شونیست های وطنی و تبرئه جنایات خامنه ایی
محمد محمدی
•
این آقایان نباید از نام لیبرال دمکرات استفاده بکنند، بزرگترین وجه تاریخی لیبرال دموکراسی دفاع از دمکراسی و دفاع از حقوق بشر و دفاع از حقوق اقلیت های قومی و مذهبی و.... به هر قیمت بوده است. برای لیبرال دمکراسی خاک مقدستر از جان و شرف انسانها نبوده و نخواهد بود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲ خرداد ۱٣۹۱ -
۲۲ می ۲۰۱۲
* چرا شونیست ها از ترس احقاق حقوق اقوام ایرانی از جنایات خامنه ایی دفاع می کنند؟
مقاله ایی تحت عنوان "پاسخ ما به شورای مرکزی حزب مشروطه ایران" به قلم آقایان آریا آجرلو، مهرداد احسانی پور، دکتر بابک بهزادی، بهرام رحیمی و مهدی موبدی در سایت ها از جمله در سایت وزین اخبار روز منتشر شده است.
اعتراض این آقایان به شورای مرکزی حزب مشروطه ایران این است که چرا از طرح شکایت آقای رضا پهلوی علیه علی خامنه ایی، بخاطر جنایت علیه بشریت حمایت کرده است. دیگر اینکه چرا شورای مرکزی حزب مشروطه در برابر استراتژی آقای رضا پهلوی ایستادگی نمی کند. ان ها در انتقاد از «استراتژی نادرست و خطرناک شاهزاده و رابطه شورای مرکزی با آن » می نویسند: لازمه بوجود آمدن چنین مجموعهای امتیازدادنهای خطرناک و نادرست به ملتسازان و تجزیهطلبان است زیرا که قبول فدرالیسم، شرط لازم آنهاست، از این رو "فدرالیسم گزینهای دمکراتیک است" باید جا بیفتد و اینجا و آنجا مرتب تکرار شود تا هم سازمانهای قومی راضی شوند و هم ذهن ایرانیان برای فدرالیسم آماده شود. بهمین علت است که بارها گفته شده "میزان عدم تمرکز در آینده تع یین خواهد شد".
جدا از اینکه چه کسی علیه خامنه ایی اقامه دعوا کرده است. اهداف و نیات رضا پهلوی از طرح این شکایات و روابط سیاسی اش، نه موضوع این مقاله و نه مورد علاقه نویسنده این سطور است.
اما به بهانه دفاع از تمامیت ارضی و به بهانه مخالفت با حمله نظامی به ایران، مقابله با شکایت علیه جنایات جمهوری اسلامی و رهبر آن عین دفاع از جنایات و سرپوش گذاشتن بر جنایات بیش از سی سال حکومت است. مبارزه علیه نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی و جلب افکار عمومی جهانی و تلاش برای نادیده نگرفتن نقض حقوق بشر توسط دولتهای غربی به بهانه منافع اقتصادی و سیاسی یکی از خواسته های اساسی اپوزیسیون ایران و تمامی بشردوستان بوده و هست.
در شرایط کنونی انگیزه این آقایان در دفاع از جنایات خامنه ایی و در کنار جمهوری اسلامی قرار گرفتنشان چه هست؟ آیا این انگیزه می تواند به رابطه عملی نیز فرا رویید؟ این را باید به آینده واگذار کرد.
اما پیوند دادن مبارزه علیه جنایات و کشت و کشتار و نقض حقوق بشر توسط حکومت جمهوری اسلامی و رهبر آن با حمله نظامی خارجی به ایران هیچ پایه و اساسی ندارد. این آقایان بر اساس کدامین فاکت ها و بر اساس کدامین شواهد به این نتیجه رسیده اند که محکوم کردن جنایات علیه بشریت توسط خامنه ایی، به معنی حمله نظامی به ایران است. این آقایان مطمئن باشند، اگر در زمان کشتار سال ۶۷ دولتهای غربی و افکار عمومی جهانی به اندازه امروز نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی را مورد توجه قرار می دادند، قطعا آن کشتار در آن ابعاد انجام نمی گرفت. قطعا اگر این فشارها بر حکومت جمهوری اسلامی و در راس آن خامنه ایی ادامه داشته باشد، جنایات توسط آنان و نقض حقوق بشر بسیار سخت و غیرممکن خواهد شد. اما متاسفانه در آن مقطع فشار افکار عمومی و دولتهای غربی بر جمهوری اسلامی نبود و این جنایات علیه بشریت صورت گرفت. حال این آقایان از فرط افکار شونیسیتی نگران خامنه ایی شده اند و خاوران را نمی بینند.
