمی و تئوریک به این سلسله مقالات.
هپروتی و فسیل شدن چپ ایران یک واقعیت است و اگر جوانان کمونیست نتوانند در این چپ یک رنسانس بوجود بیاورند بار دیگر تجربه سیاه دهه ۶۰ تکرار خواهد شد. منهی با این تفاوت که این بار به جای جمهوری اسلامی چپ به دست خود ؛ خودش را نابود خواهد کرد.
انتقادات رفیق را جدی بگیریم و او را بدون تمجید و ستایش بی ربط درک کنیم. این توقع زیادی نیست.
۴۵٣۲۰ - تاریخ انتشار : ۱۶ ارديبهشت ۱٣۹۱       

    از : ناهید کشاورز

عنوان : واقع بینی
انتقاد من بی تعارف از رفیق قراگوزلو این است که چرا مقالاتش را در سایت هائی می گزارد که انکان عقده گشائی به جماعتی تازه از راه رسیده می دهد.
و اما چند تذکر
۱. من از هوادران قدیمی سازمان اقلیت هستم و به اندازه کافی هزینه داده ام
۲. طرف سخنم با افرادی مثل سعید نیست که پشت رفیق زرافشان پناهان می شوند و تا مقاله ای از رفیق قراگوزلو منتشر میشود خودشان را به سرخط می رسانند و کامنت می نویسند . من دو توصیه به این دوست عزیز دارم
الف. می گویند " تو بهتر می زنی بستان بزن" برادر گرامی چرا از دیگران مایه می گزاری
ب. من در نوشته ها و مقالات رفیق زرافشان تا آن جائی که جستجو کردم مقالات مساسلی در مورد روند دستمزد در جریتن های مختلف سیاسی راست و چپ ندیدم. و البته این اشکالی ندارد. اشکال این است که انسان با اسامی قلابی پشت دیگران قایم شود و در شرایطی که مدعی است که مقالات رفیق تکراری است مانند پر سیمرغی که اتش زده می شود خودش را به معرکه برساند و کامنت نویسی کند. سئوال این است که اگر مقالات تکراری است نخوان! اگر دیگری بهتر نوشته برو همان ها را بخوان. و اصلا مگر شما بیکارید که مقالات تکراری را می خوانید.
ت. من البته در این سایت تا کنون کامنت نگذاشته ام و در سایت اقلیت چند بار زیز مقالات رفیق کامنت گذاشته ام اما تمام کامنت ها را خوانده ام. اگر در سر پیری حافظه ام خراب نشده باشد به یاد می آورم که همواره یک پای ثابت کامنت های بی ربط در پای مقالات رفیق قراگوزلو همین جناب آقای سعید بوده است. من به ایشان و دوستان عزیز دیگر به عنوان یک کمونیست پیشنهاد می کنم که بجای این کامنت پراکنی ها بردارید روی این مقالات نقد بنویسید و یا مقالات بهتری را که مدعی هستید خروار خروار روی زمین ریخته جمع کنید و در همین سایت یا درجاهای دیگر منتشر کنید. شما که جسارت ندارید با نام خود کامنت بگذارید و بیهوده سعی می کنید از حسن شهرت رفیق ناصر زرافشان سو استفاده کنید در واقع همان مسیری را می روید که ناامیدان رفته اند. شما می خواهید میان رفقای چپ داخل ایحاد تفرقه کنید و اخبار روز باید نسبت به این خطر هوشمندانه رفتار کند
۳.در سایت اخبار روز خوشبختانه همه جور سلیقه و تفکر سیاسی مقاله می نویسند. از آقای رئیس دانا که سوسیال دموکرت است و آقایان مالجو و صداقت که کینری هستند و از اندیشه های استیگلیتز دفاع می کنند تا رفیق قراگوزلو که چپ رادیکال را نمایندگی می کند. در نتیجه در چنین کلکسیونی شما هم اگر دانشی دارید - که گویا مدعی آن هستید ۰ بفرمائید این گوی و این میدان
۴. من هیچ ادعائی ندارم و فقط یک خواننده و سمپات ساده مقالات رفیق هستم و معتقدم که این مقالات با زیرکی اهداف درستی را دنبال می کند و باور دارم که در حال حاضر مشکل اساسی و سد راه سوسیالیسم کارگری و کمونیستی همانا سوسیال دموکرات ها و سبزها و لیبرال ها هستند. اگر کسی به باند راست و احمدی نژاد توهم داشته باشد باید او را مزدور خواند نه متوهم. در نتیجه مشکل چپ برخورد تئوریک با سوسیال دموکراسی است که چپ ایران نشان داده در سال های گذشته نسبت به برخود تئوریک با آن نا توان بوده است. من در کشور سوئد زندگی می کنم با این مناظره میان آقایان (زنده یاد) مهرداد مشایخی و علی جوادی را دیده امو دیده ام که آقای جوادی نتوانست در برابر آقای مشایخی از کمونیزم دفاع کند. اگر این ضعف نیست پس چیست؟
۵ . منتظرم که رهنمودهای حکیمانه دوستان را بخوانم. لطفا به جای شعار لطف کنید و لینک مقالاتی که در نقد دستمزد در سوسیال دموکراسی نوشته شده است را برای این بنده کمترین بفرستید و یا بنویسید تا مستفیض شویم. در غیر این صورت بهتر نیست
به این سخن سعدی تمکین کنیم که
تا مرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد
در ضمن منتظریم که یک جمله ضد مارکسیستی را از نوشته های موجود رفیق نقل کنید تا آن را بالای مسجد جامع درج کنیم. مگر هر که چگوارا را نقد کرد و هر که گفت مشی چریکی متعلق به دوران گذشته است ضد مارکسیست است؟
منتظریم
از آقای تابان با وجود همه اختلاف نظری که باایشان و جریان شان دارم به خاطر پوشش مقالات رفیق سپاسگزارم. به این خاطر که میدانم سایت اخبار روز پر بیننده ترین سایت چپ ایران است.
دست مریزاد
۴۵٣۱۹ - تاریخ انتشار : ۱۶ ارديبهشت ۱٣۹۱       

