سازمان‌یابی کارگری ـ انتخابات مصر (۲) - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
  
    از : پرویز تشکری

عنوان : برای هلاله میم
به آدرس شما مراجعه کردم.
تفاوت مقاله ی که مربوط به مصر عنوان کردید با نظرات آقای قزاگوزلو از زمین تا آسمان تفاوت دارد. لطفا سنگ نندازید.
مقاله مورد نظر شما از سوسیالیسم قالبی حرف میزند که در هیچ یخچالی پیدا نمیشود. دموکراسی را نیز مسخره می کند و خیلی هم راحت قسمت کامنت گذاری را تعطیل کرده ست. [نظرات مسدود است]
من قدر همین اخبار روز را میدانم تا با بتوانم با دوستان همفکری نمائیم.
۴۵٨۰۷ - تاریخ انتشار : ۱۵ خرداد ۱٣۹۱       

    از : هلاله میم

عنوان : مصر: دموکراسی یا سوسیالیسم؟
ضمن خسته نباشی به محمد قراگوزلو، دوستان و خوانندکان پرشمار اخبار روز را به خواندن این مقاله در مورد انقلاب مصر دعوت می کنم.
مصر: انتخابات ریاست جمهوری یک کلاه دیگر دموکراسی
لینک مقاله از این قرار است:
http://mobarez.web.surftown.se/?p=۱۲۶۱۵
۴۵٨۰۴ - تاریخ انتشار : ۱۵ خرداد ۱٣۹۱       

    از : ‫رضا سالاری

عنوان : روشنفکری در تعارض با تفاهم و توافق اخلاقی و سیاسی کلان
سرکار خانم ناهید کشاورز، باسپاس، ‫لطفاً توجه شود که « ما باید ابتدا حول دموکراسی و سکولاریسم و حقوق حقه انسان و بشریت به یک توافق سراسری و گسترده و بدون چون و چرا برسیم. » ‫معادل همان « مشکل مردم نان و آزادی است » ‫که شما مطرح کردید. ‫فقط شما کلمه آزادی را بکار بردید من کلمه دموکراسی و بجای حقوق حقه بشر که نیاز های سوسیالیستی اولیه از جمله نان را هم که شما اشاره کردید شامل میشود.
مسلم است که تمامی حکومت های مدرن دیکتاتوری که شما برشمردید هیچکام آزادی (دموکراسی) و نان (حقوق حقه و مورد نیاز بشر برای زیست −سوسیالیزم‫) را ‫در بر نداشتند و بهمین دلیل دچار انقلاب شدند.

‫چرا این توافق های جزئی افراد همیشه باید در الفاظ و کلمات و واژه هایی بظاهر متفاوت و متناقض ما پنهان بمانند و مانع نشر و توسعه توافق های کلان ما مردمان شوند؟

نقش روشنفکران ساختن و هموار کردن این جاده و مسیر توافق کلان است! نه نه کوشش در ایجاد تفرقه و جدایی و انشعاب!

تکرار − مشکل جدایی گری و قدرت نمایی غیر متعارف روشنفکران در طول تاریخ سد ساله اخیر هنوز ‫پابرجاست و هنوز در راهی امید بخش و هدایت کننده گامی برنداشته! با این سه عنصر موثر آزادی، نان و سکولاریزم مدرن ‫هنوز همه ناخودآگاهانه‫ به نحوی در ستیزند!
۴۵٨۰۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ خرداد ۱٣۹۱       

    از : هومن دبیری

عنوان : مگر از جامعه ی مصر بیش از این انتطار داشتیم ؟
گفتنیهای بسیار ست، ولی بعضی از آنها ، در روشن شدن موضوع نقش تعیین کننده دارند. منظورم موضوع مصر ست که در رسانه ها و در سایت ها، جایگاه ویژه ای بخود اختصاص داده ست. نوشته ی اخیر آقای قراگوزلو نیز یکی از آن گفتگو های تعیین کننده ست.

به نوشته ی ایشان می پردازم که در فرازی مرقوم نموده اند: «... باری اولین "انتخابات آزاد و دموکراتیک" مصر زیر سایه ی ژنرال ها برگزار شد و پارلمان جدید شکل گرفت. پارلمان اخوان المسلمین هنوز از راه نرسیده همان سیاست ها و برنامه هایی را در دستور کار خود قرار داد که دولت دست نشانده ی ناتو در لیبی اتخاذ کرده بود»

اگر ابهامات موضوع روشن نشود چگونه می توان تحلیل نمود.

نویسنده با گذاشتن انتخابات آزاد و دموکراتیک مصر در گیومه و در سایه ژنرال ها عملا انتخابات مصر را بی اعتبار نموده ست.
مگر از جامعه ی مصر بیش از این انتطار داشتیم ؟
آیا درانتخابات مجلس مصر تقلب صورت گرفته ست ؟
مجلس مصر، قانون گزار ست یا سیاست ها و برنامه های دولت را تدوین می کند؟
مجلس مصر و دولت دست نشانده ی ناتو در لیبی قابل مقایسه ست؟
اگر چپ و جنبش کارگری در چنین انتخاباتی موفقیت نداشته باشند باید برای دور ه های بعد تلاش نمود یا به «جر زنی» پرداخت ؟


نویسنده در قسمت «بعداز تحریر» نیز ابهامات را افزایش می دهد :

۱. میزان مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری مصر کم تر از ۵۰ درصد بوده است. این رقم برای جامعه یی در شرایط انقلابی به مراتب کم تر از حد مورد انتظار است. چه کسی می داند ۵۰ درصد تحریمی به کدام جریان گرایش دارند؟
جای شکرش باقی ست که رقم سازی وجود نداشته ! ولی شناخت ما از از ترکیب جامعه ی مصر ناچیز ست و ادعای تحریم بدون سند و پلاتفرم ارزش ندارد.

۲. به نظر می رسد چپ های سوسیالیست و کارگران متشکل انتخابات مصر را تحریم کرده باشند.
(نمی توان بدون استناد به اعلامیه و اسناد احزاب و اتحادیه ها گمان زنی نمود.)

