کمونیستهای ایران و بحران سوریه


ائلوار قلی وند - صادق رضایی


• کمونیست ها جز گزینه هیچکدام نمی توانند راهی دیگر و ایده ای دیگر پیشنهاد دهند. ما با ادعای اینکه انتخاب دیگری نیز می تواند باشد بر هیچکدام تاکید و بر روی آن پافشاری می کنیم تا آلترناتیو واقعی و پنهان بحران سوریه مرئی تر شود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲٨ خرداد ۱٣۹۱ -  ۱۷ ژوئن ۲۰۱۲


حفظ منطقه، ثبات برای سوریه، یا مداخله دول غربی برای ساقط کردن اسد؟ حکومت سکولار بعثی یا اسلامگرایان اخوان – سلفی؟ همگرایی قومی، مذهبی یا افتراق و تنش و کشتار قبیله ای – دینی؟ ایران – روسیه – چین، یا آمریکا، ترکیه، عربستان؟ منطق و گفتمان به ظاهر غالب این است که باید بین این دو شق مخالف یکی انتخاب گردد و تلی از مدافعه و مقابله از طرفهای منتفع و متخاصم فضای سیاسی رسانه ها را پر کند. ما جواب به غایت ساده تری داریم: "هیچکدام " .

با نظر به واقعیاتی که ارائه می دهند "هیچکدام" جوابی انتزاعی به نظر می رسد. سفره سیاسی از قبل چیده شده، چهارچوبهای مشخص و دوستان و دشمنان سوریه انتخاب شده است. مفسرین و تحلیل گران سیاسی تنها باید میان داده های تحمیلی موضع بگیرند و صف طویل خود را با پلشتی تمام نظم ببخشند. "هیچکدام" نمی تواند خود را شقی دیگر، راه و گفتمان و تحلیلی دیگر و یا شاید مبارزه ای از نوع دیگر نشان دهد و اعلام موجودیت بکند. اما باید گفت که کمونیست ها جز گزینه هیچکدام نمی توانند راهی دیگر و ایده ای دیگر پیشنهاد دهند. ما با ادعای اینکه انتخاب دیگری نیز می تواند باشد بر هیچکدام تاکید و بر روی آن پافشاری می کنیم تا آلترناتیو واقعی و پنهان بحران سوریه مرئی تر شود .

اوپزوسیونها و احزاب چپ ایران بین دو گفتمان غالب گرفتارند. ازجمله بیانیه مشترک حزب توده ایران و حزب کمونیست سوریه (متحد) و فراخوانی احزاب چپ جهان به حمایت از سوریه و اسد و مخالفت با هر گونه دخالت نظامی و تحریم اقتصادی این کشور بحران زده از طرف دول امپریالیستی منتهی می شود به حمایت حزب کمونیست برزیل و حزب کمونیست پاکستان و انگلستان و ٣۵ حزب دیگر از سراسر جهان که بر مقاومت دولت اسد تاکید می ورزند. با اینکه از اسد میخواهند اصلاحات ترتیب دهد و اسد پشت سر هم اصلاحات می ورزد اما بحران به نفع و به تحلیل هیچ یک از طرفین تن به پایان نمی دهد.

البته یک بیانیه نامفهوم و نامشخص دیگری از طرف حزب کمونیست کارگری ایران (حکمت ایستها) بیرون درز گردید که نمی توان انرا به عنوان یک بیانیه تحلیل درنظر گرفت و روی آن مانور سیاسی داد .

کمونیستهای ایرانی در منجلاب انتخاب بین اسد سکولار و موضوع اشغال و بقدرت رسیدن سلفی ها مانده اند با حساب اینکه از دو موضوع نسبتا اشکار داد سخن می زنند که یکی آنکه از تجربه پرهزینه دیگری چون اشغال عراق و فجایع بعد از اشغال می ترسند و آن یکی از رشد دوباره اسلامگرایان تندرو در خاورمیانه. اما باید گفت هر دو ترس آنان یک ترس محافظه کارانه و بیشتر متمایل به دست راستی هاست. کمونیست ها تنها باید از این گفتمان و تحلیل غالب پرهیز کنند و به آرمانهای خود بازگردند. این نیازمند تفسیر دقیق و جدیدی از هم اسد و هم اخوانها را می طلبد .