    از : لقمان ح

عنوان : صداقت
"صداقت" جان بیا روراست باشیم داداش . حمله چیه برادر از کی تا حالا به نقد و انتقاد می گن حمله . حالا چرا قراگوزلو نباید به اصلاح طلبان و چپ ها نقد کنه ؟ این قانون از کجا در اومده ؟ نقدای قراگوزلو به اصلاح طلبان به جای خودش ولی نقدای او به چپ ها چی بوده که شما این جور دلخور شدی . ایشون به چپ گفته بابا این درست نیس که چپا مثل باقی اپوزیسیون بگن دلیل اینکه مردم تو انتخابات شرکت نمی کنن و رای نمی دن اینه که از بیرون بهشون گفتن تحریم خوبه . یه جاهائی هم گفته چپ پیر و فرتوت و هپروتی و کنار گود نشین . البته منم فکر می کنم یه جور دیگه می گفت نه این جور سیخکی بهتر می شد . ولی خب ما کسانی رو می خونیم که به غیر از این که دائم به اصلاح طلبا و لیبرالا نقدای چند طبقه می کنن و گاهی به سوسیال دموکراتا گیر می دن ، چپا رو هم به هیچ ترتیبی بی نصیب نمی ذارن . به ادبیاتشون نگاهی بنداز از این چیزا فراوون می بینی : چپ سنتی ، چپ عقب مونده ، چپ دهاتی ، چپ غیرکارگری ، چپ کاغذی ، چپ مرده ، چپ مهجور ، چپ بی نور ، چپ اله چپ بله . شما که قراگوزلو رو نفی می کنی چون به چپا نقد کرده حتما جزو این کسان نیستی وگرنه اسمتو "صداقت" نمی ذاشتی. خوب حالا که نیستی خودت مقایسه کن این چیزائی که قراگوزلو در باره چپ گفته با اون چیزایی که این کسان گفتن بذار تو ترازو ببین کدوم سنگین تره . حالا شما بند کردی به قراگوزلو که چرا به چپ گفته بالای چشمت ابروست ولی به اونائی که نقدشون تو کفه ترازو خیلی سنگین تره لب تر نمی کنی . شما که فکر نمی کنی نقد اصلاح طلبا و لیبرالا و سوسیال دموکراتا و چپا فقط حق یه دسته هست و باقی و مخصوصا داخلیا نباید تو این چیزا فضولی کنن یا وقتی وارد این برنامه ها می شن باید نقش خروس خوش خوون بازی کنن . مطمئنم که این منظورت نیست وگرنه بازم اسمتو یه چیز دیگه می ذاشتی . شما از یه طرف دیگه هم نوشتی که با تغییرکردن وتغییر موضع دادن آدما مشکلی نداری . خلاصه "صداقت" جون ما بالاخره حالی نشدیم داستان شما و مشکل شما چیه .
سلام آقای تابان . این تیکه کامنت اینجانب نه به کسی توهین کرده و نه برای کسی سینه زده پس جان ما سانسور نکیند . خیلی متشکرم
۴۵٣۰۷ - تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱٣۹۱       

    از : رضا سالاری‫

عنوان : ‫قرض و وابستگی اقتصادی
‫بنظر نمیرسد نتایج واقعیت های انتخاباتی در جوامع غربی مطابق گفته شما
« شکست احزاب سوسیالیست یونان (پاپاندرئو) و اسپانیا (زاپاترو) از احزاب راست میانه و پیروزی حزب سوسیالیست فرانسه بر جریان مشابه راست در دور اول انتخابات به همراه اعتلای نسبی (۱۸ درصدی) نئوفاشیست‌های باند به جا مانده از لوپن موید سردرگمی‌ها و اغتشاشاتی است که در حوزه‎های مختلف اقتصادی سیاسی در گرفته و به تبع آن افکار عمومی را نیز به تردیدهای جدی کشیده است. »

فقط ‫ناشی از اغتشاشات و سردر گمی های افکاری و تصمیماتی مردم باشد. دلایل علمی اقتصادی−اجتماعی قوی این ‫وضع و نتایج را ببار آورده. ‫

‫مشکل اصلی در فروپاشی و ناکامی رهبران دول اروپایی در دورانتخابات بعدیشان، ناآگاهی، ناتوانی و ناکامی آنها در انجام و اجرای تعهدات و وعده و عیدهای قبل از انتخاباتشان میباشد.

‫۱. ناآگاهی از عمق مشکلات پیچیده اقتصادی کشور که پشتوانه ای جز قرض و وام های کلان بیلیونی و تریلیونی ندارد! رهبر کشوری که پایه اقتصاد آن بر قرض و و وام و پشتوانه و اعتبار استوار است، چاره ای جز تسلیم به نظام غالب سرمایه داری ندارد. مهم نیست این رهبر از جانب حزب چپها، سوسیالیست ها، دموکراتها، لیبرالها، محافظه کارها باشد و یا از جمهوری خواهان و یا حتی فاشیستها باشد. پایان کار همه ایجاد تنفر بیشتر در مردم است و ترک اریکه قدرت دولتشان.