۳. این تحریم احتمالی و گسترده در کنار نزدیکی آرای ۳ نامزد مورد نظر افق متلاطم و دولت بی ثباتی را درآینده ی مصر تصویر می‌کند. نتیجه ی دیگر این بی ثباتی می تواند در استمرار حضور جنبش کارگری و به چالش کشیدن دولت جدید افق های تازه یی بگشاید.
(دیگر روشن شده که دونامزد برای دور دوم رقابت خواهند کرد. وظیفه ی چپ و جنبش کارگری اتخاذ سیاستی ست که در نهایت بنفع جنبش سوسیالیستی و کارگری باشد. افق متلاطم و دولت بی ثبات نه برای مردم مصر مفید ست و نه برای طبقه ی کارگر. وظیفه ی جنش کارگری بچالش کشیدن دولت جدید نیست بلکه سازمانیابی و تدارک برای انتخابات بعد. )

۴. با وجود سابقه و تجربه ی جنبش کارگری و فعالیت اتحادیه ها و سندیکاها در جریان خیزش توده یی، عقب ماندن طبقه ی کارگر مصر از ۳ جریان پیش گفته نشان داد که تشکل های اتحادیه یی ظرف مناسبی در شرایط انقلابی نیستند و با هیچ درجه یی از رادیکالیسم نمی توانند سکوی طبقه ی کارگر برای کسب قدرت سیاسی باشند.
(با تائید این قسمت باید پرسید وطیفه ی فعالان کارگری و چپ چیست؟)

۵. عروج نسبی اخوان - علاوه بر همه ی مولفه هایی که پیشتر گفتیم – موید سازماندهی این جریان سیاسی است. طبقه ی کارگر بدون سازمان‌یابی و تشکل و صد البتهً تحزب با همه ی توانایی هایش، در نهایت بازنده ی رقابت بر سر کسب قدرت سیاسی خواهد بود.
(چه باید کرد؟)

انقلاب در مصر ادامه دارد. مستقل از این که جریان حمله برنده به ستاد شفیق(غروب سه شنبه۹ خرداد) از کدام گروه بوده واقعیت این است که انقلاب مصر شکست نخورده . دست کم تا لحظه ی حال انقلاب شکست نخورده است.
این بحث را با تکمیل بخش اول مقاله درخصوص آگاهی طبقاتی ادامه خواهیم داد...

(نظر نویسنده ی این کامنت عنایت به تاکتیک های مرحله ی برای سازمانیابی طبقه ی کارگر و راهیان سوسیالیزم می باشد توجه به پیشرفتهائی که جنبش کارگری برزیل در سه دهه اخیر نشان داده تجربه ی گرانبهائی ست که در باره ی در همین اخبار روز مطالب مفیدی منتشر شده ست. امیدوارم آقای قراگوزلو در این زمینه روشنگری نماید)
۴۵۷۹٨ - تاریخ انتشار : ۱۴ خرداد ۱٣۹۱       

    از : محمد ضابطی

عنوان : تداوم انقلاب مصر
انقلاب در مصر ادامه دارد نه اخوان المسلمین ونه حکومت فاسد مبارک و دست نشانده اش یعنی احمد شفیق قادر به کنترل خشم کارگران و زحمتکشان مصری نیستند
همین حالا داشتم تجمع اعترضی مردم مصر را از تلویزیون الجزیره نگاه میکردم. این مدیا بدستور سرمایه داران قطری فقط روی برادران اخوانی خود زوم کرده بود اما همه شواهد نشان می دهد که انقلاب مصر شکست نخورده است
دست نویسنده هم درد نکند که با این تحلیل بموقع وضع انقلاب مصر را بخوبی و روشنی ترسیم کرده است. اصولن یکی از ویژگیهای مقالات جناب قراگوزلو همین است که نسبت به مهم ترین حوادث روز واکنش سریع و دقیق نشان میدهد
امیدوارم ادامه بحث سازمانیابی با اعتلای انقلابی در سوریه و عقب زدن نیروهای ارتجاعی مسلمان همراه باشد
۴۵۷٨۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣۹۱       

    از : ناهید کشاورز

عنوان : مدرنیته؟
جناب آقای سالاری

و سایر دوستان و رفقا
البته باید واقع بین بود
امروز در مصر حسنی مبارک به حبس ابد محکوم شد و فرزندان فاسدش از مجازات گریختند
همین ها نشان میدهد وقتی که رفیق قراگوزلو می گوید زیر سیطره نظامیان نمی شود انتخابات برگزار کرد معنای دیگرش ادامه حکومت فاسد و طبقاتی سرمایه داری قبلی است
اما نکته فقط این نیست
مگر حکومت شاه مدرن نبود؟
مگر حکومت بن علی در تونس سکولار نبود؟
همه می دانند که هم حسنی مبرک مبارک سکولار بود و هم بن علی و صدام و قذافی اما مشکل مردم سکولاریسم فقط نیست
مشکل مردم نان و آزادی است
رفیق بدرست مینویسد نان و آزادی یعنی سوسیالیزم
آقای برلوسکونی و سارکوزی و. ..... امثالهم سکولار هستند امآیا زحمتکشان این کشورها در آسایش هستند
این پرسش را جواب بدهید
در ایران هم از آقای نوری علا و رضا پهلوی تا حزب کمونیست کارگری طرفدار سکولاریزم هستند اما این حتی کف خواسته های کارگران ایران هم نیست
اشتباه نکنید رفقا
۴۵۷۷٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣۹۱       

    از : ‫رضا سالاری

عنوان : خوش بینی غیر واقعی
‫سرکار خانم ناهید کشاورز، باسپاس از نقد شما، ‫من نتایج شما را از گفته هایم نمیگیرم. هیچ کس نمیتواند منکر مبارزه طبقاتی در یک جامعه طبقاتی شود. شکی نیست که بهیچوجه نببا اید از مبارزه سیاسی عقب نشینی کرد و یا نشست تا وقایع خود به خود بدون اراده مردمان مبارز اتفاق بیفتند.

