آخرین روزهای سارکوزی در الیزه


اردشیر زارعی قنواتی


• موقعیت "جنبشی" دمکراسی فرانسه که بعد از انقلاب کبیر این کشور یک سر آن در لیبرال دمکراسی اروپایی و سر دیگر آن در سوسیالیسم اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نهفته است، یک پارادوکس ذاتی را موجب می شود که همواره ساخت قدرت را مواج و ژلاتینی به نمایش می گذارد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۷ ارديبهشت ۱٣۹۱ -  ۶ می ۲۰۱۲



فرانسه را همیشه می بایست از دریچه رمان "بینوایان" نوشته "ویکتور هوگو" شناخت چرا که وی فضای عمومی فرانسه، تصویر واقعی مردم و شخصیت های سیاسی – اجتماعی این کشور را با تمام ریزه کاری های آن تجسم می بخشد. موقعیت "جنبشی" دمکراسی فرانسه که بعد از انقلاب کبیر این کشور یک سر آن در لیبرال دمکراسی اروپایی و سر دیگر آن در سوسیالیسم اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نهفته است، یک پارادوکس ذاتی را موجب می شود که همواره ساخت قدرت را مواج و ژلاتینی به نمایش می گذارد. فرانسوی ها در هزاره سوم هنوز به همان اندازه که تحت تاثیر محافظه کاری "کانت" می باشند از رادیکالیسم "روبسپیر" نیز تاثیر پذیرفته و در هر بزنگاه تاریخی روح ناآرام "ژان والژان" ی خود را در برابر قانونمندپذیری محافظه کارانه "ژاور" ی در هر دو جناح چپ و راست به میدان نبرد اعزام می کنند. همین قاعده ی پارادوکسیکالی منجر به تنه زدن های گاه و بیگاه بدنه ی اجتماعی به ستون "نهاد قدرت" شده و در مقاطع مهم تاریخی پیش بینی های کلیشه یی یا حتی نظرسنجی های علمی را دستخوش اشتباه یا کم اعتباری مرسوم می کند. بررسی دوره های انتخابات ریاست جمهوری فرانسه در طی سال های ۲۰۰۲، ۲۰۰۷ و دور اول در ۲۰۱۲ به صورت تطبیق آماری از آمار رای دو حزب اصلی و احزاب کوچک در چارچوب جناح راست و چپ می تواند تا حدود زیادی به درک درست این روند کمک کند. هر چند که در هر دوره از انتخابات فوق با توجه به شرایط خاص تاریخی یک تفاوت های "شکلی" وجود دارد اما به لحاظ "محتوایی" این قاعده ی آنارشیک تا حدود زیادی خود را اثبات می کند. به همین دلیل هم اکنون می توان راه یافتن "فرانسوا اولاند" کاندیدای حزب سوسیالیست با ۶٣, ۲٨ درصد و "نیکلای سارکوزی" کاندیدای حزب اتحاد برای جنبش مردمی با ۱٨, ۲۷ درصد به دور دوم را با سبد رای کاندیدای زیرین کنونی و تطبیق آماری رای احزاب و کاندیدای حذف شده در دوره ۲۰۰۷ با توجه به درک شرایط کنونی و سابقه تاریخی موضوع به طور منطقی البته با ضریب خطای نسبی انجام داد. این برای اولین بار است که یک کاندیدای اپوزیسیون توانسته با پیشی گرفتن از رئیس جمهوری در حال خدمت به عنوان نفر اول در تاریخ جمهوری پنجم فرانسه به دور دوم راه یابد که همین می تواند به لحاظ روحی مقدمه شکست برای آقای سارکوزی تلقی شود. قبل از آن باید سبد آرای "مارین لوپن" نفر سوم از جبهه ملی (راست افراطی) و "ژان لوک ملانشون" نفر چهارم از جبهه چپ (چپ رادیکال) و هم چنین "فرانسوا بایرو" نفر پنجم از حزب اتحاد برای دمکراسی (راست میانه) به درستی درک شود و سپس در مقایسه وضعیت کنونی با دور اول سال ۲۰۰۷ مورد بررسی قرار گیرد.