۲. ناتوانی در اجرای هر برنامه طرح ریزی شده قبل از پیروزی انتخاباتشان بهمان علت مهم زیربار قرض بودن کشور و ناتوانی در یافتن راهی برای رهایی از قرض نهادینه شده. معمولاً رهبر و دولت جدید اگر متمایل به چپ باشد دوباره به افزایش مقروضات کشور کمک میکند و بسمت رکود اقتصادی سر میخورد و نارضایتی را گسترش میدهد و اگر دولتی متمایل به راست باشد با کوچک کردن دولت و اخراج کارمندان دولت و خصوصی سازی و افزا یش مالیات و پرداخت قروض از جیب مردم موجبات و موارد تنفر مردم از خود را برای انتخابات بعدی فراهم میکند. ‫وابستگی اقتصادی و در نتیجه ‫عدم استقلال و قدرت اقتصادی−سیاسی‫ لازم موجب ناتوانی است! ‫قدرت اقتصادی امروز چین و فرانسه را با توجه به نسبت ناهمگن جمعیت آنها مقایسه کنید. کدامیک مستقلتر و موفقتر میتواند برنامه ریزی و طرح بلند مدت داشته باشد؟ چرا؟

‫۳. ناکامی در اجرای برنامه و طرح پیش از انتخاباتی خود بدلیل مطلق و بزرگ کردن و دیدن طرح خود و کوچک کردن و دیدن مسائل و مشکلات متضاد با طرح خود ‫و اوضاع اقتصادی اروپا و جهان اطراف و تغییرات مدام آنها. مثلاً ندیدن و ندانستن عمق تفاوتها و تضادها در طبقات مختلف مردم. مثلاً آوردن طرح افزایش مالیات سارکوزی بیشتر موجب ضرر واغتشاش و تشنج در طبقات کارگر و متوسط گشته تا زیان طبقه مرفه ای که او مدعیست.

‫نتیجه : سبب اغتشاش سه مورد بالا، ‫ بعلاوه تاحدی تأثیرات بی مسئولیتی هم از طرف مردم رفاه طلب و تنبل عصر و زمان بشر مدرن بیش از حد حریص و رفاه طلب و مصرف گرا، ‫ و هم بشر فقیر نامدرن و بیسواد و ناآگاه پرزادو ولد جوامع عقب افتاده است. ‫هردو بنحوی بسهم خود در ایجاد شرایط تنگتر و بدتر یا بطور مستقیم و یا غیرمستقیم دخیل و موثرند!

۴۵٣۰۶ - تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱٣۹۱       

    از : سعید

عنوان : صداقت و نه دست پیش گرفتن
خانم ناهید کشاورز و موافقان! سلام
من بعد از مدتی که حوصلهً پاسخ دادن به شانتاژها را نداشته ام می خواهم چند جمله و شاید آخرین جملاتم را در این آشفته بازار ناصداقتی و تهمت ولشکرکشی بنویسم.
۱-این نوع مقالات برخلافِ نظر خود آقای قره گوزلو و موافقانش نه چیز تازه و نویی است و نه اولین بار است که نوشته می شود. اگر موافقان اطلاعی ندارند و چشمشان فقط یک سویه می بیند بد و بیراه گفتن به منقدین و شانتاژ آنها لازم نیست. صدها مطلب از این نوع به زبانهای دیگر و نیز فارسی و ترجمه به قلم های مختلف از قبیل قلم ادم بی ادعا و ثابت قدمی چون آقای ناصر زرافشان و دیگران نوشته شده است.
۲- بحث بر سر نقد مقالات دکتر نیست چون فضای بخش عمدهً این نوشته ها آن چنان توهین و تمسخرآمیز است که جایی برای نقد باقی نمی گذارد و پاسخی همان
گونه را باعث می شود. من به هیچ وجه با توهینات و بددهنی های یکی دونوشته
در رد آقای قره گوزلو موافق نیستم اما آیا خود این آقا و موافقان راهی بهتر رفته اند؟
۳- بله خانم عزیز صحبت بر سر نگاه انتقادی به خود داشتن است نه ناصداقتی و دست پیش گرفتن. من با کامنت آقا یا خانم صداقت موافقم.آقای دکتر زمانی که موضع دیگری داشت با بددهنی و لحن نامناسب به مارکسیست ها و چپ ها حمله می کرد و اینک بعداز افول اصلاحات و سوسیال دمکراسی با همان لحن همچنان به مارکسیست ها و نیز به همان هایی که در کنارشان بوده حمله می کند. گویی راه دفاع را همیشه در حمله جستجو می کند.
۴- چرا به نوشته های ایشان اینگونه برخورد می شود؟. چون محتوای این نوشته ها این گونه برخوردها را می طلبد. پس شاید هدفی ازاین نوع نوشتن هست!!؟؟.
۵- نمونه ای از شانتاژ را عرض کنم. دربسیاری از کامنت ها به سعید برخورد شده که چه کرده است و توهین و تخریب و گناه کبیره. من ساکت نشستم و در عجب که کدام توهین و بددهنی و تحقیر از طرفِ سعید؟!. اگر انتقاد و پرسش و برجسته کردن تناقضات، توهین و تخریب محسوب می شود، بله سعید توهین و تخریب کرده است.
از تهمت زنان می خواهم فقط یک نمونه توهین و تخریب ازجانب سعید را نشان دهند.
واقعأ نمیدانم این توهین ها کجاست؟
۵- اما سعید یک چیز را خوب می داند: که فرهنگ استبدادی شاهی -شیخی حاکم بر میهن، به نابینایی ذهنی و سطحی نگری انجامیده و با«نوچه»گیری و «نوچه» سازی قصد دارد دهان منقدین و منتقدین را به شیوه ً ثابتی ها و شریعتمداری ها بگیرد. وخوب هم می داندکه با شرافت قلمی و مبارزهً سیاسی اش (به سیاق دکتر)بر علیه رژیم شاه و شیخ، تسلیم هیچ شانتاژی نمی شود و به مبارزه با این فرهنگِ گردنکشی و بت سازی شاهی-شیخی و برای «برچیدن این بساط»،چه در بساط موافقان و چه در بساط مخالفان ، ادامه می دهد
۴۵٣۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱٣۹۱       

