به گلگشت جوانان، یاد ما را زنده دارید، ای رفیقان
حدیث بیرانوند
•
من بسهم خود از تمامی دوستانی که در این راه گام نهاده اند تشکر می کنم و تمام انرژی و توان خود را برای اطلاع رسانی و همکاری با دادگاه رسیدگی به جنایات جمهوری اسلامی بکار خواهم گرفت و با امید به روزی هستم که این دادگاه در ایران پس از جمهوری اسلامی به تمامی جنایات آشکار و پنهان کلیه سران رژیم از آغاز تا پایان رسیدگی کند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱۷ خرداد ۱٣۹۱ -
۶ ژوئن ۲۰۱۲
دادگاه رسیدگی به جنایات جمهوری اسلامی در خونین ترین دهه از سیاه ترین دوران تاریخ معاصر ایران، در دادگاه مردمی بین المللی ایران تریبونال برگزار می شود. دادگاه جمهوری اسلامی در دو مرحله برگزار می شود. مرحله اول به مدت پنچ روز، از ١٨ تا ٢٢ ژوئن ۲٠١٢ در مرکز حقوق بشر سازمان عفو بین الملل در لندن برگزار می شود. مرحله دوم، چهار ماه بعد از آن، در ماه اکتبر برگزار خواهد شد .
من به عنوان یکی از اعضای خانواده های جانباختگان دهه خونین ۶۰ تا ۶۷ از شنیدن خبر برگزاری این دادگاه هم به وجد آمدم و هم غمی نهان در دلم جان گرفت خوشحال شدم چرا که دادخواهی آرزوی تک تک ما اعضای خانواده های کشتار دهه خونین ۶۰ بوده و غم انگیز بود چرا که تمام حوادث آن دوران تکرار و باز خوانی میشود.
واقعا عدالت چیست و عادلانه قضاوت کردن آنهم در مورد موضوعی چنین سخت و بزرگ چگونه است، چندین هفته است که ذهنم مشغول است. به دادگاه می اندیشم و اینکه چه سالیان دراز و سختی هزاران مادر و پدر داغدیده در انتظار این لحظه بوده و هستند، لحظه حضور در یک دادگاه عادلانه و رسیدگی به یکی از بزرگترین جنایات علیه بشریت. به جنایتی که هزاران هزار خانه و آشیانه را در هم کوبید و بی هیچ جرم و جنایتی هزاران انسان به جوخه های اعدام سپرده شدند. دهه شصت به واقع دهه خونین خوانده میشود، دهه ای که در آن روزی نبود که خبر شومی شنیده نشود و سروی به خاک نیفتد. دهه خونین شصت در کلام نام یک دهه اما با ابعادی وسیع و دردناک برای بخش وسیعی از مردم ایران بود. بعضی از این مردم و از جمله خانواده ما، تقریبا هیچ سالی از آن را بدون مرگ عزیزی سپری نکردیم و هر بار زخمی تازه بر قلبمان نشانده شد. در سالهای پایانی آن دهه خونین در تابستان سال ۶۷، بقول معروف رژیم ضربه نهایی خود را بر پیکر مخالفین و دگر اندیشان در بند وارد آورد. در کمتر از چند روز هزاران انسان بی گناه در زندانهای رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی به جوخه های اعدام سپرده شدند و شبانه در گورهای دسته جمعی دفن و پنهان شدند و در همان زمان که رژیم پلیدانه در حال اجرای برنامه جنایتکارانه خود بود، روح و روان خانواده های این عزیزان را نیز به بازی گرفتند و با دروغ و ریا آنان را در بی خبری و سر در گمی نگه داشتند تا بتوانند به هدف شوم خود که کشتار خونین تمامی زندانیان سیاسی بود، برسند. در آن روزها من خیلی کم سن و سال بودم اما ضجه ها و گریه های اطرافیانم برای از دست دادن چندین عزیز خانواده و از جمله دایی خوبم را فراموش نمی کنم، لالایی های مادرم زمانی که با گریه آمیخته بود هنوز در گوشم می پیچد. وقتی بزرگ شدم بیشتر با اندیشه و خصوصیات انسانی آنها آشنا شدم و راه و آرمانشان برایم زیباتر از نامشان شد. اما در این مدت این جمله که" نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم" برایم مفهموم و شکل تازه ای یافته. به این فکر میکنم بدرستی که نمی توانیم ببخشیم برای تمام رنجهایی که خانواده های ما در این مدت کشیده اند چه زمانی که به ملاقات می رفتند و چه زمانی که با قلبی شکسته راه خاوران را در پیش می گرفتند. بخاطر تنهایی های همسران و عشق و آرزوهای بر باد رفته اشان. برای نگاه بیگناه فرزندانشان و اشکهای خواهران و برادرانشان. نمی بخشیم چرا که داغی به پهنای تمام گورهای بی نام نشان دنیا بر قلبمان نهاده اند. برای تمام روزهایی که خانواده های ما را از دیدن عزیزانشان محروم کردند و بهترینهای ما را از ما گرفتند. برای تمامی شکنجه هایی که به عزیزان ما فقط برای داشتن اندیشه های روشن و انسانی، روا داشتند. برای تمامی توهین ها و تحقیرهای به خانواده های ما فقط بخاطر رفتن بر سر مزار عزیزانشان، آنهم بر سر گورهای بی نام و نشان. نمی بخشیم برای تمام ستمهایی که بر ما روا داشته اند. برای آنهمه که در کلام نمی گنجد، نمی بخشیم.
این دادگاه برای من به مفهموم " نه" به فراموشی این جنایت است "نه به فراموشی" تمام ستم های روا داشته شده به خانواده های این جانباختگان است. این دادگاه مرحمی بر قلب شکسته ماست و زیباتر از همه اینکه این دادگاه به همت خود خانواده ها و تلاش آنان تا به اینجا رسیده. حتی اگر این دادگاه هیچ ضمانت اجرایی و یا حقوقی نداشته باشد اما بمعنای اینست که هیچ جنایتی از چشم مردم پوشیده و بی پاسخ نخواهد ماند.
تمام آن سالیان سخت که ما احساس میکردیم تنها و مورد ظلم واقع شده ایم، تمام تلاشمان این بود که خاوران بعنوان یکی از شناخته ترین گورهای دسته جمعی و تنها سند مشخص از کشتار زندانیان سیاسی به دست رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی، بماند. حتی زمانی که خانواده های ما را از رفتن به این گلزار منع کردند و خاوران را بارها و بارها زیر و روکردند، نتوانستند امید روز دادخواهی را از ما بگیرند. ما بدنبال انتقام نیستیم ما به دنبال کینه توزی نیستیم اما خواهان افشای عامرین و عاملین این جنایت هستیم و این مهم محقق نمی شد و نمی شود مگر اینکه دست در دست هم دهیم و تمام تلاش و همت خود را بکار گیریم تا بتوانیم به این آرزو دست یابیم. ما در تمام این دوران خواستیم که خاوران بماند تا از انجام چنین جنایتی در میهنمان و در دنیا جلوگیری کنیم.
من بسهم خود از تمامی این دوستان که در این راه گام نهاده اند تشکر می کنم و تمام انرژی و توان خود را برای اطلاع رسانی و همکاری با این کارزار بکار خواهم گرفت و با امید به روزی هستم که این دادگاه در ایران پس از جمهوری اسلامی به تمامی جنایات آشکار و پنهان کلیه سران رژیم از آغاز تا پایان رسیدگی کند.
حدیث بیرانوند
|