مشکل اصلی ما ‫با روشنفکری آغاز می شود. روشنفکران ما سالهاست در فضای مدرنیته جهانی گم شده اند. نه خود را خوب می شناسند، نه ایران را، نه تاریخ ایران را و نه راهکارهای موثر برای تغییر. بله اگر تغییری جدی در تفکر روشنفکران و باورهای ما صورت نگیرد، جز کعبه و مدینه آلترناتیو و باور و فکر دیگری مجال رشد و نمو نمی یابد. ما باید ابتدا حول دموکراسی و سکولاریسم و حقوق حقه انسان و بشریت به یک توافق سراسری و گسترده و بدون چون و چرا برسیم. آیا رسیدیم؟‫

آیا روشنفکران و فیلسوفان و معلمان و پیشقراولان مبارزات و جنبش های سیاسی متفاوت ایران در داخل و خارج ایران همه در این نکته اتفاق نظر و تفاهم دارند؟ چند درصد ایرانیان مایلند از این تونل و کرویدور عبور کنند؟

متأسفانه خوش بینی غیر واقعی، غیر علمی و نامتناسب، جز سراب و شکست و بدبختی محصول دیگری نداده و نمیدهد!
۴۵۷۶۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣۹۱       

    از : فرهنگ سیاووشان

عنوان : مبنای تفاوت ارتش شاه و ارتش مصریها
من راستش درت متوجه نشدم که تفاوت ارتش شاه و مبارک در چیست؟
دکتر قراگوزلو یکدست میگوید هیچ تفاوت ساختاری ندارند و نداشتند هر دو ارتش آمریکا ساخته و گوش به فرمان ارباب یعنیآمریکا بودند
با توجه بهکاینکه مقاله اشان را بهکاین امر اختصاص نداده اند اما ایتدلال کوتاهشان قابل قبول است
اما جناب آقای فرخجسته و جناب احمد صالحی نظر دیگری دارند
از یکطرف بر وابسته بودن ارتش شاه و مصر صحه می نهند اما از طرف دیگر آن را با سپاه پاسداران مقایسه می کنند
واقعن اگر ارتش مصر به مبارک وفادار بود تآخرین گلوله در برابر مخالفین می ایستاد
این ارتش ها رآمریکا ساخته و فرماندهان آنان نیز گوش به دستور آمریکا هستند وگرنه اگر امثال رحیمی و خسرو داد را بهکحال خود رها می کردی نصف مردم تهران را قتل عام می کردند
همان طور که میدانیم این تیمساران چند بار از شاه اجازه خواسته بودند که نصفکتهران را بکشند تا بق قول خودشان غایله تمام شود
مشابه اینکتیمساران در ساواک پرویز ثابتی بود که بر سر کم کشتن با شریف امامی اختلاف نظر داشته و در مصاحبه باکخبرنگار اعزامی از سوی محسن رضایی در گفتگو با تلویزیون آمریکا با وقاحت تمام به کم کشتن خود انتقاد می کند
اگر مقایسه ای درست باشد باید ارتش سوریه را با سپاه پاسداران مقایسه کرد
هم وابسته به تمامیت رژیم است و هم وابسته ب سلاح روسی
برای کشتاروهم نیازی به دستورآمریکا و آتش بس ژنرال هویزر نیست
۴۵۷۵۹ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣۹۱       

    از : منصور مینا

عنوان : ارتش و وابستگی
تصور می کنم نظر دقیق جناب آقای هوشنگ فرخجسته با آنچه رفیق در این مقاله پیرامون وابستگی ارتش های ایران و مصر در زمان شاه و سادات مبارک گفته چندان متفاوت نیست
موضوع اصلی در وابسته بودن این نیروهای نظامی به امپریالیزم امریکاست
تفاوت ارتش مصر با سوریه از همین جا شروع میشود
من گمان می کنم که اگر ارتش سوریه هم مانند ارتش مصر وابسته به آمریکا بود تا کنون بشار اسد رفته و ساقط شده بودجناب فرخجسته به درست از یک اراده بالتر از شاه در اداره مدیریت ارتش سخن می گوید این درست است
مشکل در ارتشبد آریانا و مین باشیان نبود در زمان انقلاب نیز فرماندهانی مانند قره باعی و اویسی و رحیمی زمانی که شاه کنترل خود را بر اوضاع از دست داد گوش به فرمان برژینسکی و فرستاده او یعنی ژنرال هویزر بودند
هویزر وظیفه داشت با توجه بهکحضور ارتش شوروی در افغانستان و اوضاع جنگ سرد ابتدا از ترکیب دولت انتقالی خیالش راحت شود یعنی از عدم قدرت گیری جریان های چپ و رادیکال آسوده خاطر شود و بعد ارتش را تسلیم دولت ارتجاعی آینده کند
در نظر داشته باشیم که در زمان انقلاب هم کمونیست ها و هم مجاهدین از انحلال ارتش و تشکیل یک میلیشیای توده ای دفاع می کردند
اما رژیم جدید برای سرکوب انقلاب در ترکمن صحرا و کردستان به ارتش نیاز داشت تا سپاه پاسداران تشکیل سازماندهی شود وظیفه سرکوب انقلاب به ارتش شاه ساخته سپرده شد فرماندهانی مانند قره نی و مشابه همه شاهنشاهی بودند
در مجموع نکته مورد نظر
آقای فرخجسته بسیار جالب توجه است و باید در یک مقاله جداگانه به آن پرداخته شود
این جمله بنی صدر را که به ارتش دستور می داد پوتین از پا در نیاورند تا کردستان را سرکوب کنند همه به یاد داری
تیمسار فلاحی را هم که گماشته بنی صدر بود همه می شناسیم
نظرات جالب آقای فرخجسته را که هم تجربی است و هم نظری آقای قراگوزلو میتوانند ملاحظه کنند و در نوشته های شان دخالت بدهند
۴۵۷۵۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱٣۹۱       