    از : حمید رضائی

عنوان : دو لینک در جواب هوچیان
آقای تابان عزیز
ترا به شرافت برادر شهیدتان دیگر این دو لینک را که در دفاع از سلسله مقالات رفیق قراگوزلو نوشته شده است ممیزی نکنید
لینک اول مربوط است به مقاله رفیق آبتین درفش
http://www.hafteh.de/?p=۲۸۳۷۳&cpage=۱#comment-۱۲۰۷۴
لینک دوم هم متلق است به مقاله بسیار مستند رفیق نیلوفر ساشائی
http://www.azadi-b.com/J/۲۰۱۲/۰۵/post_۷۴.html
درج این لینک ها برای شما زحمت زیادی ندارد. هر چه باشد مریخی هائی که فضای سایت ما(اخبار روز) را به هم زده اند هیچ ربطی به چپ و جنبش کارگری ندارند اما رفیق قراگوزلو حداقل سه سال است که در سایت شما می نویسد
به هر حال خود دانید
عدم درج این کامنتها ذره ای از ارزش و اعتبار مقالات و مبارزات رفیق نمی کاهد
۴۵۲۹۷ - تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱٣۹۱       

    از : مهران گلنام

عنوان : نقد سوسیال دموکراسی اولویت سوسیالیست هاست
من علاقه ای به خواندن کامنت ها ندارم و بر این باورم که بیشتر این کامنتها با متن مقاله ارتباطی ندارد. اما با شناختی که از سایت اخبار روز و مدیریت آگاه و هوشمند آن دارم فکر می کردم که آقای تابان در دام کمپین کامنت های انحرافی نیفتد اما متاسفانه چنین شد. به کامنت های یک و دو و سه دقیق شوید . خوانندگانی که مقاله را بدرست مطالعه کرده اند وارد شده و سئوالات جدی و مهمی را پیش کشیده اند اما ناگهان سر و کله یک آدم مجازی پیدا شده و روند بحث را به سمت دیگری برده است. شما اگر توانستید در تمام مقالات این سایت و در تمام کامنت ها حتی یک بار نام و نشانی از این جناب و دوستان نا امید و مایوسش بیابید من سکوت خواهم کرد. این جماعت در هیچ سایت چپ و سوسیالیستی جا ندارند و فقط برای تخریب و تحریف بحث و انحراف آن از مقابله با سرمایه داری حاکم به جدل های بیمارگونه سر و کله شان پیدا می شود. من البته طرفدار سانسور نیستم اما چند تن از دوستان که جواب این آقا یا خانم محمد سبزی (جنبش سبز؟) را داده بودند از این نکته گلایه داشتند که کامنت شان که ارجاع به مقالاتی در پاسخ به فحش نویسی های "مقاله گون" است درج نشده است. توجه داشته باشید که در اینجا مسئله اساسی و مهم دفاع از آقای قراگوزلو نیست. ایشان خود هم صاحب قلم هستند و هم آن قدر توان تئوریک و اعصاب قوی دارند که بتوانند از پس این کمپین ها بر بیایند. مسئله به نظر من این است که برخی در صدد تخریب فعالان چپ داخل هستند و جائی پیدا نمی کنند و چون توان پلمیک نظری ندارند با کامنت پراکنی اقدام به انحراف موضوع می کنند.
من نیز مانند پروفسور ایگلتون و جناب قراگوزلو معتقدم نقد سوسیال دموکراسی از اولویت های استراتژیک چپ است. فراموش نکنیم که همین سوسیال دموکراسی تا کنون چند انشعاب در چپ ایران دامن زده است که یکی از مشهورترین آنها انشعاب در کومه له و ایجاد جریان روند سوسیالیستی است. در نتیجه جناب قراگوزلو مشکل را اساسی و اصولی شناخته اند و می دانند که نقدشان را به کجا باید وارد کنند. و این را هم اضافه کنم که خیلی از چپ های قدیمی ما با این استدلال که سوسیالیسم در ایران زودرس است رفته اند و سوسیال دموکرت شده اند. در نتیجه بر خلاف اوهام آن کامنت گذار دیگر نه جنبش اصلاحات مرده است و نه سوسیال دموکراسی.
۴۵۲۹۶ - تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱٣۹۱       

    از : سعید سعید

عنوان : بی طرفی و وجدان کاری
در جواب به آقای محمد سبزی که لینک داده اند من هم برای بی جواب نماندن و رعایت بی طرفی و وجدان کاری شما را به پاسخ مقاله آن لینک در لینک زیر دعوت می کنم
http://www.azadi-b.com/J/۲۰۱۲/۰۵/post_۷۴.html
رسالت محفل «امید» در هجو، توهین و تخریب کوشندگان و اندیشمندان جامعه
با تشکر
۴۵۲۹۴ - تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱٣۹۱       