الف – سبد رای مارین لوپن: حزب راست افراطی جبهه ملی در این دور از انتخابات فرانسه با کسب ۹, ۱۷ درصد آراء نه تنها رکورد تاریخی راست افراطی را شکست که با کسب رتبه سوم در معادلات انتخاباتی دور دوم قادر به تاثیرگذاری انکارناپذیری خواهد بود. این در حالی است که به واسطه "پوپولیسم" حاکم بر این طیف و تناقضات شکلی و ماهوی در مطالبات رای دهندگان به این حزب از هم اکنون نمی توان در غیاب لوپن در مرحله بعد، مسیر حرکتی این آراء به نفع یا علیه هر کدام از دو کاندیدای رقیب در دور دوم را به صورت یکپارچه طبقه بندی کرد. بسیاری از آرای خانم لوپن تعلق به طبقات زیرین و کارگری فرانسه دارد که به شدت با سیاست های "ریاضت اقتصادی" مخالف می باشند و از آنجا که سارکوزی نماد اصلاحات ریاضتی به حساب می آید، حتی با پشتیبانی قاطع لوپن نیز قادر به جهت دهی منسجم این آراء به سوی سارکو نخواهد بود. از طرف دیگر هیجان کنونی و انتظاری که جبهه ملی برای کسب نمایندگی راست فرانسه در شرایط کنونی دارد و بزودی نیز انتخابات پارلمانی فرانسه انجام می شود، در بطن خود یک دوگانگی و رقابت پنهان را نیز بین آنان و سارکوزی رقم می زند. اینکه سیاست ضدمهاجرتی راست افراطی معادل تمام مولفه های حاکم بر این طیف در نظر گرفته می شود و سارکوزی نیز سعی می کند با دامن زدن به همپوشانی سیاست های ضدمهاجرتی خود به آن ها نزدیک شود، تنها یک شق از موضوع است و موضوعات عمده دیگری نیز در راس و بدنه سیاسی – اجتماعی سبد آرای لوپن وجود دارد که جنبه دفع کنندگی را در مقابل سارکوزی خواهد داشت. این اختلاف در جناح راست به روشنی در همان شب اعلام مقدماتی نتایج دور اول با این گفته لوپن نسبت به اظهارات سارکوزی مبنی بر ماهیت رای اعتراضی جبهه ملی مشهود است که گفت "پیام کسانی که به مردمی که به من رای داده اند توهین می کنند، شنیده نخواهد شد". در یکی از نظرسنجی های اولیه بعد از مشخص شدن نتایج دور اول اظهار شده است که ۵۲ درصد حامیان خانم لوپن به سارکوزی و ۲۷ درصد به اولاند در دور دوم رای می دهند و در نظرسنجی دیگر نزدیک به ۵۵ درصد آنان گفته اند که در دور دوم شرکت نخواهند کرد. هر چند که تجربه نشان داده است که در فرانسه تغییر در دیدگاه رای دهندگان یک امر طبیعی است اما با این وجود لحاظ کردن تمام آرای جبهه ملی در سبد سارکوزی به هیچ وجه مبنای علمی و منطقی ندارد.
ب – سبد رای ژان لوک ملانشون: نامزد حذف شده ی جبهه چپ با ۱۱, ۱۱ درصد آرای انتخاباتی در دور اول از همان ابتدای شب اعلام نتایج رسما و با قاطعیت حامیان خود را علیه سارکوزی بسیج کرد. وی در اظهارات خود خطاب به هوادارنش می گوید "از شما می خواهم تا در ششم ماه مه، دوباره گرد هم آیید، بدون هیچ چشمداشتی، تا در ۶ مه سارکوزی را شکست دهید. از شما می خواهم تا (برای این هدف) به حرکت در آیید و بسیج گردید، گویی که مرا به ریاست جمهوری می رسانید". سبد رای ملانشون به لحاظ انسجام تشکیلاتی و عدم وجود آرای سیال در آن به احتمال زیاد با یک اختلاف جزیی به طور یکپارچه به فرانسوا اولاند در دور دوم تعلق خواهد گرفت و به خلاف گمانه زنی های رایج در این روزها بر روی رای لوپن، این (آرای طلایی) ملانشون است که کلید ورود اولاند به کاخ الیزه خواهد بود.