    از : هوشنگ فرخجسته

عنوان : خشن ترین مبارزه طبقاتی در کمین مردم مصر قرار دارد.
در فاصله ی انقلابِ ۱۹۷۹در ایران و بهار عربی ، نقشه یِ سیاسی ِ جهان بکلی تغییر کرده و جهانِ سرمایه داری ، آزادانه تر از همیشه و وقیح تر از قبل به غارت ِ و سرکوبِ مستقیم و غیر مستقیم ِ مردم ِدنیا ادامه میدهد. می بینیم که وضع در کشورهای پیشرفته نیز بکلی بحرانی و در تاریخ ِ سرمایه داری بی نظیرست. با این همه عینیاتِ عریان و تردید ناپذیر ، درایت و وسواس در بررسی ها به ما کمک مینماید که بیش از پیش برای نجات ِ بشریت واقع بین و در پذیرش ِ سیاست ها وشعار ها از سطحی گرائی ، ذهنی گرائی و رمانتیزم پرهیز نمائیم.
- در بهار سال ۱۳۴۸ ، بعداز دانشگاه مشغولِ خدمت وظیفه بودم ، روزی کاملا غیر مترقبه شیپور آمادباش بصدا در آمد، در لشگر زرهی مشهد، به منطقه تجمع رفتیم. آن آماده باش مثل همیشه نبود از صبح تا عصر، مرحله به مرحله وضعیت ِ آماده باش پله پله بالا تر رفت تا به آماده باش جنگی رسید. جدی بود. رسما موقعیت جنگی ابلاغ گردید. باور نمی شد کرد جزیره ی آرامش و جنگ ! ستون های نظامی بسوی مرزهای عراق روان گردید. البته ۲ سالی از جنگ شش روزه ی اعراب و اسرائیل گذشته بود و منطقه متشنج بود . کاملا معلوم بود که همه چیز با اطلاعات فوق محرمانه تدارک دیده شده بود .تاکید شد که حتی در این باره با اقوام خود نیز صحبت نکنیم. در لشگر اهواز جمع شدیم از استانهای دیگر، نیروهای پیاده و سایر رده ها نیر آورده بودند . ارتشبد آریانا رئیس ستاد ارتش برای افسران سخنرانی کرد از «اعلیحضرت» اجازه خواست که فردا ارتش نهار را در بغداد بخورد. از آنروز این صاحب منصب نظامی برای همیشه از هرم نظامی ارتش شاهنشاهی محو گردید و ارتشبد مین باشیان ستاد را تحویل گرفت.

از همان روز با دوستان راجع به آن واقعه یواشکی صحبت میکردیم . واقعا چه کسی یا کسانی تصمیم گیرنده اصلی جنگ بودند. البته قرار نبود جنگ شود ولی نیروها باید در لب مرز و کاملا آماده باش، حتی در تمام مناطق نفتی مستقر باشند . تا پایان سال در چادرها ی چلمچه ، اهواز، گچساران ، دهلران و چند جای دیگر جابجا شدیم و خوشبختانه خدمت وظیفه تمام شد و به مشهد برگشتیم. تا سال ۱۹۷۵ که قرار داد الجزایر بسته شد و ناوگان ایران از اروند رود« شط العرب» عبور کرد قوای نطامی ایران و عراق در شرائط جنگی بسر بردند. ولی از آن لشگرکشی رسانه ها درز می گرفتند.
هنوز هم نمی دانم قدرت در دست کی بود. شاه یا بالاتر از شاه ؟ اختلاف ایران و عراق اصلا بر سر چه بود؟ چرا مخفیانه صورت میگرفت ؟
شایعه ای هم بود که عراق برای شرکت نکردن در اختلافات اعراب و اسرائیل و حمایت از جبهه ی اعراب ، خود را با ایران سر گرم کرده بود ولی بهر صورت معلوم نیست ارتش کشور ایران چگونه جابجا می گردید و سکان در دست کی بود؟ تصمیم گیرندگان چه کسانی بودند؟ منظورم اینست که صرف گفتن ارتش وابسته به آمریکا مسئله را حل نمی کند.

آنچه مسلم ست ارتش بدون اجازه شاه نمی توانست بداخل عراق برود و بدون شاه دوام نیاورد. ولی ارتش مصر بدون حسنی مبارک نه تنها به بقای خود ادامه میدهد بلکه از هم نپاشیده ست و هنوز هم خطرناک ست . علت در چیست؟ بهتر نیست در باره ی ماهیت ارتش ایران و مصر صحبت کنیم .

به نظر من ، غربیها ، با حضور شوروی و با شناختی که از ساختار ارتش ایران داشتند ، خصوصا آمریکا با آن همه مستشار نظامی اعتقاد نداشتند. که ارتش ایران می تواند به سرکوب خود ادامه دهند و حکومت را با شاه یا بدون شاه نگهبانی نمایند. غرب بسیار برای موقعیت استراتژیک ایران در منطقه نگران بود و ترجیح میداد با خمینی و اتوریته ی او کنار بیاد تا از سرکوب نطامیان شاه حمایت کند. ارتش شاه هم نمی خواست یا نمی توانست به سرکوب ادامه دهد . اگر می خواست و توانست انجام میداد. این نکته ی گره ا ی بحث ست و به ماهیت و ساختار ارتش بر میگردد.

اما در مورد مشخص مصر تا کنون شرائط بکلی متفاوت ست ، ارتش مصر با حمایت پنهان و آشکار غرب تا دندان مسلح دست نخورده باقی ست ، زیرا؛
بعداز شکست مصر در جنگ ۶ روزه، بقضاوت آگاهان سیاسی، ارتش و مردم مصر در یک بحران روانی غرق شدند. بهمین دلیل انورسادات و حسنی مبارک تا آن جا که توانستند با کمک آمریکا میلیارد ها دلار در لاشه ی ارتش مصر پمپ نمودند تا دوباره احیا شود.بهمین دلیل به آنها به ممتازترین قشر اجتماعی مصر تبدیل شدند که در مقابل توده های میلیونی گرسنه وفقیر قرار دارند. ملاحظاتی که غرب برای ایران زمان جنگ سرد داشت نیز منتفی ست و کسی مانند خمینی با اتوریته ی مرجعیت نیز وجود ندارد. مهمتر ازهمه ، ارتش مصر با اشتهای کامل ، تمام قدرت را در دست دارد و برای کسب قدرت سیاسی نیز مبارزه می کند .این بر می گردد به ماهیت آن که با ارتش ایران شاه کاملا تفاوت دارد. خشن ترین مبارزه طبقاتی در کمین مردم مصر قرار دارد.
نظرات شما استقبال می کنم.
۴۵۷۴٨ - تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱٣۹۱       

    از : جلال قوامی

عنوان : نطر لنین درباره روشنفکران چپ و کارگران
تذکری در بحث روابط بین کارگران و روشنفکران در سازمانهای سوسیال دمکراتیک
و. ای. لنین ۲۰ کنگره سوم حزب کارگر سوسیال دمکرات روسیه ۱۲ (۲۵) آوریل تا ۲۷ آوریل (۱۰ مه) ۱۹۰۵

من بسختی توانستم در جایم قرار بگیرم وقتی در اینجا گفته شد که کارگری که به درد کمیته بخورد وجود ندارد. مسأله دارد زیاده از حد کش پیدا میکند؛ پیداست که حزب ایرادی دارد. کارگران باید در کمیته‌ها وارد شوند. عجیب است، تنها سه سیاسی‌نویس در کنگره حضور دارند و بقیه کمیته‌چی اند؛ اما اینطور که پیدا است سیاسی‌نویسان موافق ورود کارگران به کمیته‌ها هستند، در حالی که کمیته‌چی‌ها از این قضیه خیلی کفری اند.
بیانیه‌های رفق گولوبین Golubin و میخائیلف بیانیه‌های بسیار پُر ارزشی هستند.

