اقتصاد جنگی در شرایط غیرجنگی


حمید آقایی


• بنظر میرسد که پس از گذشت سالها از جنگ ایران و عراق هنوز گفته آیت الله خمینی که جنگ و تضاد دائمی با امریکا و شیاطین بزرگ و کوچک یک نعمت است در آسمان سیاست جمهوری اسلامی همواره بگوش میرسد و توسط روحانیون تبلیغ میشود که سرداران اسلام و سپاه آماده شهادت و جانسپاری در این راه هستند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۴ خرداد ۱٣۹۱ -  ۱٣ ژوئن ۲۰۱۲


به گفته یکی از مقامات جمهوری اسلامی "هم اکنون اقتصاد کشور شرایطی همچون وضعیت دوران جنگ را تجربه می کند، با این تفاوت که در آن زمان سیستم بانکی ما تحریم نشده بود و تنها ارز کافی در اختیار نداشتیم"... در حالیکه در شرایط حاضر سیستم بانکی ایران هم تحریم شده است.
در تعاریف مربوط به گزاره "اقتصاد جنگی" عمدتا اشاره میشود به بکارگیری منابع اقتصادی و مالی برای شرایط جنگی و تولید ابزارهای لازم برای آمادگی و ورود به کارزار جنگ. تعاریف دیگر از اقتصاد جنگی حتی پا را از این نیز فراتر میگذارند و اقتصاد جنگی را سیستمی از تولید، انباشتن و بکارگیری منابع لازم برای اجرا و تداوم قهر و خشونت معرفی میکنند.
اقتصاد جمهوری اسلامی بنا به اعتراف مقامات مسئول جمهوری اسلامی یک اقتصاد کاملا جنگی است. به این معنی که اکثر منابع مالی، اقتصادی و تولیدی (مستقیما و یا غیر مستقیم) متاثر از تنش دائمی جمهوری اسلامی با کشورهای غربی و بویژه آمریکا است. شرایط کنونی کشور قابل مقایسه با دوران اوج جنگ سرد بین دو بلوک شرق و غرب است که ضمن اینکه جنگی به معنی واقعی در میان نبود، اما سیاست های اقتصادی دو بلوک ، بویژه آمریکا و شوروی، متاثر از جنگ سرد و مسابقه تسلیحاتی بودند.
بنظر میرسد که پس از گذشت سالها از جنگ ایران و عراق هنوز گفته آیت الله خمینی که جنگ و تضاد دائمی با امریکا و شیاطین بزرگ و کوچک یک نعمت است در آسمان سیاست جمهوری اسلامی همواره بگوش میرسد و توسط روحانیون تبلیغ میشود که سرداران اسلام و سپاه آماده شهادت و جانسپاری در این راه هستند.
اما این تئوری که جنگ یک نعمت است و اقتصاد جنگی میتواند اقتصاد و چرخهای تولید یک جامعه را از رکود و سکون خارج سازد تئوریی فرسوده و بسیار قدیمی است. طرفداران این تئوری به شرایط اقتصادی پس از جنگ دوم جهانی اشاره دارند و معتقدند که جنگ دوم جهانی، علیرغم خرابیهای بسیار، توانست اروپا و غرب را از رکود اقتصادی خارج سازد. در این رابطه حتی از دخالتهای نظامی دوران شکل گیری استعمار و اشغال کشورهای جهان سوم نمونه آورده میشود و گفته میشود که این شرایط باعث رشد اقتصادی هم کشورهای اشغالگر و هم کشورهای اشغال شده گردیده است.
اما این تئوری نه تنها از اساس بی بنیان است، بلکه بطور قطع میتوان گفت که سیاستهای "اقتصاد جنگی" در دوران نوین اقتصاد و جامعه جهانیِ اطلاعاتی (که جایگزین اقتصاد صنعتی شده است و یا در حال شدن است) کارکرد خود را از دست داده اند. حتی تجربه کشورهای بلوک شرق نیز نشان داده است که نظریه اقتصاد جنگی در یک پروسه طولانی مدت نتایج کاملا مخرب و ویرانگر داشته است.
ارزیابی های جنگها و مناقشات دهه ۱۹۹۰ و بویژه جنگ خلیج و سپس جنگ با عراق برای سرنگونی صدام حسین نیز نشان میدهند که سیاستهای مبتنی بر اقتصاد جنگی چه اثرات مخرب و خانمان سوزی بر اقتصاد جهانی داشته اند، که هنوز جامعه جهانی از آن رنج میبرد و از بحران آن خارج نشده است. مقایسه ساده ای بین مخارج نظامی و مالی در طول دو جنگ کشورهای غربی، بویژه امریکا و انگلیس، با عراق با درآمدهای نفتیِ ناشی از اشغال منابع نفتی این کشور(که یکی از اهداف اصلی این جنگها بوده است) نشان از عمق خسارت ها و زیانهای جبران ناپذیرِ ناشی از سیاست و اقتصاد جنگی دارد. زیانها و بحرانهایی که جامعه جهانی هنوز با آن دست بگریان است.
