عاشقانه های عصر رایانه


یوسف صدیق (گیلراد)


• رایانه را روشن می کنم.
از گذرگاه گوگل می گذرم.
به سوی پیام ها می روم.
نام شادی بخش تو پیدا می شود. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۷ خرداد ۱٣۹۱ -  ۱۶ ژوئن ۲۰۱۲


 
 
(۱)
رایانه را روشن می کنم.
از گذرگاه گوگل می گذرم.
به سوی پیام ها می روم.
نام شادی بخش تو پیدا می شود.
در می زنم:
خوشه ی زرین کلمات
بی قراری نهفته در نهاد و گزاره.
. . . .
کاش همه ی این ها دستخطی می شد،
لم داده در صندوق پستی من.
نامه را بازمی کردم
و رد انگشتان جوهری ات را
دیوانه وار می بوسیدم.

(۲)
رایاندن داده ها در نگاهت،
آسان است.
زیرا هنوز
دلدادگی از چشمه های کودکی ات
تازه می شود.
من اما مانده ام
که چگونه واژه هایم را سامان بدهم؛
وقتی برای گفتن "دوستت دارم"،
دیباچه می نویسم.


(۳)
رو به رویم که بنشینی
حواسم را که بدزدی
زبان برنامه نویسی
چون برنامه نویسی زبان
دشوار می شود.
کاش زبان دلت را می دانستم؛
اینک که در هزارتوی رفتارت
گم شده ام با مشعلی از کدها.

(۴)
برای نوشتن به تو
پلی زده ام مابین صفر و یک.
میان عددها
تنها این دو
چون پنج واژگونه
سر به هوایند.