    از : ناهید کشاورز

عنوان : راه و روش نا مشفقانه مرده است
با توسل به این مایه از استدلال است که یک طرف چهارسوق را رضا خسروی و طرف دیگرش را بهمن شفیق قرق می‌کنند. یکی داد و هوار که: ایدئولوژی کولاک‌زاده‌ها به مارکس بازگشت کرده است و دیگری فریاد و جنجال که: کجائید امت مارکس، قراگوزلو از مارکس عبور کرد و در همین پیچ بعدی است که لنین را هم زیر بگیرد. این است سطح بحث و استدلاآوری تئوریسین‌های پر مدعای ما! برای کسی که تشنه‌ی یادگیریست و به قول صمد: مثل قارچ هر نمی را به خود می‌گیر تا رشد کند، آیا نباید قراگوزلو را، به‌مصداق این ضرب‌المثل که: یک چشمی‌ها در شهر کوران پادشاه هستند، ببوسد و بر چشم گذارد؟ از این شیوه‌ی برخورد و تنگ‌نظری‌های شما چه چیز می‌توان آموخت به‌غیر از لای کشیدن؛ نعل وارونه زدن؛ معلق زدن و به قول عبید: سگ از چنبر جهانیدن و رسن‌بازی کردن؟ قراگوزلو یک معلم است، یاد می‌گیرد که یاد بدهد، مارکسیسم او هم یک مارکسیسم کاربردی است و نه یک کالای شیک که دارنده‌اش با آن پُز بدهد. گیرم که او اشتباه کند. اولن اشتباه را کسی می‌کند که کاری انجام می‌دهد. دوم هر اشتباهی را، بدون جار و جنجال، می‌توان تصحیح کرد ــ تصحیح تئوری در عمل. از این گذشته این اهانت به خواننده است که تصور کنیم او یک مصرف کننده منفعل است که هر چه “استاد” گفت همین طور قلفتی می‌پذیرد. کسی که در حدی هست که بحث‌های قراگوزلو را بفهمد لابد وقتی قراگوزلو مدعی می‌شود که مارکس در برهه‌ای از زندگی خود پوزیتویست بوده است از خود سوال خواهد کرد که این ادعا را او بر چه اساسی استوار کرده است؟ و دقیقن این جا است که بهمن شفیق می‌تواند به مثابه‌ی مشارکت کننده در یک دوی امدادی چوب را از دست قراگوزلو بگیرد و در حین اعتلای خواننده در مابقی راه سطح مارکسیسم را از “مارکسیسم ولگار” به مارکسیسم پیش‌رفته ارتقاع دهد. اما بهمن شفیق خود را برای مشارکت در یک چنین دوی امدادی آماده نکرده است. او از جنس آدم‌های معمولی نیست، که در کنار بقیه‌ی دونده‌گان قرار داشته باشد. او یک انسان ـ لیدر است، و بر فراز انسانِ «ولگار» قرار دارد ــ این باد از قلفت دست‌‌پرورده‌گان حزب کمونیست کارگری هرگز دررفتنی نیست. بهمن شفیق ترجیح می‌دهد به‌جای دویدن در کنار بقیه از همان بالا تیری در تاریکی رها کند، اگر به قلب مدعی‌ای نشست که چه بهتر ــ فضا برای لیدر شدن فراهم‌تر گشته ــ و اگر ننشست او از این تیرها در ترکش‌اش کم ندارد.
آبتین درفش

دوست عزیزی نوشته است که رفیق قراگوزلو زمانی که اصلاحات و سوسیال دموکراسی مد بود از آنها دفاع می کرد و حالا که از مد افتاده و مارکسیزم مد شده به مارکسیزم حمله می کند. من که نفهمیدم یعنی چه؟ لطفن خودشان ترجمه کنند. بالاخره رفیق قراگوزلو سوسیال دموکراسی را از موضع دفاع از مارکسیزم نقد می کند یا نه؟ به اصلاحات و رفرمیسم از موضع سوسیالیزم نقد می کند یا نه؟ در ضمن چه کسی گفته که رفرمیسم و سوسیال دموکراسی از مد افتاده. در همین مقاله نظر ایگلتون آمده است. ضمن این که مکاتب سیاسی اقتصادی مد نیست برادر محترم. هر که از سوسیالزم دفاع کند هر که از رضا شهابی و ابراهیم مددی دفاع کند جایش در میان انسان های زحمتکش و کارگر و سوسیالیست است. گرد و خاک نکنید. باز هم در ضمن نوشته بالا جواب رفیق آبتین به درفشانی های همان دو نفر مستقر در لاهه و آلمان است که کمر به تخریب رفیق بسته اند و هرگاه بیکار می شوند به یکی گیر می دهند

آقای تابان یا کامنت ها را ببند دوست گرامی یا سانسور نکن
دو نفری که در چپ منزوی شده اند دارند کار پلیسی می کنند و کمر به تخریب چپ داخل بسته اند. انسان عصبی می شود. وقتی که رفیق ثقفی را طرفدار جنگ میخوانند آدم حالت تهوع می گیرد. نوشته های آن دو یار دبستانی که روز به روز آب می روند پیش از آن که انقلابی باشد انسان را منقلب می کند.
۴۵۲۹٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱٣۹۱       

    از : الف دال

عنوان : اگر مثل دکتر مصدق نیستید.....
برخورد بی پرنسیپ و مفتش گونه راه به جائی نمی برد. خیلی ها ملک اشعرای بهار و دکتر مصدق را به اتهام چپ نبودن و لیبرال بودن می کوبند اما من با ارائه این متن پرتوان میخواهم نشان دهم که نحوه برخورد با مخالف چگونه باید باشد. من حتی می خواهم بگویم که مرکلیسم هم برای برخی زیادی است. در اینجا نشان خواهم داد که وینستون چرچیل این دشمن خونی سوسیالیستها با لنین بزرگ چطور برخورد کرده است.
یاد بگیریم حتی از لیبرال ها.