تاسف آور اما تاکید مجدد کاندید ریاست جمهوری امریکا از حزب جمهوری خواهان، آقای رامبی، بر استفاده از اقتصاد جنگی برای مقابله با دشمنان آمریکا است. وی معتقد است که بحرانی که اکنون کشورهای اروپایی دچارآن شده اند و موجب ضعف این کشورها گردیده است، ناشی از سیاست های ضعیف جنگی و عدم سرمایه گذاری روی منابع تسلیحاتی بوده و میباشد.
بنظر میرسد که حتی در دوران کنونی نیز هنوز رهبران و سیاستمدارانی هستند که در چهارچوب سیاست های ایدئولوزیک شده و دشمن تراش می اندیشند و بر طبل اقتصاد جنگی و تقویت سیستمهای دفاعی میکوبند.
از جمله این سیاستمداران، رهبران جمهوری اسلامی و بویژه آیت الله خامنه ای هستند که واژه دشمن ترجیع بند سخنان وگفته هایشان است و سیاست ها و برنامه ریزهای اقتصادیشان همواره بر محور تنش با غرب و بویژه امریکا و آماده باش نظامی و سرمایه گذاریهای تسلیحاتی می چرخیده است.
در همین رابطه مقایسه انقلاب اسلامی و شعارها و موضعگیرهای رهبران جمهوری اسلامی بویژه آیت الله خمینی در دوران قبل و بعد از انقلاب ۱٣۵۷ با دوران ظهور اسلام خالی از نکات آموزنده نیست.
مطابق تحقیقاتی که در زمینه شرایط زمانی و جغرافیایی ظهور اسلام و تکوین آیات قران انجام شده، یک تفاوت بسیار اساسی بین آیات مربوط به دوران سیزده ساله مکه و دوران اقامت محمد در مدینه دیده میشود. قران دوران مکه لطیف و شعر گونه است و از آن ندای جنگ و کشتار مشرکین و کفار برنمی خیزد. اما با ورود پیامبر اسلام به مدینه بتدریج از لطافت و اندرزهای قران کاسته میشود و بجای آن احکام سیاسی و حکومتی در شکل آیات قرانی ظاهر میشوند.
این تفاوت بحدی است که به گفته شجاع الدین شفا از قران دو کتاب متفاوت میتوان ساخت. قران دوران مکه که منادی یک مذهب جدید است و قران دوران مدینه که بیشتر یک ایدئولوژی سیاسی و حکومتی است. البته علت اینکه سر انجام اسلام توانست با اتکا به ایدئولوژی ساخته و پرداخته شده در دوران مدینه گسترش جهانی یابد را باید در دوران سیزده ساله دوران مکه جستجو کرد. محمد در دوران سیزده ساله مکه تنها موفق میشود عده اندکی (مطابق تحقیقات حدود صد نفر) را جذب مذهب جدید خود کند و سرانجام نیز مجبور به ترک مکه میگردد. پیامبر اسلام تازه پس از مهاجرت به مدینه و تشکیل و سازمان دادن یک حکومت منطقه ای جدید می تواند در برابر قبایل دیگر عرض اندام کند و با حملات به کاروانهای قبایل دیگر و جمع آوری قنائم قدرت خود را فزونی بخشد.
بعبارت دیگر یکی از رموز موفقیت های بعدی پیامبر اسلام و گسترش جهانی اسلام که عمدتا از طریق جنگ و لشکر کشی امکان پذیر شد را، باید نه در پیامهای اولیه مذهب اسلام در دوران مکه بلکه در اسلام ایدئولوژیک شده دوران مدینه و تقویت نیروی نظامی و جنگی اعراب که هدفی جزگسترش خود و کسب قنائم و فتح سرزمینهای آباد و جدید نداشت دید.
بی حکمت نیست که تاریخ اسلام و سال شمار مسلمانان با هجرت محمد از مکه به مدینه و شکلگیری حکومت محمد در مدینه آغاز میشود در حالیکه منطقی به نظر میرسد که نقطه آغاز تاریخ و تقویم اسلام باید سیزده سال قبل از این واقعه یعنی زمانی که اولین وحی نازل میشود بوده باشد. این نشان دهنده این واقعیت است که اسلام در پروسه رشد دهه های اول پس از ظهور خود بتدریج تبدیل به یک ایدئولوژی سیاسیِ مدعی جهان گشایی و حکومت جهانی اسلام میگردد.
انقلاب اسلامی نیز با شعارها و وعده های امید بخش آیت الله خمینی آغاز شد اما بسرعت تبدیل به یک حکومت ولایت فقیه و ایدئولوزیک شد که مایه حیات خود را همواره از جنگ و دشمنی با شیطانهای بزرگ و کوچک و هیجانات داخلی طرفدارانش گرفته است.