این آقایان واقعا نگران جمهوری اسلامی و خامنه ایی هستند یا نگران حمله نظامی به ایران هستند؟ هیچ قرائن و شواهدی نمی توانند ارائه دهند، که شکایت علیه خامنه ایی به جرم جنایات علیه بشریت مساوی با حمله نظامی به ایران است. خواست به محاکمه کشاندن تمامی جنایتکاران در حق مردم ایران و کشتار فرزندان این مرز و بوم خواست انسانی و بلحاظ حقوقی کاملا بر حق هزاران هزار نفری است که عزیزان خودشان را بدون محاکمه و بدون هیچ گناهی از دست داده اند.
این آقایان شونیست وطنی نگران احقاق حقوق فرهنگی-سیاسی اقوام غیرفارس در ایران هستند و از فرط مخالفت با این حقوق به ولی فقیه پناه برده اند و در کنار جمهوری اسلامی قرار گرفته و دایه مهربانتر از مادر برای خامنه ایی شده اند.
در رابطه با جریانات قومی اگر این آقایان با فکر و برنامه استقلال طلبان یا تجزیه طلبان خط و مرز می کشیدند جای هیچ ایرادی نبود. چرا که هر کسی که به آینده ایرانی آزاد و دمکراتیک فکر بکند، باید با تمامی جریانات شونیستی در میان اقوام و قومیت های ایران و همچنین شونیست های نیروهای سراسری مخالفت بکند. خالی کردن میدان مبارزه سیاسی برای این آقایان شونیست و جریانات افراطی و شونیست قومی جز سرکوب و کشت و کشتار و جنگ داخلی هیچ دستاوردی برای مردم ایران نخواهند داشت. یکی در هیبت دفاع از تمامیت ارضی و دیگری در هیبت دفاع از "ملت و سرزمین تحت اشغال" بجای زبان گفتگو به جنگ هم خواهند رفت. چرا که این آقایان از هم اکنون کینه و نفرت در رابطه با حل مسئله حقوق فرهنگی-سیاسی قومی در ایران می پراکنند.
این آقایان حتی حاضر به قبول ستم فرهنگی بر اقوام غیر فارس در ایران نیز نیستند. هر نوع گفتمان و گفتمان سازی را برای حل مسالمت آمیز مسئله قومی در ایران با احزاب و شخصیتهای اقوام ایرانی را مردود می شمارند. این آقایان بدون استدلال و مدرکی حتی فکر پذیرش فدرالیسم و عدم تمرکز را مساوی با تجزیه کشور می دانند. در دنیا چندین کشور با سیستم فدرال اداره می شوند. این کشورها نه تنها تجزیه نشده اند ، بلکه اکثریت قریب به اتفاق آنها کشورهای پیشرفته و دمکراتیک و کارآمد هستند. اما درد این آقایان چیز دیگری است. این آقایان هنوز در فکر احیای قدرقدرتی و سیستم بسته و خفقان با مشت آهنین هستند. مگر جز این بوده و هست که در تاریخ ایران بعد از مشروطیت همواره برای مخالفت با مطالبات اقوام ایران با همین استدلال این آقایان به سرکوب و کشتار اقوام ایرانی رو آورده اند. این آقایان هنوز درک نکرده اند، که حفظ تمامیت ارضی ایران تلاش برای ایجاد یک گفتمان سازنده و دمکراتیک با احزاب و شخصیت های اقوام ایرانی معتقد به حل مسئله قومی در چارچوب ایرانی واحد و دمکراتیک است. زبان کینه و نفرت و سرکوب، زبان کینه و نفرت و مقابله به مثل را تقویت خواهد کرد. آن زمان دیگر با توجه به وضعیت جهانی خیلی دیر خواهد شد. مسئولیت اصلی بوجود آمدن این وضعیت نیز در درجه اول بر عهده جمهوری اسلامی و مانند این آقایان شونیست خواهد بود.
این آقایان جایگاه خودشان را پیدا کرده اند. برای دفاع از جایگاه تاریخی اشان و دفاع از موجودیتشان، در کنار جمهوری اسلامی و در کنار بدترین و جنایتکارترین آنها که همانا بیت رهبری و شخص خامنه ایی است، قرار گرفته اند.
این آقایان جایگاه شان را پیدا کرده و از آن بطور شفاف دفاع می کنند. اما نباید از نام لیبرال دمکرات استفاده بکنند، چرا که این نام برازنده تاریخ و هویت این آقایان و اسلاف آنها نیست. بزرگترین جفا در حق لیبرال دمکراسی تاریخی است، که بزرگترین وجه تاریخی آن دفاع از دمکراسی و دفاع از حقوق بشر و دفاع از حقوق اقلیت های قومی و مذهبی و.... به هر قیمت بوده است. برای لیبرال دمکراسی خاک مقدستر از جان و شرف انسانها نبوده و نخواهد بود.
٣١ اردیبهشت ١٣٩١
محمد محمدی
|