محمدتقی بهار ملک‌الشعرا در سخنرانی برای اعضای حزب دموکرات گفت: "دو دشمن از دو سو ریسمانی به گردن کسی انداختند که او را خفه کنند... یکی از آن دو خصم سر ریسمان را رها کرد و گفت: ای بیچاره! من با تو برادرم! و آن مرد بدبخت نجات یافت. آن مرد که ریسمان گلوی ما را رها کرده لنین است."
بهار زمان سخنرانی‌اش در مسجدشاه تهران را در "تاریخ مختصر احزاب سیاسی" ذکر نمی‌کند اما احتمالا حوالی ۱۳۰۰ بود. تمثیل خفه‌کردن ایران به دست روسیه و اینگیلیس را شاید از عنوان کتاب "اختناق ایران" نوشته‌ مورگان شوستر، مستشار آمریکایی وزارت مالیه ایران در سال ۱۲۹۰، وام گرفته باشد.
در همان روزگار، عارف قزوینی، شاعر و ترانه‌سرای سخت ناراضی از سلطنت قاجار و هوادار برپایی جمهوری، سرود:
ای لنین ‌ای فرشته رحمت
قدمی رنجه کن تو بی‌زحمت
تخم چشم من آشیانه توست
پس کـَرَم کن که خانه خانه ‌توست
یا خرابش بکن یا آباد
رحمت حق به امتحان تو باد
بلشویک است خضر راه نجات
بر محمد و آل او صلوات
اگر عارف را آدمی بسیار جدی و حتی عبوس (به گفته سعید نفیسی، "با صدای بم و لحن عصبانی بی‌صبرانه") نمی‌شناختند شاید گمان پیش می‌آمد که این قطعه را از باب مطایبه سروده است. اما وقتی لنین را دعوت می‌کرد تشریف بیاورد این مملکت رهن کامل در اختیارش، هرچه با آن بکند از طایفه اسب‌دزدهای قاجار بدتر نیست، صادقانه می‌گفت.
ستایش ولادیمیر ایلیچ اولیانوف به بهار و عارف و دیگر ترقی‌خواهان ایران محدود نبود. در سراسر جهان او را به‌عنوان پدیدآورنده واقعه‌ای همچون توفان نوح می‌ستودند. از فتح زندان باستیل در ۱۲۸ سال پیش از آنکه سرانجام به استیلای جنگ‌سالاران و اشراف انجامید، آرزوی آرمان‌خواهان بود که آدمی باسواد و اهل قلم ‌و دوات پا پیش بگذارد، حکمرانان موروثی را از اریکه پایین بکشد و مملکت را به سود زحمتکشان سامان دهد.
شعارش چنان سنجیده و بلندپروازانه بود که دشمنانش نمی‌توانستند بگویند یکی دیگر از ماجراجویانی است که از عهد اسپارتاکوس به قصد غارت شهرها علم طغیان برافراشته‌اند. سال ۱۹۲۰ اعلام کرد: "کمونیسم یعنی شوراها به‌اضافه برق‌رسانی به سراسر کشور." شیفتگی‌اش در برابر فناوری نوین سرآغاز تبدیل کشور عقب‌مانده دهقانی‌ـ فئودالی به ابرقدرتی صنعتی شد که توانست هماورد ماشین جنگی ِ رایش سوم باشد.
بی‌سبب نبود دشمن بزرگش وینستون چرچیل، که کوشیده بود کشورش را وارد جنگ با جمهوری سوسیالیستی نوپای شوروی کند اما بعدها متحد آن شد، در مرگ لنین ذم را با مدح درآمیخت: "تنها او بود که می‌توانست دوباره کوره‌راهی بیابد. مردم روسیه در باتلاق رها شدند. بزرگ‌ترین شوربختی‌شان تولد او و دومین بدبختی‌ بزرگشان مرگ او بود."
با تمام ستایشی که در ایران پس از انقلاب اکتبر و لغو معاهده ترکمانچای نثار لنین کردند، در رثای او در بهمن ۱۳۰۲ ظاهرا شعر یا مطلبی ماندنی منتشر نشد. اما تاسف محمد مصدق برای مرگ جانشین او، جوزف استالین، در اسفند ۱۳۳۱ شاید نمایانگر یأس ۳۰ سال پیش از آن باشد:"تا استالین فوت نکرده بود دول استعمار از او ملاحظه می‌کردند و ملت می‌توانست تا حدی اظهار حیات کند و روی همین احساسات بود که من ظرف دو روز قانون ملی‌شدن صنعت نفت را از تصویب دو مجلس گذرانیدم و باز روی همین احساسات بود از شرکت نفت خلع ید کردم و بعد از استالین چون قائم‌مقام او شخصیتی نداشت ملاحظات دول استعمار از آن دولت از بین رفت."
غریب‌ترین میراث لنین، که تاریخ را به دو بخش پیش و پس از خود تقسیم کرد، پیکر مومیایی‌شده اوست که همچنان در جعبه آینه مانده و بر سر به‌خاک‌سپردن یا نسپردنش اختلاف‌نظر دارند. کسانی از جهات ایدئولوژیک نگران‌اند و برخی بابت عایدات توریستی.
اگر خود لنین راضی به این بساط بود، جا دارد ندا در بدهیم: آقای ماتریالیست، تو هم؟
۴۵۲۹۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱٣۹۱       

