از : رضا سالاری
عنوان : از شریعتی هیچ نمیتوان آموخت!
از شریعتی جز دگم بازی و مغلطه های دینی و سنتی و عاطفی و حماسه سازی ها از داستان های دروغین تاریخ دین کهن، بدون کوچکترین اثباتها و استدلال های منطقی و علمی، هیچ جیز دیگری نمی توان آموخت.
دروغ نگاری، فتوا زدن و فرافکنی های فردی را مرسوم و جایگزین تاریخ نگاری علمی کرد و بدین ترتیب فتوا داد که سلمان و نوح و مهدی عمری ماءورا تصور بشر امروز داشته و دارند و مهدی براحتی میتواند بالای هزار سال سن و عمر داشته باشد!
درست است که آموزه هایش در ظاهر ضد آخوندی بنظر میرسید، اما الفبا و ریشه و لوحه فلسفه کفر ستیز هردو در ضربت شمشیر پناهنده همان غار حراء معروف نهفته است و نتایج حرف هردو به ناهنجاری و تخریب و تقسیم جامعه میانجامد. نتایج حرف هردو به تولد و تولید نواب و حزب الله و مجاهد و طالبان ختم میشود. تفکر و سیاست و رفتار فرقان و مجاهدین نهایت بلوغ تفکرات شریعتی ایران است. تئوری اختلاطی و التغاطی سوسیالیزم و اسلام او بجز ملغمه و مغلطه ای که جان هزاران فرزند رشید ایران را بباد داد ثمر دیگری نداد.
شریعتی ثابت کرد که نه تنها علم ستیز است بلکه غیرواقع بین هم هست! برتراندراسل را نمیخواست بشناسد. در حالیکه برای درمان به لندن سفر میکرد، هیچ فهم درستی از دموکراسی و سکولاریزم غربی نداشت. فقط بی جهت غرب ستیز بود! بازسازی اسطوره کربلای حسین برای او بهترین و والاترین تئاتر زندگی و مقصد و مقصود و کعبه آمال کل و کلان سعادت بشری بود.
بجای گسترش پویایی خردمندانه و تغییر پذیری مدرن و پیوند و صلح و آمیزش با همسایگان و جهان مدرن و مردمان اطراف و اکناف و احترام به علم و دانش نوین آنان در این جهان تنگ و پیوسته در حال تغییر و تحول، دشمنی و جنگ و خشونت بی دلیل و جهاد مذهبی براساس بازسازی اسطوره های سنتی جوامع بدوی و عقب افتاده را با همه توان خود بشارت داد و موعظه کرد و دانشگاه و دانشجو را تشویق به برتری دین و جهاد و قیامت بر علم و تمدن علمی و عملی و تکامل بشر مدرن کرد و خرافات و هیجانات دینی را محک و جایگزین اصول و معیارهای علوم مدرن از جمله علوم تکاملی داروینسم قرارداد و ناخودآگاه درهای دانشگاه را بروی آخوند و آخوندیزم و دگم اندیشان و مدعیان حکومت و سیاست دینی گشود!
از کوزه فلسفه شریعتی آب نوع اندیشی سروش و سوسیالیزم رجوی و فرقان می طراود و رشد میکند تا درهای دانشگاه های مدرن و نیمچه سکولار و نیمچه دموکرات را یکسره نوین را به جرم و بهانه واهی عطرآگین نبودن ببندد. بازسازی شریعتی بازسازی و تکرار همین چرخه انقلاب اسلامی تجربه شده بسیار تلخ و گزنده است! حتی سروش هم دیگر به شریعتی نمی اندیشد! شما چرا؟
۴۶۰۷۷ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۱
|