مسافر


آزاده بی پروا


• آنگاه بود که تمام ِ بودن
به یکباره رخ داد
و جامه ی یقین
ابهام را پوشاند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۹ خرداد ۱٣۹۱ -  ٨ ژوئن ۲۰۱۲


 
 

در فصلی سرد

مرز جنون و تب

در گیر و دار ِ جذبه ای

که گرمایش گاه

سوزانتر از خورشید است

و در نمناکترین لحظه ها

جایی که غارهای نخسین هم

فرو می ریزند

یک حس ِ تار و مبهم

خالی از غریبگی محض

آشناترین دعوتش را

ممکن کرد

آنجا که تمام ِ نورها

بر درختان کهن ِ راستین

آویخته بود

و صلابت ندایی در گوش

آنچنان طنین افکند

که قلب را دیگر باز ایستادن

نمی آید

و انگشت اشاره ای که هر زمان

خوبترینها را

بر پرده ی حریر روبرو

گلدوزی کرده بود

و تک ستاره ای که ماهش

در دریا غوطه ور بود

چه بی پروا

نقش دلش را بر تار و پود پرده افکند

و آن امن گاه

زیباترین شد

از شوقی

که نسیم ساحلش

گونه ها را می بوسید

و اقیانوسش

موج موج

روح را سَر می کشید

آنگاه بود که تمام ِ بودن

به یکباره رخ داد

و جامه ی یقین

ابهام را پوشاند

و پنجره

برای همیشه

رو به ماه نشست

کسی از راه رسیده بود



۱۷ خرداد ۱٣۹۱