جنجال های دموکراسی جنگلی پا درهوا


صفار ساعد


• تاریخ تابحال نشان داده است که انسان ها همیشه خواهان بهداشت بهتر, مسکن بهتر, تحصیل بهتر, کار بهتر, روابط کاری انسانی تر, مزد بیشتر, آزادی تشکل و احزاب, آزادی بیان و عقیده بوده و هستند. این آن چیزی است که حقوق واقعی بشر معنی میدهد. این آن چیزی است که دموکراسی واقعی معنی میدهد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۴ مرداد ۱٣٨۵ -  ۲۶ ژوئيه ۲۰۰۶


امروزه همه از دموکراسی حرف میزنند. مرز دموکراسی خواهی واقعی و غیرواقعی مخدوش شده است. دیکتاتورها, انسان دوست ها, طالبان عدالت اجتماعی و سوسیالیست ها, همه و همه از دموکراسی میگویند. در لوای دموکراسی, مردمان کشورهای ضعیف بدست صاحبان شرکت های چندملیتی و دول آنها قربانی میشوند. این دمکراسی چیست که همه تشنه لبان و لبیک گویان بدنبال آن روانند؟
بدیده من زمانی که دموکراسی از سوی سیاستمداران و روشنفکران شرکت های فراملیتی, در شکل عملی امروزی آن, به اسم رمزی برای سرکوب ملل ضعیف تر تبدیل شده است, ما روشنفکران و سیاستمداران عدالت جوی کشورهای ضعیف باید به فکر چاره ای باشیم. و اتفاقا فکر چاره جویی دارد درکشور ما ایران پا میگیرد که با تفکراتی متضاد همراه است.   عده ای, دموکراسی خواهی های دیکتاتوری سرمایه داری, که بطور عمده امروزه بوسیله کارتل داران نفتی – صنعتی – نظامی تبلیغ میشود را پذیرفته اند. به مهمانی ها و ضیافت های برپاشده از سوی صاحبان این کارتل ها روانند و رسم و رسوم اخلاقی و مجلسی آنان را فرا میگیرند تا در روز موعود شاید از آنها برای ساختن ایرانی دیگر استفاده بعمل آید .
برخی دیگر اما به دام دموکراسی خواهی های دیکتاتوری سرمایه نیفتادند. و هنوز هم به عدالت واقعی اجتماعی که زندگی واقعا بهتر را برای اکثریت مزدبگیران جامعه فراهم میآورد, دل بسته اند و از نیش زبان ها و لودگی های رقیب, هراسی به دل راه نداده اند و میروند که به نیروی قابل بحث در جامعه تبدیل شوند.   به دیده من اما دموکراسی و آزادی واقعی از درون همین تقابل های نظری بوجود میآید. مردم باید انسانهای روشنفکری که خود را در ظاهر دموکرات نشان میدهند, و چون به خلوت میروند از کاخ سفید واشنگتن و دالان های عنکبوتی سرمایه داری آمریکا سر در میآورند, ببینند و بشناسند تا دموکراسی طلبی پادرهوای آنان را باور نکنند. مردم مزدبگیر باید ببینند و لمس کنند آن کسانی را که داعیه رهبری دارند و تحت لوای دموکراسی طلبی, خواهان خصوصی کردن منابع طبیعی و تولیدات انسانی هستند, طالب بالا بردن درجه استثمار از کار انسانی اند, راه بهشت برینشان به سازمان تجارت جهانی و بانک جهانی پول ختم میشود   و لاجرم در مقابل هر نیروی معترض به این روند, قوه قهریه بکار میبرند و در توجیه بکارگیری قوه قهریه, باز هم در نقاب دموکراسی خواهی, در صحنه تئاتر سیاسی شان ظاهر میشوند و فغان بر میآورند که ای ملت , یک مشت یاغی بی کله خواستار بهم زدن نظم جامعه بودند و ما به کمک دموکراسی, آنان را بر سر جایشان نشاندیم !!!
اکنون زمان آن رسیده است که از خود بپرسیم آیا دموکراسی فی النفسه یک مقوله جامع و همه جانبه است؟   آیا با بیان دموکراسی عام, تمام مصائب موجود در جوامع سرمایه داری حل خواهد شد؟ آیا میتوان بیان داشت که دموکراسی, در ذات خود یک جنبش اجتماعی است که تغییراتی را در جامعه از قوه به فعل در میآورد؟   آیا دموکراسی بک مقوله فراطبقاتی است و به هیچ طبقه و جنبش طبقاتی – اجتماعی ای وابسته نیست؟