    از : روزبه ک

عنوان : انسان باشید.....
در روزنامه کیهان تهران بخشی همه روزه منتشر میشود به نام "نیمه پنهان
به قلم حسن شایانفر و پیام فضلی نژاد. در صفحه اول هم "خبرهای ویژه" روزانه توسط خود آقای شریعتمداری نوشته می شود. در این نوشته ها آقایان با استفاده از جنگ روانی علیه مخالفان خود و با استفاده از اسناد وزارت اطلاعات به تخریب مخالفان خود میپردازند. این شیوه شناخته شده ای است که اکنون از سوی افراد خاصی در محافل برون مرزی علیه چپ داخل اتخاذ شده و همه سوسیالیست های پاک باید آنرا افشا کنند. تخریب رفیق علیرضا ثقفی خراسانی در عرض دو ماه و در دو مقاله توسط همین دوستان آقای محمد سیری . یکی مقاله ای است به نام" چند تا بمب ناقابل چطوره؟؟ و دیگری مقاله گونه" کانون مدافعان سرمایه داری غیر انگلی" که علیه کانون مدافعان حقوق کارگر نوشته شده. توسط همین دو نفر. یعنی آقایانی که در هلند و و آلمان نشسته و بدون دغدغه امنیت چپ داخل را به خطر می اندازند. و بقول خود افشاگری می کنند. رویه آقای حسین شریعتمداری هر چه نام بگیرد روشی سیاسی و تئوریک در برخورد با مخالف نیست. به هر حال هر که از یکجا شروع کرده در جائی تغییر موضع داده و در جائی دیگر موضعی دیگر گرفته است. با این روش ها حال انسان از چپ به هم میخورد و میتوان فهمید که چرا چپ پیش که نمی رود هیچ عقب هم میرود. با پارازیت نویسی که نمیشود افراد تئوریک را نقد کرد. انسانی که تا اینهمه جسارات و شهامت دارد که در یک مقاله از محمود صالحی دفاع می کند و بر تارک آخرین مقاله اش تمام این سلسله مقالات "مبارزه طبقاتی ..." را به رضا شهابی کارگر زندانی تقدیم می کند شایسته ستایش است نه نکوهش
انسان باشید
سیاسی باشید
جدی باشید
کیهانی نباشد

من زیر این مقاله دو کامنت نوشتم. اگر کامنتها ی دوستان رفیق قراگوزلو را منتشر نمی کنید لطفا این موضوع را بنویسید تا ما تکلیف خودمان را بدانیم. این شیوه حتی با روش سایتهای بورژوائی هم همخوان نیست.
با تشکر
از رشت
۴۵۲۹۱ - تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱٣۹۱       

    از : صداقت

عنوان : موج سواری!!??
تغییرکردن وتغییر موضع دادن هیچ اشکالی نداره. هرانسانی مجاز ومحق
است تغییر موضع بدهد وجهت تکاملی وتنزلی آنهم بخودش مربوطه
اما درهرتغییر موضع فرصت طلبی کردن برای حمله به دیگران و تمسخر آنها ناصادقانه است.
کلا مظلوم نمایی و موج سواری زشت و خطرناکه.
مثلا تاوقتی سوسیال دمکراسی و اصلاحات مد و سرزبانها بود بخش قابل
توجهی از مقالات مذکور دردفاع از اصلاحات وحمله به مارکسیستها و چپها
ورادیکالها بود. حالا که چندی است اصلاحات وسوسیال دمکراسی از سکه
افتاده بخش قابل توجهی از نوشته جات ایشان به حمله به مارکسیستها و چپها
و اصلاحات چی ها و اپوزیسیون و ..و اختصاص داره.
بهتر نیس آدم قبل از حمله وتمسخر وجوالدوز زدن به دیگران سوزنی به
خودش بزند؟
۴۵۲٨۱ - تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱٣۹۱       