کلیات آثار لنین (انگلیسی)، جلد ۸، صفحات ۳۷۷ تا ۴۰۱

این بیانیه لنین تحلیل محمد قراگوزلو را تائید میکند.
۴۵۷۴۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱٣۹۱       

    از : ناصر رحیمی

عنوان : مصر بزرگ میخروشد
www.facebook.com/l.php?u=http://negah۱.com/negah/negah۲۶/negah۲۶-۲۷.pdf&h=mAQGHfYde

http://negah۱.com/negah/negah۲۶/negah۲۶-۲۸.pdf

http://negah۱.com/negah/negah۲۶/negah۲۶-۳۰.pdf

دوستان و رفقا سلام
مسائل مصر و جنبش توده ای در کشورهای عربی و آفریقائی وارد دوران حساسی شده است. اگرچه رفیق در مقاله خود از مطالب مجله نگاه با فکت مشخص نام برده است اما چون یک مقاله جا افتاده و چون خواندن این مقالات اهمین خاصی دارد لینک آنها را برایتان گذاشتم.
مقاله اول را رفیق پریسا نصرآبادی نوشته و مقاله دوم و سوم را هم ترجمه کرده است. علاوه بر اینها برای آشنائی با سابقه خیزش مصر حتما به لینک زیر مراجعه کنید. این لینک بسیار مهم است و حاوی مصاحبه رفیق با نشریه آرش رفیق پرویز قلیچ خانی است. از توجه شما خیلی متشکرم.
http://www.facebook.com/pages/Mohammad-Qaragozlou-D۹۸۵D۸ADD۹۸۵D۸AF-D۹۸۲D۸B۱D۸A۷DAAFD۹۸۸D۸B۲D۹۸۴D۹۸۸/۲۰۲۹۴۷۵۳۳۰۹۵۱۸۳
۴۵۷۴۰ - تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱٣۹۱       

    از : فرهاد وکیلی

عنوان : مستقیم و سرراست
http://www.negah۱.com/negah/negah۲۶/Negah۲۶.pdf
با درود ویژه به رفیق بسیار عزیز قراگوزلو
ابتدا لینک نشریه نگاه شماره ۲۶ را که در این مقاله اشاره شده و از آن فاکت آمده است برای مراجعه رفقا گذاشتم. حتمن بخوانید. به غیر از مصر مقالات بسیار ارزشمندی در آن منتشر شده است. مقاله آن الکساند هم در ویژه نامه مصر آمده است. برگردان رفیق پریسا نصر آبادی.
مقایسه های اوضاع ایران سال ۵۷ و اکنون با اوضاع مصر بسیار جالب و بسیار قابل توجه است. مقاومت ارتش سوریه در مقابل تهاجم مخالفان-اینکه مخالفان ارتجاعی هستند بحث دیگری است- از آنجا ریشه می گیرد که ارتش سوریه برخلاف ارتش مصر به آمریکا و سرمایه داری غرب وابسته نیست. نه اینکه مترقی است. مانند سپاه پاسداران.
به هر حال مقاله بسیار قابل توجه است. مستقیم و سرراست.
۴۵۷٣٨ - تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱٣۹۱       

    از : حمید رضاپور

عنوان : ارتش مصر
جناب آقای صالحی
با درود به شما
من البته این توفیق و این امکانات را نداشته و هر گز نخواهم داشت که به دیدار مصر برک
بروم و تمام اطلاعاتم از روی مدیا خبر اینترنت و مقاله است
اما میخواستم در ارتباط با نظر جنابعالی یک نکته به عرض برسانم
شما آر تش مصر را پدیده ای متفاوت با ارتش شاه می دانید و
آن را بسیار قوی تر هوشمندتر از سپاه پاسداران نی دانید و معتقدید که این ارتش با سلفیها اخوان بشدت در گیر است
این نظر شما در مقابل نظر آقای قراگوزلو است که ارتش مصر راتحت کنترل آمریکا میداند گوش به فرمان امپریالیسم
من البته با نظر آقای قراگوزلو موافقم و بهمین دلیل از شما چند سوال دارم
یک ممکن است جواب بدهید که اگر ارتش مصر قوی تر از سپاه است چرا نتوانست از دولت حسنی مبارک محافظت بکند؟
آقای قراگوزلو میگوید دلیلش این است که هم ارتش و هم شخص مبارک سرسپرده بودند بسیار خوب جواب شما چیست؟
اگر واقعن ارتش مصر با اخوان مخالف است و اگر به فرمایش شما از سپاه هم قویتر است ممکن است جواب بدهید که چرا با یک کودتا مانع از قدرت گیری اخوان نشد و تود زمام امور را در دست نگرفت
تقریبن مثل حوادث ایران بعد از انتخابات سال ۱۳۸۸
من البته درباره قضاوت غیر متصفانه شما در باره شبهای شعر انستیتو گوته هم چند نکته داشتم که از آن صرفنظر میکنم
ارادتمند
حمید رضا پور
نویسنده و محقق اجتماعی
۴۵۷٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱٣۹۱       

