پنتاگون: سه هفته ای ایران را در هم می شکنیم! - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : حافظه تاریخ

عنوان : متحدآ علیه وقوع جنگ و کشتار در ایران را توسط هر نیروی خارجی بگیریم
هفتم فوریه سال ۱۹۶۵ میلادی، جانسون رئیس جمهور وقت امریکا دستور بمباران هوایی ویتنام شمالی صادر کرد. این سر آغاز سیاست جدید حملات نظامی مرگبار در یک جنگ اعلام نشده مردم امریکا برعلیه مردمان ویتنام بود که هرگز نتوانست علی رغم صدها هزار سرباز و برتری نظامی در آن پیروز گردد و ناچار بعد کشتار میلیونی و خرابی بیحساب بعد از ده سال از آنجا خارج شد که هنوز آثار آن جنایت روی پیکره مردم آنسامان همانند حمله نظامی نازیسیم آلمان به لهستان خودنمائی میکند.جانسون و سیاستمداران این کشور به گمان اینکه جنگی آسان و کم هزینه در پیش دارند نیروهای خود را به سوی ویتنام گسیل داشتند. اما خیلی زود متوجه شدند که در گردابی اسیر شده اند که بیرون آمدن از آن به این راحتی ها نبود. و بیجهت نیست که بسیاری از فرماندهان آمریکایی از آن به عنوان جهنم یاد می‌کنند و بر این باورند که جریان جنگ ده ساله ویتنام ضربات سنگینی به پیکره نیروی انسانی آمریکا وارد آورد. تلخی این شکست باعث شد که سالهای درازی دنیا از حمله نظامی اینچنانی در «امان» باشد. حمله نظامی شوروی استعمارگردیگر بافغانستان ( ۲۷ دسامبر ۱۹۷۹ تا ۱۵ فوریه ۱۹۸۹) با عث ایجاد زمینه جریانات سیاسی (تروریستی !) دست پخت امریکا در آن فلات جنگ زده و بلا دیده گردید که گویا این گروه دست پرورده عامل اصلی ایجاد وقایع یازده سپتامبر ۲۰۰۱ بوده است. بعد از این روز است که فردی بنام جورج بوش پرچم جنگ را دوباره برافراشت و همه طرفداران جنگ و مشاوران سوداگران مرگ براین باور بودند که دیگر ویتنام و شرایط جهنمی آنجا برای امریکا تکرار نخواهدشد. اینبار وسائل جنگی پیشرفته در اختیار بود. اگر در جنگ ویتنام آنان سالانه بیش از ۵۰۰ هزار (پانصد هزار) تن بآن سرزمین ریخته و تمام مناطق را با بمبهای ناپالم با همه جانداران را با حرارتی حدود هزار درجه سانتی گراد سوزاندند و با بجا گذاشتن ۴۵ هزار کشته و صرف بیش از ۱۵۰ میلیارد با سرافکندگی تاریخی گریختند، اکنون بوش و اطرافیان صیهونیستی از جمله معاون وزیر دفاع در نتیجه گیری از «تحلیلشان» معتقد بودند که اکنون پس از گذشت سالیان بسیاری از آن، زخم خورده های آمریکایی از خود سوال نخواهند کرد که چرا به این جهنم اعزام شده‌اند؟ و براساس اینکه در مدت کوتاه و باکمک دیگر کشورهای ذینفع، آمریکا در جنگ به اصطلاح  "با تروریست" ها پیروز خواهند بود اما این موضوع به تدریج در طول زمان رنگ باخت و آمریکا دراین راه بودجه‌های نظامی فراوانی را به هدر داد و بسیاری از سربازان و مردم بی‌گناه کشورهای مورد هجوم را به کام مرگ کشاند. جنگ افغانستان که در ۷ اکتبر ۲۰۰۱ توسط نیروهای ایالات متحده آمریکا تحت نام رسمی عملیات بلندمدت آزادی و به بهانه  حمله القاعده به رهبری اسامه بن لادن آغاز شد، آمریکاییها جنگ را با قدرت تمام شروع کردند اما دیری نگذشت که آمریکاییها به باتلاقی که درآن گرفتار آمده بودند پی بردند. چرا که اولا آنها نه در جنگ با طالبان و القاعده موفقیت بدست آوردند و نه «آزادی و دموکراسی» از نوع خودرا بارمغان. در این جنگ آمریکا بیش از آنکه به فرزند دست ساز خود یعنی طالبان آسیب برساند به مردم افغانستان و زیرساختهای این کشور ضربات غیر قابل جبرانی وارد کرد. ژنرال فولر می‌گوید: «چرا برای ملتی می‌جنگیم که ما را تحقیر می‌کنند و به تمام جهانیان می‌گویند که از ما بیزارند؟ پس از کشته‌شدن بیش از ۱۷۰۰ نفر از نیروهای نظامی آمریکایی و صرف نزدیک به ۲ تریلیون دلار در جنگ افغانستان، اکنون زمان آن فرا رسیده که دفاع از افغانستان بر عهده کرزای و پیروانش گذاشته شود».