    از : زیر خط فقر گرسنه استبداد زده

عنوان : رفرم بهتر از استبداد است
اشتباه نکنید من شیفته غرب یا جانباخته سوسیال دموکراسی نیستم اما می خواهم از قراگوزلوی عزیز بپرسم زندگی در تهران راحت تر است یا در اسلو؟
در ضمن برای اینکه این مباحث یکطرفه نباشد از آقایان گنج بخش یا براتی می خواهم که در دفاع از سوسیال دموکراسی جواب بدهند.
و یک پرسش
منظور دقیق آقای قراگوزلو از لغو کارمزدی به عنوان یک رکن اساسی سوسیالیسم چپ در تفکر ایشان چیست؟ دولت حجاریانی همان دولت بناپارتیستی است که در شرایط استثنائی به وجود میآید. در توازن قوا میان طبقه کارگر و بورژوازی. می توان از چنین دولتی برای گذار به دموکراسی یا حتی عبور از ارتجاع استبداد دفاع کرد و می توان دفاع نکرد. من خود به عنوان یک سوسیال دموکرات فکر میکنم که دولت خاتمی یک فرصت بود. فرصتی که مردم از طریق "نه" گفتن به نماینده جریان اقتدارگرا (ناطق نوری) بوجود آوردند و رفرمیسم آن دولت هم در مجموع مثبت بود و اگر ما در آن دوران می توانستیم به جامعه مدنی دموکرات برسیم حالا شاهد این دولت اتوریتین نبودیم. روشنفکران چپ هم در آن هنگام از دولت خاتمی به درست دفاع کردند منتهی به نظرم هم خاتمی مرد آن میدان نبود تا بتواند از ظرفیت های ایجاد شده استفاده کند و هم دولتش محافظه کار بود. اگر خاتمی فقط ده درصد جسارت و شهامت احمدی نژاد را داشت و در مقابل رهبر می ایستاد مردم کار را بر آنان دشوار می کردند و حتی با آن شور و هیجان امکان رفراندوم قانون اساسی هم پدید می آمد و نیازی نبود مردم اینهمه هزینه بدهند. خاتمی البته کرنسکی ایران نبود اما جنبش اصلاح طلبی می توانست با متفرکرانی مانند دکتر حسین بشیریه ما را به یک سوسیال دموکراسی نیم بند برساند.
مردیم از این همه خفقان فرهنگی ، سیاسی و فقر اقتصادی.
در نتیجه من بر این باور محکم هستم که هنوز هم باید از جنبش رفرمیستی دفاع کرد. وقتی کارگران ایران متشکل نیستند و نمی توانند برای روز کارگر یک تجمع صد نفره در تهران راه بیندازند این تنها راه است. اگر آقای قراگوزلو به مواضع کاملا منطقی و درست سال ۸۰ خود برگردد و در این شرایط زمانی از جنبش سبز دفاع کند و مانند سایر روشنفکران و هنرمندان برای دموکراسی و به خاطر دموکراسی مبارزه کند تاثیرش از اینهمه نوشتن در دفاع از سوسیالیسم به قول خودشان چپ برای کارگران بیشتر است. فراموش نکنیم که کارگران هم برای تشکل نیاز به دموکراسی دارند. در مجموع من نظریات آقای مالجو را به نظریات آقای قراگوزلو ترجیح می دهم و فکر می کنم که دفاع آقای رئیس دانا از کمپین یک میلیون امضا کار درستی بوده است و حرکت آقای زرافشان هم در کنار عیسی سحرخیز برای صلح حرکت مثبتی بوده است. اما همه اینها دلیل نمی شود که تلاش همیشگی و خستگی ناپذیر استاد قدیمی ام آقای قراگوزلو را نادیده بگیرم. قلم شان زنده و گام شان استوار باد.
۴۵۲۷۴ - تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱٣۹۱       

    از : میترا - کارو سلوکی- دهقان

عنوان : نظر لنین در مورد سوسیال دموکراسی
از آن زمان که بسیاری از نمایندگان سوسیال دمکراسی فکر میکردند شعار "سرنگون باد استبداد!" پیش از وقت است و برای توده کارگر غیر قابل فهم، تنها پنج سال میگذرد. این نمایندگان بحق در زمره اپورتونیستها قرار داده میشدند. بارها و بارها به آنها توضیح داده شد، و سرانجام هم روشن گردید که از جنبش عقبند. به آنان توضیح داده شد که وظایف حزب را بعنوان پیشاهنگ طبقه، به عنوان رهبر و سازمانده آن، بعنوان نماینده‍ی کل جنبش، بعنوان نماینده اهداف اصلی و اساسی آن درک نمیکنند
لنین

با تشکر از مقالاتی که محمد قراگوزلو در نقد سوسیال دموکراسی می نویسند و هر کدام در جای خود آموزنده است و با امید به اتحاد کل کارگران ترجیح دادیم به جای گذاشتن نظر بی اعتبار خود در موضوع عقب ماندگی سوسیال دموکراسی به فاکت بالا از لنین استناد کنیم. زنده و پیروز باد همه کسانی که از هر لحظه برای پیوستن به جنبش رهائی کارگران به صف سوسیالیزم ملحق میشوند.
کارو - میترا از لندن
۴۵۲۷٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱٣۹۱       

    از : فریدون وریا

عنوان : سئوال از رفیق قراگوزلو
با درود فراوان به خاطر نقد سوسیال دموکراسی
یک. شما فاشیسم را هم سرمایه داری می دانید و سوسیال دموکراسی را همینطور و از "کمونیزم بورژوائی" سخن می گوئید که احتمالن منظورتان اتحاد جماهیر شوروی سابق است. بسیار خوب گیرم پذیرفتیم که همه اینها سرمایه داری هستند اما با توجه به اینکه خودتان هم نوشته ای که سوسیال دموکراسی یک درجه مترقی تر از سرمایه داری بازار آزاد است حالا از شما می پرسم با توجه به این که شما همیشه این نظر بد و بدتر و انتخاب بد در مقالا بدتر (موسوس در برابر احمدی نژاد یا اوباما در برابر بوش و حالا اولاند در برابر سارکوزی) را رد می کنید اگر در آمریکا یا فرانسه بودید انتخابات را تحریم می کردید یا به حزب سوسیالیست فرانسه رای می دادید؟
جهت اطلاع رفقای خواننده ی مقالات رفیق قراگوزلو باید بگویم که کمونیست ها (ملانشو) در فرانسه و در دور دوم انتخاباتی همان ده درصد رای خود را قرار است به اولاند بدهند
من فکر می کنم جواب آقای قراگوزلو با توجه به استدلال شان در این مقاله تحریم انتخابات فرانسه است
دو. اگر در ایران سوسیال دموکرات ها (مثلن اتحاد جمهوری خواهان ) آلترناتیو کسب قدرت باشند موضع شما چیست؟ مخالفت ؟ تحریم؟ یا مبارزه؟

رفیق عادت دارد بر مبنای یک روش مسئولانه در ابتدا یا انتهای مقالات پربار خود مستقیم یا غیر مستقیم به کامنت ها جواب بدهد. آیا می توانم منتظر باشم نظر رفیق را در مقاله بعدیشان بخوانم؟
ممنون از سایت اخبار روز به خاطر پوشش این سلسله مقالات
و با آرزوی آزادی رضا شهابی و همه زندانیان سیاسی
۴۵۲۷۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱٣۹۱