    از : ناهید کشاورز

عنوان : بسیار جامع و مفید بود
ابتدا روی سخنم بآقای رضا سالاری عزیز است
البته من همین اول باید بگویم که طرفدار اقلیتوهستم و دوستان و رفقا من را می شناسند اما علاقه و سمپاتی به مقالات رفیق باعث میشود تا نظرم را زیر مقالاتش بذارم و در مواردیوهم جواب برخی را بدهم
آقای سالاری عزیز
اگر واقعن اوضاع آنگونه که شما می گویید است و همه راهها در نهایت به مکه و مدینه ختم می شود یا ختم خواهد شد پس همه ما باید علاف کنیم و بنشینیم تا امام زنان ظهور کند و ما را به جامعه عدل و انصاف رهنمون شود
اینگونه نیست دوست بسیار گرامی
قبول دارم که در اوضاع کنونی و با این وضع آشفته در میان چپ هزار تک و لت و پار شده ایران شانس آلترناتیو شدن هم برای ما مثل همیشه و بیش از همیشه بسیار کم است اما باید به چیزی بنام مبارزه سیاسی یا طبقاتی اعتقاد و باور داشت
حتی مذهبی ها هم می گوید ما به رسالت خود عمل می کنیم اگر کشته شدیم می رویم بهشت اگر پیروز شدیم که به هدف رسیده ایم
با استدلال شما مخالفم چرا که به پاسیویسم ختم میشود
از رفیق هم که لطف کردند پیام ها را شنیدند و ساده نوشتند بسیار ممنونم
۴۵۷٣۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱٣۹۱       

    از : کوروش صادقی

عنوان : نقش چپ در سازمان یابی
من تا حدودی با نظر دکتر قراگوزلو موافقم
میگویم تا ندودی چرا که برای چپ در سازمانیابی جنبش کارگری اهمیت زیادی قایل هستم و دلیل پراکندگی جنبشکارگری ایران را ضعف و پراکندگی چپ میدانم
بخش عمده این چپ در زمان شاهنشاه آریامهر نابود شد انهدام بخش دیگر به عهده رژیم شیخی سرمایه داری قرار گرفت
چپ در تبعید هم که مشعول دعواهای سکتی خودش است و مرتب انشعاب می دهد مشغول پلمیک با این و آن است
در داخل هم چپ دست بالا ندارد و صداها آنقدر بالا برترنیست که به گوش کارگران برسد وگرنه اگر ما در حال حضر حداقل هزار نفر روشنفکر چ داشتم که مانند همین نویسنده به آگاهیگری مشغول بودند بی شک وضعمان بهتر از اینها بود که حالا هست
ضمن که اینکه معتقدم باید قدر روشنفکران چپ را دانست باید تا حد ممکن از اختلاف نظرهای بی
پایه پرهیز کرد
۴۵۷٣۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣۹۱       

    از : ‫رضاسالاری ‫رضاسالاری

عنوان : ‫تأثیر افکار وباور های غالب در آینده حکومت انقلابی‫
‫آینده و ‫تعادل و سمت گیری و ‫نیرو و گردش به راست و چپ دولتهای انقلابی، در تمامی کشورهای مسلمان، که قبل از انقلاب دست نشانده غرب و تا حدی سکولار راست بودند، بر گرده و عهده باورها و افکار عمومی اکثریت دینی − مذهبی مردمانشان سوار است. همه راه ها نهایتاً به کعبه و مدینه ختم خواهد شد.

علتش هم سرکوب شدید نیروهای سیاسی چپ، غیر دینی و سکولار در دوران دولت وابسته قبل از انقلاب است. بویژه اگر اجتماع هیچگونه تجربه ای از احکام دینی خشن و خون آشام نداشته باشد و تصور دینی مهربان و حکومتی دینی از نوع رحمانی و بخشنده و مهربان داشته باشد.

در هر صورت، حتی ایجاد و برقراری شیوه های دموکراسی در این کشورها موضعی و مقطعی و موقت و دیرپا و لرزان و سکولار ستیزاست. بنگریید به کشمکش های سکولار ستیز و دموکراسی ستیز و مذهب گرایشی در ترکیه و اندو نزی همین امروز. در حال حاضر جامعه عربستان آرامش و تعادل بیشتری با حکومت دینی مستبد دارد تا هر حکومت سکولار و دموکرات گرای دیگری.

نوع حکومت سیاسی بعد از انقلاب را باورها و گرایشات دینی مردم اکثریت جامعه تعیین میکند. اگر اکثریت مردم سکولار گرا نباشند، هیچ دولت سکولاری برقرار و پایدار نخواهد ماند. امروز نهایت تعادل جامعه پر تلاطم افغانستان با افکار عمومی طالبانی رهبری پذیر ‫شده است.

طبقه کارگر و دهقان در چنین کشورهایی عامل پیروزی و حامی بقای قشر بالای استبداد دینی می شوند. بعلت غلبه افکار ارتجاعی و غیر واقعی گسترده در سطح کشور، این کشورها معمولاً در سطوح بسیار پائین، عقب افتاده و دست نشانده و وابسته به سرمایه داری جهانی باقی مانده، که یا وحشتناک فقیر و محتاجند و یا با اقتصادی تک محصولی همچون نفت به حیات خود ادامه میدهند و سیاستی هویجی برای امورخارجه و چماقی برای امور داخله پیشه می کنند. هیچ هراسی از مردم خود ندارند، ولی با غرب مماشات میکنند که مبادا درگیر جنگ و آماج توپها و موشکهای ناتو شوند. چون تنها ناتو است که تهدید کننده خطرناک و بیرحم و بردارنده تاج و تخت و تشک ولایت و خلافت است!

سعید جلیلی مأمور خامنه ای در مذاکرات هسته ای فقط مواظب است آن روی سگ و جنگنده ‫و حمله گر ناتو را بالا نیاورد. ‫پس امتیاز بده بقدر ظرفیت افکار عمومی غالب تا ناتو آقا را غافلگیرانه سرنگون نکند!