پ – سبد رای فرانسوا بایرو: رای ۱٣, ۹ درصدی نامزد حزب اتحاد برای دمکراسی که به نوعی منتهی الیه رای راست میانه و تا حدودی نزدیک به نگرش سوسیالیست ها می باشد از پیش برای هیچ کدام از دو کاندیدای حاضر در دور دوم تضمین شده نیست. به همان نسبت که سارکوزی سعی کند به راست افراطی و خانم لوپن نزدیک شود از بایرو دور شده و بین رای لوپن و بایرو یک موقعیت رانشی وجود دارد که برای سارکوزی چالش برانگیز خواهد بود.
ت – سبد آرای احزاب کوچک: حدود ۵, ۶ درصد آرای "اوا ژولی" از حزب سبز، "ناتالی آرتو" از حزب تروتسکیست مبارزه کارگری، "فلیپ پوتو" از حزب نوین ضد سرمایه داری، "نیکلای دوپون" راست ناراضی و "ژاک شومیناد" از راست مستقل نشان می دهد که حدود ۵, ۴ درصد به جناح چپ و کمتر از ۲ درصد به راست تعلق می گیرد.

مقایسه تاریخی به لحاظ "تطبیق آماری" آرای سرگردان
اصولا انتخابات دور اول سال ۲۰۰۲ میلادی که در آن بزرگترین شگفتی انتخاباتی فرانسه به وقوع پیوست و "ژان ماری لوپن" نامزد آن دوره از جبهه ملی با پشت سر گذاشتن "ژوسپین" نخست وزیر وقت سوسیالیست با ۱۷ درصد آراء برای رقابت نهایی با "ژاک شیراک" از حزب اتحاد برای جنبش مردمی برگزیده شد، موضوع متفاوتی نسبت به شرایط فعلی است. در آن وضعیت ترس از راست افراطی در فرانسه موجب گردید که در دور دوم جناح چپ متکثر به طور یکپارچه رای خود را به شیراک تقدیم کنند. در آن شرایط اظهارات جالب رهبران سوسیالیست و کمونیست فرانسه که اولی از حامیانش خواست تا "دماغ خود را گرفته و به شیراک رای دهند" و دومی نیز کمونیست ها را دعوت کرد که روز انتخابات "با دستکش برای آلوده نشدن دستان خود رای به شیراک را به صندوق بیاندازند" در نوع خود جالب بود. این بسیج همگانی که در تمام اروپا یک زلزله به پا کرده بود بالاخره توانست در دور دوم شیراک را با ٨۲ درصد پیروز مطلق میدان نبرد با لوپن پیر بکند. آنچه که امروز می تواند تا حدود زیادی نوع رفتار انتخاباتی مردم فرانسه و هم چنین وزن احزاب بینابینی و مسیر آرای سرگردان در دور دوم را مشخص کند بدون شک مقایسه سال ۲۰۰۷ با وضعیت کنونی است. دور اول انتخابات سال ۲۰۰۷ با راه یافتن "نیکلای سارکوزی" با ۱٨, ٣۱ درصد و "سیگولن رویال" از حزب سوسیالیست با ٨۷, ۲۵ درصد یا به تعبیری یک فاصله ٣۱, ۵ درصدی به نفع سارکو به پایان رسید. از طرف دیگر خورده آرای جناح چپ رادیکال، سبزها و تروتسکیست توسط "الیویه بزانسنو با ۰٨, ۴ درصد، ماری ژرژ بوفه با ۹٣, ۱ درصد، دومنیک ووانه با ۵۷, ۱ درصد، آرلت لاگیه با ٣٣, ۱ درصد، فدریک نیهو با ۱۵, ۱ درصد و ژوزه بووه ٣۲, ۱ درصد" بود که سرجمع حدود ٣٨, ۱۱ درصد بوده است در حالی که این طیف هم اکنون حدود ۵, ۱۵ درصد رای کسب کرده و رشد بالای ۴ درصدی دارد. در طیف راست میانه، راست افراطی و راست مستقل حذف شده از دور اول نیز "فرانسوا بایرو با ۵۷, ۱٨ درصد، ژان ماری لوپن