اخوان سوریه در فاصله زمانی ۱۹۴۵ – ۶۲ تاسیس شد. آنها تمام دهه پنجاه از همه اخوانهای منطقه قوی تر بودند. دهه هشتاد ترور و عملیات مسلحانه و بمب گذاری های کور جزو مشی انقلابی تاکید و اجرا می شود و اقدام و تلاش به ترور نخست وزیر وقت، صبر حافظ اسد را لبریز می کند و در فاصله کوتاهی با تصویب قانون ۴۹ مصوبه ٨۰، اخوانها غیرقانونی و چندی از اعضای آن اعدام می شوند. چنان که در شهر حماه ٣۰ هزار نفر (در گزارشی دیگر ۶ هزار نفر) قتل و عام و بیشتر بازماندگان نیز به عراق و لندن تبعید می گردند. با گذشت زمان و تغییرات سیاسی و قدرتهای جهانی، اخوانها خود را ملی گرا و دموکرات نشان می دهند. در تاریخ ۲۰۰۲ در لندن بیانیه میثاق ملی منتشر می کنند و خواستار اصلاحات می گردند و با هر گونه دخالت خارجی در سوریه مخالفت می ورزند. همچنین در مفادی از بیانیه موسوم به چشم انداز سوریه دین رسمی کشور را اسلام و آنرا منبع اصلی قانون گذاری معرفی می کنند اما تاکید دارند نظام حاکم بر سوریه باید نظام جمهوری پارلمانی باشد و تفکیک قوا در آن به شکل کامل صورت بپذیرد. از جمله مفاد دموکراتیک آنها آزادی زنان و امکان تسخیر کرسی های سیاسی برای آنان مغایر با بنیادهای دینی معرفی نمی شود. اخوانها چگونه این دگردیسی ایدئولوژیک در خود پدید آورده اند دلایل کاملن اجتناب ناپذیر سیاسی داشته است .

اخوانها دو چیز را از تجربه سیاسی همکیشان خود و اسلام سیاسی که توفیق یافتند قدرت سیاسی بدست آورند، آموخته اند: نه آنچنان بنیادگرا باشند که چون طالبانها قدرت سیاسی آنها با ساختارها و عرف سیاسی بین المللی ناهمخوانی داشته باشد و نه آنچنان با غرب دشمنی ایدئولوژیک پیدا کنند که چراغ سبزی باشد برای سرکوبشان از جانب قدرت حاکم. این مصالحه باعث می شد تغییراتی در اصول و بنیادهای خود داشته و بر آنها مقید باشند .

اخوان شاخه سوریه در مقابل اخوان شاخه مصر و حتی لیبی یک مستثنی بود. اخوان المسلمین سوریه تنها شاخه ای اخوان در کشورهای عربی ست که سالها از طرف غرب مورد حمایت قرار گرفته است. با اینکه فلسفه اخوانها از اول مبارزه با حکام لائیک و سکولار با تکیه بر افکار اسلامی بود اما به دلایلی موجه از طرف غرب بخصوص انگلستان خواسته های آنها پذیرفتنی می نمود. از جمله این دلایل، مصالحه دولت وقت مصر با اسرائیل و آمریکا و قدرتهای غربی بود و این باعث می شد دیگر فعالیت اخوان شاخه مصر در جهت منافع دول غربی نباشد اما این اتفاق در سوریه رخ نداد. عدم مصالحه دولت سوریه با اسرائیل و غرب باعث شد تا اخوان شاخه سوریه به عنوان تنها نیروی جدی اپوزوسیون از طرف غرب حمایت شود. از طرف دیگر با ظهور اپورتونیسم گورباچفی در دهه ٨۰ احزاب چپ سوریه دچار انشعابهای گوناگونی می شوند و چنان ویروس کثرت گرایی شدت می یابد که دیگر عملن جزء قدرت و فشار جدی علیه دولت حاکم به حساب نمی آیند. این تکثیر انشعابی باعث می شود بیشتر آنها خانه نشین، تبعیدی، ملی گرا و تئوریسین های فکری - فرهنگی قلمداد گردند .
این پیشامدها موجب می شود که اپوزسیون چپ سوریه عملن منفعل باشد و اخوان به عنوان تنها نیروی سیاسی و اپوزسیون مخالف دولت، فضای سیاسی سوریه را اشغال کند .

سرگذشت و دگردیسی اخوان سوریه نشان می دهد که اخوان سالهاست با غرب سر آشتی دارد و از سلفی ها به عنوان سوپاپ اطمینان و شمشیر دموکلوس در برابر غرب استفاده می کند. چپ های سوریه نیز بیشتر چون انگل سیاسی به اسد چسبیده اند و در ساختمان فرسوده او دنبال هویت می گردند و اپوزسیونهای قلابی دوستداران سوریه نیز چون زامبی ها با اخوان همکاسه اند. این جنگ داخلی و خارجی بین راست هاست. کمونیستها کجا هستند و چه می خواهند؟

یک اسپانیای دیگر در همسایگی ما وارد جنگ داخلی شده است. کمونیستهای منطقه یک فرصت خوب برای سربازگیری پیدا کرده اند. تاکید بر پایان بحران تاکید بر سرکوب مخالفان دولت است. ما به مبارزه تاکید می کنیم و جنگ داخلی فرصتی ست تا کمونیستها بتوانند پتانسیل سیاسی و انقلابی خود را سازمان ببخشند و خود را به عنوان وارثان اصلی انقلاب مطرح نمایند. اگر کمونیستهای خاورمیانه بتوانند این نیروهای پراکنده و یا پنهان را درست رصد کنند و هسته های متراکم خود را متشکل از تمامی طیفهای چپ سازمان ببخشند به اصلی ترین نیروی محرکه انقلاب تبدیل خواهند شد. سوریه اینک ضعیف ترین حلقه خاورمیانه مترصد آغاز انقلابهای کمونیستی ست و می تواند چهره خاورمیانه را به نفع خود تغییر دهد. به سوریه بروید و انقلاب را نجات بدهید.