۴۵۷۲۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣۹۱       

    از : سعید سعید

عنوان : ارتش وابسته مصر
از آقای قراگوزلو انتظار دارم که نظر خود را درباره طبقه کارگر متحزب و متشکل روشنتر بنویسند. در ضمن می خواهم مرزبندی خود را با نظریه "حزب و قدرت سیاسی" وشن کنند. من از انتهای مقاله ایشان و اشاره مکرر به قدرت سیاسی و حزب و شکست نخوردگان اینگونه فهمیدم که ........شاید اشتباه می کنم. چون منظور نویسنده محترم خیلی روشن نیست.
تشبیه ارتش ایران با ارتش مصر (شاه - مبارک) به نظر من کاملن واقعی است. کما اینکه شاه نیز مانند حسنی مبارک وابسته به آمریکا بود. و زمانی که امپریالیست ها فکر کردند که انقلاب ایران ممکن است به سوی زدن کل سیستم پیش برود گوش شاه را گرفتند و بیرون انداختند و زمام امور را آرام آرام به رژیم جدید سپردند.در نتیجه استدلال های آقای قراگوزلو منطقی است. در مقابل مصر ما می توانیم از سوریه هم مثال بیاوریم. و مدعی شویم چون ارتش آن و شخص بشار اسد به آمریکا وابسته نیست به این زودی تسلیم فشار غرب نخواهد شد.
به این ترتیب من با احترام به نظر جناب آقای صالحی با ایشان توافق نظر ندارم
اما ادامه این بحث را سازنده میدانم
۴۵۷۱۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣۹۱       

    از : کیوان امیری

عنوان : نولیبرالیزم و مصر
دوست بسیار گرانقدر جناب احمد صالحی
سلام
نکات مفیدی را به بحث گذاشته اید و من میخواهم نظر خودم را بگویم
اشتباه است که شبهای شعر انستیتو گوته را که به همت کانون نویسندگان در حال رشد ایران با آن عظمت شروع شد و در آن رفیق سعید سلطانپور و دیگر رفقا و البته نویسندگان مذهبی همچون موسوی گرمارودی سخنرانی کردند طرحی از پیش آماده برای ساقط کردن شاه اعلام کنیم. در آن زمان هنوز شاه فرصت داشت و کارش تمام نشده بود
دیگر اینکه باز هم اشتباه است که دینامیزم حرکتها و جنبش های اجتماعی را به نامه کذائی احمد رشیدی مطلق (داریوش همایون) و مرگ مصطفی خمینی تقلیل دهیم
رژیم شاه دچار بحران جهانی سرمایه شده بود که جای بحثش در اینجا نیست
اما در وابستگی فرماندهان رژیم شاه و مبارک به امپریالیزم آمریکا نمی توان تردید کرد. همانقدر که در وابستگی شاه و حسنی مبارک به آمریکا نمیتوان تردید کرد. در نتیجه به سادگی میتوان تحلیل جناب قراگوزلو را دریافت آنجا که از این مشابهتها (طنطاوی - قره باغی) بحث میکند. شاه اگر از پشتیبانی آمریکا اطمینان داشت نمی رفت. هایزر در تهران پیام کارتر و روسای جمهور فرانسه (ژیسکاردستن) و نخست وزیر انگلستان در گوادالوپ را به شاه و فرماندهانش ابلاغ کرده بود. هایزر برای سیزده بئر مرتب به تهران نمی آمد
من مانند شما به مصر و تونس نرفته ام اما حوادث را فقط از طریق اخباری که فکر میکنم موثق است دنبال میکنم. در تونس یک جامعه لائیک وجود داشت. تونس بهشت سرمایه داری و مرکز توریسم بود. باز گشت تونس به حزب اسلامی غنوشی باور کنید کمی غیر منتطره بود.
اقتصاد درب و داغان مصر را من هم با شما هم نظرم و به نظرم در این مقاله و سایر مقالات دکتر قراگوزلو هم به آن اشاره شده است. اصولن من فکر میکنم که ریشه این تحولات را باید در همان پدیده ای جستجو کرد که همه اقتصاددانان چپ به آن اشاره کرده و با آن همنظزند. یعنی نولیبرالیزم و دیکتاتوری که در این مقاله هم به آن اشاره شده. تقریبا من مقاله ای از چپها ندیدم که نسبت به بهار عربی واکنش نشان داده باشند اما نسبت به نولیبرالیزم حرفی نزده باشند. از سمیر امین تا چپ های خودمان.
ببخشید که مصدع شدم. من همینقدر میدانم
۴۵۷۱۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣۹۱       

    از : پ ن

عنوان : وای به حال ما....
آنکه انقلاب مصر بود با آنهمه سابقه جنبش کارگری که در این مقاله گفته شده و آنهمه سابقه فعال احزاب کمونیستی نتیجه اش این شد که اخوان المسلمین و ساواکی های سابق پیروز شدند وای به حال ما با این چپ چهل تکه و جنبش کارگری غیر متشکل
۴۵۷۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱٣۹۱       

    از : احمد صلاحی

عنوان : بسیار نادرست ست که ارتش مصر با ارتش زمان شاه مقایسه شود
اگر چپ ها واقع بینانه ننویسند هرگز به تحلیل درستی نخواهیم رسید. لازم ست که ای نوشته که مورد توجه بیشتری قرار گیرد با کامنت های ما تدقیق شود.
با احترام نکاتی را در مورد قسمتهای مختلف نوشته اشاره می کنم شاید موجب گشایش نظرات دیگر دوستان شود. سعی می کنم با همان عنوانهای نویسنده به بحث بپردازم.

• تژدی های کمدی شده
امروز دیگر نمی توان به آنچه در سال ۵۷، در سطح جامعه مشاهده می شد، بسنده کرد؛ زیرا شاه مریض بود و هیچکس هم نمی دانست . بهمین دلیل از سال ۵۶ در سطح بالا ئی با استراتژی «خزنده» ای در حال آلترناتیو سازی بودند. اول و شاید هم تصادفا با شبهای شعر انیستیتو گوته شروع میشود. گویا با استراتژی بالائی ها همخوانی نداشت و بلافاصله با وقایعی چون مسایل مربوط به مصطفی خمینی ، علی شریعتی و نامه ی احمدی مطلق ، در همان سال ۵۶ سکولاریسم را از صحنه خارج نمودند. ضمنا در سال ۵۶ نوارهای کاست با سخنرانی های یزدی و بنی صدر که در خارج از کشور تهیه و وارد کشور شده بود در سطح گسترده ای پخش می شد و خیلی ها با نام حضرات معروف به «بیق» آشنا شدند . رفت و آمدهای «لابی » ها در کشور شروع شده بود که هنوز در باره ی آنها صحبت نمی شود.
بعنوان مثال ،در اردیبهشت ۵۷ از منبع موثقی شنیدم تیمسار نصیری «عملا»دستگیر شده بود که بنظر «شوخی » میامد و در ۲۸ مرداد «رسما» در روزنامه ها نوشتند . برایم ثابت شد که پشت پرده خبرهائی ست و هرچه داد و هوار کردیم گوش شنوائی وجود نداشت. در همان اوایل تشکیل دولت موقت مهندس مهدی بازرگان حزب الهی ها از نبوغ بنی صدر تعریف میکردند که خود را برای ریاست جمهوری آماده می کند.
نتیجه : آیا وقت آن نرسیده که ببینیم در سال ۵۶ و ۵۷ واقعا بر ما چه گذشت ؟