با ۴۴, ۱۰ درصد، فلیپ دوویلیه با ۲٣, ۲ درصد و ژرارد شیواردی با ٣۴, ۰ درصد" قرار داشتند که سرجمع رای آنان ۵٨, ٣۱ درصد می شد، در صورتی که این طیف هم اینک حدود ۲۹ درصد رای کسب کرده و کاهش ۵, ۲ درصدی را شاهد است. از آنجا که سارکوزی در دوم ۲۰۰۷ توانست با کسب ۷, ۵۲ درصد بر رویال با ٣, ۴۷ درصد پیروز شود باید اختلاف ٣۱, ۵ درصدی آنان در دور اول و هم چنین اختلاف ۲, ۲۰ آرای راست حذف شده با چپ حذف شده در دور اول همان سال را با اختلاف ۵, ۱٣ درصد کنونی در سال ۲۰۱۲ که یک افت حدود ۷ درصدی در مجموعه راست را نشان می دهد، سنجید. در دوره پیش با این وضعیت در دور دوم سارکوزی توانست تنها ۱۲, ۲۱ درصد از مجموعه آرای راست حذف شده را کسب کرده و رویال جدا از کسب رای چپ حذف شده موفق شد حدود ۱۰ درصد آرای سرگردان طیف راست را نیز به خود جلب کند. هم چنین سارکوزی در دور اول ۲۰۰۷ حدود ۵, ۵ درصد از رقیب سوسیالیست خود جلو بود و هم اینک حدود ۵, ۱ درصد عقب افتاده است که این یعنی سقوط ۷ درصدی آرای تشکیلاتی که وقتی با افول ۷ درصدی مجموعه آرای راست حذف شده جمع شود یک اختلاف ۱۴ درصدی را موجب می شود که در دور دوم تعیین کننده می باشد. از طرف دیگر در سال ۲۰۰۷ سارکوزی به عنوان یک کاندیدای جدید مطرح بود و تنفر فعلی کنونی نسبت به وی به لحاظ سیاسی، اقتصادی و شخصیتی وجود نداشت و از آنجا که خود وی نیز به صراحت رای به لوپن را رای اعتراضی می داند بدون شک جلب نظر این رای دهندگان ناراضی از وضعیت موجود برای وی بسیار دشوار خواهد بود. هم چنین هر چقدر که سارکوزی سعی کند با انگشت گذاشتن بر موضوع مهاجرت، امنیت و مرزهای فرانسه گرایش بخش بزرگی از راست افراطی را به خود جلب کند به همان نسبت اولاند با تمرکز بر سیاست ریاضت اقتصادی موجود و همین طور افزایش مالیات بر درآمدهای بالای یک میلیوین دلار تا ۷۵ درصد و کاهش سن بازنشستگی، می تواند رای به قول وی "خشم" بدنه اجتماعی راست افراطی را تحت تاثیر قرار دهد. یک موضوع دیگر که سارکوزی را آسیب پذیرتر می کند عدم شرکت بخشی از راست حذف شده در دور دوم و هم چنین حضور افراد ناراضی از وضعیت فعلی که در دور اول غایب بوده و اینک به احتمال قوی با گرایش بیشتر وی به سمت راست افراطی، از ترس آینده دمکراسی فرانسه به نفع رقیب وی وارد کارزار نهایی می شوند، خواهد بود. تنها یک معجزه یازدهم سپتامبری می تواند سارکو را ازمهلکه فعلی نجات دهد که با توجه به شرایط کنونی جهان و فرانسه بسیار بعید به نظر می رسد و زمان برای سارکوزی به پایان نزدیک می شود. درخواست سارکوزی برای سه دور مناظره رو در رو با اولاند که از طرف رقیب رد شده است بیش از آنچه ناشی از اعتماد به نفس وی باشد بیشتر به دست و پا زدن های تیم بازنده یی می ماند که برای تغییر نتیجه دوست دارد چند دور دیگر نیز بازی ادامه داشته تا شاید شانس تغییر نتیجه بازی را بتواند به دست آورد.