دراین میان که آمریکا هنوز جنگ افغانستان را تمام نکرده در ۲۰ مارس ۲۰۰۳ جنگ عراق را آغاز کرد.جنگی که به بهانه وجود سلاح هسته‌ای و شیمیایی در عراق آغاز شد.( در حملات قبایل وحشی بدیگر تمدنها حتی تا این اندازه استفاده از این قبیل «بهانه ها» مرسوم نبود) هر چند که در مرحله آمریکا صدام ضعیف شده را تسلیم کرد اما در ادامه گرداب عراق به صورت قابل توجه و وحشتناکی تمام امکانات مادی و معنوی آمریکا بلعید آنگونه که آمریکا همین چند روز پیش در مراسمی بدون آنکه حرفی از پیروزی درجنگ بزند گفت: به زودی جنگ عراق به تاریخ خواهد پیوست. بسیاری از کارشناسان براین باورند که این جنگ شکست آشکاری برای آمریکا داشت. دراین بین گفتن است که این جنگ  دست کم ۴ هزار و ۵۰۰ تن از نظامیان آمریکایی را به کام مرگ کشانده. وضعیت اجتماعی، سیاسی عراق زیر ضربات کشنده جنگ و کشتار و خرابی بحدی دچار صدمه جدی قرار گرفته که ماندن و یا رفتن قوای متجاوز استعماری از این کشورها بی تآثیر در آن جوامع است مضافآ باعث بی ثباتی و ایجاد ترور و وحشت همگانی در منطقه و در جهان شده است. حال با این شکستهای حقارت بار نظامی امریکا از سال ۱۹۶۵ میلادی باینطرف ، هر انسان با کمترین شعور از خود سوال مینماید که چرا آمریکا در جدیدترین لفاظی‌های نظامی خود بحث جنگ محدود با ایران را مطرح می‌کند و بازهم بنا به نظر جانبدارا ن جنگ و کشتار و لابیستهای اسلحه مدرن آدمکشی بیان میکنند که « سه هفته ای ایران را در هم می شکنیم !‌»، همانگونه که در ویتنام، افغانستان و عراق شاهد «پیروزی شرافتمندانه» آنان بودیم. آیا نظام ورشکسته اقتصادی امریکا پس از این همه شکست و تحمل هزینه های جبران ناپذیر، توان آغاز جنگ دوباره‌ای را دارد؟ جنگی که سوای جنگهای دیگراست و شاهد هم آخرین جنگ یک کشور بزرگ و قوی استعماری باشد.نتیجه و مدت و وسعت جهانی این جنگ نابرابر نا مشخص است. قدرت نظامی که امریکا امروزه بآن تکیه دارد، همه ابزار پیروزی نیست. جایگاه قدرتمندی که امریکا دارد، اینرا ماهم در گذشته داشتیم، جایگاه «تدافعی» که ما امروز بعد چندین هزاره داریم، امریکا بعداز چند قرن حتمآ پیدا خواهد کرد. پیروز باد مبارزه آزادیخواهانه، استقلال طلبانه همه مردم ایران برعلیه ارتجاع داخلی (جمهوری اسلامی) و خارجی( استعمارگران).
۴۵۲٨۷ - تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱٣۹۱