• انقلاب نان و آزادی
در تابستان سال ۲۰۱۰ اتفاقی سفری به تونس داشتم .ماه رمضان بود کسی فکر نمی کرد چند ماه بعد چه تحولی در آن کشور صورت خواهد گرفت. ولی تردیدی نبود که کشوری کاملا اسلامی با «لعاب » لیبرالیزم بمراتب از سال ۱۳۵۷/ ۱۹۷۹ ایران عقب تر و مذهبی تر در «حال توسعه» برای صنعت توریسم و برای خوش گذرانی غرب آماده شده ست. مگر می توانست دوام داشته باشد. و وقتی سر و کله ی راشد الغنوشی پیدا شد تعجبی نکردم.

اما در باره ی مصر ابتدا انقلاب را در تلویزیون ها دیدم و میدان تحریر را با تمام عظمت آن . با تمام اخباری که از تحرک اخوان المسلمین در سایه ارتش اینجا و آنجا شنیدم و دیدم. عزم سفر کردم و در دسامبر ۲۰۱۱ به اسکندریه رفتم
مشاهدات عینی و گفتگو با مردم چیزی فرا تر از اطلاعات وسائل ارتباطات جمعی و اینترنت بود.

۱.سرمایه داری وابسته ی درب و داغون که ۳۰ سال تعمیر و نگهداری نشده و همه چیز فرسوده و درحال اوراق شدن ست . در سراسر اسکندریه فقط مسجد ها و مراکز تعلیمات اسلامی رنگ و روغن شده و در کنار تمام موسسه های دولتی و خصوصی میدرخشیدند. مردم بعینه می بینند که سرمایه فقط در دست نیروهای ارتشی و مذهبی ها جابجا میشود. میلیونها کارگر و کارمند اعم از بخش دولتی یا خصوصی در زیر خط فقر زندگی می کنند. حتما فردا خواهند گفت اسلامی ها کشور مصر را نابود کردند. نه ! این کشور هم اکنون و بسیار قبل ورشکسته بوده و تمام در آمدهای آن در جیب ارتشیان و سرمایه داران وابسته سرازیر شده ست. از حکومت حسنی مبارک تر فاسد تر و بی عرضه تر نمی توان مثال زد. فقرو فاقه بیداد می کند. اصلا باحکومت شاه قبل از انقلاب قابل مقایسه نیست. پالایشگاه عظیم اسکندریه حکایت از حضور طبقه ی کارگر در این بخش دولتی می باشد. صنعت نساجی هم بزرگ ست. بازار کاملا راکد و قدرت خرید بسیار پائین و فقط به توریسم بسنده میشود که در آینده ی مبهمی بسر میبرد.
۲. تولید و خرید و فروش مسکن بعنوان بزرگترین بخش سرمایه داری حرف اول را میزند. مشتمل بر میلیوینها واحد آپارتمانی بصورت مجتمع در سراسر اسکندریه موج میزند که بسیاری از آنها از سالها پیش نیمه کاره رها شده ست. نه کسی بودجه دارد آنها را تکمیل و استفاده کند و نه کسی به این میلیارد ها دلار که بباد رفته توجه می کند و میلیونها نفر مصری فاقد مسکن هستند.
بزرگترین مالک بخشهای مسکن مصر صاحب منصبان ارتش می باشند که بعنوان گردن کلفت ترین سرمایه داران مصر جایگاه ممتازی در هرم اجتماعی دارند. بیدلیل نیست که تا کنون با تمام اقتدار از منافع طبقاتی خود رد صحنه ی سیاسی دفاع می کنند. بسیار نادرست ست که ارتش مصر با ارتش زمان شاه مقایسه شود ولی می توان آنها را با سپاه پاسداران مقایسه کرد.
در این بخش بساز بفروش ها و مقاطعه کاران که عمدتا گرایش های اخوان المسلمین دارند زمینه را برای همکاری ژنرال ها و نیروهای مذهبی را هموار می نماید.
۳. صنعت توریسم و هتل داری نیز مانند مسکن نیز عمدتا در مالکیت ارتشیان قرار دارد و از این طریق ژنرالها پپوند محکمی با کارکنان این بخش خدماتی دارند که عمدتا نیروهای سکولار جامعه را تشکیل میدهند .
تصادفی نیست که در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری این اخوان المسلمین از یک طرف و ژنرالها از طرف دیگر توانسته اند با یکدیگر همکاری داشته باشند و نسبت بدیگر اقشار پیشروی داشته باشند.
نتیجه : ارتشیان مصر بعنوان نمایندگان سرمایه داری و ملاکان و بخشی از کارمندان و کارکنان که از آینده مصر و اخوان المسلمین و سلفی ها وحشت دارند در صحنه ی سیاسی فعال می باشند. بسیار اشتباه ست که آنها را با ازهاری و ارتش شاه مقایسه کرد بسیار دقیق تر از سپاه پاسداران عمل می کنند. در چنین سرمایه داری دولتی و بساز بفروش و توریسم که بسیارهزینه بر می باشد معلوم نیست که ارتش و اخوان المسلمین چگونه خواهند توانست به آن جان تازه بدهند و با کدام بودجه . بهمین دلیل طبقه کارگر بیش از پیش در مصر پراکنده خواهد گردید و کار چپ ها در صورتیکه واقع بینانه عمل کنند دشوارتر در غیر این صورت فاجعه بار خواهد بود.
۴۵۷۰۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱٣۹۱       

    از : کامران سیادتی

عنوان : لحظه حال
به نظر من علاوه بر نکات بسیار مهم و مقایسه های جالب و آموزنده ای که در این مقاله میان ایران آینده و مصر کنونی انجام شده ؛ موضوع بسیار اساسی در مقالات جناب قراگوزلو همان لحظه حال است. همیشه فهم لحظه حال مهم است. باید لحظه حال را درک کرد.
۴۵۷۰٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱٣۹۱