به نظر من طرح دموکراسی عام, تا زمانیکه پشتوانه های اقتصادی و سیاسی آن روشن نشود, میتواند عطش وراجان, پرگویان و شارلاتان های سیاسی را سیراب سازد. من اطمینان کامل دارم که زمانیکه یک سوسیالیست از دموکراسی سخن میگوید, دموکراسی وی فراطبقاتی نبوده بلکه در ارتباط با طبقات اجتماعی میباشد. آزادی بیان, اجتماعات و احزاب و عدالت اجتماعی مطروحه از سوی یک سوسیالیست, برای پیشرفت و بهبود جامعه و ایجاد قوانینی جهت از بین بردن تدریجی استثمار, استقرار مالکیت های اجتماعی و دسته جمعی, ایجاد دموکراسی از پایین و مشارکتی و ایست دادن به گردش وحشی سرمایه میباشد. این نوع بینش با بینش یک لیبرال دموکرات که دموکراسی را مافوق طبقات می بیند و به آن بعنوان یک مقوله جادویی مینگرد, تفاوت ماهوی دارد. زیرا دموکراسی لیبرال با تغییرات بازار, دگردیسی می یابد .
در جوامعی که ما زندگی میکنیم قوانین بازار آزاد حاکم است. قدرتمنداران و پولداران قادرند که برای گردش سرمایه, تسلط بر بازار و انباشت سرمایه, هر قانونی را که به این امر کمک کند, با یاری سیاستمداران خود تصویب کرده و به کمک روشنفکران, جامعه شناسان, روانشناسان و فلاسفه خود تحت لوای دموکراسی آن را به آسانی توجیه کرده و به اجراء در آورند. چنانچه این قوانین لجام گسیخته و ضدانسانی از سوی مردم پذیرفته نشود, آنگاه با کمک نیروی قهریه سعی در پیاده کردن آن خواهند کرد. در حقیقت این چنین دموکراسی ای بر پایه قانون جنگل, زور و قدرت پیاده شده است. جالب است که بدانیم گاها خود سرمایه داران بازار آزاد و طرفداران دموکراسی جنگل, با استقاده از همین شعارهای دموکراسی خواهی, با رقبای خود تصفیه حساب مینمایند. رو کردن دست رقبای خود, دسیسه چنینی بر علیه آنها, بزیر کشاندن قدرت آنها و یا حتی ترور سیاسی و به قتل رساندن آنها در لوای همین دموکراسی جنگل, دیدنی و شنیدنی است. دموکراسی جنگل حتی به کشورهایی که دولتمدارانشان به هر علتی نمیخواهند دست نشانده قیم جنگل باشند و یا برای سهم بیشتری از خان یغما در تلاش هستند, حمله میکنند, تمدن و فرهنگ بومی آنها را از بین برده و جوی خون براه میاندازند. ای آزادی, ای دموکراسی, چه جنایت ها که به نام تو انجام نمیگیرد. این آن فریادی است که همیشه عدالت جویان اجتماعی و سوسیالیست های انسان دوست بر میآورند. متأسفانه برخی از انسان دوستان عدالت خواه, به دلیل آنکه دموکراسی را هنوز ورای طبقات می بنند, دچار خوش خیالی و دوستی خاله خرسه گشته و در شکل نهایی آب به آسیاب سرمایه جهانی میریزند. اگر خود را بدست احساسات لحظه ای بسپاریم و نیاموزیم که انسان ها را در ارتباط با عمل آنها و نه بر اساس گفتار مطلقشان ببینیم, در واقع به نفع اکثریت بشریت که مزدبگیران جوامع هستند, عملی خیر انجام نداده ایم. دموکراسی واقعی از پایین جامعه بوجود آمده و در شکل مشارکت نیروهای مزدبگیر در محلات, در محل کار و در جامعه برای تعیین سرنوشتشان بروز مینماید. تاریخ تابحال نشان داده است که انسان ها همیشه خواهان بهداشت بهتر, مسکن بهتر, تحصیل بهتر, کار بهتر, روابط کاری انسانی تر, مزد بیشتر, آزادی تشکل و احزاب, آزادی بیان و عقیده بوده و هستند. این آن چیزی است که حقوق واقعی بشر معنی میدهد. این آن چیزی است که دموکراسی واقعی معنی میدهد. چنانچه فقر در جامعه ای ریشه کن شود و حقوق انسانی برشمرده در بالا تأمین گردد, دیگر دیکتاتوری جایی ندارد و آزادی واقعی در ارتباط با زندگی روزمره   واقعیت می پذیرد. هرکس که میخواهد دموکراسی و آزادی واقعی را پیاده کند, باید با دموکراسی پا در هوا, که فقط تضمین کننده حرص و آز ثروتمندان جامعه است, مبارزه نماید .
 
ژوئیه ۲۰۰۶
 
saffaars@hotmail.com