نقد علمی دین؟!


فرهاد آگاه


• اولا چون اساس دین علمی (تجربی عینی) نیست و ایمانی است لذا قابل نقد علمی که متکی بر استدلال تجربی (نتایج تجربه عینی: نتایج تجربی قابل تکرار) است، نمیتواند باشد و کسی که مثل آقای سروش بر آن اصرار کند حداقل (!) یکی از آنها و یعنی یا علم و یا دین و علی الصول هردوی آنهارا نفهمیده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲٣ خرداد ۱٣۹۱ -  ۱۲ ژوئن ۲۰۱۲


خلاصه: آقای سروش معتقدند که: "اگر قصد روشنگری و خرافه زدایی و دین پیرأیی دارید، بسم الله. راهش نقد علمی‌ و تحلیل محققانه و همدلانه است و فتح باب دیالوگ و قبول شرافتمندانه رقیب، نه طعن و تخفیف و تمسخر."

از آنجائیکه کیفیت نظرات دیگر آقای سروش غیرعلمی و حتی نظر بالا نیز نمی تواند دعوی علمی بودن داشته باشند و از نظر علم قابل نقد باشند، لذا صرفا بجهت ضرورت توضیح مفهوم نقد علمی برای ایشان و بسیاری که بدون تخصص در علم از "نقد علمی" سخن میگویند، اشاره میکنم که:

اولا چون اساس دین علمی (تجربی عینی) نیست و ایمانی است لذا قابل نقد علمی که متکی بر استدلال تجربی (نتایج تجربه عینی: نتایج تجربی قابل تکرار) است، نمیتواند باشد و کسی که مثل آقای سروش بر آن اصرار کند حداقل (!) یکی از آنها و یعنی یا علم و یا دین و علی الصول هردوی آنهارا نفهمیده است. صحیح اینست که دعوی علمی بودن دین و یا نقد علمی آنرا نوعی دعوی بازاری و تبلیغات برای دین بجهت تظاهر به تجدد در جوامع متظاهر به "علم" ارزیابی کرد. متاسفانه آقای سروش باوجود تحصیلات خود نیز بدون اطلاع از علم ریاضی سابقه دعاوی غلطی بر علیه مثالهای "انگلس" در باب ساختار دیالکتیکی "حساب جامعه و فاضله" دارد که چون توضیحش پیشتر در یک از همین صفحات اینترنت داده شده اند، لذا خلاصه میکنم که مدعی علم بدون تعمق در مبحثی از علم در آن دخالت نمیکند. و دخالت آقای سروش در ساختار توابع ریاضی "اکسپونانسیل" با نتیجه گیری غلطی که بر علیه نظر "انگلس" در اینمورد کرده است نشان از عدم اطلاع ایشان از این توابع و لذا از مبادی علم است که آوردم. و این ارزیابی نه اینکه بابت شک در "شرافتمندی" ایشان بلکه بابت توضیح مبادی تحقیق علمی است که یعنی بدون رعایت مبادی علم که متضمن اشراف بر مبحث مورد بحث است "همدلی" و "ترفیع و تمجید رقیب" نیز نه تنها مفید فایده نیست بلکه متاسفانه خلط مبحث و حاکی از "گرفتن ماهی از آب آلوده " است.

ثانیا نقد علمی تنها در موردی میسر است که مبتنی (!) بر استدلالی منطقی باشد و نه مثل دین ابتدا قابل حصول به صرف ایمان بوده و بعدا بفرض با "دلیل منطقی" مورد تایید قرار گیرد. و این بجهت اینکه منطق اساسا متکی بر تجربه عینی است. و یعنی اولا و ثانیا در واقع بیان یک وضع بدو صورت معادل اند. و اگر یکی از آنها ممکن نبود دیگر ی نیز بتبع ناممکن خواهد بود! اما ضرورت دو بیان از آنجا پیش آمد که در سنت معرفت معاصر بین ایندو وضع تفاوت قائلند. و گرنه یکی از آنها برای رد نظر مورد بحث ایشان کافی بود. پس نقد علمی مترتب بر مقولاتی است که صرفا بواسطه تجربه یا منطق تحصیل شده اند و جون عقیده بر دین نه بوسیله این و نه بوسیله آن بلکه بواسطه ایمان حاصل میشود که اصولا نه متکی بر تجربه و نه متکی بر منطق است، لذا "نقد علمی" در مورد دین متاسفانه صرف تبلیغات و سرخاب بر چهره مرده است. چون نقد و بحث منطقی و یا علمی با کسی میسر است که صرفا معتقد به منطق و نتایج صرفا منطقی و صرفا علم و نتایج صرفا علمی باشد و یعنی صرفا معتقد به آن یاشد که از طریق علم و منطق قابل حصولند و لاغیر.

اما از آنجائیکه طبعا علم قابل تصحیح و تکمیل است لذا ضروری است که ابتدا با نقد علم و منطق به تصحیح و تکمیل آنها پرداخت و نتایج آتی آنانرا نیز پذیرفت؛ وضعی که البته به هیچ وجه معادل قبول نتایج فعلا غیر قابل حصول بوسیله منطق و علم نیست. و یعنی حتی نمی توان به بهانه (!) اینکه علم کامل نیست معتقد به مقولاتی بود که نظیر دین غیر قابل حصول بواسطه علم اند. چراکه یا باید ابتدا اثبات شود که دین قابل تحصیل بواسطه تجربه عینی است و بعد به آن معتقد شد و یا باید اثبات شود که ایمان تجربه ای عینی است و بعد بواسطه ایمان بعنوان تجربی عنی به دین معتقد شد. راه دیگری غیر از ایندو ممکن نیست. و چون ایمان طبق تعریف نه تجربه مادی و نه تجربه عینی است بلکه حد اکثر "تجربه ای ذهنی" (؟) است، لذا راهی به دین بواسطه علم و منطق ممکن نیست و همچنانکه معمول است اعتقاد به دین صرفا بواسطه ایمان که غیر از تجربه عینی است میسر است. باز باید دانست که "تجربه ذهنی" غیر از "تجربه فکری" متداول در علم است که نظیر هر مقوله علمی صرفا در صورت انسجام با مباحث و مقولات علمی مرتبط معتبر است که متکی بر تجارب عینی شده اند. لذا چون ایمان حتی تحت عنوان "تجربه ذهنی" نیز تسمیه صرف اما فاقد انسجام در متن مباحث مرتبط علم است، پس نمیتوان آنرا بهانه علمی بودن آن دانست و لذا بوسیله این سوء استفاده ظاهری علمی به دین داد.