مرجعیت مدرن و واپسگرا - رضا اسدی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲٨ ارديبهشت ۱٣۹۱ -  ۱۷ می ۲۰۱۲


«انسانی که بین واپسگرایی و تفکر و تمدن مرزی قایل نباشد، گرفتار خود و یا دیگر شیفتگی خواهد شد. این خصلت بدون شک فرد را، نه بسوی جامعه نوین، بل به جهت کهنه گرایی و خرافه پرستی رهنمون خواهد شد».
از روی زین دوچرخه به زیر پریدم. همچنانکه در جوانی به جفت زدن به بالا و پایین آن عادت داشتم. اما این بار، بی اختیار و برای نجات یک پرنده زخمی و درمانده بود. در وسط جاده ولو شده و بال بال میزد. بیم آن میرفت که در زیر چرخ های یک خودرو له و لورده شود.
با فریاد دخترم او را دیده بودم. جیغ کشید تا من متوجه وجود آن پرنده نیمه جان شوم. بالش شکسته بود. نمی توانست پرواز کند.
در درون جعبه ای جایش دادیم و به طرف منزل بردیم. در راهروی خانه با همسایه هلندیمان مواجه شدیم. او پرنده را دید و ماجرایش را از ما شنید. متوقفمان نمود. داخل خانه اش شد و شماره گیر تلفن را چرخاند.
آمبولانس آمد. دو نفر با عجله خودشان را به ما رساندند و پرنده را گرفتند. بالش را مداوا و با خود بردندش. همسایه گفت که او را برای ادامه معالجه به کلینیک حیوانات میبرند.
بیست سالی از آن ماجرا می گذرد و من به موارد بسیاری از حمایت حیوانات در این سرزمین آشنا شده ام که مثل حمایت از آن پرنده زخمی برایم غیر قابل باور بوده است. زیرا از سرزمینی به اینجا پناه آورده بودم که جنگ، خشونت، بمباران و کشتار مردم جایگزین عشق و عاطفه های انسانی گردیده بود و حیوانات از ترس جان به سوراخ ها خزیده و از گرسنگی تلف میشدند.
حال شاهد بودم که در این سرزمین حیوانات هم مثل شهروندان از حقوق برابر استفاده میکنند. آنها پلیس مخصوص، مدرسه، کلینیک، بیمارستان و انجمن های حمایتی به خود اختصاص داده اند. اگر ظلمی به آنها شود از طرف پلیس مورد حمایت قرار میگیرند و از حق استفاده از وکیل هم بر خوردار هستند.
با پیگیری های ممتد، پی به وجود و واقعی بودن تمامی این موارد برده ام.
بالطبع وقتی در یک جامعه تا این اندازه حق و حقوق برای حیوانات قایل باشند انسان را در جایگاه انسانی خودش قرار خواهند داد و می بینیم که میدهند.
پیشرفت و ترقی چنین ملتی را میتوان در تمرکز مرجعیت در دولت هایشان جستجو نمود. تشکیل چنین دولتی بر اساس خواست و انتخاب ملت است. قانون بر آمده از درون چنین سیستمی ،مدرن و بر اساس رفع نیازهای روزمره جامعه تدوین میگردد. با خدشه دار شدن امنیت و آسایش مردم، قانون و قانون گذاران کهنه گرا جایشان را به نو گرایان خواهند سپرد. تمامی این پیشرفت ها حاصل مرجعیت مردم بر سرنوشت خودشان و دولت منتخبشان است.
در کشورهای جهان سوم افرادی حکم بر قتل دیگران میدهند. اسمش را « فتوا» میگذارند و آن را غیر قابل تغیر میدانند. در آن کشورها مرجعیت متمرکز نیست. آنها به قبیله ها، عشیره ها و فرقه های مذهبی تقسیم گردیده اند. سرنوشت انسان ها در دست روسای قبایل و مراجع مذهبی و عقیدتی قرار دارد. در چنین جوامعی رهبریت و تبعیت از رهبر نقش به سزایی دارد. تخصص و مقبولیت مردمی جایش را به اسطوره پرستی و خرافه گرایی داده است. رهبر قدرتش را از طریق اقلیت وابستگان و شیفتگان به خود کسب و به اکثریت مردم تحمیل میکند. در این جوامع انتصابات در مکان انتخابات قرار دارد. در این چنین سرزمینی بی قانونی و هرج و مرج حکمفرماست. مردم استقلال خود را از دست میدهند. امنیت وجود نخواهد داشت. اعتیاد و اشاعه فحشاء روز افزون خواهد بود. تحملگرایی جای خودش را به بی تحملی میدهد. خشونت گرایی جایگزین فرهنگ گفتگو و مداراگرایی میگردد. نارسیست ها در حاکمیت قرار دارند و نقش نماد روشنفکری تضعیف میگردد.
تمامی خشونت ها، جنگ و نزاع ها که در سال های گذشته در ایران،افغانستان،عراق،پاکستان و دیگر کشورهای این منطقه شاهدش بودیم - و پایانی هم بر آن متصور نیست - حاصل همان مرجعیت واپسگرانه است. مراجع کهنه پرست در ایجاد جنگ های قومی و قبیله ی وچندگانگی در اعتقادات مذهبی نقش بسزایی دارند. آنها ظرفیت درک و فهم نیازهای مردم و پیشرفت های نوین را ندارند. و تغیرات در چنین جوامع بر فائق آمدن یک گروه بر دیگری، بدون تغیر و تحول در افکار و اندیشه آنها انجام میگردد. در واقع این تغیرات را میتوان حاصل رقابت و پیروزی یک مرجع بر دیگران دانست.
چه بخواهیم و یا نخواهیم جهان به سوی مدرنیست، گلوبالیزم و یا جهانی سازی در حرکت است و مجال توقف برای همراه نمودن مراجع و افراد واپسگرای معتقد به قوانین عصر بربریت و چادرنشینی را ندارد. پس دو راه را بیشتر در جلوی پای چنین گروه ها و افراد کهنه پرست و فرقه گرا قرار نخواهد داد:
اول اینکه با جامعه جهانی بسوی پیشرفت و ترقی حرکت کنند.
و دوم هم این است که همچنان در دایره بسته و در انزوا بدور خود بچرخند تا فسیل و فرسوده گردند. قطار تکامل همچنان با شتاب به سمت مدرنیت در جهت مخالف فرد پرستی و خرافه گرایی در حرکت است و برای آنها راهی بجز همراهی و یا واماندن از این قطار وجود نخواهد داشت.
نتیجه اینکه در این حرکت، رهبری و مرجعیت در دست ملت ها است و مراجع خود شیفته و یا خود شیفتگان مراجع و واپسگرایان کهنه پرست را در آن جایی نیست. و صدور فتواهای برآمده از مغز های منجمد باعث کندی در حرکت جهان بسوی ترقی و تکامل نخواهد گردید.